منطق امروز دنیا این است که اگر امنیت و شکم مردم تأمین بشود، کفایت میکند و حکومت نباید به هیچ دیگر از امور مردم کاری داشته باشد. ما باید این را حل کنیم که چرا انقلاب کردهایم؟ اگر انقلاب ما برای شکم بود که صدها هزار شهید لازم نداشت.
منطق امروز دنیا این است که اگر امنیت و شکم مردم تأمین بشود، کفایت میکند و حکومت نباید به هیچ دیگر از امور مردم کاری داشته باشد. ما باید این را حل کنیم که چرا انقلاب کردهایم؟ اگر انقلاب ما برای شکم بود که صدها هزار شهید لازم نداشت.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، همزمان با هفته معلم و به همت مدرسه عالی شهید مطهری مشهد همایش «ولایت فقیه راهبرد تشیع در مدل حکومتی اسلام» با سخنرانی آیتالله محمدتقی مصباح یزدی رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، در تالار نور برگزار شد.
استاد مطرح حوزه علمیه قم در این همایش به بررسی وضع حکومت از ابتدای خلقت تا زمان پیامبر اسلام(ص) و وضعیت حکومت در زمان پیامبر اسلام و بعد از ایشان پرداخت و سپس به برخی از وظایف دولت اسلامی پرداخت که گزارش آن را در ادامه میخوانید.
بررسی وضع حکومت از ابتدای خلقت تا زمان پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله:
تاریخ نشان میدهد که از قدیمیترین ایامی که بشر به صورت متمدنانه زندگی کرده است، همیشه مسئله حکومت مطرح بوده است. از طرفی دیگر گرایش به زندگی اجتماعی و عواطف اجتماعی در همه انسانها وجود دارد و تنها بودن نوعی عذاب و شکنجه است. یعنی خدای متعال انسان را طوری آفریده است که میخواهد با دیگران باشد.
تجربه نشان میدهد که نیازهای ما انسانها با عمل فردی فراهم نمیشود حتی انسان برای برطرف کردن نیاز خوراک خود، محتاج به کمک دیگران است چه برسد به مسائلی که همواره انسانها در سرتاسر عالم با آن درگیر هستند، این همان جمله معروف است که گفته شده است انسان مدنی بالطبع است یعنی باید اجتماعی زندگی کند.
اما در مقام عمل با مشکلاتی مواجه میشویم. عملاً بین خواستههای انسان نوعی تزاحم وجود دارد و هر کسی میخواهد که منافع خودش بیشتر تأمین بشود و همان طور که علاقه داریم اجتماعی زندگی کنیم، البته این مورد قابل تخصیص است به این معنا که بر اساس طبع اولی است و این خواسته با تعلیمات و اخلاقیات قابل تغییر است.
قرآن کریم میفرماید در آغاز زندگی بشر، دو فرزند آدم با هم تنازع کردند. لذا این ادعا که همواره کش مکش در منافع حتی منافع معنوی وجود داشته است شکی نیست. بنابراین از طرفی نیاز به زندگی اجتماعی و از طرف دیگر نزاع مردم در زندگی اجتماعی وجود دارد که راه چاره آن وجود مقرراتی است که باید وضع بشود و همه به این مقررات عمل کنند. ضرورت این کار هم مورد قبول همه عقلاء عالم است.
زندگی اجتماعی، ضروری است، لازمه زندگی اجتماعی نزاع و اختلاف است و برای جلوگیری از نزاع و اختلاف به قانون نیاز داریم. حال این قانون که خود به خود اجرا نمیشود و مردم اگر مجالی بیابند قانونگریزی خواهند کرد لذا مجری مقتدری باید باشد تا در مقابل آنان بایستد.
اصطلاح این قوه چهارم در فلسفه سیاسی، حکومت است اما در مورد جزئیات و فروعات این چهار اصل اختلافات زیادی وجود دارد. مثل این که چه کسی باید این قانون را وضع کند و بر اساس چه اصولی این قوانین باید وضع شوند.
از جمله اختلافاتی که از دیرباز مطرح بوده، این است که قانون باید طوری طرح ریزی شود که فقط امنیت مردم را تحصیل نماید و در امور دیگر دخالت نداشته باشد و امور دیگر را به خود مردم محول کند. ولی بسیاری از اندیشمندان از دیرباز نظریات دیگری دارند.
در یکی از ایالات یونان که ایالت پیشرفتهای بود مطرح شد که همه مردم با هم باید قانون را وضع نمایند و همگی نسبت به آن نظر بدهند که این آغاز تفکر دموکراسی بوده است. چندی که گذشت، معلوم شد این نظریه کارایی لازم را ندارد و بزرگترین مخالفین این نظریه، فیلسوفان و متفکران یونانی بودند که معتقد بودند فیلسوفان و نخبگان متفکر هستند که باید قانون را وضع نمایند نه همه مردم. البته بین این دو نظریه نظریات میانی نیز مطرح بود. لذا اختلافاتی مطرح بود که چه کسانی و بر مبنای چه اصولی باید قانون را وضع نمایند.
بالاترین حرف، کلام افلاطون بود که میگفت: وظیفه حکومت این است که زمینه رشد فکری افراد جامعه را فراهم آورد و مدنظر داشته باشد. از این تعریف فراتر ما چیزی سراغ نداریم. در این میان افرادی بودند که ادعا میکردند ما با خدای عالم از طریق وحی ارتباط داریم و میگفتند که ابتدا باید زمینه پرستش خدا و سپس اجرای قوانین خدا در جامعه مد نظر باشد از این جا بود که اختلافاتی بین صاحبان ادیان و دیگر افراد بشر به وجود آمد.
وضعیت حکومت در زمان پیامبر اسلام و بعد از ایشان:
قرآن کریم میفرماید: أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم. همه قبول دارند که مجری اول، پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله هستند و در مورد اولی الامر است که اختلاف نظر به وجود آمده است. عدهای گفتهاند خود پیامبر فرمودهاند که اینان دوازده نفر هستند و همگی معصوم هستند و به دو دلیل باید حاکمیت داشته باشند.
۱- دلیل اول این که خدا آنان را به این سمت انتخاب کرده است.
۲- خدا به غیر از خیر مخلوقات را نمیخواهد و آن چه که وضع کرده، مواردی بوده است که مردم برای رسیدن به کمال به آنان نیاز دارند.
یعنی علاوه بر رشد عقلانی (افلاطون) رشد معنوی هم باید مد نظر باشد.
در جای دیگر خدای متعال فرموده است: «و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون» که نتیجه آن هم قرب الهی است الی الابد. که این سبب رشد انسان است و راه آن هم متابعت از قانون است و مجری هم کسی است که با خود خدا در ارتباط است.
پس در درجه اول اطاعت از خود پیامبر صلیالله علیه و آله مطرح است و بعد از ایشان بنا بر اعتقاد شیعه، دوازده معصوم هستند. مشکلی که در حال حاضر وجود دارد، غیبت امام دوازدهم علیهالسلام است و مردم به ایشان دسترسی ندارند.
حال کسی که باید نقش امام معصوم و حکم پیغمبر صلیالله علیه و آله را داشته باشد در این زمان چه کسی است؟ به حسب تاریخ، بعد از پیامبر و حکومت اسلامی، حکومت سلطنتی بنی امیه و بنی عباس روی کار آمد، شیعیان هم در اقلیت بسیار اندکی بودند و بر اساس تدبیر ائمه علیهمالسلام تنها تعداد اندکی به شیعیان اضافه شده بود.
حال که به انقلاب اسلامی نگاه میکنیم میبینیم که اگر ما در حدود ۱۰۰ سال پیش زندگی میکردیم آیا امیدی داشتیم که در کشور ایران، حکومت اسلامی برپا شود؟! خیر به هیچ عنوان فکرش را هم نمیکردیم. تنها در دوران صفویه بود که یک امیدی پیدا شد و در میان آنان پادشاهانی بودند که به علماء شیعه احترام میگذاشتند و در امور کشور و حکومت از علماء اجازه میگرفتند مثل مرحوم محقق کرکی.
خلاصه این که تا این حد پیش رفت که افرادی مثل مرحوم نراقی و صاحب جواهر در مورد ولایت مطلقه فقیه صحبت میکنند که تنها تا این حد پیش رفت ولی این که کسی در مسند قدرت و حکومت بنشیند رخ نداد.
خدای متعال بعد از ۱۴۰۰ سال شخصی از اولاد پیامبر صلیالله علیه و آله را برانگیخت و ایشان هم قد علم کرد که شاه باید از کشور برود و عدهای از بندگان مخلص خدا هم در خدمت او بودند و در عمل هم کوتاهی نکردند تا خدای متعال این ملت را به پیروزی رساند و چیزی که در این ۱۴۰۰ سال اتفاق نیفتاده بود، به وقوع پیوست. به همین خاطر است که از این اتفاق، تعبیر به انقلاب میشود.
لذا باید قدر آن را دانست و این آیه را مد نظر داشت که «إن شکرتم لأزیدنکم و إن کفرتم إن عذابی لشدید» لذا اگر قدر آن را بدانیم عزتمان زیاد میشود و اگر کفران نعمت کنیم هیچ ضمانتی وجود ندارد که این حالت باقی بماند.
دولت اسلامی باید جلوی مفاسد اجتماعی بایستد یا نه؟
وظیفه ما این است که از فرصتهایی که به وجود آمده است کمال استفاده را بنماییم و برای شبهاتی که برای عقاید ما مطرح میشود، جوابهای منطقی و قانع کنندهای داشته باشیم. امروزه بسیاری از مشکلات اجتماعی که در بین متأسفانه حتی اقشار مذهبی ما دیده میشود به خاطر اشکال در مبانی فعلی است.
مسئله مهمی که امروزه در مسئله فکر و اندیشه با آن مواجه هستیم این است که دولت اسلامی از این باب که دولت اسلامی است چه وظایفی را به عهده دارد؟ آیا باید جلوی بیدینی مردم را بگیرد یا نه؟ آیا باید جلوی مفاسد اجتماعی بایستد یا نه؟
منطق امروز دنیا این است که اگر امنیت و شکم مردم تأمین بشود، کفایت میکند و حکومت نباید به هیچ دیگر از امور مردم کاری داشته باشد. ما باید این را حل کنیم که چرا انقلاب کردهایم؟ اگر انقلاب ما برای شکم بود که صدها هزار شهید لازم نداشت. وظیفه ما اهل قلم این است که این را تبیین کنیم که آیا اسلام حق دارد مجری قانون تعیین کند یا نه؟ که البته این مسائل قابل حل است و نیاز به مقداری همت دارد و خداوند انشاءالله این همت را به همه عنایت کند. والسلام علیکم و رحمتالله و برکاته.
در پایان سخنرانیهای آیتالله مصباح یزدی، صاحبان مقالات برتر همایش، با اهدای جوایزی مورد تقدیر رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) قرار گرفتند.
قابل ذکر است، در ابتدای همایش محمدجواد کیوان باقری با رتبه برتر، مقاله خود را با عنوان «رد ادله انتخابی بودن ولایت فقیه»، جعفر یوسفی مقاله خود را با موضوع «تحلیل نظریه تفکیک قوا در اسلام و غرب؛ مطالعه آراء امام خمینی و مونتسکیو»، زهره هروی مقاله خود را با عنوان «پاسخ به شبهات ولایت فقیه» و زهرا زحمتکش در رتبه چهارم مقاله خود را با موضوع «سیر تاریخی ولایت فقیه از دیدگاه متفکران اسلام» ارائه نمودند.