اختصاصی شبکه اجتهاد: آیتالله سید احمد مددی از شاگردان آیات خویی و سیستانی است. وی نظریات مهم و کارسازی هم چون نظریه فقه ولایی را در فقه ارائه داده است.
با فقه مقارن، سنّیها بیشتر ضریح را میبوسند!/ سیّد احمد مددی
اختصاصی شبکه اجتهاد: آیتالله سید احمد مددی از شاگردان آیات خویی و سیستانی است. وی نظریات مهم و کارسازی هم چون نظریه فقه ولایی را در فقه ارائه داده است. اوگفتوگوی با اهل سنت را دغدغه خود و نبودِ آن را ضعف حوزههای علمیه کنونی شیعه میداند. استاد قدیمی دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیّه قم، در این یادداشت شفاهی، به تأثیرات روش مقارن در نتایج فقهی میپردازد.
بحث فقه مقارن از اهمیت فراوانی برخوردار است. برای اینکه به اهمیت و جایگاه فقه مقارن پی ببریم چند نکته را باید مدنظر داشت:
اختلاف شیعه و سنّی، اساسی است
یکم: اختلافات بین شیعه و سنّی اساسی است. ما در فقه و کلام و مباحث اصولی مثل حجیت خبر صحابه و اهلبیت(علیهمالسلام) با آنها اختلاف داریم، لکن باوجود این اختلافات، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) دو میراث گرانقدر برای ما نگاه داشتهاند. بههرحال ایشان خاتم پیامبران است و از مشکلات و انحرافاتی که بعد از پیامبران پیشین رخ داده مطلع است و میداند که امتش به ۷۳ فرقه تبدیل خواهند شد؛ بنابراین، باید نسخهای بدهد تا امت گمراه نشوند.
پیامبر قرآن و عترت را بهعنوان چراغ راه مسلمین بیان میکند. این روایت به اجماع فریقین رسیده است. باید همه فرق مسلمین روی این روایت فکر کنند که مراد حضرت از این روایت شریفه چیست؟باید مرجعیت اهلبیت علیهمالسلام و قرآن و ابعاد شخصیتی، علمی، تقوایی این حضرات برای همه مسلمین روشن شود.
آثار علمی روش مقارن
دوم: زوایای فقهی شیعه و سنی و اختصاصات فقهی آنها و ما مشخص است و این امر سبب میشود که ما وارد مباحثی مانند قیاس آنها نشویم و آنها نیز مباحثی مانند متعه را مطرح نکنند؛ اما از آنطرف، ما با آنها، اشتراکات زیادی در فقه، اصول، کلام، تفسیر و حدیث داریم. حتی با غیر اهل سنت مانند زیدیها نیز اشتراکات زیادی داریم. زیدیها محدثین بزرگی دارند. ما با وارد شدن بر این اشتراکات، میتوانیم مشکلات علمی خود را حل کنیم.به عنوان مثال، در بحث ضمان ید روایتی به این مضمون مطرح میشود که: «علی الید ما اخذت حتی تؤدیه». این روایت بین مصادر شیعه مطرح نیست، ولی جزء مسلمات فقه قرار گرفته و اجماعی است. مرحوم شیخ طوسی این روایت را در کتاب خلاف نقل میکند. راوی روایت ثمره بن جندب است که در نظر ما چهره منفی دارد، ولی در نظر اهل سنت از صحابه بزرگ است.
این روایت در فقه ما از مسلمات است؛ ولی در مورد ضمان امین دو نظریه است. برخی روایت را تخصیص به امین میزنند که امین ضامن نیست و برخی اطلاق برداشت میکنند و نتیجه آن، این میشود که حتی امین نیز ضامن خواهد بود.
راوی از ثمره، حسن بصری است. او میگوید: وقتی راوی از تطبیق روایت بر مورد سوالش میپرسد، حضرت میفرمایند: «هو امینک»؛ و لذا حسن بصری فتوا میدهد که وی ضامن نیست. بر همین اساس، برخی نظر حسن بصری را در حکم تخصیص میدانند، ولی در مقابل، برخی میگویند: او خودش برگشته است و جمله «هو امینک» تخصیص نیست، بلکه جمله خود حسن بصری است که پس از نقل روایت، بیان کرده است.
بههرحال، با بررسی این روایت، میتوان به نتایج مطلوبی رسید که در فتوا نیز تأثیرگذار خواهد بود.
در مثل روایت «لاضرر» نیز چنین است که با بررسی تاریخچه روایت که چگونه وارد مصادر شیعه شده است، استظهار از روایت متفاوت میشود؛ چراکه این روایت بهصورت مستقل در کتب شیعی نبوده و در ضمن بقیه روایات مطرح میشده است. پس از تحلیل تاریخیای که در مورد این روایت صورت میگیرد، نتیجه فقهی مسأله نیز تغییر پیدا میکند.
بنابراین اگرچه ما با اهل سنت واقعاً اختلاف داریم ولی میتوانیم این اختلافات را حتی در حوزه فقهی و رجال حل کنیم. مثلاً اگر شخصی را حکم به ضعف کردهاند قرائن و شواهدشان را طرح و منشأ ضعفها را بررسی کنیم. مثلاً نجاشی، جابربنیزیدجعفی را تضعیف میکند و اهل سنت نیز میگویند ضعیف است. این شخص معاصر با ابوحنیفه است که او را ضعیف شمرده و از طرفی با سفیان ثوری که معاصر بوده است در مورد وی میگوید: «من صادقتر از او ندیدهام»؛ امّا شرح ابوحنیفه معلل است و لذا میتوان آن را کنار گذاشت. در بقیه موارد نیز چنین است و میتوان علت تضعیفات را بررسی کرد که این علتها سبب جرح است یا خیر؟
مقابله با فتنه وهابیت
سوم:نتایج این عملکرد، مطرحشدن شیعه و نظر اهلبیت علیهمالسلام در جوامع علمی و نزدیک شدن دلها است. با همسویی در فقه، میتوان فتنه وهابیت را بهراحتی از بین برد. این حرمتها و شرکهایی که وهابیت مطرح میکند همه با نزدیک شدن بقیه مسلمین صورت میگیرد. آنها اگر متحد شوند میتوانند بیان کنند که صرف احترام و تعظیمشان شرک نیست. علمای سلف شیعه و سنی نیز این مطلب را شرک نمیدانستند و به زیارت اهلبیت میرفتند. ابن خزیمه نیشابوری نقل میکند هر موقع مشکلی در زندگی، برایم پیش میآمد، همراه با شاگردانم به زیارت علیبنموسی میرفتم و مشکلاتم حل میشد. باید این موارد را مطرح کنیم و فقها پاسخ وهابیت را بدهند.
این در بحث کلام بود. در مباحث فقهی نیز گفتوگوی مقارن، سبب نزدیکی دلها و قوام اسلام است.
استاد ابوریحان که از علمای ماوراءالنهر بود وقتی به این بحث میرسند که ماه رمضان ۳۰ پر است یا خیر؟ روایتی را از امام صادق علیهالسلام نقل میکند که ماه رمضان همیشه ۳۰ پر است. میگوید شأن جعفربنمحمد علیهالسلام بالاتر از این است که این مطلب را بگوید؛ لذا حتماً علمای شیعه در انتساب اشتباه کردهاند. جعفربنمحمد علیهالسلام جزء ائمه اسلام است و بدیهی است که ماه رمضان مثل بقیه ماهها ممکن است کمتر باشد.
این روحیه بسیار مطلوب است و باید تمام جوامع اسلامی این روحیه را داشته باشند و باکمال احترام و بدون توهین و افتراء به مباحث علمی بپردازند تا به پیشرفت و تعالی برسیم، به این وسیله فتواها و نظریات شاذ از بین میرود. اگر فتاوای علمای اسلام کنار ضریح مقدس پیامبر نصب شود، مشاهده خواهد شدکه سنیها بیشتر از شیعه، ضریح را میبوسند.
ما باید شیعه را به همین شیوه نگاه داریم. با زور و حکومت، شیعه نمانده است. ما با علم و تفکر باقی ماندهایم. امام صادق (ع) با پول و ریاست و ارتش نماند؛ بلکه با علم و ورع و تقوا و تمثیل رسولالله بودن شیعه ماندگار شده است. طرح مسائل علمی در بین فرق اسلامی سبب بالندگی و تعالی دادن به معارف اسلامی است. تمام جامعه اسلامی برای بروز شدن دین اسلام باید بکوشند و به اسلام جامعیت ببخشند.
حل معضلات فقهی شیعه و سنّی
چهارم: ازجمله آثار شیوه مقارنه، حل معضلات است.
در مصر قانونی است که اگر کسی مفقود شد همسرش باید ۹۰ سال صبر کند. دیدند این خیلی سخت است و بیشتر از یک عمر طبیعی است. بررسی کردند دیدند شیعه چهار سال را مطرح کرده است. شیخ شلتوت بر همین فتوا داد و قانون نیز تغییر کرد.
در منا غیراز سال گذشته، هرسال موقع رمی جمرات شاهد کشته شدن مسلمانها بودیم. برایم نقل شد که در مسجد خیف اعلام کردند امام ابوجعفر محمدبنعلی از ائمه اهلبیت، رمی جمره را در عصر نیز جایز میداند، لذا جایز است که بعد از زوال رمی کنید.
در مصر شخصی خبیر و باسواد نقل میکرد که دیگر به فقه شافعی عمل نمیشود، بلکه فتوایی که آسانتر و واقعبینانهتر است مطرح و سپس قانون میشود، حتّی اگر فتوای مذهب اهلبیت باشد. به نظر من اگر مرحوم آیتالله بروجردی زنده بودند، به فتوای ایشان نیز با همین رویکرد عمل میکردند.
اینها شاهد بر این است که با دشمنترین انسانها میتوانیم مذاکره کنیم. خاصیت علم چنین است.
ما میتوانیم با بقیه ادیان یا غرب نیز وارد مذاکره شویم، چراکه غرب، مسئله آزمون و خطایش هنوز مطرح است. میتوانیم بانکداری اسلامی را مطرح کنیم و سودهای بدون بهره را پیشنهاد دهیم. ممکن است با این نظریه اسلام، غرب را متحول کنیم، غرب دنیایش، سیال و قوانینش مدام در حال تغییر است.
روش مقارن، استحکام فتوا یا تغییر آن؟
پنجم: مقارنه عمل کردن معنایش تغییر در فتوا نیست؛ بلکه استحکام در فتوا است. این چیزی که به مرحوم بروجردی منسوب شده است انتسابی غیر صحیح است. من کتب ایشان را بررسی کردم هیچ اثری از فتاوای اهل سنت ندیدم. حتی با مرحوم آیتالله فاضل صحبت کردم که با توجه به مبنای ایشان چرا هیچ نظری از اهل سنت را در تقریرات خود بیان نفرمودهاید. ایشان نیز فرمودند که آیتالله بروجردی چنین مباحثی را مطرح نمیکردند. اصلاً مرحوم شیخ علی صافی نیز در کتاب «بیانالصلاه»، هیچ مطلبی را به نقل از اهلسنت بیان نمیکند.
نمیدانم این مطلب از کجا به ایشان منتسب شده است. شاید در آن زمان، اگر کسی اسم ابوحنیفه را میبرده، میگفتند مقارنه عمل میکند.
ما که میگوییم باید این تفکر در تمام حوزههای علمیه حاکم شود، به این معنا نیست که فتوایمان همسوی با آنها باشد، بلکه مراد این است که منظومه فکری محکمی داشته باشیم و به کنه مطالب و تمام زوایای مطلب برسیم.
ما باید منظومه فکری جهانی برای خود ترسیم کنیم. من با علمای مختلفی از جهان اسلام صحبت کردهام. آنها واقعاً دید بازی دارند و مطالب صحیح را کاملاً با آغوش باز میپذیرند. همه آنها موافق این هستند که باید با اتحاد و همبستگی، جامعه اسلامی را از حیث علمی به تکامل برسانیم.
آنچه قطعی است، این است که دیگر دوران از بین بردن افراد به جهت تفکر و عقیده گذشته است. دیگر نمیشود با نابود کردن شخص، تفکرش را نیز نابود کرد. لذا باید با گفتوگو اسلام را به تکامل رساند.