رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اظهار کرد: در طول بیش از سه دهه گذشته، اقتصاد و نظام بانکی ایران دولتی بوده و همین امر مانع بزرگی بر سر راه تحقق کامل بانکداری اسلامی در کشور است.
به گزارش شبکه اجتهاد، پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمنماه ۱۳۵۷ منجر به تحولاتی اساسی در تمام ساختارهای کشور و از جمله در اقتصاد ایران شد. اقتصاد ایران از فردای پس از انقلاب اسلامی، تحولاتی جدی را پشت سر گذاشته است که از جمله مهمترین این موارد، تحریمهای بینالمللی و هشت سال جنگ تحمیلی بودهاند اما با وجود همه این مشکلات، در عرصه اقتصادی شاهد تحولاتی اساسی بودهایم که بررسی این مسائل ضروری به نظر میرسد.
درباره وضعیت اقتصاد ایران و دستاوردهای آن در ۳۷ سال گذشته تحلیلهای مختلفی ارائه میشود که از جمله موفقیت در عرصه صنایع کوچک و دفاعی و ادامه وابستگی به درآمدهای نفتی است. این انقلاب برای موفقیت همه جانبه در عرصههای اقتصادی، علاوه بر دارا بودن برخی منابع با موانع بسیاری هم مواجه بوده است که بعضا مانع از موفقیت برنامهریزیهای اقتصادی شده است، اما با همه این اوصاف، لازم است دستاوردهای اقتصادی این انقلاب که برای مدتها تحت شدیدترین تحریمهای اقتصادی قرار داشته است مورد بررسی بیشتر قرار گیرد.
برای بررسی وضعیت بانکداری اسلامی بعد از انقلاب، ایکنا به سراغ حجتالاسلام والمسلمین حسن نظری، رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه رفته است که متن مصاحبه با وی در ادامه میآید:
ابتدا بفرمائید منظور از بانکداری اسلامی چیست به چه شیوهای، بانکداری اسلامی اطلاق میشود؟
نظری: وقتی پسوند اسلامی در مورد بانکداری اطلاق میشود باید دانست که کار بانک این است که وجوه مردم را تجهیز و پسانداز کرده و در فعالیتهایی تخصیص میدهد که خود تشخیص به سرمایهگذاری داده است. وقتی مردم پسانداز خود را در بانک متعارف میگذارند، به آنان گفته میشود به هرکس پسانداز کند، بهره میدهیم. وقتی هم تخصیص داده میشود مجددا با این بهره کار دارند؛ یعنی هرکس نیازمند تسهیلات است از وی چند درصد بهره گرفته میشود.
پس بانک با وجود بهره که ما اسمش را ربا میگذاریم، هم وجوه مردم را تجهیز میکند و هم تخصیص میدهد. در خارج از بانک هم شرکتها و صندوقهای سرمایهگذار، وجوه مردم را براساس بهره جمعآوری کرده و براساس بهره به متقاضیان تخصیص میدهند. این بازار پول و سرمایه در دنیا براساس بهره هدایت میشود و فعالیت میکند.
حال اگر بهره را حرام میدانیم و از سوی دیگر وجود بانک ضرورتی است که سرمایههای راکد را جمعآوری کرده و در راستای فعالیتهای اقتصادی به کار گیرد، اگر بهره را برداشتیم باید چیزی را جایگزین آن کنیم که بتوانیم سرمایههای مردم را جمع کرده و تخصیص دهیم؛ چون فعالیتهای اقتصادی توسط این سرمایههای مردمی یا دولتی، یک ضرورت برای اقتصاد است و اگر این سرمایهگذاریها انجام نشود، افتصاد کشور در رکود قرار گرفته و منشأ عقبماندگیهای اقتصادی میشود.
حال که بهره را حرام میدانیم باید نرخ سود سرمایه را جایگزین آن کرده و اعلام کنیم که پیشبینی ما این است که اگر سرمایههای مردم را مثلا در بخش مسکن به کار بگیریم، در طول سال، فلان درصد سود خواهد داشت و به مردم پرداخت میکنیم و بانک هم براساس نرخ سود، این سرمایهها را در فعالیتهای مختلف اقتصادی، از جمله کشاورزی، صنعت، معدن و … به کار میگیرد.
وقتی از بانکداری اسلامی سخن میگوئیم، مهم این است که باید نرخ سود سرمایه، هم برای پساندازکننده و هم برای کسی که تقاضای سرمایه میکند، شفاف باشد. اگر توانستیم نرخ سود سرمایه را جایگزین بهره کنیم، حقیقتا بانکداری اسلامی را ایجاد کردهایم اما اگر این جایگزینی مقدر نشد و به نحوی دیگر با همان نرخ بهره کار کردیم، هنوز بانکداری اسلامی محقق نشده و از ربا فاصله نگرفتهایم.
آیا میتوان برای بانکداری اسلامی تاریخچهای هم در نظر گرفت که از فلان زمان، بانکداری اسلامی، در ایران یا جهان، مطرح یا اجرایی شده است؟
نظری: این ساختار بانک که براساس بهره کار میکند، از غرب آمد و هنگامیکه این بهره تبدیل به ستون فقرات فعالیت بانکی در کشورهای اسلامی شد، کم کم مسلمانان به این فکر افتادند که بهره را حذف کنند. در کشورهایی همانند ترکیه برخی بانکهای اسلامی شروع به فعالیت کردند، در عربستان سعودی بانک توسعه اسلامی و در کشور خودمان برخی صندوقهای سرمایه گذاری و به صورت پراکنده در سایر کشورهای اسلامی، فعالیتهای بانکی را بر اساس بانکداری اسلامی شروع کردند و این تاریخچه به حدود ۶۰ سال پیش باز میگردد.
البته کشورها متفاوتند و کشوری همانند مصر در این زمینه پیشرو بود و یا بانک توسعه اسلامی براساس جمعآوری سرمایه کشورهای اسلامی شکل گرفت. در کشورهای خلیج فارس و ترکیه هم برخی بانکها معتقدند ربا را حذف کردهاند و در سالهای اخیر هم در لندن با هدف جمعآوری وجوه مسلمانان، بانک اسلامی را در کنار بانک ربوی تاسیس کردهاند.
به نظر شما بانکداری اسلامی، مفهومی مطلق است یا اساسا نسبی است و بانک به میزانی که موازین اسلامی را رعایت کند به بانکداری اسلامی نزدیکتر است؟
نظری: اگر از نرخ بهره استفاده کنیم، غیراسلامی هستیم اما اگر نرخ سود سرمایه را جایگزین بهره کنیم، بانکداری اسلامی است؛ چراکه در این شرایط براساس روشن شدن میزان سود سرمایه در میدان فعالیت اقتصادی، براساس آن نرخ کار میکنیم.
یعنی حد وسطی وجود ندارد؟
نظری: ببینید اکنون بازار بهره وجود دارد و نرخ بهره هم معلوم است. همانگونه که کالاها بازار دارند، بهره هم بازار دارد و اگر نرخ سود سرمایه جایگزین این بهره شود، اسلامی است و حدوسطی وجود ندارد و بانک، یا اسلامی، یا ربوی است.
عدهای هم بانکداری اسلامی را مترداف با قرضالحسنه میدانند، آیا بانکداری اسلامی، همان فعالیت براساس دریافت و پرداخت قرضالحسنه است؟
نظری: مترادف دانستن بانکداری اسلامی با قرضالحسنه صحیح نیست. قبل از انقلاب اسلامی، صندوقهایی وجود داشتند که پول مردم را به صورت قرضالحسنه دریافت کرده و قرضالحسنه پرداخت میکردند اما بعد از انقلاب، برخی از این صندوقها، وجوه مردم را به یغما بردند، در نتیجه فعالیت این بخش خصوصی، به بانکها واگذار شد.
در قرضالحسنه اساس کار بر این است که وقتی مردم وجوه خود را به صورت قرضالحسنه سپردهگذاری میکنند، بنابراین منابع قرضالحسنه باید در راستای قرضالحسنه پرداخت شود اما بانکها، بخشی از آن را به صورت قرضالحسنه پرداخت کرده و بقیه را وارد سایر تسهیلات خود میکردند و سود میگرفتند و به همین دلیل وقتی قرضالحسنه وارد بانکهای رسمی شد، از شفافیت قبلی خارج شد. البته وقتی که در اختیار بانکها نبود، چون کنترل بانک مرکزی وجود نداشت، برخی هم از این وضعیت سوءاستفاده میکردند.
یعنی قرضالحسنه بخشی از فعالیت بانکداری اسلامی است؟
نظری: این فعالیت اقتصادی نیست و بنگاه اقتصادی هم چنین کاری را انجام نمیدهد بلکه نوعی فعالیت خیریه است و بخشی از فعالیت بانکداری اسلامی هم محسوب نمیشود. اینکه در روز عاشورا به عدهای از مردم غذای نذری داده شود، فعالیتی خیره است و قرضالحسنه هم چنین حالتی دارد اما بانک دو مسیر دارد که شامل فعالیت براساس بهره یا بدون بهره است.
بانک یک بنگاه اقتصادی است و طبیعتا به دنبال سود است اما قرضالحسنه به دنبال سود نیست. در این شرایط، وجوه مردم در اختیار شما قرار میگیرد و باید از اصل سود حفاظت کنید تا زمانی که نیاز شما برطرف میشود.
اساسا بنده معتقدم بانک مرکزی باید نظارت کند اما باید قرضالحسنه از نظام بانکی جدا شود. مگر دولت در همه فعالیتهای خیریه نظارت میکند بلکه صرفا باید نظارت کند که برخی سوءاستفاده نکنند اما اکنون دولت و نظام بانکی در این مسئله دخالت میکند؛ بنابراین باید قرضالحسنه از بانک خارج شود.
اشارهای هم به مزایا و اهمیت بانکداری اسلامی داشته باشیم، اساسا چرا بانکداری اسلامی، هم از بُعد شرعی و هم از بُعد اقتصادی دارای اهمیت است؟
نظری: اقتصاد اکنون اقتصاد پولی است و گردش پول، تکلیف اقتصاد در جامعه را روشن میکند و چون جریان پول، تکلیف فعالیت اقتصادی را روشن میکند، این گردش پول ستون فقرات اقتصاد است اما از مسیر بهره و یا غیربهره، آثار خود را دارد. اگر اقتصاد را به سه بخش تولید، درآمد و مصرف تقسیم کنیم، بهره در هر سه بخش تأثیر میگذارد. اگر بهره را حذف کنیم، تأثیر مستقیم بر گردش پول دارد.
منظورم این است که اگر در دوران پس از انقلاب اسلامی در ایران یا قبلا در سایر کشورها به سمت بانکداری اسلامی حرکت کردهاند، آیا صرفا به خاطر جنبههای شرعی و پاسخگویی به مردم مذهبی بوده است یا آثار اقتصادی هم در پی دارد؟
نظری: در کشورهای اسلامی، اکثر بانکها، متعارف هستند اما در کنار آنها برخی بانکهای اسلامی هم فعالیت میکنند ولی این بانکها توان چندانی هم ندارند و بانکداری غالب، بانکداری متعارف است. این اقدامات برای پاسخگویی به نیازهای مردم مذهبی بوده است اما ما که معتقدیم دارای نظام اسلامی و بانک اسلامی هستیم و یکی از اهداف انقلاب اسلامی تحقق بانکداری اسلامی بوده است، هنوز در این زمینه کار تحقیقاتی چندانی انجام ندادهایم.
بانک توسعه اسلامی دارای یک مرکز تحقیقات است و در صورت بروز هرگونه مشکلی به آن مرکز ارجاع میدهد که بعد از مطالعه، آن مشکل را برطرف کند تا این مشکلات در فعالیت بانکداری، کمتر آنها را منحرف کند اما ما کمتر در این زمینه به فعالیت پرداختهایم و اگر قصد داریم ربا را کاملا حذف کنیم باید فعالتر عمل کنیم چون بودجه بسیاری خرج اینکار شده است.
وضعیت سودآوری بانکهای اسلامی در چه شرایطی است؟
نظری: بانکها باید در جایی سرمایهگذاری کنند که ریسک کمتری داشته باشد و بانکهای اسلامی هم به اندازه کافی سودآوری دارند و سرمایهگذاری آنها حساب شده است.
یعنی در رقابت با بانکهای متعارف از میدان خارج نشدهاند؟
نظری: نه از میدان خارج نشدهاند؛ چون به صورت حساب شده به فعالیت بانکی میپردازند.
حال اشارهای هم به وضعیت بانکداری اسلامی در ایران داشته باشیم. سی سال از اجرای قانون عملیات میگذرد، در این مدت وضعیت بانکداری ما به چه شکلی بوده است و چه دستاوردهایی حاصل شده است؟
نظری: اولا اساسا بانکداری ما دولتی بوده و هست و خود این امر یک مشکل بزرگ برای تحقق بانکداری اسلامی است چراکه وقتی بانکداری ما دولتی باشد، کارمندان هم به خوبی کار نمیکنند و سرمایهها به افراد خاص اختصاص داده میشود؛ لذا در این بانکداری ما در ده روز اول سال، تمام وجوه توزیع میشود و هرکس که مراجعه میکند، تسهیلات لازم به وی پرداخت نمیشود.
وقتی کشور و دولت اسلامی است، اگر بانک دولتی باشد که باید موازین شرعی به شکل بهتری رعایت شود!
نظری: این ساختار بانکی باید تعبیر پیدا کند. اکنون بانکها صد هزار میلیارد تومان معوقه دارند، چه کسی این را ایجاد کرده است. در حالیکه بانکها میتوانستند در جایی دیگر سرمایهگذاری کنند که بازگشت سرمایه هم وجود داشته باشد اما با این شرایط، هم دولت و هم ملت با مشکل مواجه شدهاند. ما دارای مشکلات ساختاری هستیم بنابراین فعالیت بانکی باید براساس سود سرمایه باشد.
باید در نظام بانکی رقابت ایجاد شود یعنی صندوقهایی هم برای رقابت با این بانکها وجود داشته بشند تا مردم توان انتخاب بین آنها را داشته باشند تا در صورت عملکرد نامناسب، مردم در این صندوقها سرمایهگذاری کنند.
اینجا بیشتر منظور از لحاظ رعایت موازین شرعی و بانکداری اسلامی است.
نظری: از جهت شرعی هم باید رقیب داشته باشند تا هر شرکت یا بانکی که موازین شرعی را به صورت بهتر رعایت کرد، مردم در نزد آن مؤسسه سرمایهگذاری کنند چراکه در این صورت بانکها حواسشان را جمع خواهند کرد.
اکنون ساختار بانکی ما دارای مشکل است و بسیاری از ۱۲ هزار شعبه بانکی کشور ورشکسته هستند. حتی اگر موضوع ربا را هم کنار بگذاریم، از لحاظ اقتصادی هم کارآمدی ندارند و نمیتوانند جوابگوی هزینههای خود باشند.
یعنی بزرگترین مانع بر سر راه تحقق کامل بانکداری اسلامی در ایران، همین دولتی بودن اقتصاد ایران است؟
نظری: یکی دولتی بودن و دیگری ساختار آن است. اکنون تمام اقتصاد در اختیار نظام بانکی است، درحالیکه باید در اقتصاد رقابت وجود داشته باشد. اکنون ایرانخودرو، هرچه تولید دارد را ناچاریم بخریم اما اگر ده شرکت تولید خودرو وجود داشته باشد، وضعیت خودرو هم از جهت قیمت و هم استحکام بسیار بهتر خواهد شد؛ بنابراین بانکها باید فعالیت کنند اما رقیب هم داشته باشند.
اما اکنون بانکهای خصوصی هم مشغول فعالیت هستند، آیا این بانکهای خصوصی نتوانستهاند این رقابت را ایجاد کنند؟
نظری: باید شرکتها و صندوقهای سرمایهگذاری باشند که مشابه این بانکها، فعالیت بانکی انجام دهند اما این بانکهای خصوصی هم در بازار سرمایه ایران سهم چندانی ندارند و نمیتوانند با بانکهایی که مرکز جمعآوری وجوه هستند و در فعالیتهای کلان اقتصادی سرمایهگذاری میکنند، رقابت کنند.
پس چه باید کرد؟
نظری: ابتدا باید ساختار بانکهای دولتی تغییر کرده و بر بانکهای خصوصی هم نظارت بیشتری صورت گیرد که مشکلاتی همانند مؤسسه ثامنالحجج پیش نیاید چون مدام از این اتفاقات رخ میدهد. بانک مرکزی باید نظارت را بسیار بیشتر کند و به همان موازاتی که بانک فعالیت میکند، بازار سرمایه متنوع شود و یکشکل و در انحصار نباشد.
بازار سهام هم باید فعال باشد و البته نیازمند اطلاعات شفاف است تا مردم در بازار سهام فعالیت کنند تا رقابت ایجاد شده و بازار سهام هم از حاشیه خارج شود.
اکنون بعد از چند دهه در مجلس طرحی برای اصلاح قانون عملیات بانکی بدون ربا آماده شده است و مراحل پایانی را میگذراند، به نظر شما این طرح تا چه اندازه مشکلگشاست؟
نظری: اگر بتوانند این طرح را به سامان برسانند، عملکرد نظام بانکی بهتر از گذشته خواهد بود. البته از جهت قانونی بهتر میشود اما از جهت ساختاری چندان روشن نیست بلکه صرفا شبهاتی همانند بهره برطرف میشود اما تا وقتیکه در نظام بانکی رقابت نباشد مشکلات کنونی در نظام بانکی پابرجا باقی خواهد ماند.
مهمترین مزایای این طرح نسبت به قانون قبلی چه مواردی هستند؟
نظری: قانون تا حدودی شفاف شده است. در این طرح، شورای فقهی بانک مرکزی جایگاه قانونی پیدا کرده است و این مسئله دغدغههای شرعی را تا حدودی کاهش میدهد.
این قانونی شدن را تا چه اندازه مهم میدانید؟
نظری: این مسئله خیلی تأثیرگذار نیست. آنچه مهم است ساختار بانکی است چراکه شورای فقهی که نمیتواند ساختار بانکی را رقابتی کرده یا بازار سرمایه را متنوع کند. فقه اسلامی فقط میگوید بهره را به کار نگیرید اما چنین روندی را در یک بازار انحصاری هم میتوان در پیش گرفت ولی در بازار انحصاری، عوارض بسیاری از جهت فنی و اقتصادی دارد.
چرا بانک مرکزی مخالف قانونی شدن جایگاه شورای فقهی است؟
نظری: به این دلیل که آنها معتقدند باید صرفا چند فقیه وجود داشته باشند که در صورت بروز مشکل، دیدگاه آنان پرسیده شود و مشکلات فنی را خود ما برطرف میکنیم.
این تغییراتی که شما به آن اشاره کردید را چگونه باید در نظام بانکی ایجاد کرد؟
نظری: بانک مرکزی باید ساختار بانکی را متنوع کرده و به شرکتهای سرمایهگذاری هم اجازه فعالیت دهد و بازار سهام هم شفاف شود تا با اطلاعات کاملی که در اختیار مردم گذاشته میشود مردم حق انتخاب بین بازار سهام و بانک را داشته باشند. اگر این ساختار انحصاری پایان داده شود، مشکلات شرعی هم راحتتر برطرف خواهد شد.
بانک مرکزی هم لایحهای برای اصلاح نظام بانکی آماده کرده است نظر شما در مورد لایحه دولت چیست؟
نظری: این لایحه بانک مرکزی با کاری که در مجلس انجام شده، تفاوت چندانی ندارد و در نهایت هم این طرح و لایحه در مجلس یکدست خواهند شد.
به عنوان سؤال پایانی بفرمایید ارزیابی شما از آینده بانکداری اسلامی چیست؟
نظری: باید دانست که بهره مشکلزا است و در دنیا هم منشأ مشکلاتی شده است و طبیعتا مشکلات اقتصادی بانکهای اسلامی کمتر است و اگر میخواهیم با بحران اقتصادی مواجه نشویم و مشکلات اقتصادی همانند معوقات بانکی برطرف شود باید به سمت پیادهسازی کامل بانکداری اسلامی حرکت کنیم.