labelحکومت و قانون, دیدگاه (گفت‌وگو/یاداشت)
commentبدون دیدگاه

حضور حداکثری روحانیون در اداره کشور، باعث تضعیف روحانیت می‌شود/ تجربه مشروطیت می‌گوید که رأس نظام، باید روحانی باشد/ بیان مصادیق در انتخابات، وظیفه روحانیت نیست

البته کسانی باید متصدی این مناصب تخصصی شوند که توانایی انجام آن کار را داشته باشند و صرف مدرک دانشگاهی این هدف را تأمین نمی‌کند. ما بسیاری از ضربه‌هایی که در همین دوره چهل‌ساله انقلاب خوردیم، به خاطر عدم تخصص و مهارت بود و ارتباطی به دین و روحانیت و مسئله جمهوری اسلامی نداشت.

اختصاصی شبکه اجتهاد: حضور یا عدم حضور روحانیون در عرصه اجرایی و حکومتی، از دیرباز مورد نزاع بوده است. در ابتدای انقلاب، مرحوم امام (قده)، از حضور روحانیون در مناصب اجرایی منع کردند، اما پس از چندی و با توجه به التهابات اوایل انقلاب و ترور نیروهای انقلاب، آن را به صورت موقت، اجازه دادند. در طول سالهای پس از آن اما این بحث هیچ‌گاه پایان نیافت. برخی حضور روحانیت در عرصه اجرا را نوعی احساس وظیفه خالصانه از جانب این صنف می انگارند، در مقابل اما پاره ای، این حضور را از عوامل کاهش محبوبیت روحانیون در سالهای اخیر می دانند. به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی که آغاز حضور جدی روحانیون در عرصه اجرایی بود، با حجت‌الاسلام‌ والمسلمین سید محمدرضا شریعتمدار جزائری، معاون پژوهش موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا (علیه‌السلام) به گفتگو نشستیم. او که دکترای علوم سیاسی و نگارش کتابها و مقالات متعددی در رابطه با سیاست اسلامی را در کارنامه دارد، معتقد است حضور روحانیت در مناصب فرهنگی که از موارد تخصص روحانیون است، امری لازم و ضروری است؛ اما در سایر امور، به صلاح نیست. مشروح گفتگو با این عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم از نگاه شما می‌گذرد:

اجتهاد: با توجه به اینکه حضرت‌عالی متخصص در علوم سیاسی هستید، آیا حضور روحانیون در مناصب سیاسی را به صلاح می‌دانید و در صورت صلاحدید، این حضور را به چه میزانی لازم می‌دانید؟

شریعتمدار جزائری: قبل از اینکه وارد بحث روحانیت شویم، باید گفت: کل مردم، از جهت وظیفه‌ای که دارند، در قرآن، با پیامبران الهی مقایسه شده‌اند. آیاتی از قرآن مجید هست که از آن‌ها استفاده می‌شود همان‌طوری که پیامبران الهی مبعوث شدند و موظف‌اند که در راه و مسیر خداوند متعال تلاش کنند، مردم نیز چنین وظیفه‌ای دارند. خداوند متعال در سوره کهف می‌فرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَ لاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَداً» (کهف ۱۱۰). این آیه‌ای است که از آن استفاده می‌شود پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله نیز مانند سایر بشر است با این تفاوت که به ایشان وحی می‌شود.

بعد می‌فرماید خدای همه مردم یکی است. حال کسی که می‌خواهد به لقاءالله برسید، دو شرط دارد. یکی عمل صالح است و دیگری شرک نورزیدن به خداوند متعال؛ یعنی هم ازلحاظ اعتقادی و هم ازلحاظ عملی، باید طبق آنچه عقل و وحی می‌گوید، عمل کند. این عقل و وحی نیز مؤیدی بر عرض بنده است که انسان‌ها موظف‌اند. همان‌طوری که انبیاء الهی به‌وسیله وحی انسان را هدایت می‌کنند، عقل آن‌ها نیز آن‌ها را موظف می‌کند که شکر منعم را به‌جای آورند و در مسیر ارشاد و هدایت قدم بردارند.

بنابراین شرع مقدس، وظیفه خاصی را برای افراد معینی مشخص نکرده است که این‌ها بیایند و دیگران را هدایت کنند و بقیه هیچ وظیفه‌ای نداشته باشند. همه مردم موظف‌اند در این مسیر قدم بردارند و هم از عقل و هم از وحی استفاده کنند و هم خودشان و هم دیگران را طبق اصل امربه‌معروف و نهی از منکر هدایت کنند. امربه‌معروف و نهی از منکر هم باز وظیفه روحانیت تنها نیست.

حال عده‌ای برای انجام این وظیفه خاص در این مسیر آمدند. اگر مردم، این عده را قبول داشته باشند و به‌عنوان صاحب‌منصبان در رأس قرار بدهند و کل جریان سیاسی و هدایت جامعه دست این‌ها باشد، جامعه هدایت خواهد شد. منظورم مناصب جزئی مثل نمایندگی مجلس و پست‌های وزارت و این موارد نیست، بلکه بحث اصل ولایت‌فقیه است. اگر مردم بخواهند و روحانیت هم با توجه به وظیفه‌ای که دارد، آن وظیفه را بپذیرد و جامعه در مسیر اصلی قرار بگیرد، همان‌طور که مقام معظم رهبری هم در فرمایشاتشان هست، در آن صورت جامعه در سبیل رشاد قرار می‌گیرد ولی اگر مردم نخواهند از دست هیچ‌کس کاری ساخته نیست. این نکته اول بود.

اما در مورد اینکه روحانیت این پست‌ها را بپذیرند، اگر منظور اصل پست‌های سیاسی باشد، این‌یک وظیفه است که اگر مردم هم بخواهند به دست عده‌ای از خود این مردم که در این مسیر قرار گرفتند و جانشین پیامبران الهی شدند، قرار خواهد گرفت و این عده خاص وظیفه دارند که این مسیر و این وظیفه را به عهده بگیرند. در مورد مناصب جزئی‌تر، بنده پیشنهادم این است که در مناصبی که غیردینی است و ارتباطی به روحانیت پیدا نمی‌کند و تخصصی هم هست، باید متخصصان عهده‌دار شوند. در مسائل تخصصی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ما به افرادی نیاز داریم که در آن موضوع خاص تخصص داشته باشند.

البته کسانی باید متصدی این مناصب تخصصی شوند که توانایی انجام آن کار را داشته باشند و صرف مدرک دانشگاهی این هدف را تأمین نمی‌کند. ما بسیاری از ضربه‌هایی که در همین دوره چهل‌ساله انقلاب خوردیم، به خاطر عدم تخصص و مهارت بود و ارتباطی به دین و روحانیت و مسئله جمهوری اسلامی نداشت.

اما در مورد مناصب سیاسی، باید گفت: آن منصب، گاهی منصبی است که نیاز به کسی دارد که در پژوهش مهارت داشته باشد یا نیاز است که سخنران خوبی باشد، در اینجا باید یک روحانی انتخاب شود. بنابراین بنده مناصب حکومتی را دو قسمت می‌کنم: یکی مناصب کلی و هدایت کل جامعه که بحث علمی و تخصصی تمحض در روایات و آیات و احادیث و … است که نیاز به یک‌رشته خاص دارد. این مناصب را باید روحانیون عهده‌دار شوند.

دسته دوم مناصبی است که تخصصی هستند. مثل تخصص‌های اجتماعی و سیاسی و سیاست بین‌الملل و بحث‌های مشاوره و اقتصاد و اداره بانک مرکزی و … . در این قسم دوم سه نظریه وجود دارد. یک نظریه افراطی وجود دارد که می‌گویند در هر اداره‌ای یک روحانی حضورداشته باشد و مواظب باشد کسی تخطی نکند. در هر مدرسه و هرجایی باید روحانی باشد و همه کارها را روحانیت به عهده بگیرد؛ یعنی به‌قدری حوزه دخالت روحانیون در امور مملکت را وسیع کردند که مجلس از روحانی پر شد و ما روحانی، کم آوردیم، لذا خیلی از جاهای اصلی بر زمین ماند و روحانیت در مسائل جزئی و جهاد سازندگی و … حضور پیدا می‌کردند.

در مقابل این نگاه افراطی، یک نگاه تفریطی وجود دارد که می‌گوید حداقل مناصب باید به روحانیت داده شود؛ چون مردم در مسائل زندگی، ‌وقتی با یک روحانی برخورد می‌کنند و می‌بینند که کارشان انجام نمی‌شود از کل نظام و کل روحانیت و کل دین، سرخورده می‌شوند. لذا تا می‌توانیم باید روحانی را در رأس هیچ کاری قرار ندهیم و اگر می‌خواهیم افرادی را برای یک پست انتخاب کنیم، اولویت اول ما این باشد که از روحانی استفاده نشود ولو اینکه شاخصه‌های دیگر را دارد و می‌تواند این کار را انجام بدهد.

این مطلب تا حدی پذیرفته است اما اینکه کسانی که از طریق حوزه تخصص‌هایی پیداکرده‌اند، به‌صرف روحانی بودن، کنار گذاشته شوند و اولویت با غیرروحانیت باشد و فقط نماز جماعت و بیان احکام به عهده روحانیت باشد، نگاه حداقلی به این قضیه است.

به نظر من نگاه معتدل و اعتدالی این است که در مسائل تخصصی باید دید چه کسی از عهده انجام این کار برمی‌آید، بدون اینکه میان روحانی و غیرروحانی تفاوت باشد. مثلاً در انتخاب معلم باید بحث تعهد و تخصص را مطرح کرد. تخصص هم یک امر مهارتی و تجربه‌ای است و ارتباطی به تخصص نظری ندارد.

اجتهاد: آیا بین ورود روحانیت به سیاست و کاهش محبوبیت روحانیت ملازمه‌ای هست؟

شریعتمدار جزائری: بین این دو، همیشه ملازمه‌ای نیست اما نگاه افراطی که عرض کردم که نگاه حداکثری به دین دارد، تقریباً این محبوبیت را کاهش می‌دهد. من یادم هست که در ابتدای انقلاب، عکسی از نمایندگان مجلس منتشر شد که بیش از نیمی از مجلس شورای اسلامی را روحانیت تشکیل می‌دادند. آن‌وقت مردم می‌گفتند: روحانی‌ها همه کشور را گرفتند. قوه قضاییه که دست خودشان است. قوه مقننه هم که روحانی است و مملکت را قبضه کرده‌اند. این روش، انعکاس خیلی خوبی ندارد.

اجتهاد: با توجه به اینکه کمیسیون‌های مجلس، تخصصی هستند آیا حضور یک متخصص در آن کمیسیون‌ها لازم نیست و حتماً باید روحانیون در آن مناصب حاضر شوند؟

شریعتمدار جزائری: همان‌طور که گفتم در مناصب تخصصی باید از متخصصین استفاده کرد و در این جهت هم فرقی بین روحانی و غیرروحانی نیست.

اجتهاد: آیا حمایت روحانیون از کاندیداهای مختلف در ادوار مختلف انتخابات با توجه به عملکرد توأم با اشتباهِ کاندیدای منتخب در طول دوران مسؤولیت، موجب ترفیع یا تنزل جایگاه روحانیت در میان مردم شده است؟

شریعتمدار جزائری: یقیناً باعث کاهش محبوبیت می‌شود. در قرآن و روایات آمده است که گاهی مردم از خود پیامبر هم ناراحت می‌شدند. از حضرت نوح خیلی مثال زده‌شده است که کار به‌جایی رسیده بود که مردم گوش خود را می‌گرفتند که حرف پیغمبر را نشنوند. چنین چیزی ممکن است و شما هر کاری هم بکنید که حضور روحانیت را حداقل بکنید، به‌هرحال شیطان هم کار خودش را می‌کند. همیشه در اجتماع، عده‌ای هستند که تحت رهبری شیطان قرار می‌گیرند و با هرگونه هدایت و نفوذ روحانیت مخالفت می‌کنند. از طرف دیگر هم خداوند متعال به پیغمبران خود و به مردم می‌فرماید که شما از شیطان و از حزب شیطان ناراحت نشوید. این طبیعت کار شماست. شما کار خود را انجام دهید.

اما سؤال این است که بحث هدایت کلی جامعه را به فرمایش شهید مطهری باید به روحانیت بدهیم. ایشان می‌فرماید روحانیت باید پرچم‌دار حرکت این نهضت باشد. حال اگر ما پرچم‌داری را به دیگران مثل روشنفکران بدهیم یا به افرادی واگذار کنیم که دغدغه‌ای نسبت به هدایت جامعه ندارند، جامعه به کجا می‌رود؟ ما این مسئله را در دوران مشروطیت تجربه کردیم و دیدیم که به‌جایی نمی‌رسیم. این مسئله هم در قرآن و هم در روایات آمده و این چیزی است که تخصص خاصی را می‌طلبد و تنها از متخصصین امر دین برمی‌آید.

اجتهاد: این مسئله یک امر قهری است. اگر هرکسی از یک کاندیدا حمایت کند و آن شخص بعد از پذیرش مسئولیت دچار خطا و اشتباه شود، علیه آن حامی، موضع‌گیری می‌شود. حال پیشنهاد شما چیست؟ در ایام انتخابات روحانیت با توجه به اینکه مورد سؤال هم قرار می‌گیرد چه باید بکند؟

شریعتمدار جزائری: در انتخابات، همان‌طور که مرحوم امام و مقام معظم رهبری فرمودند بر شاخصه‌ها تأکید شود و اگر کار به‌جایی رسید که فرد مقابل، فردی است که خیلی منحرف است که الحمدالله در سال‌های اخیر چنین موردی نداریم، در آنجا، وظیفه علاوه بر ارائه شاخص، بیان مصداق هم هست.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: , , ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست