از «امامی که تفاوت بین اصول و منطق را نمی‌داند!» تا «پیروانی که او را نفهمیدند ولی «باور» کردند»!

در جایی دیگر، یک مطلب تاریخی را از مروج الذهب مسعودی نقل می‌کند درحالی‌که اصلاً در این کتاب چنین مطلبی وجود ندارد. اگر احمد بصری می‌توانست با نرم‌افزارهایی که دراین‌باره هست کار کند می‌توانست با یک جستجوی ساده بفهمد مسعودی چنین حرفی نزده؛ اما ظاهراً این آقا حتی از چنین مهارت ساده‌ای هم محروم است.

اختصاصی شبکه اجتهاد: جریان‌های انحرافی در طول تاریخ فراوان بوده‌اند. مخصوصاً در مورد مهدویت که اطلاع از آن کم است و نصوص ضعیف در آن فراوان است و از طرفی مردم ناآگاه دلبسته به این انحرافات می‌شوند تا خلأ منجی را در اعتقادات خود پر کنند. ازجمله این جریانات، احمد الحسن یا احمد اسماعیل است. حجت‌الاسلام نصرت‌الله آیتی، پژوهشگر مباحث مهدویت از گفتگو درباره وی بسیار اکراه داشت. او که سه جلد کتاب در خصوص نقد این جریان انحرافی به نام‌های «از تبار دجال»، «راه و بی‌راهه» و «ناقوس گمراهی» منتشر کرده است، می‌ترسد مبادا نقدهایش سبب ترویج این فرقه شود. صحبت‌های این متخصص مباحث مهدویت در رابطه با احمد الحسن که در گفتگوی اختصاصی با شبکه اجتهاد مطرح شده است از نگاه شما می‌گذرد:

اجتهاد: «احمد الحسن» چه ادعاهایی دارد و دلیل ایجاد این پدیده را چه می‌دانید؟ آیا ساخته و پرداخته استکبار است یا آن‌که پای منحرفان در مهدویت در میان است؟

آیتی: احمد الحسن یا احمد اسماعیل خیلی ادعا دارد. از مقام الوهیت که پایین بیایید تمام مقامات و جایگاه‌های معنوی که متصور است را ادعا می‌کند. از فرزندی امام زمان تا یمانی بودن و وصی امام زمان بودن و جانشین امام زمان بودن و مقام ولایت و مقام رسالت و درنهایت، ما اعتقاد داریم مقام امامت از همه این‌ها بالاتر است ایشان خودش را صریحاً امام سیزدهم می‌داند. فقط همان مقام الوهیت را کم دارد که بعید نیست اگر زنده باشد و خداوند عمر طولانی به او بدهد، ادعای الوهیت هم بکند این‌که عرض کردم اگر زنده باشد به این دلیل است که ما پشت پرده را نمی‌دانیم چون‌ اصل این مطلب که چنین شخصیتی وجود داشته قابل اثبات است اما اینکه الآن ایشان زنده است یا مرده خبر نداریم. چون در انظار عموم نیست و یک سری آدم‌هایی از طرف او حرف می‌زنند. خدا می‌داند که خودش به چه سرنوشتی دچار شده است.

اما در مورد منشأ شکل‌گیری این جریان باید گفت به حسب آنچه ما می‌دانیم دلیل متقنی نسبت به این‌که این جریان توسط سرویس‌های جاسوسی تأسیس شده باشد نداریم؛ اما این مطلب را یقین داریم که حتماً این جریان انحرافی توسط سرویس‌های جاسوسی پشتیبانی می‌شود این را یقین داریم ولو هیچ دلیلی نداشته باشیم چون هر جا یک جریانی شکل بگیرد که حرف‌های انحرافی می‌زند و موجب ایجاد انشقاق در امت اسلام و خصوصاً جامعه شیعه می‌شود یقیناً چنین جریانی از طرف سرویس‌های استعماری حمایت می‌شود. اگر من هم جای دشمن بودم و چنین کسی می‌آمد در صف مخالفین من انشقاق ایجاد می‌کرد، از او حمایت می‌کردم. حجم سرمایه‌ای که در اینجا صرف می‌شود خیلی بالاست. تقریباً ۳، ۴ سال پیش قبل از این شبکه ماهواره‌ای تأسیس کنند استاد کورانی می‌فرمودند که طبق برآوردی که کردم سالیانه ۱ میلیارد دلار هزینه این جریان است. الآن که شبکه ماهواره‌ای دارند، رادیو دارند. این‌ها خیلی هزینه‌بر است. تبلیغات که در فضای مجازی دارند هزینه‌بر است و طبیعتاً این حجم هزینه باید از جایی تأمین شود.

البته بنده ادعا نمی‌کنم که مستقیماً سی آی ای به حساب بانکی این آقا پول واریز می‌کند. نه، با ده تا واسطه به عنوان وجوهات و نذورات و امثال آن پول می‌رسانند.

اجتهاد: چگونه احمد الحسن توانسته است این حجم وسیع از ارادتمندان را ایجاد کند، به‌طوری‌که حتی در راهپیمایی اربعین نیز برای وی موکب ایجاد کنند؟

آیتی: واقعیتش این است که ما آمار دقیقی از پیروان این جریان نداریم. البته آن‌ها دوست دارند خودشان را زیاد جلوه بدهند و در فضای مجازی خیلی هیاهو می‌کنند. هیاهو در فضای مجازی کردن خیلی آدم نمی‌خواهد. اگر ۱۰، ۲۰ نفر آدم داشته باشند که آشنا با کار رسانه‌ای باشند می‌توانند همه‌جا را پر از هیاهو کنند. این تلقی که ما داریم و گاهی فکر می‌کنیم این جریان پیروان فراوانی دارند این ادعای ثابت نشده است. در عراق هم که بنده از اهل اطلاع شنیدم این جریان به‌شدت محدود و منفور است و به عنوان یک جریان بی‌نام‌ونشان و مطرودی که کسی به آن‌ها اهمیت نمی‌دهد شناخته می‌شوند. از کسانی که آنجا حضور دارند و دستی بر آتش دارند شنیدم که پیرو و طرفدار زیادی ندارند.

در ایران خیلی دوست دارند که خودشان را زیاد جلوه بدهند و گاهی امر را بر ما هم مشتبه می‌کنند و ما فکر می‌کنیم که طرفدار زیادی دارند و خیلی گرایش در سطح وسیعی بوده، اما این‌چنین نیست. بهاییت هم این تبلیغات را دارند. تبلیغ می‌کنند و دوست دارند خودشان را زیاد نشان بدهند و کثرت پیروانشان را به رخ بکشند. این‌ها در دهلی‌نو یک مرکزی به نام نیلوفر آبی دارند که مرکز مهمی است و سالیانه میلیون‌ها نفر آنجا می‌روند. کسی که این را می‌شنود گمان می‌کند واقعاً همین‌طور است بنده در سفری که به هند داشتم به این مرکز سر زدم. بله، هرروزه تعداد زیادی توریست می‌آید برای دیدن ساختمان و آن‌ها هم موسیقی می‌نوازند و مردم را جند دقیقه نگه می‌دارند اما اکثر قریب به اتفاقشان اصلاً نمی‌دانند بهاییت چیست بلکه فقط می‌آیند برای دیدن ساختمان زیبایی که ساخته‌اند؛ اما درکسی که این تبلیغات را از بیرون می‌شنود این تلقی به وجود می‌آید که بله واقعاً جمعیت کثیری از پیروانشان در این مرکز آموزش می‌بینند. بنده خودم سری زدم به طبقه پایین ساختمان که کلاس‌های آشنایی با بهاییت بود. دیدم ۴، ۵ نفر جوان ‌نشسته‌اند و با هم بحث می‌کنند. حالا آن‌ها چه می‌گفتند خدا عالم است. غرض این‌که جریان‌های انحرافی معمولاً این‌جوری هستند و دوست دارند خودشان را مهم و قابل‌توجه و پیروانشان را زیاد جلوه بدهند.

پیروان احمد بصری هم موکب می‌زنند، پارسال موکبشان را جمع کردند. امسال موفق نشدم سر بزنم ببینم موکبشان بوده یا نه، اما موکب زدن هم برای این‌ها دلیل بر چیزی نیست، دولت عراق چون خیلی تسلط بر اوضاع ندارد. به این‌ها اهمیت نمی‌دهد این‌قدر مشکل دارد که این‌ها برایش مشکل نیست. موکب زدن هم خیلی علامت این نیست که این‌ها خیلی فعال هستند چون پول و امکانات که باشد می‌شود یک موکب سرپا کرد. البته همه این‌ها به معنی این نیست که این جریان را بی‌اهمیت تلقی کنیم. باید به میزان قد و قواره واقعی‌شان به آن‌ها بپردازیم و مواظب باشیم در میدان آن‌ها بازی نکنیم. بنده از این مصاحبه‌ها و گفت‌وگوها گاهی اکراه دارم و دوست ندارم درباره این‌ها خیلی حرف بزنم. با اینکه در نقدشان کتاب نوشتم چون کتاب را خواص می‌خوانند، اما گفتگو با رسانه‌ها گاهی برایم سخت است چون این ترس را دارم که نکند من بوق این‌ها بشوم.

اجتهاد: چرا در این عصر و قرن تمدن و پیشرفت باید عده‌ای به دنبال این ادعاها بروند و گول بخورند؟

آیتی: ما حدیث داریم که هیچ دجالی در آخرالزمان پرچم بلند نمی‌کند مگر اینکه یک سری دورش جمع می‌شوند. البته اگر حدیث هم نمی‌داشتیم، با تجربه تاریخی خودمان این برایمان اثبات شده است که بالاخره هر حرفی و لو باطل باشد خریدارانی دارد. به هر تقدیر مردم ممکن است دچار ضعف بنیان‌های اعتقادی باشند، کما اینکه طلاب هم به این مشکل دچارند. ما خیلی به فقه اهمیت می‌دهیم اما به بحث‌های کلامی و عقیدتی خیلی بهایی داده نمی‌شود. انعکاس آن جریانی که در حوزه وجود دارد بین مردم است. وقتی‌که در حوزه‌ها آن‌جوری که باید به مسائل اعتقادی بها داده بشود بها داده نمی‌شود، این انعکاسش در مردم چنین می‌شود. مردم هم نسبت به مسائل عقیدتی اهتمام لازم را نخواهند داشت؛ بنابراین یک وجهش ضعف بنیان اعتقادی است.

نکته بعد این است که این‌ها از مسئله خواب و خواب‌سازی استفاده می‌کنند. بخش قابل‌توجهی از این معتقدان به این جریان از راه خواب به این مسئله ایمان آوردند. این در حالی است که حتی اگر خواب رؤیای صادقه باشد در فقه به‌هیچ‌عنوان حجت نیست. در اعتقادات هم که اهمیتش بیشتر است به‌طریق‌اولی حجت نیست. یکی از دلایل اینکه مردم به سراغ خواب می‌روند می‌تواند این باشد که اهل علم در منبرها زیاد از خواب و رؤیا استفاده می‌کنند بدون این‌که حدود و ثغورش را برای مردم توضیح بدهند و توجهی به پیامدهای منفی آن داشته باشند.

یکی از انگیزه‌های گرایش به این جریان، انگیزه‌های سیاسی است؛ چون این‌ها بر این عقیده‌اند که حکومتی که مبتنی بر رأی مردم باشد باطل است و به همین دلیل این‌ها نظام جمهوری اسلامی را باطل می‌دانند لذا برخی از کسانی که دل‌خوشی از نظام ندارند به این جریان گرایش پیدا می‌کنند. احمد بصری شخصاً به مقام معظم رهبری نامه نوشته که من امام زمان هستم و حکومت را باید به من تحویل بدهی و اگر ندهی غاصب هستی. روشن است که وقتی بنیان‌گذار جریانی چنین نگرشی به نظام و رهبر معظم داشته باشد برخی از آدم‌های مریض دورش جمع می‌شوند.

بخشی از پیروان آن‌ها به جهت مخالفت با نهاد روحانیت و مرجعیت به سراغ این جریان انحرافی می‌روند، این‌ها مانند وهابیت به رهبران شیعه و مراجع تقلید ناسزا و دشنام می‌دهند و علما و مراجع را تخطئه می‌کنند؛ بنابراین طبیعی است که برخی از کسانی که با این نهاد مشکل دارند به سمت این جریان گرایش پیدا کنند.

بخشی دیگر از پیروان این جریان انحرافی به انگیزه اباحه گری که سرانجام همه فِرَق انحرافی است به سمت این‌ها متمایل شده‌اند. بنده شنیدم که مبلغین این جریان در برخی از محافل خصوصی گفته‌اند احمد الحسن حکم حجاب را برداشته است و لذا لازم نیست زن‌ها حجاب را رعایت کنند یا احمد بصری فتوا داده چون‌که لیله القدر خیر من الف شهر پس اگر در شب قدر یک رکعت نماز قضا خوانده شود جای هزار رکعت نماز قضا را پر می‌کند. آیا کسی که عمری نماز نخوانده است و اهل نماز نبوده نباید از این فتوا خوشش بیاید؟ این نظرها برای آدم‌های لاابالی خیلی جذاب است حتی از منبعی موثق شنیده‌ام که اخیراً برای جذب حداکثری به برخی از زنانی که به احمد بصری ایمان آورده‌اند دستور داده شده است تن به فحشا دهند. این رذالت‌ها برای عده‌ای که هم می‌خواهند پوسته‌ای از دین داشته باشد و هم راحت باشند جذاب است.

انگیزه دیگری که برخی دیگر را برای ایمان به این جریان تحریک می‌کند پول است یک عده‌ای را می‌خرند و پول می‌دهند. یکی از این مستبصرین را تقریباً ۶، ۷ سال پیش در قم وعده خانه ۳۰۰ میلیونی دادند. گفتند شما اگر ایمان بیاورید، ۳۰۰ میلیون خانه می‌خریم. ۶، ۷ سال پیش با ۳۰۰ میلیون می‌شد خانه مناسبی خریداری کرد.

بعضی هم از روی سادگی گرفتار می‌شوند، آدم‌های نادان و ساده‌دل که واقعاً مشتاق حضرت حجت هستند، می‌افتند در تور آدمی شیاد که بر آیه و حدیث هم مسلط است و می‌تواند حدیث بخواند و خودش تأویل و تفسیر کند.

نکته قابل‌توجه در مورد پیروان احمد الحسن این است که آن‌ها او را نفهمیده‌اند بلکه باور کرده‌اند. قبل از آن‌که بفهمند او کیست و چه می‌گوید، باورش کرده‌اند، باوری از روی نفهمی و مبتنی بر ادله غلط؛ لذا بحث با خیلی از آن‌ها فایده ندارد. تندروی را به حدی می‌رسانند که اگر حکم جهاد و قتل برسد حتماً انجام می‌دهند و مانند داعش در تصلب و تعصب و خشونت، در حد اعلی رفتار می‌کنند. لذا می‌گویند اگر دستور برسد، مراجع را سر می‌بریم. الآن برایشان زمینه فراهم نیست و الا حتماً وارد فاز نظامی هم می‌شوند.

اجتهاد: دلیل گرایش برخی از طلاب حوزه‌های علمیه به وی چیست؟

آیتی: بنده مجدداً تأکید می‌کنم که این بزرگ‌نمایی‌هایی که در خصوص گرایش طلبه‌ها به این جریان وجود دارد را قبول ندارم و بیشتر از طرف خود آن‌هاست. یکی از دلایل جذب شدن برخی از طلاب کم‌سواد، بمباران حدیثی است. این‌ها یک مجموعه بلندبالای حدیثی تهیه کرده‌اند و همه مبلغینشان آن را در اختیار دارند با هر کسی مواجه می‌شوند مثل مسلسل برایش می‌خوانند و اجازه تأمل و تفکر هم نمی‌دهند. این احادیث را هم به صورتی که خودشان می‌خواهند تأویل و تفسیر می‌کنند. طبیعی است که کسی که قدرت درک حدیث و ارزیابی آن را نداشته باشد زود به دام می‌افتد. یکی دیگر از مهم‌ترین دلایل گرفتار شدن برخی از طلاب، نداشتن آگاهی کافی در خصوص مسائل اعتقادی و حدیثی است. بنده تأکید می‌کنم که طلابی که به این جریان متمایل شده‌اند طلاب کم‌سواد هستند و در میان آن‌ها شما یک نفر را پیدا نمی‌کنید که پیش از گرایش به این جریان در حوزه به عنوان اهل فضل معروف باشد. همه آخوندهای این جریان بعد از ایمان به احمد بزرگ شده‌اند و برای خودشان اسم‌ورسمی به هم زده‌اند. بزرگ آن‌ها حسن حمامی است که از او با عنوان آیت‌الله حمامی یاد می‌کنند درحالی‌که راننده تاکسی بوده است و وقتی ایمان آورد عمامه سرش گذاشتند و عنوان آیت‌الله برایش درست کردند و چون جدش از مراجع تقلید بوده و پدرش امام جماعت حرم امیرمومنان، مردم هم خیال می‌کند او هم کسی است و از فضل پدرانش حظ و بهره‌ای برده است درحالی‌که اصلاً درس طلبگی نخوانده است.

اجتهاد: راه صحیح مقابله با وی چیست؟ به دیگر سخن، برای مقابله با وی، باید بر روی چه نقاط ضعفی در دعوت وی تمرکز کرد؟

آیتی: به نظر بنده نردیک ترین مسیر برای نقد این جریان، نقد شخصیت احمد بصری است. این مسیر کوتاه‌ترین راه‌ها و زودبازده‌ترین نقدهاست. حدود ۵۰ جلد کتاب منتسب به احمد بصری است. نقد شخصیت یعنی این‌که ما از بین کتاب‌هایش و اظهار نظراتش تناقضات و تعارضاتش را جمع‌آوری کنیم و اظهارنظرهای بی‌پایه و اساسی که کرده و نشان‌دهنده بی‌بهره بودن از دانش است را استقصا بکنیم. اگر از این منظر ورود کنیم به‌راحتی می‌توانیم مشت او را باز کنیم و اثبات کنیم او کلاه‌بردار و شیاد است؛ چون کسی که خود را صاحب مقام ولایت و رسالت می‌داند و از معصوم بودن و واجب الاطاعه بودن خودش دم می‌زند نباید مرتکب غلط‌های فاحش شود و از فهم کوچک‌ترین مسائل علمی عاجز باشد. بنده در کتاب ناقوس گمراهی از این منظر وارد شده‌ام و نمونه‌های متعددی از این موارد را جمع‌آوری کرده‌ام، مواردی که نشان می‌دهد احمد بصری اطلاعات تاریخی، حدیثی فقهی و اصولی کلامی و …ندارد. به عنوان نمونه او فرق بین علم اصول و منطق را نمی‌داند. در یکی از مکتوباتش نوشته است که علم اصول‌فقه را یونانیان کافر بنیان‌گذاری کرده‌اند او گمان کرده علم اصول‌فقه همان علم منطق است که بنیان‌گذارانش فلاسفه یونان بوده‌اند.

در جایی دیگر، یک مطلب تاریخی را از مروج الذهب مسعودی نقل می‌کند درحالی‌که اصلاً در این کتاب چنین مطلبی وجود ندارد. اگر احمد بصری می‌توانست با نرم‌افزارهایی که دراین‌باره هست کار کند می‌توانست با یک جستجوی ساده بفهمد مسعودی چنین حرفی نزده؛ اما ظاهراً این آقا حتی از چنین مهارت ساده‌ای هم محروم است.

یا در جایی دیگر می‌گوید کلمه «رسول مبین» جز یک مرتبه در قرآن نیامده است، آن هم در سوره دخان، درحالی‌که در قرآن «رسول مبین» دو مرتبه آمده است، یک‌بار در سوره دخان و یک‌بار در سوره زخرف. این‌ها مشتی از خطاهای احمد بصری است که نشان می‌دهد وی به‌هیچ‌عنوان در حد و اندازه حتی یک طلبه فاضل هم نیست چه رسد به نعوذبالله امام معصوم؛ بنابراین اگر بخواهیم در نقد این جریان از کوتاه‌تر ین مسیر برویم. به نظر می‌رسد نقد شخصیت کوتاه‌ترین راه‌ها باشد. این مسیری است که برای عوام و توده مردم هم قابل فهم است.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست