با اینکه امروز هم فتاوی زیادی در خصوص مسائل مبتلابه جامعه از سوی مراجع تقلید صادر میشود اما دیگر آنچنان که باید، از پیامدهای گسترده و تبلور فتوای فقیهان در زندگی مردم خبری نیست. در بهترین حالت، موضوع مراجعات امروز مردم به حوزه علمیه آگاهی از «یجوز» و «لایجوز» فقهی است.
با اینکه امروز هم فتاوی زیادی در خصوص مسائل مبتلابه جامعه از سوی مراجع تقلید صادر میشود اما دیگر آنچنان که باید، از پیامدهای گسترده و تبلور فتوای فقیهان در زندگی مردم خبری نیست. در بهترین حالت، موضوع مراجعات امروز مردم به حوزه علمیه آگاهی از «یجوز» و «لایجوز» فقهی است.
شبکه اجتهاد: ۲۴اردیبهشت سالگرد لغو امتیاز تنباکو به فتوای میرزا حسن شیرازی(ره)، در تاریخ معاصر ایران از اهمیت ویژهای برخوردار است. میرزا حسن شیرازی از اعاظم فقهای حوزه علمیه بود و پس از شیخ انصاری(ره) به مدت ۲۳ سال مرجعیت عامه شیعه را مطلقاً در اختیار داشت. اهمیت این واقعه از جنبههای مختلف قابل تحلیل و بررسی است که به هرکدام کمابیش در محل خود پرداخته شده. موضوعی که در این واقعه تاریخی کمتر مورد التفات و توجه قرار گرفته، مسئله جایگاه و پایگاه بلند میرزای شیرازی به عنوان مرجع و فقیهی شیعی در میان مردم آن دوره است. جایگاهی که میتوان از آن با عنوان «مرجعیت فکری» یاد کرد.
نخست شایسته است تعریفی ساده از مرجعیت فکری ارائه کنم: مرجعیت فکری بدین معناست که یک شخص آنچنان در فضای فکری و فرهنگی جامعه رسوخ کند و به اصطلاح غربی آن، اتوریته و اقتدار یابد که بتواند جریان فکری جامعه را مدیریت کند و به عبارتی، تولید اندیشه کند. در مقابل، افراد جامعه نیز در مستحدثات علمی و عقیدتی به آراء و اندیشههای او رجوع نمایند و از تولیدات فکری او استقبال کنند. این تعریف ساده و قابل فهمی بود از مرجعیت فکری.
میرزای شیرازی، شاگرد ممتاز کرسی درس خاتمالفقها والمجتهدین شیخ انصاری، شخصیتی بود که علاوه بر اعتبار فوقالعادهای که در فضای علمی حوزه داشت، پیوند آشکاری میان گفتار او و رفتار مردم آن عصر برقرار بود. نمونه صادق آن، واقعه تحریم تنباکو از جانب ایشان و پیامدهای گسترده این فتوا در جامعه آن روز بود که حتی پس لرزههای آن فتوای تاریخی و تاریخ ساز در حرم سرای شاه قاجار قابل رؤیت است.
مرجعیت فکری امری است ورای مرجعیت فقهی. در مرجعیت فقهی، مردم تنها در خصوص مسائل شرعی و فقهی به مرجع تقلید خود رجوع کرده و طلب رأی و نظر فقیهانه میکنند. اما مرجعیت فکری یک گام فراتر است و هنگامی که با مرجعیت فقهی پیوند بخورد میتواند یک فتوای شرعی را به یک فرهنگ در جامعه تبدیل کند چنانکه فتوای تحریم تنباکو، فرهنگ و ذائقه مردم را تغییر داد.
یک نمونه از شواهد تاریخی که گویای این مسئله است را به نقل از آیتالله شبیری زنجانی نقل میکنم: «کتاب روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه بخش مربوط به قضیه تنباکو خیلی جالب است. این قسمت تاریخ معتبر قضیه تحریم تنباکو است، زیرا اعتماد السلطنه شب به شب و مخفیانه این مطلب را ضبط می کرد. وی نقل می کند: چند سال بود که اسب دوانی تعطیل شده بود. جای بزرگی را برای مسابقه اسب سواری مهیا کردند. آن سال، سال افتتاح آنجا بود و معمولاً جوانها برای مسابقه و تماشا شرکت میکردند. حدود ۳۰ هزار نفر برای تماشا گرد آمده بودند. در میان آن ۳۰ هزار نفر یک نفر هم سیگار نمیکشید. وقتی میرزا حکم تحریم تنباکو را لغو کرد، تا مدتی مردم، تنباکو استعمال نمیکردند، چون مطمئن نبودند این دستور میرزا است یا شایعه است».
با اینکه امروز هم فتاوی زیادی در خصوص مسائل مبتلابه جامعه از سوی مراجع تقلید صادر میشود اما دیگر آنچنان که باید، از پیامدهای گسترده و تبلور فتوای فقیهان در زندگی مردم خبری نیست. در بهترین حالت، موضوع مراجعات امروز مردم به حوزه علمیه آگاهی از یجوز و لایجوز فقهی است. حوزه علمیه نتوانسته است مدیریت سبک زندگی مردم، طرز اندیشه و رفتار مردم، آداب و اخلاق فردی و اجتماعی مردم را در دست داشته باشد.
شهید مرتضی مطهری یک نمونه بارز از مرجعیت فکری در عصر ماست. شهید مطهری شخصیتی بود که هم در حوزه مخاطب داشت هم در دانشگاه، هم در مسجد تریبون داشت هم در محافل علمی و تخصصی، هم برای گروه سنی نوجوان سخن قابل استفاده داشت و هم برای اساتید و اندیشمندان. نتیجه این شد که با گذشت حدود ۳۵ سال از شهادت استاد مطهری هنوز هم آثارش ورق میخورد و آرام بخش اذهان مدرنیزه شده جوانان حوزه و دانشگاه است.
نکته قابل توجه دیگر در خصوص شخصیت میرزای شیرازی، نحوه پردازش کلمات در فتوای تاریخی آن عالم فرزانه است. متن آن فتوای کوتاه چنین است: «بسم الله الرحمن الرحیم. الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحوٍ کان در حکم محاربه با امام زمان(ص) است». میرزای شیرازی در این فتوا استعمال تنباکو را در حکم محاربه با امام عصر(عج) دانسته است. این امر بیانگر این نکته است که استفاده صحیح و به جا از نام امام عصر(عج) تا چه میزان میتواند راهگشا باشد و مخاطبان را مطیع و منقاد سازد. معالاسف که استفاده نابهنگام و مغرضانه برخی رجال از نام مقدس امام عصر(عج) این گوهر و سرمایه ارزشمند که در دست فقیهان شیعه به امانت سپرده شده را کم قدر و کم بها ساخته است.