هیئت بلند مرتبه مصر شامل احمدالطیب شیخالازهر، شوقی علام مفتی مصر، اسامه الازهری مشاور رئیس جمهور، و علی جمعه مفتی سابق مصر که همگی از بزرگان مذهبی این کشور میباشند، مهمترین میهمانان شرکتکننده به شمار میرفتند. در مقابل هیچ یک از علمای وهابی عربستان و سلفی قطر به این کنفرانس دعوت نشده بودند.
شبکه اجتهاد: چندی قبل گروزنی پایتخت چچن در روسیه شاهد برگزاری کنفرانسی با عنوان «اهلسنت و جماعت چه کسانی هستند» بود. در این نشست که به گفته برگزارکنندگان بیش از ۲۰۰ شخصیت مسلمان برجسته اهلسنت در آن حضور داشتند، هیئت بلند مرتبه مصر شامل احمدالطیب شیخالازهر، شوقی علام مفتی مصر، اسامه الازهری مشاور رئیس جمهور، و علی جمعه مفتی سابق مصر که همگی از بزرگان مذهبی این کشور میباشند، مهمترین میهمانان شرکتکننده به شمار میرفتند. در مقابل هیچ یک از علمای وهابی عربستان و سلفی قطر به این کنفرانس دعوت نشده بودند.
شرکتکنندگان در این کنفرانس تعریفی از مذهب اهلسنت ارائه کردند که وهابیها و سلفیها جایی در آن ندارند. شیخالازهر در سخنان خود اهلسنت را از نظر اعتقادی و کلامی شامل اشاعره و ماتریدی و از نظر فقهی پیروان مذاهب چهارگانه (حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی) اعلام نمود. در بیانیه پایانی نیز با تکیه بر سخنان احمدالطیب شرکتکنندگان تصریح نمودند «اهلسنت در اعتقاد و مذاهب کلامی، اشعری و ماتریدی و اهل حدیث، در فقه پیروان مذاهب چهارگانه حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی هستند و اهل تصوف پاک از نظر علمی و اخلاقی و تزکیه نفس همچون امام الجنید (جنید بغدادی) و امثال ایشان میباشند»۱
واکنش انفعالی وهابیت
طبیعی بود که داخل ندانستن وهابیها و سلفیها در زمره اهلسنت از طرف شرکتکنندگان در کنفرانس، خشم مفتیان درباری سعودی و سلفیها را برانگیزد. لذا هنوز کنفرانس پایان نیافته بود که اعتراضهای سلفیها و وهابیها نسبت به سخنان احمدالطیب و بیانیه پایانی کنفرانس شروع شد. در زیر مروری خواهیم داشت بر واکنشهای مخالفین و موافقین و در پایان نیز به نکات مهمی که این کنفرانس در برداشته است اشاره خواهد شد.
سلفیها و برخی نویسندگان به سخنان احمدالطیب و بیانیه پایانی کنفرانس چچن واکنشهای مختلفی نشان دادند.
تاخیر طولانی برای اصلاح یک انحراف
فهمی هویدی نویسنده معروف مصری طی مقالهای با عنوان «فتنه جدیده فیالطریق» در روزنامه الشروق مینویسد: اولین چیزی که در برگزاری این نشست جلب توجه میکند اینست که موضوعی به این مهمی در جمهوری کوچک چچن در منطقه قفقاز که تعداد ساکنین آن از یک و نیم میلیون تجاوز نمیکند برگزار شده است. در حالی که بهتر بود چنین کنفرانسی در کشوری مثل اندونزی با بیش از ۳۰۰ میلیون جمعیت برگزار میشد تا مخاطبین بیشتری در جهان اسلام مییافت. او سپس میافزاید: برگزاری نشست «من هم اهل السنه» در پایتخت چچن جرقه اختلافی بود که بین اهلسنت اتفاق افتاد. حال آنکه در پاسخ باید گفت اولاً جمعیت یک کشور نمیتواند نشانه اعتبار یا بیاعتباری آن محسوب شود و ثانیاً اهلسنت تقریباً یک قرن دیرتر از موعد مورد انتظار در صدد تصحیح این مسیر برآمده و حتی در جداکردن مواضع خود از وهابیت، یک تاخیر طولانی و غیرقابل توجیه دارد ولی ورود به این مقوله حتی امروز هم بایستی مورد استقبال قرار گیرد که بالاخره برای اصلاح یک انحراف و بدعت در دین اقدام شد.
هویدی با اشاره به محتوای کنفرانس، مطالب مطرح شده در آن را، فتنه اهل دین معرفی میکند که در کنار فتنههای سیاسی، درگیریهای اسلامگراها و سکولارها و خصومتهای شیعه و سنی، باعث شده نسیم فتنه بین اهلسنت نیز به وزش درآید. در این باره نیز باید گفت که سکوت در مقابل عملکردهای انحرافی، خود یک فتنه بزرگ است.
محمد آل شیخ از وابستگان به عشیره عبدالوهاب که یکی از نویسندگان سعودی است و در فضای مجازی فعال میباشد، در صفحه توئیتر خود نوشته است: «مشارکت شیخالازهر در کنفرانسی که عربستانیها را از زمره اهلسنت حذف کرده نشان دهنده آنست که ما باید سیاست خود را در قبال مصر تغییر دهیم، وطن ما برای ما مهمتر از سرنوشت السیسی است. مصر السیسی برود به جهنم. البته این گونه برخورد سیاسی با یک موضوع عقیدتی هم پسندیده نیست.
او ادعا میکند شیخالازهر مشارکت در این نشست، همپیمانی (عربستان) را از دست داد و در توییتی دیگر مینویسد: این نشست به وضوح عربستان را هدف قرار داده و آنها میخواهند این کشور را از زمره اهلسنت و جماعت حذف کنند و حضور شیخالازهر در این نشست ایجاب میکند که عربستان به سرعت نسبت به توطئهگران حاضر در کنفرانس واکنش نشان دهد. وی دقیقاً با سیاسی جلوهدادن مسئله سعی دارد بر عملکرد سیاه وهابیت سرپوش بگذارد و آن را توجیه کند تا بلکه کمتر مورد اعتراض قرار گیرد.
واکنشهای ملایم
هیات کبار العلمای عربستان برخلاف انتظار، واکنش نسبتاً آرامی به این موضوع نشان داد و با صدور بیانیهای نسبت به اقداماتی که منجر به ایجاد تفرقه در میان مسلمانان میشود، هشدار داده و اضافه نموده که نظرات فقهاء و علمای دینی با یکدیگر مختلف و متفاوت است و این تفاوتها محترم شمرده میشود. آن کس که در اجتهاد خود به درستی حکم کند دو اجر و آنکه به اشتباه حکم کند یک اجر دارد.
روزنامه عکاظ عربستان تلاش نمود تا ضمن بیاهمیت دانستن کنفرانس چچن نتایج حاصله و بیانیه صادر شده را بیمقدار جلوه دهد و تعریفی که از اهلسنت در بیانیه پایانی ارائه شده را زیر سئوال ببرد. سایر روزنامههای عربستان نیز یا اصلاً خبری از کنفرانس منتشر نکردند و یا ضمن خبر کوتاهی با تحقیر برگزارکنندگان این نشست، از کنار آن عبور کردند.
در همین راستا محمدالسعیدی از شیوخ سعودی برگزاری این کنفرانس در چچن را توطئه ضد عربستان و جهان اسلام دانست و جمال خاشقجی مدیر پایگاه خبری العرب گفت: من به این کنفرانس بدبین هستم و آن را شروع اختلاف و دودستگی در بین اهلسنت میدانم.
شلیک اتهامات!
یوسف القرضاوی که خود یک آخوند درباری و حقوق بگیر دربار است، کنفرانس چچن را کنفرانس “ضرار” خوانده و شرکت کنندگان در آن را «علمای درباری» و «شیوخ ننگ و عار» خطاب کرده است! او گفته است: در شرایطی که ملت ما با وضعیت بحرانی روبرو است و مقدسات ما از طرف شیعیان هتک حرمت میشود، نباید اجازه داد اختلافات تاریخی – مذهبی بین اهلسنت دوباره از سرگرفته شود.۳
“حافظ محمد طاهر الاشرفی” رئیس شورای علمای پاکستان هم چه بسا از روی اجبار و تحت فشار، با انتقاد از بیانیه پایانی نشست “من هم اهل السنه و الجماعه” مدعی شد هدف از این کنفرانس، توطئه علیه عربستان بوده است.
روزنامههای مصر نیز در چند نوبت موضوع کنفرانس گزوزنی و شرکت هیئت بلند پایه مصری و سخنان احمد الطیب در این کنفرانس را مورد توجه قرار داده و نظرات موافقین و مخالفین آن را انعکاس دادند. اگر چه روزنامههای دولتی ترجیح دادند از کنار قضیه بیسرو صدا عبور و چیزی در این خصوص منتشر نکنند.
در همین رابطه شیخ علوی السقاف از شیوخ سلفی مصر در واکنش به کنفرانس ضمن ابراز نارضایتی سعی کرده که سایر مذاهب اسلامی را «تحریک به واکنش» کند. او میگوید: بر اساس تعریفی که احمد الطیب از اهلسنت ارائه نموده، بسیاری از فرقههای اسلامی از دایره اسلام از خارج میشوند. اما هیچ توضیحی نمیدهد که کدامیک از فرقههای اسلامی دارای ریشه تاریخی مورد نظر است و مثل وهابیت از این فهرست خارج میشود؟
تحریک دیگر مذاهب
جمال خاشقجی برگزاری همایش را مقدمهای برای فتنه میان مسلمین مانند فتنه حنابله – اشاعره در قرن پنجم دانست و با بدبینی معتقد است این همایش، آغاز جدایی و جدل میان مسلمانان است. وی با این جملات سعی دارد دیگران را بترساند و حتی تحریک نماید که فریاد اعتراض و مخالفت سر دهند.
محمد حسان از مبلغان سلفی مصر نیز کنفرانس اهلسنت چه کسانی هستند را عامل فتنه بین مسلمانان دانست و گفت کسی حق ندارد سلفیت را از اهلسنت جدا کند. اما توضیح نداد، چرا؟
در پاسخ به اظهار نظرهای شیوخ سلفی، دکتر ابراهیم عبدالله نجار عضو مرکز تحقیقات اسلامی الازهر گفت: اینکه برخی ادعا میکنند در صدور بیانیه پایانی کنفرانس چچن و خارج دانستن سلفیها از دایره اهلسنت، تعمدی در کار بوده قابل اثبات نیست و به نظر من چنین تعمدی در کار نبود و واقعیت این است که الازهر هر گروه افراطی و تندرو در احکام دین را خارج از اهلسنت میداند.
وی افزود: الازهر مسئولیتی در برابر عدم ذکر نام سلفیها در دایره اهلسنت ندارد، اما در عین حال الازهر بر این باور است که هر گروهی که در احکام دین به افراط مبتلا شود از اهلسنت نیست. دکتر ابراهیم تاکید کرد: کنفرانس چچن تنها کنفرانسی نیست که در این زمینه برگزار شد و به زودی در کنفرانس دیگری به بررسی هفت خاستگاه تکفیر و گروههایی مانند داعش و القاعده خواهیم پرداخت.
عربستان باید مواضع پر اشتباهش را تصحیح کند
“خالد فهمی” استاد تاریخ دانشگاه هاروارد نیز در واکنش به کنفرانس چچن و عکس العمل سلفیها در صفحه فیسبوک خود به اختلافات تاریخی وهابیها با مصریها اشاره و سندی تاریخی را در صفحه خود منتشر نموده که نشاندهنده تشکر تاریخی علمای مکه از محمد علی پاشا بخاطر سرنگون نمودن دولت اول آل سعود میباشد.
در این سند علمای مکه از محمد علی پاشا به خاطر پاک نمودن شهر مکه از لوث وجود “وهابیها” تشکر کرده و گفته بودند: شما با عنایت الهی موفق شدید بر خوارج متجاوز، ظالم، فاسد و ملحد که به دنبال ایجاد فساد در جزیره العرب بودند چیره شوید. آن وهابیها با باورهای غلط و کفرآمیزشان خون مسلمانان را ریخته و مانع زیارت خانه خدا میشدند.
همچنین عبدالباری عطوان سردبیر روزنامه رای الیوم در واکنش به این کنفرانس و پیامدهای آن مینویسد: عربستان این روزها در حالت گیجی به سر میبردو نمیداند از کجا ضربههای پی در پی سیاسی و نظامی را دریافت میکند. اما آخرین آنها را از گروزنی و توسط مصر دریافت کرد.جایی که در رهبری آنها برای اهلسنت تشکیک وارد شد و وهابیت را از اردوگاه اهلسنت و جماعت خارج نمود.
عطوان معتقد است که نتایج این کنفرانس ضربهای سهمگین و خطرناک در همه ابعاد برای عربستان بوده است. عربستانیها که خود همواره از برگزارکنندگان چنین کنفرانسهائی بوده اند، هیچ یک از علمای وهابیاش برای این کنفرانس دعوت نشدند.
عطوان در بخشی دیگر از این مقاله مینویسد: مشارکت هیئت بلندپایه مصری به طور حتم با هماهنگی و تایید السیسی رئیسجمهور مصر بوده است و این یعنی هماهنگی روسی – مصری برای خارج کردن عربستان و علمایش از بازی و ایجاد یک مرجعیت سُنی جدید و قوی که از جانب الازهر پشتیبانی میشود و بساط مرجعیت سعودی وهابی را بر میچیند.
او در پایان اضافه میکند که کنفرانس گروزنی زنگهای خطر را برای سعودی به صدا در آورده است و لازم است سعودیها متوجه اشتباهاتشان شوند و در سیاستهای پراشتباه خود بازنگری کنند.
فشارهای سیاسی – تبلیغاتی علیه الازهر
این واکنشها سبب شد تا الازهر در توضیح سخنان احمد الطیب بیانیهای صادر و در آن تاکید نماید که سخنان شیخ الازهر در تعریف اهلسنت برگرفته از آثار قدما همچون علامه السفارینی و علامه الزبیدی بوده. به همین خاطر ایشان نیز اهلسنت را اشاعره، ماتریدیها و اهل حدیث معرفی نموده. ضمن اینکه شیخ الازهر همواره در سخنانش بر وحدت مسلمانان تاکید داشته و از حذف و به حاشیه راندن سایر فرق اسلامی اجتناب نموده است.(۴)
برخی از شخصیتهای مصری این بیانیه را دلیل بر عقب نشینی شیخ الازهر از موضع خود دانسته و به آن انتقاد کردند. خالد منتصر نویسنده مصری در یادداشت خود به عقب نشینی الازهر انتقاد و ابراز تاسف کرده و گفته:« کم مانده بود الازهر از مذهب اشعری خود دست بردارد و به طریق وهابیت درآید… برای اینکه سلفیهای عربستان و مصر را راضی نگه دارد…ای شیخ الازهر شما حتما میدانی که ابن تیمیه درباره اشاعره چه گفته: الاشعریه مخانیث المعتزله و المعتزله مخانیث الفلاسفه!!… و شیخ فوزان سلفی گفته: الحنفیه و المالکیه و الشافعیه و الصوفیه و غیرهم لیسوا من اهل السنه و من یقول بذلک فهو کذاب او جاهل… و یا در کتاب الدرر السنیه فی الاجوبه النجدیه، مذهب اشعری را منحرف و کافر معاند دانسته… مختصرا اینکه از دیدگاه وهابیت، شما مشایخ الازهر کافر معاند محسوب میشوید… آیا کمکهای وهابیت به الازهر به خاطر علاقه به مذهب اشعری است؟(۵)
ملاحظات:
۱- تقریبا هیچگاه از زمان تاسیس حکومت وهابی سعودی در عربستان، بین الازهر و علمای وهابی سعودی رابطه گرم و صمیمانهای وجود نداشته است.علت آن نیز ریشه در نوع نگرش علمای مذهبی دو کشور به مسائل اعتقادی، فقهی و اجتماعی دارد. به این معنا که علمای وهابی با دیدگاه خشک مذهبی و برداشتهای ظاهری از متون اسلامی برخی رفتارها و اعمال مذهبی سایر فرق اسلامی را مصداق شرک و کفر دانسته و دیگر مسلمانان را تکفیر میکنند. در حقیقت تفکر وهابی نماد اسلام افراطی میباشد. اما اغلب علمای مصری با گرایشهای صوفیانه(۶) و نگرش اعتدالی نسبت به اعتقادات احکام دینی و قبول مذاهب مختلف – به رغم اختلافات فقهی و تاریخی با آنها – در دایره اسلام سعی نمودهاند تصویری از اسلام معتدل ارائه دهند.
۲- به رغم اینکه الازهر طی سالهای متمادی تحت اشراف دولتهای حاکم بر مصر قرار داشته و به همین خاطر بسیاری از موضعگیریهای شیوخ آن متاثر از تصمیمات حکومتی بوده است، اما در زمینههای مذهبی الازهر سعی نموده مشی اعتدالی خود را حفظ نماید، به همین خاطر با نگاهی به تاریخ و کارنامه الازهر مشاهده خواهیم نمود که شیوخ آن همواره سعی نمودهاند تا ارتباط با مذاهب مختلف را حفظ نمایند و هیچگاه حاضر به تکفیر پیروان سایر مذاهب اسلامی نشدند و مذهب تشیع را نیز یکی از مذاهب اسلامی برشمردهاند.
۳- با توجه به مطالب فوق اینکه کسی فکر کند جمع بین این دو نگرش، اسلام افراطی وهابی و اسلام معتدل الازهر امکان پذیر است، امری خطا و اشتباه میباشد. البته سفر چندی قبل ملک سلمان به مصر و استقبال گرمی که از او در دیدار از موسسه و دانشگاه الازهر توسط احمدالطیب و سایر شیوخ الازهر انجام گرفت و وعده کمکهای مالی میلیاردی به الازهر – که از لحاظ مالی در شرایط نامساعدی به سر میبرد – این گمان را برای سعودیهای وهابی پدید آورده بود که نیازهای مالی این موسسه علمی مذهبی اهلسنت که در دنیا نیز دارای شهرت خوبی است، باعث خواهد شد که آنها بتوانند با دلارهای نفتی خود به الازهر نفوذ کنند و به تدریج قدرت مذهبی آن را در اختیار اهداف خودشان قرار دهند. عدهای از تحلیلگران نیز این نظر را تایید میکردند، اما سخنان اخیر احمد الطیب در کنفرانس گروزنی نشان داد جریان اعتدالی الازهر با جریان وهابی افراطی قابل جمع نیست و اختلافات این دو جریان بسیار ریشهایتر از این است که بتوان آن را با پول حل کرد.
۴- محتوای این کنفرانس و بیانیه پایانی آن نشان داد که علمای اصیل اهلسنت به این نتیجه رسیدهاند که باید بین اهلسنت واقعی که پیروان مذاهب چهارگانه میباشند و آنها که به نام مسلمانان اهلسنت «وهابیها» فتوای تکفیر و قتل و غارت میدهند و موجب تفرقه و تشتت میان مسلمانها شدهاند، تفکیک قائل شد و صفهای هر دو گروه را مشخص نمود تا مسلمانان متوجه شوند که این فرقههای تکفیری نماد اسلام نیستند.
۵- جمهوری اسلامی باید از فضایی که بسبب برگزاری این کنفرانس به خصوص در شبکههای اجتماعی بین پیروان اهلسنت پدید آمده با ظرافت و بدون برانگیختن حساسیتهای مذهبی، برای آگاهی بخشی به جهان به ویژه نزد اهلسنت استفاده نماید تا برادران اهلسنت متوجه شوند آن فرقهای که ریشه غیر اسلامی و حتی استعماری دارد و امروز سبب خونریزیهای فراوان در بین مسلمانها شده، «وهابیت» است و این موضوعی است که خود علمای اهلسنت نیز به آن اقرار و اذعان نمودهاند. روزنامه جمهوری
————————-
۱- http://www.tasnimnews.com/ar/news
۲- محمد آل شیخ @alshaikhmhmd
۳- http://www.raialyoum.com/p=513086?
۴-http://www.azhar.eg/details/ArtMid/821/Articleid/9274
۵- http://www.elwatannews.com/news/details/1395937
۶- بر اساس برخی آمارها در مصر بیش از ۱۰۰ فرقه صوفی وجود دارد
*تقریبا هیچگاه از زمان تاسیس حکومت وهابی سعودی در عربستان، بین الازهر و علمای وهابی سعودی رابطه گرم و صمیمانهای وجود نداشته است.علت آن نیز ریشه در نوع نگرش علمای مذهبی دو کشور به مسائل اعتقادی، فقهی و اجتماعی دارد
*خالد فهمی استاد تاریخ دانشگاه هاروارد: اختلاف وهابیها با مصریها ریشه تاریخی دارد. تشکر علمای مکه از محمدعلی پاشا بخاطر سرنگون کردن دولت اول آل سعود ثبت در تاریخ شده. آنها معتقد بودند شهر مکه از لوث وجود وهابیون پاک شده که با باورهای غلط و کفرآمیزشان خون مسلمانان را ریخته و مانع زیارت خانه خدا میشدند
*وهابیها و سلفیها با سیاسی کردن مسئله و به زیر سئوال بردن مصوبات اجلاس گروزنی، سعی دارند فضای سیاسی ـ تبلیغاتی جهان اسلام را تحت تاثیر قرار دهند و کمتر مورد اعتراض واقع شوند.