چکیده
حدیث یکی از ادله مسائل اصولی است و نسبت به حجیت آن در اصول فقه اختلاف نظر وجود دارد. این مسئله در طول تاریخ در مباحث این علم مؤثر بوده است، و شیوههای مختلفی در بهرهگیری از حدیث در اصول به وجود آمده است. در این رساله سعی میشود، حجیت حدیث در علم اصول فقه، به عنوان منبع و مستند مسائل آن مورد بررسی قرار بگیرد و کارکرد و نقش حدیث در اصول فقه تبیین گردد. این مسأله با مراجعه به منابع کتابخانهای و با بررسی اسناد اصولی مورد بررسی قرار گرفت. برای اثبات حجیت حدیث در اصول فقه، ماهیت مسائل این علم،و تفاوت آن با مسائل فقهی، تبیین گردید.استناد به حدیث در مسائل اصولی با استناد به حدیث در مسائل فقهی متفاوت است. مسائل فقه عمدتاً اعتبارات شرعی است، و توسط شارع تعیین میشود. اما مسائل اصول فقه تنوع ماهیت دارند، این اختلاف در ماهیت مسائل، سبب اختلاف در کیفیت استدلال به حدیث در آنهااست. مباحث الفاظ اصول فقه تحلیل اعتبارات عقلا در وضع لغات است. برای تحلیل استظهار و فهم معانی الفاظ در زمان معصومین به حدیث استناد میشود. مباحث ملازمات عقلیه، قطع و امکان تعبد به ظن ماهیت حقیقی دارند. در این مباحث استناد به حدیث از جهت ارشاد به حکم عقل است. مباحث حجج بنابر مبنای بسیاری از اصولیان، از اعتبارات ابزاری عقلا هستند. استناد به حدیث در مسائل اعتباری عقلائی اصول، از جهت تأیید و امضای سیره عقلااست. مباحث اصول عملیه به دو بخش عقلی و نقلی تقسیم میشود. اصول عملیه شرعیه، اعتبارات شرعی هستند، استناد به حدیث در آنها مانند مباحث فقهی است. اما اصول عملیه عقلی بر اساس اصول عقلی و عقلائی است، و حدیث در آن نقش مؤید را دارد.حجیت خبر واحد در اصول فقه را میتوان به واسطه ادله مذکور در حجیت آن برای مسائل فقهی، اثبات نمود. در این بحث به کتاب، سنت، اجماع عقل، و سیره عقلا استدلال شده است. عمده این ادله مثبت حجیت خبر واحد در اصول فقه هستند. حدیث در تمام ابواب اصول فقه نقش و کاربرد دارد، اما میزان استفاده از آن در ابواب مختلف متفاوت است.در مباحث الفاظ احادیث به عنوان نمونه و شاهد بر ظهور الفاظ در معانی به کار میرود. در مباحث حجج بیش از مباحث الفاظ به حدیث استناد شده است.در مباحث اصول عملیه شرعی و تعادل و تراجیح بیشترین حجم استدلال با محوریت احادیث انجام گرفته است.