اصطلاحات فقهی؛ حرف «ع»
عادت ماهیانه: قاعدگی، حیض.
عادت وقتیه و عددیه: زنهایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخص و مقادار زمان معین باشد، عادتشان «وقتیه و عددیه» است.
عادل: شخصی که دارای ملکه عدالت است.
عاریه: دادن مال خودا به دیگری برای استفاده موقت و بلا عوض از آن.
عاصی: عصیان کننده، کسی که نسبت به احکام الهی نا فرمان است.
عاقله: مردان خویشاوند نسبی از طرف پدر.
عامل: عمل کننده: ۱- کسی که به قرار داد جعاله عمل میکند. ۲- کسی که متصدی جمع آوری، حسابرسی و تقسیم و سایر امور مربوط به زکوه است. ۳- اجیر.
عایدات: در آمد.
عرف: فرهنگ عموم مردم.
عرق جنب از حرام: عرقی که پس از آمیزش نا مشروع یا استمناء از بدن خارج گردد.
عزل: کنار گذاشتن چیزی. ۱- انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن. ۲- بر کنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند بر کناری وصی یا متولی خائن توسط حاکم شرع.
عسر و حرج: مشقت وسختی.
عسرت: سختی، تنگدستی.
عقد بیع: قرار داد خرید و فروش.
عقد دائم: ازدواج دائم.
عقد غیر دائم: ازدواج موقت، متعه، صیغه.
عقد: گره، پیمان زناشویی، پیوند.
عقود: قرار دادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه.
عمال: کارگزاران.
عمداً: از روی قصد، کاری را با علم و آگاهی انجام دادن.
عمره: زیارت خانه خدا و انجام اعمال مخصوص خانه کعبه که تا حدودی شبیه حج است و آن بر دو قسم است «عمره تمتع که قبل از حج تمتع انجام میگیرد و عمره مفرده که پس از حج قِران و اِفراد یا مستقلاً انجام میگیرد».
عمل به احتیاط: ملکف تکلیف خود را بگونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف شرعیش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتابهای فقهی مطرح شده است.
عنین: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست.
عهد: پیمان، تعهد انسان در برابر خداوند برای انجام کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص اداء میشود.
عورت: اعضا ء تناسلی.
عیال: زن – همسر – نان خور.
عید فطر: نخستین روز ماه شوال که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است.
عید قربان: دهمین روز ماه ذی الحجه که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است.