شبکه اجتهاد: برنامه «زاویه» هفته گذشته به امکان احیای تمدن اسلامی پرداخت. برنامهای که رضا بابایی، دین پژوه و حجتالاسلام مهدی ابوطالبی عضو شورای علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلام مهمانان زاویه بودند.
کارشناس و مجری برنامه، سؤال اول خود را از تعریف تمدن آغاز کرده و پرسید: تمدن یعنی چه؟ یعنی جاده، صنعت، فرهنگ یا مجموعهای از اینها؟ تمدن چیست که ما نداریم یا به طور ناقص داریم و میخواهیم کامل کنیم یا قصد داریم طرحی نو دراندازیم؟
ابوطالبی به عنوان اولین کارشناس گفت: تعاریف تمدن بسیار گسترده و متنوع است ولی جمعبندی و وجه اشتراک آنها عبارت از مجموعهای پیوسته و مرتبط با هم در یک نظم اجتماعی خاص است که عرصههای مختلف حیات بشری را پاسخ میدهد و فضا برای رشد خلاقیت و شکوفایی استعدادها فراهم میشود، اما با توجه به نگاه خود ما، من تمدن را یک نظم اجتماعی گسترده میدانم که انسانها در بستر آن به خلاقیت و شکوفایی و در ابعادهای مادی و معنوی به رشد و کمال مورد نظر خود میرسند.
طرح مقوله تمدنسازی در این زمانه غیرواقعبینانه است!
سپس بابایی در پاسخ ابتدا خودِ بحث تمدنسازی را به چالش کشید و گفت: طرح مقوله تمدن و تمدنسازی در این زمانه و با این زمینهها که ما داریم مقداری غیرواقعبینانه است! و من مرتبت تاریخی خودمان را در حد چنین ادعایی نمیبینم! ضمن اینکه چنین ادعایی دور از صداقت هم است! زیرا وقتی سخن از یک پدیده باشد، بحث فنداسیون و پایه هم مطرح خواهد بود و باید در جریان و مسیر آن پدیده قرار گرفته باشیم! طرح تمدنسازی هوسی است که برجان ما افتاده و همایش، مقاله، کتاب و غیره ترتیب میدهیم! و در جواب صلواتی که پرسید: تلقی شما از تمدن چیست که با این طرح مخالفید؟ گفت: خود ترکیب تمدنسازی هم چندان دقیق نیست، چون اغلب گفته شده تمدنها را نمیسازند، بلکه ساخته میشوند! و باید مراحل طبیعی و تدریجی طی شود و اینطور نیست که شب بخوابیم و صبح بیدار شویم و بگوییم میخواهیم تمدن بسازیم، زیرا در این صورت تمام قبایل موجود در دنیا قادر به ساخت یک تمدن بودند! ادعای تمدنسازی ما مثل ادعای پدری است که خانوادهاش از اولیات و بدیهیات زندگی محروم هستند و مشکلات فقر، آلودگی، خشکسالی و… هست و او وعده ساختن کاخ در فلان زمان آینده را در فلان جا میدهد. ادعای تمدنسازی برای کسی است که توسعه را رد کرده باشد!
پایه تمدن یک نظام ثابت سیاسی است
ابوطالبی در ادامه در مقام دفاع برآمده و گفت: پایه تمدن یک نظام ثابت سیاسی است که تا حدی محقق شده، زیرا امام خمینی در زمان پهلوی ابتدا قصد اصلاح داشت ولی نشد و انقلاب کرد و این انقلاب باید به یک نظام اسلامی شامل حاکمیت ارزشهای اسلامی منتهی شود، اما هنوز کاملاً به آن مرحله نرسیده و پس از آن باید دولت اسلامی محقق شود و بابایی هم گفت: پس باید چندین نسل صبر کنیم تا محقق شود!
سپس بابایی خاطرنشان کرد: اختلافم با گفتمان ابوطالبی بر سر تعریف نظم اجتماعی است. نظم باید ارگانیک و پیوستار باشد و اینکه مثلاً بگوییم خدا را شکر امنیت هست و جنگ نیست و زندگی روال عادی دارد و همه به همین امنیت راضی هستند، کافی نیست! بلکه هر کسی در هر جایگاهی باید طبق هرم نیازهای اجتماعی خود به حقش برسد و ما هنوز به چنین نظمی نرسیدهایم!
تفاوت بنیادین تمدن اسلامی و نوع غربی
ابوطالبی هم گفت: به همین دلیل میخواهیم تمدن بسازیم! وی در ادامه به تفاوت بنیادین تمدن اسلامی و نوع غربی اشاره کرد و گفت: تمدن اسلامی حاوی نگاهی خدامحور است درحالی که غرب سکولار است و روح اصلی تفاوت این دو همینجاست! با این نگاه خدامحور دین حاکم شده و ابعاد مادی و معنوی زندگی توأمان با هم شکوفا میشوند، ولی در غرب دنیامحوری است و درحالی که ما به امور اخروی نیز باور داریم غرب کاری به این امور ندارد و ادعای تمدن اسلامی این است که در برنامههایش آخرت افراد هم تضمین شود و قصد ما هم همین است! در تمدن اسلامی علم با اخلاق و سیاست با عدالت همراه است، ولی در غرب اینطور نیست. نگاه شیعه عدالتمحور است، در حالی که نظم نوین جهانی لیبرال و سرمایهداری است و این با روح اعتقادات شیعه سازگار نیست!
بابایی مجدداً بر مواضع پیشین خود اصرار ورزید و مواجهه طرفداران و طراحان طرح تمدن نوین اسلامی را با مردم غیرصادقانه خواند و گفت: تلقی شما از مفاهیم روشن نیست؛ مفاهیمی مثل استقلال و خودکفایی را مدنظر دارید اما برداشت مشخصی ندارید! مثلاً میگویید فلان شئ یک دلاری را ۱۰۰ دلار در داخل میسازیم، ولی چشممان کور از فلان کشور آن را یک دلار نمیخریم! تلقی شما از خودکفایی این است، ولی از چین وارد میکنید.
تمدنسازی برای دهان ما گنده است!
بابایی سپس ادامه داد: تمدنسازی برای دهان ما گنده است، زیرا تساهل و تسامح در کشور ما ناسزاست و مدام عرصهها تنگ و محدود میشود، درحالی که اساس ساخت تمدنها سه چیز است: کارگروهی، گفتوگو و بنیان نظری که کار گروهی؛ یعنی همه کسانی که نگاه مخالف دارند وارد کار شوند نه فقط آنها که شبیه شما هستند و شبیه شما فکر میکنند.
ابوطالبی مجدداً در مقام دفاع برآمده و به بابایی گفت: مدارا اساس دین اسلام و از شاخصههای حکومت پیامبر (ص) بود و هم اینکه شما الان در تلویزیون به راحتی صحبت و انتقاد میکنید نشانه همان تساهل است! البته هنوز خیلی کارها باید انجام شود تا به نقطه اصلی برسیم.
اما بابایی مجدداً بحث کارگروهی مورد نظر طرفداران تمدن اسلامی را به چالش کشید و گفت: منظور شما از کار گروهی این است که با یک عده شبیه خودتان دور هم جمع شوید و کار کنید! درحالی که منظور من این است که مخالفان شما چه سهم و حقی از قدرت دارند؟ گفتوگو به معنی دیالوگ دوطرفه منظور نیست، بلکه حق نظر دادن و مشارکت در بدنه قدرت و برنامههای موجود است. کار گروهی یعنی اینکه به دشمنان خود فراخوان همکاری دهید! نه فقط دوستان! مثلاً فراخوان دهید پایتخت آلوده است و از افراد با سلایق و علایق مختلف فارغ از دین، مذهب و عقیده برای همکاری و مشارکت دعوت نمایید! فرش تمدن یکدست نیست!
بابایی سپس درباره عامل سوم یعنی بنیانهای نظری گفت: ما فلسفه نداریم، بلکه میراثی یونانی داریم که از خود ما نیست. ضمن اینکه اندیشه سیاسی جهان اسلام بسیار ضعیف است!
بنابر گزارش مهر، ابوطالبی در انتهای برنامه جمع بندی و خاطرنشان کرد: در حال حاضر در حال نظریهپردازی حول تمدن اسلامی هستیم، اما آنچه مسلم است اینکه ما اندیشه لیبرال را قبول نداریم. ما معتقدیم اول باید موشها را از بین برد و برای از میان بردن آنها باید تمدن اسلامی ایجاد کرد و قبلش باید دولت اسلامی و سپس جامعه اسلامی تأسیس شود.