labelاجتهاد و اصول فقه, اندیشوران فقهی, تاریخ فقه و فقهاء
commentبدون دیدگاه

باید مسئله رجوع به مرجعیت جمعی مورد توجه جدی قرار بگیرد/ وقتی که اقتصاد یک کشور می‌خواهد بر اساس فقه اداره بشود “الاحوط” نمی‌تواند پاسخ‌گو باشد

در حوزه فقه اگر یک نگاهی داشته باشیم به آنچه که صورت گرفته، فکر می‌کنم در بسیاری از مباحث، خودمان را با این روند کم و بیش در حال تطبیق هستیم. به این معنا که جهانی می‌اندیشیم نه اینکه بر اساس آنچه که الان سعی می‌شود جهانی شود خودمان را تطبیق بدهیم، بلکه به این معنا که بر اساس اصول و قواعد و مبانی و شیوه‌ها و روش‌های سنتی خودمان، سعی می‌کنیم با مسائل جهانی برخورد کنیم بدون اینکه تحت تاثیر فضاهای جهانی‌سازی دستگاهای تبلیغاتی قرار بگیریم.

اختصاصی شبکه اجتهاد: یکی از ادعاهای فقه در دنیای معاصر پاسخ به همه وجوه زندگی بشری بدون در نظر گرفتن جغرافیا و فرهنگ‌های مختلف است. شاید جهان‌شمولی یکی از ویژگی‌های مورد نیاز امروز فقه ما است. فقه باید به این موضوع توجه کند که احکام صادره نباید در نقطه‌ای از جهان پس زده شود. اگر هدف فقه را پاسخ‌گویی به همه فرهنگ‌ها و در تمام جغرافیای جهانی بدانیم یکی سوال بسیار مهم به نظر می‌رسد. آیا شخصیت‌گرایی باعث ضعف این دیدگاه نمی‌شود؟ قطعا نگاه فردی و یک جانبه به مسائل نمی‌تواند به تمام جوانب موضوعات فقهی احاطه داشته باشد. به همین منظور به گفتگو با استاد سید محمود مدنی مدیر جامعه‌الزهرا پرداختیم. وی معتقد است سیره علمای گذشته ما بر داشتن یک شورای استقتائات در کنار مرجع تقلید بوده است. به باور این استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، امروز با گسترش دامنه فقه به مسائل بسیار نو پدید و اقبال مردم و بخصوص مسئله انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی و انتظارات فراوانی که فقه باید پاسخ‌گو باشد، با “الاحوط”و”الاقوا” و “فیه اشکال” نمی‌توان به پاسخگوئی پرداخت.

اجتهاد: آیا تمرکز مرجعیت بر فرد و عدم به رسمیت شناختن نهادهایی همچون شورای افتاء و … منجر به شخصیت گرایی در حوزه شیعی نمی شود؟

مدنی: سیره علمای گذشته ما هم بر داشتن یک شورای استقتائات در کنار مرجع تقلید بوده است. امروز با گسترش دامنه فقه به مسائل بسیار نو پدید و اقبال مردم و بخصوص  مسئله انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی و انتظارات فراوانی که فقه باید پاسخ‌گو باشد، با “الاحوط”و”الاقوا” و”فیه اشکال” دیگر کفایت نمی‌کند.

چرا که براساس آن می‌خواهد قانون تدوین بشود. به نظر می‌رسد که باید مسئله رجوع به مرجعیت جمعی مورد توجه جدی قرار بگیرد و اگر کسی ادعا کند که امروز اجتهاد مطلق به معنای اجتهاد بالفعل در تمام زمینه‌های فقهی متعسر است گزاف نگفته است. بله اجتهاد به معنای اجتهاد مطلق به عنوان ملکه مطلق ممکن است، ولی اجتهاد بالفعل در تمام زمینه‌هایی که الان فقه باید پاسخ‌گو باشد برای یک فرد، اگر نگوییم محال است قطعا متعسر است.

اجتهاد: چرا تحول در دانشهای ایدئولوژیک همچون دانشهای اسلامی نظیر فقه و اصول فقه، همواره مواجه با محذور شخصیت‌گرایی است و لذا با کندی مواجه می‌شود اما در سایر دانشها این چنین نیست؟

مدنی: البته این ادعایی که شده شاید نیاز به بررسی داشته باشد که آیا ما در فقه یا اصول با چنین آفتی روبرو هستیم یا نه، این جای بررسی دارد. برای اینکه شما می‌بینید ما الان در مباحث دروس خارج فقه، هیچ ابایی نداریم از این که نفی کنیم نظرات بزرگانی که در نهایت و قله اعظم هستند، مثل شیخ طوسی، مثل صدوقین، مثل قدما و حتی معاصرین، در معاصرین نقد زیاد داریم. به نظر من آفت شخص‌گرایی به این صورت وجود ندارد.

مشکل این است که فقه مواجهه با مسائل را به صورت مستقیم  نداشته و یک دفعه این مواجهه اتفاق افتاده است. به عنوان مثال در سابق امکان داشت یک مرجع در رابطه با فلان معامله بگوید احوط این است که این معامله انجام نگیرد. ولی امروز وقتی که اقتصاد یک کشور می‌خواهد بر اساس فقه اداره بشود “الاحوط” نمی‌تواند پاسخ گو باشد بلکه باید مشخصا بگوییم آیا جایز است یا جایز نیست. ما گرفتار مواجهه شدیم واین مواجهه با سرعت و شتاب متعارف فقه و اصول ما تناسب ندارد، من فکر می‌کنم مشکل اینجاست.

اجتهاد: با توجه به حرکت تحولات جهانی به سوی جهانی‌سازی و یگانه شدن سیستم‌ها و فرایندها، شخصیت‌گرایی در حوزه شیعی، امکان تعامل با دنیای امروز را دشوار نمی‌سازد؟

مدنی: در حوزه فقه اگر یک نگاهی داشته باشیم به آنچه که صورت گرفته، فکر می‌کنم در بسیاری از مباحث خودمان، با این روند کم و بیش در حال تطبیق هستیم. به این معنا که جهانی می‌اندیشیم نه اینکه بر اساس آنچه که الان سعی می‌شود جهانی شود خودمان را تطبیق بدهیم، بلکه به این معنا که بر اساس اصول و قواعد و مبانی و شیوه‌ها و روش‌های سنتی خودمان، سعی می‌کنیم با مسائل جهانی برخورد کنیم بدون اینکه تحت تاثیر فضاهای جهانی‌سازی دستگاهای تبلیغاتی قرار بگیریم.

الان در حوزه علمیه مباحثی مثل محیط زیست، فقه الاجتماع، فقه الاقتصاد، فقه تعلیم و تربیت و مباحثی از این دست به طور جدی مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد، معنای آن این است که ما سعی می‌کنیم خودمان را با شتاب جهانی هماهنگ کنیم و البته اگر در بخش‌هایی دچار شخصیت‌زدگی و فردگرایی بشویم قطعا نخواهیم توانست با آن شتاب شایسته به این مسائل بپردازیم، ولی من تصورم این است که حوزه در بخش‌های فکری و عقیدتی به این سمت و سو حرکت می‌کند ولی آیا این شتاب متناسب با شتاب دانش‌ها در حوزه‌های دیگر هست؛ نه قطعا شتاب در دانش‌های دیگر به لحاظ اینکه پایه‌ها، اصول و شیوه‌ها تعریف شده است شتاب بسیار بیشتری دارد. ما در حوزه فقه و اصول تا مرحله نظریه‌سازی وحرکت برمبانی نظریه های مقبول فاصله زیادی داریم.

فکر می‌کنم ان‌شاءالله ما کم‌کم به این سمت حرکت می‌کنیم و نشانه‌هایش را داریم می‌بینیم، که به سراغ مبنا‌سازی و نظریه‌های مبنایی برویم و بعد از آن می‌توانیم بر اساس نظریه‌های مبنایی که مورد قبول جمیع قرار گرفت، تفصیل‌هایی بر اساس این مبانی و نطریه‌های پذیرفته شده بیان کنیم؛ چون شیوه دانش‌های دیگر به این شکل است.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست