برخی وظایف شرعی مقرر در ازمنه براساس ماه قمری است، اینها را که نمیشود جور دیگری عمل کرد، لذا معیار باید همان عنوان قمریاش باشد یعنی ماههای عربی معهود مقرر که البته اینها هم از ابداعات اسلام نیست. ماه قمری هم ماهی بوده که در جاهلیت وجود داشته است به همین نام. ماه رمضان و ماه رجب و ماه حج و ماه محرم، ماههایی نیست که از ابتکارات اسلام باشد. اسلام در اوقاتی از این ماهها یک وظایفی را مقرر کرده. یک اموری را قرار داده و اینها را نمیشود از آن مواقعی که در شریعت مقرر شده جابجا کرد.
اختصاصی شبکه اجتهاد: ماجرای رؤیت هلال و اختلافات موجود در آن، هر سال در چند نوبت مطرح میشود که مهمترین آن، ابتدای ماه رمضان و شوال است. اینکه چگونه میتوان اختلافات فتاوا را حل کرد یا با روشهای علمی آن را تقلیل داد و … . نکته مهمتر از همه اینها اما اینکه این اختلافات، موجب به محاق رفتن تقویم قمری شده است تا آنجا که به غیر یک کشور، در هیچ کشور اسلامی، تقویم قمری، تقویم رسمی نیست؛ امری که موجب کمرنگ شدن مناسبتهای اسلامی و فرهنگ دینی که بر اساس تقویم قمری سامان یافته است میگردد. استاد محمد قائینی نجفی اگرچه به تحفظ بر سنتها شهره است اما درعینحال، از قائلین به حجیت قول منجمین به شمار میآید. به باور این استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، باید تلاش کرد تا تقویم قمری احیا شود و مسلمانان به سراغ تقویمهای دیگر نروند. مشروح گفتگو با وی به قرار زیر است:
اجتهاد: به نظر شما، اختلافات هرساله در رابطه با هلال، امری طبیعی است یا آنکه باید به دنبال رفع آن بود؟
قائینی: این اختلاف، مسئله جدیدی نیست. اختلاف فقها در پاسخ به مسائل اختصاصی به مذهب شیعه ندارد. در سائر مذاهب هم وجود دارد و علیالقاعده باید در دیگر ادیان هم اینگونه باشد. چون مسائل را معمولاً با اجتهاد پاسخ میدهند و اجتهادها هم مختلف است. مسئله هلال نیز چنین است. رؤیت با چشم مسلح و غیرمسلح، وحدت و اختلاف در افق، رؤیت و عدم رؤیت، خروج از محاق و عدم آن همه مورد اختلاف است. این مسئله شخصی است و ممکن است اشخاص هم در آن اختلاف کنند. لذا این اختلاف نباید موجب تفرق مردم و تضعیف مذهب و فقه شود. همانطور که ممکن است کارشناسان اقتصادی اختلافنظر داشته باشند، کارشناسان امور دینی نیز میتوانند اختلاف داشته باشند و این معنایش انکار اقتصاد و یا دین نیست.
اجتهاد: آیا اصل اینکه رؤیت مطرح شده است به جهت حل این اختلافات نبوده است؟
قائینی: خیر، یک ملاک رؤیت است در مورد رؤیت نیز نمیتوان رؤیت در یک مکان را به بقیه مکانها تسری داد، به این عنوآنکه در یک افق بوده است و در تمام افقها نیز چنین باشد. اینکه گفتهاند در حد رؤیت باشد معنایش این است که برای تخمین و گمان نباشد و لذا در آن روایات آمده در یک افق اگر یک نفر در فرضی که هوا صاف است بگوید من میبینم، کافی نیست، بلکه باید بهگونهای باشد که دیگران هم معترف باشند که قابلرؤیت است و دیده میشود. در روایات دارد «اذا رآه واحد رآه الف».
اجتهاد: ظاهراً طبق برخی روایات، این اختلاف ناشی از نفرینی است که امت شدهاند؟
قائینی: بله روایاتی را بر این مضمون داریم که بعد از شهادت سیدالشهدا علیهالسلام منادی ندا زد که «لا وفّقکم الله لفطرٍ و لا اضحی»؛ یعنی اینکه دیگر بعد از این موفق به آن فطر واقعی و عید اضحای امت نخواهید شد. شاید به همین اعتبار است که اختلاف در نظرات پیدا میشود و این اختلاف در نظرات موجب میشود که دیگر امت نتوانند به آن واقعیت عید نایل بیایند. البته ممکن است عدهای موفق بشوند عید واقعی را داشته باشند ولی اختلاف پابرجاست.
اجتهاد: در فقه قول منجم پذیرفته شده نیست و علت آن هم شاید بحث تنجیم و ظن گمانهای منجمین بوده است اما آیا قولهای قطعی منجمین که برگرفته از محاسبات دقیق آنهاست نمیتواند راهحلی برای این مسئله باشد؟
قائینی: تنجیم از روی محاسبات ریاضی و فلکی، امری حسی و مورد پذیرش بوده و با مسئله رؤیت هلال متفاوت است. در بحث تنجیم، از جهت حالت خاص ستارگان و هیئت نجوم، برخی کارها مانند سفر رفتن و انعقاد نفطه و … مذموم یا ممدوح میشود. نزاع در حجیت قول منجم در فقه، در اینگونه مسائل است؛ اما حجیت قول آنها در مسئله هلال، امری پذیرفته شده است؛ چون حسی است. اگر بگویند ماه از محاق خارج شده است و بر اساس محاسبات خود تولد ماه را ثابت کنند این مورد پذیرش است، مانند پاسخ به مسائل ریاضیات و فیزیک که مبتنی بر علم است و حس. این از موارد حجیت قول خبر است نه خبره.
اما اثبات قابلیت رؤیت معمولاً یک امر حدسی است؛ چون امور مختلفی در امکان آن غیر از محاسبات ریاضی دخالت دارد، مانند شرایط هوا، شرایط جو و کیفیت موقعیت امکنه و… . لذا میبینید که بین علمای فلک نیز اختلاف شدیدی واقع میشود. این در حالی است که این مسئله که ماه در فلان روز قابلرؤیت نیست از باب اینکه هنوز از محاق خارج نشده اصلاً محل اختلاف واقع نمیشود؛ چون یک امر حسی محاسباتی است؛ اما در مورد اینکه ماه در کجاها قابلرؤیت است، با تمام پیشرفتی هم که الآن ستارهشناسی و فلک دارد نمیتوانند خیلی موارد به صورت جزم بگویند، بلکه براساس حدس و تخمین و گمان است.
در روایات نیز قول آنها به جهت تخمین رد میشده است با اینکه آنها محاسبات قطعی نیز داشتند «أَخْبِرْنِی یَا مَوْلَایَ أَنَّهُ رُبَّمَا أَشْکَلَ عَلَیْنَا هِلَالُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَلَا نَرَاهُ وَ نَرَى السَّمَاءَ لَیْسَتْ فِیهَا عِلَّهٌ فَیُفْطِرُ النَّاسُ وَ نُفْطِرُ مَعَهُمْ وَ یَقُولُ قَوْمٌ مِنَ الْحُسَّابِ قِبَلَنَا إِنَّهُ یُرَى فِی تِلْکَ اللَّیْلَهِ بِعَیْنِهَا بِمِصْرَ وَ إِفْرِیقِیَهَ وَ الْأُنْدُلُسِ فَهَلْ یَجُوزُ یَا مَوْلَایَ مَا قَالَ الْحُسَّابُ فِی هَذَا الْبَابِ حَتَّى یَخْتَلِفَ الْفَرْضُ عَلَى أَهْلِ الْأَمْصَارِ فَیَکُونَ صَوْمُهُمْ خِلَافَ صَوْمِنَا وَ فِطْرُهُمْ خِلَافَ فِطْرِنَا فَوَقَّعَ ع لَا تَصُومَنَّ الشَّکَّ أَفْطِرْ لِرُؤْیَتِهِ وَ صُمْ لِرُؤْیَتِهِ»
بنابراین نسبت به آن امور قابلیت رؤیتی که ادعا میکنند چون معمولاً مبتنی بر حدس است و مبتنی بر یقین هم نیست، نمیشود به آنها اعتماد کرد. در روایات هم آمده که با گمان نمیشود اعتماد کرد، بلکه باید براساس رؤیت باشد.
اجتهاد: آیا به جز پذیرفتن حکم حاکم، راه دیگری برای وحدت در قضیه هلال وجود دارد؟
قائینی: در بحث حکم حاکم معروف بین فقها هم این است که نافذ است و بر همه هم نافذ است. حکم حاکم در مسئله هلال، حتی نسبت به غیر مقلدین آن حاکم نیز نافذ است. ولی بالأخره ممکن است در یک ماه، فقهای متعددی حکم بکنند، لذا باز ممکن است برای بعضی از این جهات مشکلی اتفاق بیفتد. این باز خودش یک مسئله دیگری است که سازوکار خودش را دارد. مثل بحث اختلاف قضات میشود که اینگونه نیست که الا و لابد نظر قضات در یک مسئله متحد باشد.
اجتهاد: آیا میتوان به جهت مصلحت عدم اختلاف، معیار را حکم حکومتی قرار داد؟
قائینی: نه، این خارج از انضباط است که حاکم به صرف هر مصلحتی که تشخیص میدهد غیر عید را عید اعلام بکند؛ مثل نسیء است که کفار طبق مصلحت زمان محرّم یا زمان ممنوعیت جنگ را جابجا میکردند این صرف این موجبی ندارد و موجب بدبینی مردم به حکام حکومتها نیز میشود.
اجتهاد: آیا با این گزاره که ناکارآمدی تقویم قمری موجب تضعیف فرهنگ اسلامی میشود موافقید؟ راهحل آن چیست؟
قائینی: اولاً؛ این یک نوع خودباختگی است لزومی ندارد مسلمانان به سراغ تقویم میلادی بروند، باید معیار تقویم اسلامی باشد حال چه هجری شمسی و یا قمری. مهم هجرت پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم است. با اینکه ما حضرت مسیح را قبول داریم ولی لزومی ندارد تاریخ پیامبر خود را رها کنیم و به پیامبر پیشین قرار دهیم.
ثانیاً برخی وظایف شرعی مقرر در ازمنه براساس ماه قمری است، اینها را که نمیشود جور دیگری عمل کرد، لذا معیار باید همان عنوان قمریاش باشد یعنی ماههای عربی معهود مقرر که البته اینها هم از ابداعات اسلام نیست. ماه قمری هم ماهی بوده که در جاهلیت وجود داشته است به همین نام. ماه رمضان و ماه رجب و ماه حج و ماه محرم، ماههایی نیست که از ابتکارات اسلام باشد. اسلام در اوقاتی از این ماهها یک وظایفی را مقرر کرده. یک اموری را قرار داده و اینها را نمیشود از آن مواقعی که در شریعت مقرر شده جابجا کرد.
اما میتوانند امور دیگری که مربوط میشود به غیر مقررات شریعت را محول بکنند به ماه تاریخ شمسی، این محذوری ندارد. تابع این است که مصالح خودشان را بسنجند و ببینند برای آن مصالح چه کاری انجام دهند؛ اما مناسبتهای قمری را نباید جابجا کنند.
اجتهاد: گاهی این دو تقویم باهم تزاحم میکنند مثلاً فردا هیئت دولت اگر بخواهد جلسه بگذارد باید همه بروند بالای پشتبام ببیند عید شده است که فردا جلسه تعطیل باشد یا اینکه جلسه برقرار است؟
قائینی: اگر تکلف داشته باشد که بخواهند براساس رؤیت و اینجور موارد، میتوانند همان مبنایشان را تقویم قرار بدهند بهعنوان تعطیل اداری. این دیگر تابع مقررات است. چون این امور، جزء احکام اداری است و احکام اداری تابع مصالحی است که خودشان تشخیص میدهند؛ اما آنکه مربوط به شریعت است و احکام خاصی مانند حرمت صوم در عیدین یا جواز نماز عید فطر و مانند آن، قابل دستکاری نیست.