اکنون با نسلی مواجه هستیم که به دنبال گفتگو هستند و به این روش ایمان دارد و خواهان آنند. در مسئله حجاب اگر گفتگو میکردیم به این وضعیت نمیرسیدیم. نه تنها حجاب و بلکه همه در مسائل اجتماعی از حجاب گرفته تا فیلترینگ تلگرام و یا پارازیت بر روی ماهواره. اگر قبل از اقدام برای فیلترینگ تعدادی کارشاس خبره و بی طرف آورده شوند و صادقانه با مردم صحبت کنند راه برای گفتگو باز میماند نه اینکه در تلویزیون افرادی را که صرفا خودمان میپسندیم بیایند و آنها برای مردم حکم صادر کنند.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالإسلام محمدرضا زائری پژوهشگر دینی و کارشناس مسائل فرهنگی و از فعالان برجسته اجتماعی و رسانهای کشور در نشستی با عنوان “اخلاق گفتگو” از سلسله نشستهای “معرفت، دین و اخلاق” که به همت سازمان اجتماعی فرهنگی شهرداری مشهد در شبهای ماه رمضان برگزار میشود گفت: رعایت انصاف یکی از بنیانهای شکل گیری اخلاق گفتگو است و آنچه از دل قرآن و سنت و سیره اهل بیت(ع) میفهمم تأکید بر التزام به شرط انصاف است که یک گفتگوی سالم و ثمربخش بدون آن اساسا شکل نخواهد گرفت و اگر این شرطِ انصاف نباشد دیگر نامش گفتگو نیست.
زائری افزود: مراد و مقصود ما در اینجا از “اخلاق گفتگو” در واقع “آداب گفتگو” است و درگیر بحث لفظی نیستیم و معنای صحیح را میخواهیم لذا ورود به ابعاد این مسئله مانند وضعیت نسبیت اخلاق و این دست مباحث در این قسمت راهگشا نیست اما اگر قرار باشد گفتگو داشته باشیم باید بدانیم این گفتگو چه آداب و شروط و لوازمی دارد؟ و بایستههای آن چیست؟ و چه عناصری موفقیت آن را تضمین میکند؟ و از این رهگذر شاخص انصاف از بنیادهای مهم در بحث اخلاق گفتگو است. بلی میتوان و ممکن است که شاخصهای دیگری را برای قوام “اخلاق گفتگو” جستجو کرد.
شهیدان مطهری و بهشتی از گفتگو نمیهراسیدند
این کارشناس فرهنگی با اشاره به سوابق و تجارب گذشته در حوزه گفتگو اظهار داشت : دو عامل در دوران انقلاب و سالهای دهه ۶۰ باعث بسته شدن فضای گفتگو در کشور شد که لطمات جبران ناپذیری به دنبال داشت. یک عامل از میان رفتن داعیه داران گفتگو بود. بزرگانی مانند شهیدان مطهری و بهشتی از این جمله اند. شخصیتهایی که معتقدند بودند در دانشکده الهیات نه حتی دانشکده دیگری، اساتید مارکسیسیت باید بیایند و حرف خود را بزنند. اینها کسانی بودند که خودشان هم توان و قوت پاسخگویی متقابل را داشتند و لذا از گفتگو نمیهراسیدند و بعد از این چهرههای درخشان کسانی آمدند که صریحا میگفتند گفتگو کیلویی چند! و باوری به گفتگو نداشتند.
عامل دوم هم ایجاد فضای خشونت باری بود که گروههای چپ مانند منافقین خلق با ترور در کشور ایجاد کردند و خشونت و نفرت را آنچنان گستراندند که دیگر نه مجالی برای گفتگو بود و نه کسی جرأت داشت از آن صحبت کند. من هنوز بخاطر دارم مرحوم لاجوردی را که در تلویزیون جنازه شکنجه شده پاسداران توسط منافقین را نشان میداد لذا راهی برای گفتگو نماند و تا سالهای سال کسی نتوانست از گفتگو حرف بزند.
زائری تصریح کرد: البته معتقدم راه بسته نیست و اکنون با نسلی مواجه هستیم که به دنبال گفتگو هستند و به این روش ایمان دارد و خواهان آنند. در مسئله حجاب اگر گفتگو میکردیم به این وضعیت نمیرسیدیم. نه تنها حجاب و بلکه همه در مسائل اجتماعی از حجاب گرفته تا فیلترینگ تلگرام و یا پارازیت بر روی ماهواره. اگر قبل از اقدام برای فیلترینگ تعدادی کارشاس خبره و بی طرف آورده شوند و صادقانه با مردم صحبت کنند راه برای گفتگو باز میماند نه اینکه در تلویزیون افرادی را که صرفا خودمان میپسندیم بیایند و آنها برای مردم حکم صادر کنند.
گفتگو بدون آزادی معنی نمیدهد
این کارشناس فرهنگی بیان داشت: گفتگو بدون آزادی معنی نمیدهد. اگر آزادی تأمین شود و یک جو عمومی سرشار از اقناع ایجاد گردد خود مردم نسبت به حذف آنچه امینت خانوادگی، اجتماعی و ملی آنان را خدشه دار میسازد اقدام میکنند اما لازم اش آزادی است. لازمه اش علاوه برآزادی، اعتماد عمومی نیز هست اما وقتی اعتماد نیست اساسا این گفتگو شکل نمیگیرد. پس باید دانست گفتگو مقدماتی دارد و نیازمند این مقدمات است که باید تأمین و رعایت شود.
او در بخش دیگری از سخنانش گفت: ما در حوزه فرهنگ گرفتار نوعی ساده انگاری هستیم. بعضا به بنده برای مشاوره خانواده مراجعه میکنند و میگویم تخصص ندارم اما نمیپذیرند که مقول خانواده و سرنوشت فرزندان یک کار تخصصی است. ممکن است بسیاری بدون تخصص انواع اظهارات را در حوزه فرهنگ داشته باشند کسی که مدیر شبکه میشود از او پرسیده و مطالبه نمیشود که تو چقدر تخصص در این مسئولیت داری و لذا نتیجه همین وضعیت صداوسیما بعد از ۴۰ سال میشود چون بجای برخورد حرفهای و تخصصی معیارهای دیگری مانند مذهبی بودن و خوبی و صلاح ظاهری مد نظر قرار میگیرد و براساس تخصصها، مسئولیتها واگذار نشده است پس بطور طبیعی در چنین وضعیتی گرایش تخصصی و علمی چندان مورد اعتناء نیست. تعبیر امیر مومنان(ع) که میفرماید “تقدیم الأراذل و تأخیر الأفاضل” همین مهم را نشان میدهد. طبعا چنین افرادی خود از موانع جدی طرح گفتگو هستند.
چگونگی رابطه میان حق مطلق پنداری و جمع آن با مقوله گفتگو
این پژوهشگر دینی درباره چگونگی رابطه میان حق مطلق پنداری و جمع آن با مقوله گفتگو خاطر نشان کرد: بحثهای کلامی و دینی نیازی نیست تعطیل شود و در گفتگو لازم نیست انسان از اعتقاد و باور دینی حق خود تنازل کند. اتفاقا کسانی که گفتگو میکنند در اعتقادات خود محکم تر هستند. من رشته ام روابط اسلام و مسیحیت بود و میدیدم کشیشان مسیحی اهل گفتگو باور قوی تری به آموزههای مسیحی داشتند.
مثلا در مورد وحدت شیعه و سنی فراموش کرده ایم اعتقاداتی ضروری در امامت هست که باید آموزش داده شود اما گفتگو این است که به بچهها بیاموزیم نباید به اهل سنت توهین کنند.
بلی باید به جدیت همه مسائل حتی سقیفه را آموزش داد اما باید با همان جدیت گفت که مسئله تاریخی ۱۴۰۰ پیش ربطی به این شهروند سنی هموطن ما ندارد.
گفتگو قرار است مسلمانی من را تقویت کند. من باید خودم را نسبی ببینم نه اعتقاد خودم را. من با براهین احتجاج میکنم اما اگر کسی مخالف بود او را منکوب و محروم از حقوق اجتماعی نمیکنم. درباره گفتگو با تمدنها و ادیان هم صرف تریبون دادن کافی نیست گفتگو برای این است که من با دنیای دیگری آشنا شوم. طبیعتا تریبون دادن زمانی ارزش دارد که من هم آن تریبون را داشته باشم. سخن شهید مطهری هم این بود که در دوره مارکسیستها محدود کردن جوانان و دانشجویان به یک کلاس و یک استاد و یک عقیده روا نیست و ظلم به آنان است و باید پاسخ متقابل را هم شنید و این فرصت را نباید از افکار گرفت. مثلا یک ترم دانشگاه را تقسیم کنیم و حق صحبت را به همگان بدهیم تا با هم آشنا شویم.
بخشی از مشکلات کنونی ما بر سر ممارست و تطبیق معارف دین است
درباره اسلام و گفتگو که میگوید “یستمعون القول فیتبعون أحسنه” اما در کنار آن مقوله تکفیر و الحاد را هم دارد نوعی تناقض به نظر میرسد که در ظاهرا راه گفتگو را میبندد اما باید گفت تصریح آیه شریفه “وبشر عبادی الذین یستمعون القول …” میتواند نشانگر رویکردی غیر از این تصور اولیه باشد. من فکر میکنم مبادی قرآنی و روایی ما یک بحث است اما ممارست و تطبیق آنها در طول این ۱۴۰۰ سال یک بحث دیگر است. یک فقیه در طول زمان حیات خود بنا بر استنباط شخصی اش به گونهای عمل کرده است و آن عمل هم شده بخشی از تجربه دینی امروز ما. بخشی از مشکلات کنونی ما بر سر ممارست و تطبیق معارف دین است. در واقع این حکم فعلی امروز قطعی و نهایی نیست.
ابن ابی العوجا به شاگرد امام صادق(ع) گفت من با استاد تو یعنی جعفر بن محمد الصادق(ع) که صحبت میکنم اینطور همچون تو ناراحت نمیشود و بعد میرود در مسجد پیغمبر با پسر پیغمبر مینشیند وصحبت میکند. یک راه، روش علی بن ابیطالب(ع) و اولاد اوست که اتفاقا این روش روش گفتگو است. امام رضا(ع) مؤسس گفتگو است بشکل جدی آن. یک روش هم روش خلفایی است که اداره جامعه اسلامی بعد از پیامبر(ص) به دست آنها افتاد. این هم یک شیوه بود. در تاریخ این شیوه به اسم روش اسلام در برخی جاها جا افتاده است.
همچنین گاه عرف متدینین اجازه نمیدهد فقها همه آراء و أنظار خود را مطرح کنند و الآن چنین افرادی داریم. الآن اگر بالای این منبر اسم خانمم را ببرم عرف نمیپسندد و مذمت میکند اما پیامبر نام همسر و دخترش بزرگوار خویش را روی منبر میبرد؛ فاطمه بضعه منی … پس میان دین و معارف آن با تطبیق و چگونگی استفاده از آن میان مردم تفاوت هست.
روی شمشیر پیغمبر(ص) نوشته بود “صل من قطعک”؛ بپیوند با کسی که از تو بریده است. امام صادق(ع) غذا برای کسانی میبرد که در طول روز به او اهانت میکردند اما کسی این فضائل را نمیگوید یا کمتر گفته شده است لذا وقتی صدای جریانهایی مانند داعش بلند است این نقاط درخشان کمتر دیده میشود. خبرگزاری رضوی