مشکل ما در مطالعات فقهی مشکلِ کمبود شناخت نسبت به موضوعات بیرونی است. در مسائل اجتماعی موضوعات را باید آنگونه که هست بشناسیم. ما نمیتوانیم در حجره را ببندیم و بگوییم اگر اینطور باشد آنطور است. حکم بدهیم به نحوه قضیه شرطیه؛ بلکه باید ورود بکنیم. اگر فقیه میخواهد فتوای او کارگشا باشد چارهای جز این نیست که در موضوعات ورود بکند و موضوعات را آنگونه که هست بشناسد. دیگر گذشته زمان اینکه یک مجتهدی بخواهد از ابتدای طهارت تا آخر دیات مطالعه بکند، فتوا بدهد و فتوایش هم بتواند معیار عمل خارجی قرار بگیرد.
شبکه اجتهاد: حجتالاسلام والمسلمین دکتر سید حسن وحدتی شبیری، رئیس دانشگاه علوم اسلامی رضوی است. او پس از فراگیری دوره سطح از مشهد به حوزه علمیه قم مهاجرت و همزمان با تحصیل در دوره خارج حوزه علمیه، دوره کارشناسی حقوق را در مجتمع آموزش عالی، وابسته به دانشگاه تهران، دوره کارشناسی ارشد حقوق خصوصی را در دانشگاه شهید بهشتی و دوره دکتری PH.D حقوق خصوصی را در دانشگاه تربیت مدرس تهران به پایان میرساند. وحدتی شبیری در اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ به عنوان چهارمین رئیس دانشگاه علوم اسلامی رضوی معارفه شد. پایگاه شورای عالی حوزه علمیه خراسان با او درباره الزامات و اولویتهای برنامهریزی و سیاستگذاری در آینده حوزه گفتگو کرده است. وحدتی شبیری معتقد است «منابع فقه ما متناسب با نیازهای امروز نیست و باید ساختار فقه را بر اساس ضروتهای زمانه بازنگری بکنیم». این گفتگو را میخوانیم:
چه ضرورت دارد که ما در حوزه علمیه در برنامهریزیها و تصمیمگیریهایمان بحث توجه به آینده و آیندهپژوهی را لحاظ کنیم؟
وحدتی شبیری: ابتدا باید دو مسئله را مشخص کنیم. مقصود ما اولاً از آیندهپژوهی چیست؟ ثانیاً انتظار از حوزه علمیه کدام است؟ این دو تا را باید قبل از هر چیز معلوم بکنیم؛ بعد تصمیمگیری بکنیم و نظر بدهیم که آیا آیندهپژوهی برای حوزه علمیه ضرورت دارد یا ندارد. آیندهپژوهی شعبهای از دانش استراتژیک است که خیلی قدمت ندارد مثل رشتههای دیگر قدیمی نیست و ابتدائاٌ هم در ایران، در حوزه مسائل نظامی مطرح شد، حدود مثلاً ۱۰، ۱۵ سال پیش در مسائل نظامی گفتند ما باید آیندهپژوهی کنیم که امکانات کشور، امکانات موجودش چه مقدار است و وضع موجود ما چیست؟ بعد وضع مطلوب را مطالعه کنیم؛ ببینیم چقدر ما استعداد داریم که رشد بکنیم؛ به کجا برسیم؛ هدفگذاری بکنیم و برنامه بدهیم برای رسیدن از وضع موجود به وضع مطلوب. خب؛ آیندهپژوهی در حوزه مسائل نظامی انجام شد و الآن هم آثارش را میبینیم که ایران به برکت همین آیندهپژوهی و حرکت بر اساس برنامهای که فرآیند آیندهپژوهی در اختیار ما میگذارد انصافاً رشد خیلی خوبی داشته است. بعد به ذهن مسئولین و متصدیان امر رسید که همین فرآیند دانش را ما در حوزههای مختلف به کار بگیریم؛ مثلاً من در حوزه دانشگاه علوم اسلامی رضوی خوب است آیندهپژوهی داشته باشم؛ ببینم این دانشگاه به کجا میخواهد برسد؟ داشتههایش چیست؟ و با چه برنامهای میتواند به آن اهداف برسد؟ آیندهپژوهی به نظر میآید با این تعریفی که عرض کردیم در بخشهای مختلف علمی و غیرعلمی کارگشاست و حرکت بر اساس پایههای علمی را جلوی راه مسئولین میگذارد.
در ضرورت آینده پژوهی جای تردید نیست اما در ارتباط با حوزه علمیه باید ببینیم انتظار بشر اصولاً از دین چیست؟ به نظر من ریشههای بحث به آنجا برمیگردد که ما از دین آیا انتظار داریم رابطه بین خدا و خلق را تنظیم بکند؟ اینکه بشر چه طور پروردگار خودش را پرستش بکند و چه تکالیفی در ارتباط با آفریننده دارد؟ این تکالیف را چطور از عهده بربیاید؟ یا نه، دین آمده انسان را اداره کند، از قبل اینکه در گهواره قرار بگیرد تا بعد از اینکه در گور بگذارندش؟ اگر مدعای دین اداره انسان از گهواره تا گور است، آن یک ظرفیت دیگری است؛ یک هدفگذاری ویژهای میخواهد و باید آیندهپژوهی در آنجا انجام شود.
شما نگاه کنید به آیات قرآن همهجا سخن از مسائل اجتماعی است. مسائل اجتماعی خیلی بیشتر از عبادات و احکام فردی در قرآن و در روایات ما بیان شده است. «إن الحکم الا لله» حکومت فقط مال خداست. اگر این حکومت فقط مال خداست، این حکومت باید شیوههای آن، فرآیندها، اهداف، تمام این مسائل باید بیان بشود؛ فکر بشود روی این قضیه. اگر انتظار بشر از دین این شد، چون حوزههای علمیه متولی بیان دین هستند، پس باید پاسخگوی این نیاز باشند؛ چون اینها هستند که رسالتشان بیان اراده پروردگار است؛ بیان احکام شریعت است؛ فلذا حوزههای علمیه برای پاسخگویی به این نیاز یعنی بیان احکام و خواست پروردگار در حوزه مسائل اجتماعی باشند. لاجرم باید یک برنامهریزی داشته باشند. باید کار را از یکجا شروع بکنند و جلو ببرند. فقه ما هزار و چند صد سال از حکومت دور بوده و متولیان فقه مستقیماً دست بر آتش نداشتند؛ بنابراین باید یک برنامهریزی دقیق داشته باشند تا این خلأ به وجود آمده را پر کنند.
مشکل ما در مطالعات فقهی مشکلِ کمبود شناخت نسبت به موضوعات بیرونی است. در مسائل اجتماعی موضوعات را باید آنگونه که هست بشناسیم. ما نمیتوانیم در حجره را ببندیم و بگوییم اگر اینطور باشد آنطور است. حکم بدهیم به نحوه قضیه شرطیه؛ بلکه باید ورود بکنیم. اگر فقیه میخواهد فتوای او کارگشا باشد چارهای جز این نیست که در موضوعات ورود بکند و موضوعات را آنگونه که هست بشناسد.
فرض بفرمایید در مسائل حج، مکه تا کجاست، منا تا کجاست؟ من از کجا خارج بشوم، از شهر مکه خارج شدهام؟ مثلاً بین عمره و حج تمتع با مشکل مواجه میشوم. میدانید خروج از مکه مکرمه بین عمره تمتع و حج تمتع ممنوع است. خب حالا مکه کجاست که من بخواهم خارج شوم؟ آیا مثلاً جمره عقبه مکه هست یا مکه نیست؟ اینها را که عوام نمیفهمند. اینها را باید فقیه ولو به کمک کارشناسان تشخیص بدهد. در مسائل اجتماعی بهغیراز ظاهر امور، یک محیط پیرامونی وجود دارد که باید آن محیط را هم فقیه بشناسد تا بتواند بهدرستی فتوا دهد؛ مثلاً فرض بفرمایید در حوزه کنترل موالید، صرف اینکه من به ادله اولیه نگاه کنم و بگویم منع شرعی صریحی از ادله تفصیلی نداریم که این کنترل موالید ممنوع است یا ممنوع نیست و هیچ روایتی نداریم بر منعش؛ بنابراین بگویم: «کل شیء لک حلال حتی تعرف عنه حرام» و فتوای به حلیت بدهم؛ اگر میخواهد در سطح کل جامعه کنترل موالید تبلیغ بشود، باید فقیه ما فکر بکند که این چه پیامدهایی بر آمار جمعیتی مؤمنین و مسلمین دارد؟ چه تأثیراتی ۲۰ سال دیگر میخواهد بگذارد بر تعداد مسلمانان، تعداد سربازان، امکانات و…؟ باید تأثیراتش را بسنجد.
بحث ما سر مرجع تقلید است که میخواهد فتوا بدهد. آن کسی که میخواهد فتوا بدهد، باید حوزه اجرای فتوای خودش را بسنجد و نیز پیامد فتوای خودش را ببیند؛ ولو استفاده از کارشناسان کند؛ مثلاً فرض بفرمایید در مالکیت معنوی، الآن یک آقایی نشسته، سالها شبانهروزی کار کرده، تا یک نرمافزاری را تولید کرده یا یک کتابی را نوشته است، الآن از من سؤال میکنند که حقوق معنوی، مالکیت فکری، به لحاظ فقهی مورد پذیرش است و به رسمیت شناخته میشود یا نمیشود؟ اگر من بخواهم این فتوا را بدهم، باید بگویم ما دلیلی نداریم و مالکیت فکر که در زمان ائمه نبوده است؛ اما منِ فقیه باید بدانم وقتی من فتوا دادم به اینکه چیزی به نام حق تألیف ما نداریم، مالکیت فکری نداریم، حق بر نرمافزار نداریم، دیگر کسی دنبال تولید نرمافزارها نمیرود. میگوید: من میلیاردها، میلیونها تومان خرج بکنم یک نرمافزار چندرسانهای را تولید کنم، یکدفعه هکرها بیایند قفل این را بشکند و تکثیر کنند؛ نرمافزاری را که میلیونها میلیون خرجش شده با بهای اندک در بازار تکثیر میکنند و… . باید ببینم چه خواهد شد. پیوست اقتصادی باید داشته باشد این کار. پیوست فرهنگی هم باید داشته باشد. از نظر اقتصادی دیگر کسی دنبال تولید نرمافزار نمیرود. از نظر فرهنگی چهره شیعه و مسلمین در دنیا زشت جلوه داده میشود. الآن در دنیا کسی که نرمافزار را هک کند، میگویند تو دزدی، سرقت است دیگر! آنوقت چهره مسلمانها چه خواهد شد؟!
تحولی که به برکت انقلاب اسلامی در دنیا به وجود آمده و ما دنبال این هستیم که حکومت جهانی حضرت مهدی را آماده بکنیم، باید حوزههای علمیه در تراز زمان حضور حضرت حرکت بکنند و متحول بشوند. من همیشه با خودم این سؤال را دارم که اگر الآن علامه حلی(ره) صاحب تذکره الفقها و کتابهای عدیده یا محقق حلی صاحب شرایع، یا بزرگان دیگری الآن سر از خاک بردارند و بخواهند تذکره و شرایع و امثال اینها بنویسند، با همان محتوای ۷۰۰، ۸۰۰ سال پیش مینویسند؟! یا نه، میآیند ببینند زندگی الآن چیست؟ خوب در بطن جامعه حضور پیدا میکنند. اینها میآیند ببینند الآن واقعیات بیرونی چیست؟ مشکلات مردم چیست؟ آنها را، مسئلههایی که در جامعه وجود دارد را محور مباحثات علمی و حوزوی خودشان قرار میدهند؛ آنهم با توجه به متدولوژی و شیوهای که حوزههای علمیه دارند که در یک کلمه تعمق و تدبر کافی است؛ که بهطور عمیق ورود میکنند به مباحث. ما باید این شیوه را که حضرت امام تعبیر میکنند به «فقه جواهری» حفظ کنیم و آنجا که خلأ داریم آن خلأ را پر بکنیم، بخش آیندهپژوهی در حوزه بیاید داشتههای حوزه را محاسبه کند، آسیبشناسی کند، کجاها بد است، کجاها خوب است، آن جاهایی که خوب است ما نگه داریم و خلأها را مرتفع کنیم.
آن خلأها چیست به نظر شما؟
وحدتی شبیری: آن خلأها به نظرم عمدتاً موضوعشناسی است. ما موضوعات را بهدرستی آنگونه که هست نمیشناسیم.
ناظر به تحولات؟
وحدتی شبیری: بله، ببینید بعضی از بزرگان علمای ما عقد بیمه را هبه معوض یا هبه مشروط به عوض تعریف میکنند؛ اما واقعاً اگر شما از بیمهگذار سؤال کنید که آقای بیمهگذار تو که اتومبیل خودت را بیمه میکنی، این مال را به شرکت بیمهگر میبخشی؟ میگوید حاشاوکلا! کی میبخشم؟ اصلاً قصد من بخشش نیست. مگر عاشق بیمهگر هستم که بروم این پول را به آنها بدهم؟! من در ازای اینکه اتومبیل من را در مقابل این خطرات تأمین میکند، امنیت خاطر به من میدهد، در ازای آن من دارم این حق بیمه را میپردازم. سالی ۵۰۰ هزار تومان به شرکت بیمه میدهم که اگر از ناحیه ماشین من خسارتی به اشخاص ثالث وارد شد، شرکت بیمه به نمایندگی از من خسارت را بپردازد. حالا ما بگوییم این هبه است! حضرت امام(ره) در تحریر الوسیله میگویند: عقد بیمه یک عقد مستقل است؛ یعنی هبه نیست؛ بیع نیست؛ اجاره نیست؛ عقدی است مستقل. به تعبیر حقوقدانها عقد بینام است؛ عقد غیرمعین است و «اوفو بالعقود» شاملش میشود و خیلی هم فواید عقلایی دارد. مردم آرامش خاطر دارند و بهراحتی کالاهای خودشان را از یک کشور به کشور دیگر حملونقل میکنند. میگویند: اگر آسیبی هم برسد، شرکت بیمه به ما میدهد.
حوزه علمیه باید موضوعات را آنگونه که هست بشناسد، در قضیه مسائل بانکی، ما در سال ۶۳ قانون عملیات بانکی بدون ربا را تصویب کردیم، در ماده ۱۳ این قانون یک سری عقودی را معرفی کردیم و گفتیم عقد مضاربه داریم؛ مساقات داریم؛ اجاره بهشرط تملیک و جعاله داریم. این عقود را معرفی کردیم، بعد دست بانکها را باز گذاشتیم که از این عقود استفاده کنند؛ ولی دیگر مشخص نکردیم این یک حد یقفی دارد. الآن که سیوچند سال گذشته میبینیم ما یک سری مؤسساتی را ایجاد کردیم و دستشان را باز گذاشتیم و اینها خون مردم را مکیدند! داراییهای خودشان را به آلاف و الوف رساندند و آن بندگان خدایی که میآیند وام میگیرند، از هستی ساقط میشوند تا میخواهند این وام را بازپرداخت بکنند. آیا واقعاً اسلام این را میخواهد؟! حوزه باید متصدی بیان اراده الله باشد. صرف اینکه من بگویم آقا اگر در چارچوب مضاربه، مزارعه، مساقات، مشارکت، جعاله و مانند اینها عمل کنی، درست است و اگر نه درست نیست، این کافی نیست. حوزه باید برنامه بدهد. الآن ما نتوانستیم اداره بکنیم. اعتراف کنیم در حوزه مسائل بانکی مشکل داریم و موفق نبودیم. ما میدانیم که اراده شریعت مقدسه این نیست.
در برنامهریزی و هدفگذاری چند تا شاخصه را شما فرمودید، یکی مجاورت اجتماعی فقیه با جامعه، یکی اهمیت مسئلهشناسی و موضوعشناسی. در این روند برنامهریزی و تصمیمگیری ناظر به فضای آینده، چه شاخصههای دیگری مدنظرتان هست که باید لحاظ بشود؟
وحدتی شبیری: ببینید ما بعدازاینکه تحصیلاتمان را در حوزه به یکجایی در حوزه رساندیم، همزمان که تحصیلات حوزه داشتیم، دانشگاه هم میرفتیم. درنهایت به این نتیجه رسیدم که برای اینکه بتوانیم به اهداف حوزه علمیه برسیم، هیچ راهی جز مطالعات تخصصی وجود ندارد. حوزه علمیه لاجرم باید به سمت مطالعات تخصصی گام بردارد. یعنی چه؟ یعنی اینکه باید طلبه فاضل حوزوی ما، ملکه استنباط را در خودش ایجاد بکند، مسلط بشود به ابزار اجتهاد بهگونهای که بتواند در بخشهای مختلف از ادله شرعی حکم الهی را استنباط بکند و بعدازاینکه ملکه استنباط در او به وجود آمد، آنوقت برههای از عمر خودش را در حوزهای خاص بگذارد.
باید تقسیم کار بکنیم. دیگر گذشته زمان اینکه یک مجتهدی بخواهد از ابتدای طهارت تا آخر دیات مطالعه بکند، فتوا بدهد و فتوایش هم بتواند معیار عمل خارجی قرار بگیرد؛ مثلاً من الآن مطالعات کاریام بیشتر در دو حوزه است. یکی که حالا بیشتر کارآمد است حوزه ضمانات است. فقه هم که گفتم فقه ضمانات گفتم. حقوق گفتم مسئولیت مدنی گفتم. بعضیها باید در حوزه جزائیات، بعضیها در عبادات، بعضیها در حوزه حج، بحث کنند. ما مسئله داریم. مسائل مستحدثه فقهالحج داریم. اینها باید یک کسانی متمرکز کار کنند و تمام آن اطلاعاتی که در دانشگاهها و دانشکدههای حقوق و غیر حقوق راجع به مسائل فقهی متناسب هست، اینها را بیاورند در حوزههای علمیه؛ منتها نه طلبهای که ابزارهای اجتهاد دستش نیامده! ما میگوییم بعدازاینکه آشنا شد به فقه، به اصول، یک دوره فقه را بهطورکلی مطالعه کرد؛ اما آنجایی که فعلیت استنباطش هست بیاید روی یک حوزه خاص. یک عده عبادات بروند؛ یک عده معاملات بروند؛ یک عده جزائیات؛ یک عده حکومت و مباحث سیاسات بروند؛ آنوقت فقه ما بارور میشود. این را در آیندهپژوهی باید عزیزان ما در نظر بگیرند، این یک مسئله است.
نکته دیگر اینکه باید دو قضیه را در آیندهپژوهی حوزه علمیه توجه بکنیم، یکی اینکه منابع روایی ما اینها باید چینشش بهروز بشود، یعنی یک کسانی باید بنشینند که چینش روایات را بر اساس کل ساختار فقه را از آنجا شروع کنیم. ساختار فقه را بر اساس ضرورتهای زمانه بازنگری بکنیم؛ یعنی پلان کلی فقه از کجا و چه مباحثی؟ این باید بازنگری بشود و بعد چینش روایات ما.
این را ناظر به تحولات عصری میگویید؟
وحدتی شبیری: بله، تحولات روز. بعدازاینکه ساختار فقه تغییر کرد، چینش روایات ما بر اساس ساختار جدید باشد. روایات ما خیلیهایش به درد مسائل روز میخورد. وقتی تجارت الکترونیک میآید، احکامش را از همین روایات میتوانیم به دست بیاوریم، ابزارها متفاوت شده و الا اصل مطلب یکی است، این یک مطلب.
مطلب دوم خود منابع فقهمان هم باید طی یک سازوکاری بهروز بشود. منابع فقه ما متناسب با نیازهای امروز نیست. مسائل مستحدثهای که آخر تحریر الوسیله و منهاج الصالحین و اینهاست هرکدام اینها بابی است. باید ابواب فقه بهروز بشود؛ محتوای فقه بهروز بشود و این هم البته یک مکانیزمی دارد که راجع به اینها ما فکر کردیم؛ حتی طرح مکتوب داریم. اینها را در آیندهپژوهی دوستان ما در نظر بگیرند.
آیندهپژوهی در حوزه موافقان و مخالفانی دارد، عدهای میگویند ما بایستی شرایط فعلی خودمان را درست آنالیز و تحلیل بکنیم، اگر الآن آن چیزی که باید باشیم، باشیم، آینده هم آن چیزی که باید بشویم، میشویم. حال اگر حوزه بخواهد با این دستفرمان جلو برود، چه اتفاقی میافتد، یعنی نسبت بین حوزه و جامعه چه میشود؟
وحدتی شبیری: اگر ما بخواهیم در زمان خودمان زندگی کنیم به آینده هم کاری نداشته باشیم، چون فردا شود فکر فردا کنیم، غلط است. ما اگر بخواهیم تکامل پیدا بکنیم، باید افق ۷۰۰ دانه را نگاه بکنیم؛ «أنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کلِّ سُنْبُلَهٍ مِائهُ حَبَّهٍ».( بقره، آیه ۲۶۱) باید تا آنجا برسیم. اگر ما بخواهیم به وضع موجودمان بسنده کنیم، آن تکامل رخ نمیدهد. اگر همین باشد، خیلی عقب هستیم. مهدویت یعنی آینده روشن. به نظر من، ما که ایمان به مهدویت داریم، ما که ایمان به آینده روشن داریم، باید در تراز آینده روشن برنامهریزی بکنیم و لازمهاش این است که سوار بر موج بشویم. ما آینده را ببینیم و متناسب با آینده روشنمان، آن افق کامل، برنامهریزی و حرکت بکنیم. مطلوب این است.
اگر ما بگوییم در زمان حرکت میکنیم، درجا میزنیم و به کمال مطلوب نمیرسیم. همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیدهاند. این تعالیم اهلبیت(ع) ما هست که فرمودند باید افقهای بلند را شما نگاه بکنید. الآن همین تجربه آیندهپژوهی در حوزه مسائل نظامی ببینید چقدر توفیق به ما داده است! در غیر این صورت حوزه ناکارآمد جلوه میکند. اگر ما بخواهیم در زمان هم حرکت کنیم، ناکارآمد خواهیم بود؛ چون تحولات دیگر دست ما نیست، ما باید راه را باز کنیم؛ ما باید سوار بر موج بشویم و اگر میخواهیم سوار بر موج بشویم، باید آیندهپژوهی داشته باشیم.