labelاجتهاد و اصول فقه, دیدگاه و گزارش
comment۲ دیدگاه

«حاشیه» بودن فقه شیعه بر فقه عامه «در حاشیه»

شبکه اجتهاد: شاید بحث برانگیزترین نظر درباره نسبت فقه شیعه با فقه اهل سنت، این عبارت از ‌‌آیت‌الله سید حسین بروجردی(ره) است که: «فقه شیعه، حاشیه‌‌ای بر فقه عامه است». گاه ظاهر این عبارت موجب شده است تا برخی همچون ‌‌آیت‌الله سید علی میلانی انتساب این عبارت به ایشان را نادرست بدانند و این نظر خود را به نقلی از ‌‌آیت‌الله صافی گلپایگانی مستند کرده‌اند (گفتگویی منتشر شده در شبکه اجتهاد به تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۹۵؛ ظاهراً منظور ایشان شیخ لطف‌الله صافی گلپایگانی است که البته خود ایشان در مصاحبه‌‌ای چاپ شده در کتاب چشم و چراغ مرجعیت به توجه ایشان به فقه عامه و تسلط اعجاب‌آور بر آن اشاره کرده‌اند). آنگاه شأن ایشان را اجل از این دانسته اند که چنین جمله‌‌ای بگویند زیرا: «فقه ما کجا و فقه آنها کجا؟» بنا بر این در نگاه ایشان اگر چنین انتسابی هم درست باشد لابد همراه با قراینی بوده که حذف آنها کلام را از موضعش منحرف ساخته است.

حال آنکه دیگر شاگردان ‌‌آیت‌الله بروجردی همچون آیات منتظری و واعظ زاده خراسانی در آثار و مصاحبه‌های خود این انتساب را تأیید کرده و در پی تبیین آن بر آمده‌اند‌. برای نمونه ‌‌آیت‌الله واعظ زاده در مصاحبه‌‌ای چاپ شده در کتاب «چشم و چراغ مرجعیت» (صص ۸۵‌۸۴) به نظر استادِ خود اشاره کرده و تصریح کرده‌اند که ایشان برای فهم درست روایات فقهی، شناخت فتاوای عامه را در آن زمان –به‌ویژه فتاوایی که شهرت داشته و مردم از آنها پیروی می‌کردند لازم می‌دانسته و مراجعه به فتاوای اهل سنت را از مقدمات فقه می‌شمرده و به عقیده ایشان “قدمای ما مسائل خلاف را از حفظ داشتند.” ‌‌آیت‌الله واعظ زاده چاپ کتاب خلاف شیخ طوسی با حواشی و مقدمه مختصر توسط ‌‌آیت‌الله بروجردی را نیز در همین چارچوب معنا می‌کند.

ظاهراً ریشه این نگاه تاریخی را باید در اساتید ایشان همچون شیخ الشریعه اصفهانی و همچنین اساتیدشان در مکتب اصفهان پی‌گرفت که به فقه عامه و فتاوای آنها توجه داشته‌اند.

شاگرد دیگر ایشان، ‌‌آیت‌الله منتظری نیز در دروس(تقریرات) و مصاحبه‌هایشان همواره تصریح کرده اند: «‌‌آیت‌الله بروجردی آشنایی با فقه اهل سنت و احادیث آنان را لازم می‌دانستند. در درس، نظریات علمای اهل سنت را نیز نقل و نقد می‌نمودند. ولی معتقد بودند فقه ما و احادیث فقهی ما، تقریبا مثل حاشیه‌‌ای است بر فقه و فتاوای اهل سنت؛ زیرا فقه آنان، فقه حاکم بر جامعه و در محیط صدر اسلام رایج بود. نظریات فقهی آنان، در ذهن شاگردان امام شیعه، مطرح بود. معمولا سوال‌های اصحاب ائمه(ع) از چنین زمینه‌‌ای پیدا شده بود. علاوه بر این، خود امامان، مواردی را که خلاف می‌دانستند، به شدت طرح و رد می‌کردند، مثل: عول و تعصیب در ارث و نماز تراویح که آنان قائل بودند با جماعت برگزار شود. امامان ما(ع) روایات زیادی در رد این دو مطلب دارند. چه بسا بدون ملاحظه فقه و احادیث اهل سنت، نکات و زوایایی از روایات اهل بیت(ع) بر ما مخفی بماند و روایات متعارضه به خوبی حل نشود. خلاصه اینکه ایشان فقه و احادیث اهل سنت را، قرینه منفصل برای فهم نظریات فقهی شیعه می‌دانستند.»(مجله حوزه، شماره ۴۳ و ۴۴ فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۰ ص۹۴۲)

همچنین در کتاب «جلوه‌های ماندگار» که گزیده‌هایی از پنج اثر ‌‌آیت‌الله منتظری است، این عبارت مشهور را بدین گونه تبیین کرده‌اند: «چون حکومت و دولت و ملت همه سنی بودند روایات اهل سنت در آن زمان مطرح بوده، فتاوای آنها مطرح بوده و روایات ائمه ما گاهی ناظر به فتاوای آنها بوده است، اگر در یک مساله روایاتی که در صحیح بخاری و مسلم و سایر کتب اهل سنت هست اینها را هر چند در پاورقی ذکر می‎کردیم و طالب علم اینها را با روایات خودمان تطبیق می‎کرد خیلی بهتر بود.»(صص ۱۳۲‌۱۳۱)

‌‌آیت‌الله یوسف صانعی نیز در مصاحبه‌‌ای با روزنامه شرق به این نکته اشاره کرده اند: «احترام به دیدگاه فقهای عامه یک ریشه تاریخی دارد. از زمان سید مرتضی به عنوان یک فقه تطبیقی و حقوق تطبیقی مطرح بوده است. سید مرتضی «انتصار» می‌نویسد و در آن مبانی عامه و امامیه را نقل می‌کند و مستنداً به ادله‌‌ای که آنها هم بپسندند و ادله‌‌ای که واقعاً دلیل هستند جواب می‌دهد. بعد نوبت به شیخ طوسی می‌رسد که کتاب «خلاف» را می‌نویسد و فقه تطبیقی را دنبال می‌کند. علامه هم در «تذکره» همین دیدگاه تطبیقی و به زبان امروز فقه مقارن را مطرح می‌‌‌کند. اینها دیدگاه‌های اهل سنت را می‌آوردند و جواب می‌دادند، این ریشه تاریخی دارد؛ اما امتیاز آیت‌الله ‌‌‌بروجردی در فقه این بود که مسائل را ریشه یابی می‌کردند. برای این کار ایشان شناخت نظریات فقهای اهل سنت را لازم می‌دید. چون ایشان معتقد بوده است که فقه شیعه در ابتدا حاشیه‌ای بر فقه اهل سنت بوده است». (۲۹ فروردین ۱۳۸۵)

بنا بر این انکار این انتساب قدری دشوار به نظر می‌رسد اما فارغ از این که چه ثمراتی بر این دیدگاه مترتب می‌گردد(که در مجالی دیگر به آن خواهم پرداخت) اینچنین به نظر می‌رسد که شاید تعبیر «حاشیه‌ای بودن» مقصود ‌‌آیت‌الله بروجردی را به حاشیه رانده است.

‌‌آیت‌الله سیستانی اما در برخی دروس خود از جمله مباحث «ربا» که تقریر آن اخیرا به قلم سید‌هاشم‌هاشمی به چاپ رسیده عبارت دیگری به کار برده‌اند و فقه شیعه و روایات آن را «مهیمن» بر فقه عامه معرفی کرده‌اند. (نظیر تفسیری که درباره هیمنه قرآن بر کتب آسمانی پیشین بیان می‌شود)

برای نمونه در صفحات ۹۲‌۹۱ همین اثر نکاتی ذکر شده که امروزه جای خالی آن نگاه در حاکمیت شیوه استنباطی قاعده محور محسوس است و راقم این سطور، جز خود ایشان و استاد سید احمد مددی فردی را نمی‌شناسد که این شیوه را پی گرفته باشد.

در این صفحات، ضمن بحث از شیوه‌های تخلص از ربای معاملی و افزودن ضمیمه به طرف ناقص معامله، پس از بیان اختلاف اصحاب حدیث و اصحاب رأی در عامه اینگونه آمده است:

«و لا بدّ من التعرّف علی خلافهم و آرائهم فی هذا المجال و إنما نتعرّض لآراء العامه لأنّ روایاتهم(ع) کانت ناظره إلی فقه العامه و کانت «مهیمنه» علی آراء العامه، فلا بدّ أن ندرس الجوّ الفقهی العام فی زمن ظهور الروایات آنذاک فی عصر الأئمه لأن للروایات «هیمنه» علی تلک الآراء بمعنی أن رأی الأئمه کان یدور فی نفس المحور الذی تدور حوله بقیه آراء المذاهب الأخری و رأیه کبقیه الآراء یشیر إلی تلک المسائل التی تدور فی ذلک العصر، لذلک کان علینا فی أغلب المسائل أن ندرس المحور و الآراء المذهبیه آنذاک، لنری ما هو المقصود فی الواقع من قول الإمام و خصوصا فی هذه المسأله، فإن فی نفس روایات الباب إشاره إلی هذه الظاهره و من المعلوم أن الکلام یختلف ظهوره باختلاف القرائن و المناسبات العامه، فیجب معرفه المسأله المطروحه فی عصر صدور الروایات حتی یعرف المراد الحقیقی من الروایات علی ضوء معرفه الجو الفقهی.»

این عبارات گرچه تا حدی به ثمره نگرش تاریخی در استنباط و لزوم فهم روایات در فضای صدور آنها اشاره کرده اما با بیان کشف زمینه‌های تاریخی(انصرافات) و همچنین شناخت محور روایات امامان شیعه(ع) در پرتو نگاه تاریخی، توضیح مناسبی درباره آن عبارت ‌‌آیت‌الله بروجردی ارائه داده‌ و تاحدّی مقصود ایشان را که گاه حمل بر تنقیص می‌شد روشن ساخته و در یک کلام آن را از حواشی رهانیده است. نتیجه آن که در نگاه ‌‌آیت‌الله سیستانی، روایات شیعه دارای هیمنه بر روایات عامه هستند و این با برداشت رایجی که از عنوان «حاشیه» وجود دارد متفاوت است.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: بروجردی طباطبائی, تمدن, حمیدرضا, سیدحسین
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها:

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

۲ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • سلام علیکم
    باتشکر از آقای تمدن
    به نظرم می بایست میان روایات ائمه ع و فقه به عنوان دانشی که محصول علمی فقها است تفکیک کرد، روایات ائمه ع مهیمن است اما دانش فقه به شدت متأثر از فقه تفریعی اهل سنت است.

    پاسخ
  • بله این تعبیر از مرحوم آیت الله بروجردی است و مرحوم آیت الله سید عزالدین حسینی زنجانی نیز این تعبیر را از آیت الله بروجردی نقل کرده اند.

    آیت الله سید محمد حسینی زنجانی در کتاب اجتهاد مبین (ص ۸۱) این تعبیر را به نقل از ابوی خود ذکر کرده اند و نوشته اند: به فرموده مرحوم آیت الله بروجردی ” فقه شیعه تعلیقه بر فقه عامه است” یعنی در بررسی روایات ابتدا باید فقه عامه را بررسی کنیم و از این طریق روایات وارده از اهل بیت (ع) را معنی بکنیم…

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست