کسانی که میخواهند ترویج عفاف و حجاب کنند خیلی این مساله را به حکومت ارتباط ندهند، یعنی محجبه بودن و طرفدار نظام بودن مترادف هم نشوند. حجاب امر دینی است و اکثر مردم ما خود را متدین میدانند. باید به افراد فهماند مساله حجاب ربطی به حکومت ندارد. حجاب امری است که از ۱۴۰۰ سال پیش حتی زمانی که حکومتی نبوده مردم رعایت میکردند و حکم ابدی اسلام است ربطی به بودن و نبودن حکومت ندارد.
به گزارش شبکه اجتهاد، گرایش به پوشش، حجاب و عفاف یک گرایش فطری در میان زنان و مردان است؛ اما میزان و شکل آن رابطه مستقیمی با اخلاق و فرهنگ جوامع داشته و دارد. در سرزمینهای مختلف انسانهایی که به ارزشهای اخلاقی اعتقاد بیشتری داشته اند از پوشش کامل تر و متین تری استفاده کرده اند و هر قدر سطح ارزشهای اخلاقی در آن جوامع پایین آمده، پوشش مردان و زنان نیز در سطح پایین تری قرار گرفته و شکل نامناسبی پیدا کرده است.
اسلام نیز حجاب را بر زنان واجب کرده است زیرا حجاب بهترین وسیلهای است که زن را از خطر بیگانه حفظ میکند. از این رو مفتاح گفت وگویی با حجتالاسلام حسین بستان، عضو گروه مطالعات اجتماعی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و مدرس دروس خارج عفاف و حجاب را انجام داده است که در ادامه متن آن را ملاحظه میکنید.
با توجه به این که در حال حاضر در جامعه بحث حجاب اختیاری و اجباری مطرح است، نظرتان در این باره چیست؟
بستان: اولا حجاب یکی از واجبات است و در این باره هیچ شکی نیست. در تاریخ کسانی بودندکه ادعا میکردند حجاب تکلیف نیست اما دلیلی بر ادعای خود نداشتند و قرآن نیز آن را بیان نکرده است. این شبههها همواره وجود داشته اما هیچ پایه و استحکامی ندارند و به راحتی میتوان به اینها پاسخ داد. ما ادله بسیار محکمی در رابطه با وجوب حجاب داریم. این مرحله اول بحث است که اسلام حجاب را به عنوان یک تکلیف فردی الزام کرده و حدی از پوشش را برای مردان و زنان قرار داده است.
مرحله بعد این است که آیا حجاب یک امر اختیاری است یا قابل الزام و باید از طرف حکومت اجبار کرد؟ در اینجا ما میتوانیم به لحاظ استدلالی بحث را بر دو محور پیش ببریم. محور اول این که آیا دلیل مشخصی در متون دینی ما آمده که صریحاً بیان کرده باشد میتوان حجاب را اجباری کرد یا خیر؟ محور دوم هم این است که به طور غیر مستقیم بتوانیم به یک حکمی برسیم.
در محور اول شاید امکان ادعا وجود نداشته باشد زیرا تاکنون چیزی در این زمینه در دست نداشتهایم و از طرفی در آن زمان با چنین چیزی مثل بد حجابی یا بی حجابی مواجه نبودهایم. به عنوان مثال در زمان حکومت امیر مومنان(ع) این امر وجود نداشته و زنان محجبه بودند به همین دلیل در فعل و بیانات اهل بیت(ع) مطرح نشد. چون سوالی در این زمینه نبوده – اگر سوالی مطرح میشد حتما ائمه(ع) پاسخ میدادند – دلیل بر نبودن این حکم نیست.
زمانی میتوانیم به طور کلی آن را نفی کنیم که از محور دوم هم گذر کرده و به نتیجه نرسیده باشیم؛ اما در محور دوم ادله محکمی داریم که بیان این ادلهها بسیار مفصل است و از استدلالهای مختلفی هم در این زمینه میتوان استفاده کرد اما یکی از این ادلهها بحث وجوب نهی از منکر است به خصوص نهی از منکر حکومتی که نشان میدهد میشود جلوی منکرات را گرفت ولو به الزام.
البته منکرات تعریف وسیعی دارند که یکی از همین منکرات بی حجابی است زیرا با معیارهای دینی ما نمیسازد. ادله نهی از منکر اقتضا میکند بگوییم نه تنها باید جلوی منکر را گرفت بلکه واجب است این کار را انجام داد.
غیرت مردان چه نقشی در رابطه با عفاف و حجاب ایفا میکند؟
بستان: این که غیرت چه رابطهای و نسبتی با عفاف زن دارد یک نسبت بسیار روشن و واضحی است و نیازی به فلسفه چینی ندارد. غیرت مانند یک اهرم نظارتی و حمایتی است که خداوند به صورت فطری در وجود مردان قرار داد و موجب حفاظت شده و چتر حمایتی و حفاظتی برای زن ایجاد میکند. پس این یک امر فطری و خدادادی است و أثر مستقیمی بر روی حفظ عفاف زن دارد.
چرا بعد از گذشت سالها همچنان در رابطه با حجاب اختیاری یا اجباری به یک نقطه نظر واحد نرسیده ایم؟ چطور عمل کردهایم که جامعه ما اکنون در رابطه با حجاب دچار تردید شد؟
بستان: عملکرد ما در خیلی از مواقع ضعف داشت. ما اکنون در رابطه با موضوعات مهمی به یک نقطه نظر نرسیدهایم البته این اقتضای جامعه ما هست زیرا جامعه به لحاظ تاریخی در یک نقطه و مرحله مهم قرار داشته و در معرض تهاجمهای فکری و فرهنگی است. به طور طبیعی این مسائل و این تقابلها به وجود میآید و مسائل دیگری مانند تضعیف جایگاه دین در سطح جهانی وجود دارد.
به هر حال وقتی معیارها، ارزشها و باورهای مشترکی که باعث وحدت میشوند تضعیف شوند، طبیعتاً تشتت ایجاد میشود و دیگر افراد تعبد نداشته و تسلیم در برابر آن باورهای مشترک نیستند. همه اینها عامل هستند و اکنون پس از گذشت ۴۰ سال ما همچنان شاهد اختلافهای بسیاری هستم.
البته باید تقصیرها و قصورها را پذیرفت. آن عملی که میبایست در این زمینه انجام میشد به فعلیت نرسید. اگر کار بهتری صورت میگرفت و در فهم دستورها و آموزههای دینی این قدر تقابلها به وجود نمیآمد حداقل تعداد کمتری از مسیر خارج میشدند و یا امکان جذب بیشتری فراهم میشد. به هر حال این ضعف وجود داشته و دارد.
در حال حاضر در جامعه باید به دنبال فرهنگ سازی حجاب برویم یا فرهنگ سازی عفاف؟
بستان: هیچ ضرورتی وجود ندارد که این دو را از یک دیگر جدا کرده و در تقابل یک دیگر قرار دهیم. اینها دو سیاست جدا نیستند. بلکه به صورت عام و خاص بوده و در طول یک دیگر هستند. ما یک مفهوم عفاف داریم که آن وسیع تر بوده و اصل است اما اصل بودن عفاف به این معنا نیست که حجاب را کنار بگذاریم. عفاف اصل است و حجاب در دل آن قرار میگیرد. حجاب زیر مجموعه عفاف است که سبب تقویت عفاف میشود. طبعاً بی حجابی نیز به عفاف لطمه میزند.
حدود مداخله دولت در مسأله حجاب چقدر است؟
بستان: این بحث لایههای مختلفی دارد. موضوعی است که کاملاً به شرایط بستگی دارد زیرا احکام ثانویه مطرح است. شاید در یک شرایطی بتوان آن را حداکثری در نظر گرفت و ممکن است شرایط جامعه ما این گونه نباشد. ضوابط کلی مانند مصلحت یا عدم مفسده احکام را پوشش میدهند.
طبیعتاً اگر شرایط اجازه بدهد اقتضای حکم امر به معروف و نهی از منکر این گونه خواهد بود که بتوان اجبار کرد و جلوی منکرات را تا حد امکان گرفت؛ بنابراین در این زمینه منعی وجود ندارد. البته این در قلمروی حکومتی است.
زمانی که یک امر فردی است و فردی در منزل خود گناه میکند حکومت نمیتواند تجسس و دخالت کند؛ اما زمانی که رفتار جنبه اجتماعی به خود بگیرد حکومت حق دارد که دخالت کند. بسیاری هستند که حجاب را یک امر شخصی تلقی میکنند و دیگران هم برای اثبات اجتماعی بودن حجاب استدلالهای ضعیف و گاهاً غلطی را بیان میکنند.
به عنوان مثال میگویند دیدن این صحنههای بدحجابی و بی حجابی اثر منفی بر روی مردان میگذارد. به همین دلیل افراد جبهه میگیرند و قبول نمیکنند بلکه معتقدند آقایان نگاه نکنند. این تبیین کاملی نیست. یک جنبه از مسئله است که مورد توجه اسلام بود.
در روایات نقل شده اگر شما بی حجاب باشید صرف نظر از اثری که بر روی مردان میگذارید، اثر منفی بر روی دختران و زنان میگذارید زیرا جنبه الگویی پیدا میکند. وقتی با این وضع در جامعه حاضر میشوند علناً با خداوند مخالفت میکنند و دیگران نیز الگوبرداری میکنند و گناه کردن و مخالفت با پروردگار برایشان سهل و آسان میشود. به همین دلیل است که میگوییم حجاب کاملاً یک مبحث اجتماعی است.
اما در پاسخ به سوال شما باید بگویم اقتضای حکومت این است که میتواند مداخله کند و تا تغییر و تبدیل وضعیت گناه آلود اقدام کند، منتها پیچیدگی مسئله از آن جا آغاز میشود که شرایط خاص پیش بیاید؛ شرایطی که اجازه ندهد حکومت تا هر جایی پیش برود و عمل کند. در اینجا ما تابع قوانین کلی خود مانند مصلحت و عدم مفسده خواهیم بود؛ یعنی تا جایی که مصالح اجازه میدهد میتوان عمل کرد. تشخیص این هم بر عهده کارشناسان امور اجتماعی است که کاملاً به شرایط جامعه اشراف دارند.
در تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی جرم بی حجابی بیان شد. بعضی میگویند این ماده باید به دلیل کلی بودن اصلاح شود؛ زیرا بی حجابی و بدحجابی نیاز به توضیحات جزئی تری دارد که باید در این ماده بیان شود. نظر شما در این مورد چیست؟
بستان: بله یک اشکال کلی دیده میشود. در دهههای قبلی اقدامات و تصمیمات مختلفی در رابطه با حجاب گرفته شد، اما چندان نتیجه بخش نبود. یکی از دلایل این مساله شفاف نبودن قانون است. در صورتی که قانون باید کاملا شفاف و واضح باشد که ما چه چیزی را هنجار مینامیم و چه چیزی را ناهنجار. این اشکال به قانون وارد است.
البته قانون بر اساس قاعده بیان شد اما مشکل اینجاست که حجاب شرعی چیست و چه حدودی دارد؟ کسی که این قانون را نوشته به حدود آن آگاه است اما آن کس که موظف به رعایت آن است نمیداند. اشکال اصلی در بحث تفهیم و بیان درست حکم است که در این زمینه ضعیف عمل کرده ایم.
باید همراه با مصداق آن را تبیین میکردیم؛ مثلا کشورهای غربی در دانشگاههایشان قوانین مشخصی دارند که دانشجوها فلان آرایش را نباید داشته باشند. فلان لباس را نباید بپوشند. ما نیز در سطح جامعه به صورت بخش نامهای باید مشخص کنیم که حجاب چطور باید باشد.
اگر حجاب اختیاری شود، چه آسیبهایی برای افراد و جامعه به دنبال خواهد داشت؟
بستان: حجاب امری اجتماعی است نه یک امر شخصی. اگر همان مسائل را باز کنیم متوجه تبعات و آسیبهای حجاب اختیاری میشویم. البته حکمتهایی هم در آیات و روایات بیان شد مثلا در روایات داریم پوشش و نگاه باعث تهییج افراد نشود.
همچنین با استناد به شواهد بیرونی میتوان به آسیبهای حجاب اجباری پی برد. کشورهای غربی آزادی دارند آیا رخدادهایی که در روایات پیش بینی شده بود در این جوامع رخ داده یا خیر؟ آیا کسی میتواند ثابت کند که آنها آزادی را آوردند و در عین حال بدون هیچ مشکل و مفسدهای زندگی میکنند؟ آمار تخلفات، جرایم و ناهنجاریهای جنسی نشان میدهد و جای بحث باقی نمیگذارد.
آسیب بعدی همان جنبه الگودهی، سرایت اجتماعی یا واگیر اجتماعی است. عدهای در سطح جامعه افراد بینابینی هستند و هر که زورش بیشتر باشد آنها را با خود همراه میکند. وقتی بی حجابی آزاد شود بسیاری از این افراد از بی حجابها الگو خواهند گرفت مانند یک بیماری سرایت پیدا خواهد کرد.
چه راهکارهایی برای ترویج حجاب و پوشش برتر در جامعه پیشنهاد میکنید؟
بستان: یکی از راهکارهای اصلی، فرهنگ سازی و آموزش در سطح وسیع است که یکی از شاخههای آن آموزش و پرورش میباشد. این نهاد باید از سنین پایین که هنوز شخصیت افراد شکل نگرفته شروع کند. نهادهای دیگر از جمله صدا و سیما، حوزههای علمیه و نهادهای رسمی و غیر رسمی که کار فرهنگی میکنند نیز در امر آموزش و فرهنگ سازی دخیل هستند.
همچنین کسانی که میخواهند ترویج عفاف و حجاب کنند خیلی این مساله را به حکومت ارتباط ندهند، یعنی محجبه بودن و طرفدار نظام بودن مترادف هم نشوند. حجاب امر دینی است و اکثر مردم ما خود را متدین میدانند. باید به افراد فهماند مساله حجاب ربطی به حکومت ندارد. حجاب امری است که از ۱۴۰۰ سال پیش حتی زمانی که حکومتی نبوده مردم رعایت میکردند و حکم ابدی اسلام است ربطی به بودن و نبودن حکومت ندارد.
راهبرد دیگر راهبرد حمایتی است که بخشی از مشکلات به خاطر عدم حمایت است؛ مثلا عدم حمایت از پوشاک مناسب. راهبرد سوم در قانون گذاریست که باید شفاف تر باشد. راهبرد چهارم نظارت است، اگر نظارت نباشد بی نظمی رخ میدهد. راهبرد پنجم ساماندهی محیط است. گاهی خود فضا نامناسب است.
ذیل هر کدام از این راهبردها مطالب دیگری هم هست؛ مثلا یکی از اموری که ذیل آموزش و تربیت قرار میگیرد مشاوره است که به افراد کمک میکند.