labelاجتهاد و اصول فقه, دیدگاه و گزارش
commentبدون دیدگاه

اعتقاد به انسداد، تمدن ساز نیست

اختصاصی شبکه اجتهاد: بسیاری از اصولیون درگذشته و حال، باب انفتاح علم را مسدود دانسته و نظریه انسداد را اختیار کرده‌اند. از طرفی، طرح‌ریزی تمدن اسلامی، مستلزم فهم بایسته‌های آن از منابع دینی است.

اختصاصی شبکه اجتهاد: بسیاری از اصولیون درگذشته و حال، باب انفتاح علم را مسدود دانسته و نظریه انسداد را اختیار کرده‌اند. از طرفی، طرح‌ریزی تمدن اسلامی، مستلزم فهم بایسته‌های آن از منابع دینی است. حال، این پرسش مطرح می‌شود که بنا بر نظریه انسداد که راه فهم مطالب دین را مسدود می‌انگارد، آیا می‌توان بایسته‌های «تمدن اسلامی» را به دست آورد؟ به دیگر سخن، وقتی راه کشف منویات شارع مسدود است، چگونه می‌توان پی برد که آیا اساساً به دنبال تأسیس تمدن اسلامی بوده است یا نه؟ و اگر بوده، شاخصه و مختصات این تمدن چیست؟

این‌ها نکاتی بود که با آیت‌الله گرامی، از اساتید قدیمی و برجسته خارج فقه و اصول این حوزه، در میان گذاشتیم. او اگرچه در میان مردم عادی، به استخاره‌هایش شهره است، امّا سابقه‌ای دیرین در حوزه علمیه قم دارد؛ سابقه‌ای از تدریس به آقا مصطفی خمینی گرفته تا مدرسه حقانی و درس خارجی که سال‌هاست در قم برپا کرده است.

اجتهاد: فقه تمدّنی چیست و بایسته‌های آن چه اموری است؟

گرامی قمی: تمدن به معنای مدنیت و زندگی اجتماعی است. تمدن ما همان قوانین اسلام است و قطعاً پیشرفت نیز با تمدن درآمیخته شده است، مخصوصاً تمدن اسلامی. چراکه اسلام پس‌گرد ندارد و اگر مسلمانان به احکام و قوانین اسلام عمل کنند، دائماً روبه‌پیشرفت خواهند بود. مادامی‌که اسلام حاکم است، پیشرفت وجود خواهد داشت. اگر کم و کاستی وجود دارد، مشکل در اسلام نیست، در مسلمانی ماست که به قوانین و احکام شریعت آن‌طور که باید عمل نمی‌کنیم و الا قطعاً مسلمانان پیشرفت کرده و به تمدن واقعی خواهند رسید.

اجتهاد: آیا فقه و اصول‌فقه موجود، ما را به تمدن می‌رساند؟

گرامی قمی: قطعاً فقه و اصول موجود، بهترین نوع علم در میان سایر علوم است. حتی برخی از غیر روحانیون اعتقاددارند که هر کس می‌خواهد وارد علوم اجتماعی شود، باید در ابتدا یک دوره مختصر اصول بخواند.

اجتهاد: به‌طورکلی این گزاره را در فقه می‌پذیرید که احکام بیان‌شده در فقه ما فردی است و نگاه کلی‌نگر به مسائل ندارد؟

گرامی قمی: چنین چیزی واقعیت ندارد. تمام مسائل بیان‌شده در روایات و احکام مفروض الوجود بوده است و بر نحو قضیه حقیقیه مورد سؤال و بررسی قرارگرفته است. به‌طور مثال اگر سؤال شده است که «اصاب ثوبی دم رعاف»، مراد از آن، کل اصابه اشیاء مورداستفاده با نجاست است نه‌فقط خون‌دماغ و پیراهن. از طرفی بسیاری از سؤالات کلی بوده و بسیاری از احکام در قرآن و روایات نیز به‌صورت کلی بیان ‌شده است.

اجتهاد: آیا با انتخاب نظریه انسداد که مورد توجّه بسیاری از اصولیون بوده و بیانگر سد نوعیِ کشف از واقع است، می‌توان نسبت به دستیابی به تمدّن اسلامی که مبتنی بر علم به نظریات شارع است، امیدوار بود؟

گرامی قمی: یکی از اشکالات نظریه انسدادی همین مورد است. کسی که به انسداد معتقد است، واقعیت را نمی‌بیند. کسی که واقعیت را نمی‌بیند کور است و آدم کور نمی‌تواند ادعای پیشرفت داشته باشد. کسی که قائل به حجیت مطلق ظن باشد، می‌گوید خدا عذابم نمی‌کند، چون راه دیگری ندارم. چنین کسی پیشرفت نمی‌کند زیرا پیشرفت با کوری محقق نمی‌شود.

اجتهاد: کسی که قائل به انسداد است ازآنجایی‌که باید به سراغ ظنونی مثل سیره عقلا و عرف برود و تمدن نیز برگرفته از عقلا و عرف است، پس قطعاً می‌تواند تمدن را محقق سازد. البته تمدنی که او خواهد ساخت، کاملاً عقلائی و عرفی بوده و ردپای کمی از شریعت در آن به چشم می‌خورد.

گرامی قمی: نظریه انسداد می‌گوید، وقتی چاره‌ای نداری این کار را انجام بده. آدم کور هم چاره ندارد، وقتی گم شد منتظر می‌ماند تا یک نفر بیاید و دستش را بگیرد. از طرفی کسی که این حرف را می‌زند، اعتقادی به قوانین اسلامی بماهو اسلام ندارد، چون اسلام و بیانات شارع را کنار می‌گذارد و به سراغ عقلا و عرف می‌رود.

اجتهاد: اجتهاد کسی که قائل به انسداد است، بیانات شارع را کنار نمی‌گذارد. بلکه آن‌ها را مصیب به‌واقع نمی‌داند و به‌عنوان ظن عقلانی یا نهایتاً تراکم ظنون به آن عمل می‌کند.

گرامی قمی: کسی که قائل به انسداد است، بیانات شارع را قطعاً مصیب نمی‌داند. درنتیجه هر چه تراکم ظنون کند، بالأخره به‌واقع می‌رسد یا نمی‌رسد؟ خودش می‌گوید کور هستم. پس به‌واقع نمی‌رسد و پیشرفت نیز نخواهد داشت.

 نتیجه نظریه انسداد این است که فرد می‌گوید: قوانین کشورهای دیگر از قوانین اسلام بهتر است. آیا شما چنین اعتقادی دارید؟ شما می‌گویید کسی که به انفتاح معتقد است، در محدوده کتاب سنت عمل می‌کند و به واقعیت و پیشرفت حقیقی می‌رسد و آن‌که انسدادی است به روش عقلایی عمل می‌کند که اسلامی نیست.

اجتهاد: قائل به انسداد، به امضای شرع هم نیاز دارد. کسی که به تراکم ظنون عمل می‌کند، کتاب و سنت را نیز در دست دارد و طبق آن عمل به ظنون می‌کند؛ لذا چنین نیست که قول شیطان را هم مستند فتوای خود قرار دهد.

گرامی قمی: شارع هیچ‌گاه انسداد را نمی‌پذیرد. شارع می‌گوید اگر ناچار هستی، چاره ندارم قبول کنم. نه این‌که بگوید انسداد خوب است. اگر هزار ظن غیر مصیب به‌واقع نیز باشد، ما را منتسب به شارع نمی‌کند.

درنتیجه، اصل این ادعا که انسداد ما را بیشتر به پیشرفت سوق می‌دهد، گزاف و باطل است. شما سعی می‌کنید، عقیده انفتاحی را روی دوش نظریه انسدادی بگذارید. کسی که انسدادی است چنین عقیده‌ای ندارد. وی می‌گوید: هرقدر هم تراکم ظنون کنم، اماره به‌واقع نیست، درنتیجه پیشرفتی هم وجود نخواهد داشت.

اجتهاد: آیا بنا بر نظریه انسداد و پررنگ شدن نقش سیره عقلا به‌عنوان دلیلی غالباً ظن آور، فقه به سمت عرفی شدن پیش نمی‌رود؟ (با توجّه به این نکته که روایت مظنون غیر حجّت هیچ ترجیحی بر سیره عقلائی ظن آور ندارد)

گرامی قمی: عرفی که موردبحث است، عرف ثابت است نه متغیر که زمان و مکان در آن دخیل باشد. از طرفی، ربطی به انسداد ندارد و در نظریه انفتاح نیز این مشکل وجود دارد.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: گرامی قمی, محمدعلی
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: , ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست