عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) گفت: به واسطه باحجابها باید به سمت حجاب سازی برویم نه مبارزه با بی حجابی. همواره باید به دنیا زیباییهای حجاب را نشان دهیم.
به گزارش شبکه اجتهاد، یکی از مسائل مهم جامعه اسلامی که لازم است بدان توجه ویژهای شود و دشمن هم در این راستا سرمایه گذاری میکند، حجاب و پوشش است. با توجه به اهمیت این بحث گفت وگویی با دکتر سید مجید امامی، عضو هیأت علمی و استاد دانشگاه امام صادق(ع) انجام دادیم که تقدیم حضور علاقه مندان میگردد؛
در راستای سیاستگذاری در امر حجاب چه اقدامی باید صورت گیرد؟
امامی: حجاب، معیار و مصداق و حجت بین ناکارآمدی علوم انسانی و علوم اسلامی در جامعه ایران است. این مسئله برای حل تمام عیار مسائل اجتماعی در جامعه ایران است و با بیش از ۱۴ سال مباحثه با مدیران و سیاستمداران مخالف و موافق این حوزه به دست آمده است.
هم اکنون در نظام جمهوری اسلامی علی رغم سرمایه و نظام ارزشی بسیار متقنی که داریم و در عین تهاجم و تجاوز تمام عیاری که فرهنگ غربی و غرب زده بر ما انجام میدهد، دچار یک بن بست نظری و راهبردی در حوزه عفاف و حجاب شده ایم. وقتی که ما میخواهیم سیاستگذاری انجام دهیم مهم ترین رکن آن حوزه مقررات و قانون گذاری است. هر قانون گذاری در نظام حقوقی با توجه به یک مکتب حقوقی بر آمده از دل فلسفه حقوقی قرار میگیرد.
اگر ما امروز معتقد به اصل تشریع حجاب برای زنان هستیم، هم برای تکریم و ایمان آنها بوده و هم برای پیشگیری از تضعیف نهاد خانواده و به عبارتی دقیق تر جلوگیری از فروپاشی ارزشهای انسانی است. البته یک ارزش انسانی بسیار بالایی وجود دارد و آن این است که زن و مرد تشابهی نداشته و این در سرشت آنها نهادینه شده است. به خاطر این که ما این عدم تشابه را به رسمیت بشناسیم نظام حقوقی متفاوتی را برای زن و مرد قائل هستیم.
اگر عدم تشابه و مسائل جنسیتی او عیان باشد، عمدتاً روابط او با مردان و جامعه به جذابیتهای جنسیتی او تقلیل پیدا میکند، اما اگر زن بتواند این تفاوتها را پنهان کند و اجازه ندهد در عرصه جامعه که قرار نیست جامعه عرصه عملیات جنسی او باشد، میتواند در یک مقام انسانی مانند مردان، کنش اجتماعی سالم انجام دهد؛ یعنی اتفاقاً ما طرفدار تساوی زن و مرد در عرصه جامعه هستیم که این به معنای تشابه نیست.
هم چنین خانواده به لحاظ امر جنسی باید اشباع شود و این به صلاح فرد و جامعه است. به همین دلیل به هر میزان که امر جنسی از خانواده جدا شود خانواده ضعیف خواهد شد، چون کارکرد اصلی خود را از دست داده و باعث میشود کارکردهای بدیل و دیگر کارکردهای آن نیز معطل بمانند؛ بنابراین برای خانواده نه به عنوان یک سلول بلکه به عنوان یک سطح زندگی خیلی مهم باید نگاه کنیم.
ما سه سطح زندگی داریم که شامل فردی، خانوادگی و اجتماعی میشود. اگر ماجرای الزام به حجاب را در جامعه اسلامی نه از باب ضرورت و حکم ثانویه بلکه از باب حکم اولیه به دنبالش بودیم باید ظرفیتهای فقهی و حقوقی ما هم متناسب با آن باشد.
برخی معتقدند نظام فقهی ما در این خصوص مشکل ندارد اما بنده معتقدم نظام حقوقی ما در این زمینه همراهی نمیکند. تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی که قائل به تعذیر نقدی و تنبیه و زندان برای کسی است که ترک حجاب کند خود ماده برای مدیریت اشاعه فحشا و جلوگیری از اشاعه فحشا در جامعه است. این ماده به بخشی اشاره کرده که غیر قابل اجرا و اتیان است چون به زوایای مختلف بی عفتی زن چون تبرج، آرایش و… اشاره نکرده است.
اگر ما به سمت جرم انگاری نظر یا جرم انگاری تحریک جنسی برویم که بعضی از کشورها آن را جرم انگاری کرده اند آیا این عمل تحریک آمیز جرم و قابل تعذیر است یا از این بهتر و مستقیم تر نمیتواند پیشگیری از رفتار عفیفانه بد حجابان انجام دهد؟ این جا میبینیم رشد کافی در نظام فقهی، حقوقی و حتی علوم اجتماعی ما در حوزه حجاب صورت نگرفته است.
مساله الزام به حجاب توسط سیاستگذاران و ضابطان قضایی دولت که رهبری، الزام به حجاب را ۱۰۰ درصد تأیید کرده اند از اشکال گوناگونی میتواند محقق شود چون در این سالها ناکارآمدی تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی مشاهده شد. البته عدهای از کارگزاران و مجریان اعتقادی به این مساله ندارند اما حتما قانون اشکال داشته است.
ماجرای الزام به حجاب که عدهای نقد کرده اند مشکلش آن است که آن را تنها در ذهن جامعه شناسان جامعه به گشت ارشاد تقلیل دادند؛ گشت ارشادی که فقط حوزه امنیت و نظم سخت را نمایندگی میکند نه حوزه نرم نظم و انتظام را.
ما چگونه میتوانیم الزام به حجاب را درجامعه پیگیری کنیم؟
امامی: رهبری فرموده اند حاکمیت اسلامی نمیتواند جلوی گناه آشکار را نگیرد. بی حجابی گناه آشکار است. اگر حاکمیت میخواهد جلوی گناه را بگیرد باید کارآمدی، توانایی و استطاعت آن را داشته باشد. حال ما باید سراغ مطالعاتی جهت تمرین استطاعت برویم و برای خود دستور کار تهیه کنیم؛ یعنی باید به قدری فقه، حقوق، علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی ما تحول پیدا کند که استطاعت جلوگیری و مقابله با حرام و گناه آشکار را پیدا کنیم. لذا مسئولیت حوزه و دانشگاه سنگین میشود.
ما اولاً باید به دنبال یک نظام قضایی – حقوقی تقنینی برای گناهی به نام تبرج و تکشف باشیم که بتواند در عین حجیت شرعی قابلیت اجرا و پیاده سازی هم داشته باشد. وقتی هنوز نمیتوانیم در رشته مطالعات خانواده و مطالعات فرهنگی در عین حال که خیلی از مسائل پوشش را میشناسیم نگاه بومی و ایرانی اسلامی به ماجرای روابط زن و مرد در جامعه دینی داشته باشیم مشکل حجاب حل نخواهد شد.
چون پیشینه سازی ارتباط را زن ایرانی حق خود و جزء حقوق فرهنگی و سیاسی خود میداند و این افزایش ارتباط مخصوصاً در شرایط نارسایی جنسی جامعه به معنای افزایش تحریک پذیری است. هر دو جنس برای خریده شدن و مجذوب و محبوب بودن به تحریک یک دیگر میپردازند.
ما گمان میکنیم بخش اعظم ناهنجاری حجاب ناآگاهی و غفلت است. از نظر کمی بخش اعظم آن به غفلت بر میگردد؛ یعنی ۷۰ درصد آسیب پوششی در تهران و شهرهای بزرگ داریم. این افراد با اسلام و قرآن و بسیاری از ارزشهای حکومت جمهوری اسلامی زاویه ندارند اما این الگوی پوششی را برای خود عامل هویت بخشی میدانند. در واقع اگر این گونه پوشش را نداشته باشند دچار سکوت و خلا هویتی میگردند. نمیتوان گفت مشکل بی مبالاتی است که باید با امر به معروف و نهی از منکر حل کرد.
ریشه مشکل به شرایط اجتماعی جامعه باز میگردد. شرایط اجتماعی حدی از حجاب و پوشش را به عنوان عرف نه به عنوان شرع ضروری کرده و کسی که تکشف کامل میکند انسان هرزهای تلقی میشود. بر اساس این دیدگاه انسانی که دارای سرمایه اجتماعی باشد باید مقداری به جای آرایش از سرمایه جنسی خود استفاده کند.
ما هنوز سرمایه اجتماعی را وارد حوزه فقه نکرده ایم. ممکن است گفته شود حوزه تربیت باید سرمایه اجتماعی را تامین کند. تربیت جنسی، تربیت اخلاقی، تربیت خانوادگی، تربیت آموزشی باید به سمتی باشد که سرمایه اجتماعی تامین کند. حجاب یک سرمایه آفرینی برای زن از طریق محدودیت است.
به اعتقاد بنده حجاب محدودیتی برای یک سرمایه آفرینی، فرصت آفرینی و خلق فرصت است. ما باید حق حجاب را برای زن تامین میکردیم. زن حق حجاب دارد و جریانی که این حق را از او بگیرد ضد حقوق او محسوب میشود. مهم این است که پشتیبانی نظری از راهکارها، ضوابط و آیین نامههای حوزه حجاب نماییم.
حق نظام و جمهوری اسلامی در مسئله پوشش این نبوده است. چرا این قدر فاصله داریم؟
امامی: چون از ابتدا پشتیبانی علمی و نظری از منویات و اهدافمان نکرده ایم و یک خلأ نظری بین عملیات، غایات و مبادی مان وجود داشته است. البته برخی حوزویان در این زمینه مخالفت کرده اند که پوشش بدن از پوشش سر و گردن، دو حکمت است و این دو حکمت را چگونه میتوان در بحث تقنین و تبیین ماجرای حجاب وارد کرد؛ یعنی پوشش بدن برای حفظ نظام جنسی جامعه است و پوشش سر و گردن برای شرافت و تکریم مؤمنات است.
جزئیات بی حجابی در ماده ۶۳۸ قانون مجازات تعیین نشده است. باید حتما تنگی، نازکی، لباسهای تحریک کننده، آرایشها و… جرم انگاری شود. در قانون صرفاً گفته شده که حجاب الزامی است و همین عمل سبب شده است که با ولنگاری در جامعه مواجه باشیم.
ما باید ببینیم دولت اسلامی در چه پارادایمهایی ورود پیدا میکند و چه چیزهایی را به مردم واگذار میکند. در واقع الان ابهام در حوزه مداخله دولت داریم که البته در مسئله حجاب این مساله کاربرد دارد. الان دولت باید عرصه حمایتی غیرمستقیم اش را به سمت تسهیل حداکثری حدود و اجرای احکام الهی سوق دهد و عرصه نظارتش را نیز حتی المقدور پسینی و غیرمستقیم و مباشرتش در جامعه را حداقلی و مشارکت آفرینی اش را حداکثری داشته باشد.
خانمهای مکشفه یک درجه پایین تر از خانمهای محجبه به لحاظ سرمایه اجتماعی محسوب میشوند ولی آزادی هم دارند و نباید هتک حرمت شوند، از باب این که شهروند حکومت محسوب میشوند. جرم انگاری آزار جنسی، جرم انگاری تحریک جنسی، اصلاح دقیق تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی درخصوص عریانی، تحریک کنندگی بدن و… اگر در کنار کار فرهنگی در خصوص رعایت حجاب سر و گردن اصلاح شوند آن خانمی که به عنوان ارباب رجوع در ادارهای حاضر میشود و باید حجابش را رعایت کند همان خانم پوشش روسری اش را در فاصله خانه تا اداره درست میکند و دیگر این بهانه یا این ریزش اساسی از مشروعیت نظام سیاست گذاری فرهنگی گرفته میشود و در کنارش ضابطان قضایی نیز قانون را اجرا میکنند و هیچ کس هم نمیتواند حکومت اسلامی را متهم به یک اجبار ناکارآمد نامشروع کند. ما به الزام و اجبار حجاب معتقدیم اما با حجیت و شفافیت و کارآمدی.
در این راستا به واسطه باحجابها باید به سمت حجاب سازی برویم نه مبارزه با بی حجابی. نباید همواره به مبارزه با بی حجابی بپردازیم. باید به دنیا زیباییهای حجاب را نشان دهیم. لازم است که بسیار خوب فعالیتهای فرهنگی و امر به معروف کنیم. البته در این طرح بحران جنسی باید رعایت شود و در شهرهایی اجرا شود که دچار این بحران جنسی نیستند.
امام و مقام معظم رهبری به الزام حجاب معتقد بوده اند، پس چرا الزام قابل اعمال نیست؟ این فاصله بین نظر و عمل را چه کسی باید پر کند؟ نسخه قابل تحقق حجاب را باید به جامعه بدهیم که بعد ببینیم یکی به حجاب عمل میکند یا خیر. چون ممکن است مخاطب بگوید باید چیکار میکردم که نکرده ام. مشکل در صدا و سیمای ما است. صدا و سیما محفل انتقال فرهنگ و مدرنیته غربی استنساخی، تقلیدی و بی پایه به ایران بوده است و لازم است در این راستا راه حلی اندیشیده شود. مفتاح
۱ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
این خبری که در سایت خود قرار داده اید از سایت مفتاح می باشد اما شما برای درج نام منبع خبر، تنها به یک اسم مفتاح در انتهای خبر اکتفا کرده اید که بسیاری از مخاطبین ممکن است متوجه آن نشوند و اگر سایتی بخواهد این خبر را کار کند، منبع را اجتهاد می زند.