labelاجتهاد و اصول فقه, دیدگاه و گزارش
commentبدون دیدگاه

در روش پیشرفته تدریس، استاد نباید مطالب را مستقیما آموزش دهد/ خروجی دروس خارج فعلی، کمتر از یک درصد است/ با ۱۳ سال آموزش می‌توان نظریه‌پرداز فقه نظام تربیت کرد

الآن حداکثر کاری که استاد در درس خارج می‌کند این است که نظریات خودش را مستندا و مستدلاً بیان می‌کند. این روش، البته باارزش است، اما کارایی‌اش در تعلیم، به این مقدار است که بعد ۱۵ سال از ۱۰۰۰ نفر که در درس خارج شرکت کردند، تنها ۵، ۶، ۱۰ نفر به‌عنوان آدم توانمند بیرون می‌آید درحالی‌که اگر روشمندتر و اصولی‌تر در این دروس خارج عمل کنیم، از ۱۰۰۰ نفر، اگر حداقل ۸۰۰ نفر، یعنی چهارپنجم به درجه اجتهاد می‌رسند.

به گزارش خبرنگار اجتهاد، حجت‌الاسلام والمسلمین سید منذر حکیم، استاد خارج فقه حوزه علمیه قم، در نشستی در موسسه الهادی در مشهد مقدس به تبیین روش‌شناسی درس خارج پرداخت. این استاد حوزه علمیه قم با توجه به تعالیمی که در درس استاد خود شهید صدر آموخته است، اصول و بایسته‌های درس خارج را بر اساس نظریه ابتکاری خود، مطرح نمود. مشروح گفته‌های رئیس پژهشکده الذرّیّۀالنبویّۀ در این رابطه به قرار زیر است:

سوالات مهم

سوالاتی که در این رابطه با آنها مواجه هستیم از این قرار هستند: تعریف درس خارج، مراد از روش‌شناسی درس خارج چیست؟ درس خارج متعارف و کلاسیک مراد است یا درس خارج مطلوب؟ هدف از درس خارج چیست؟ برای درس خارج مطلوب چه راهکارهایی باید ارائه داد؟ ویژگی‌های مثبت دروس کلاسیک درس خارج چیست؟

موضوع اول: معرفی درس خارج

به درس خارج چون متن خوانده نمی‌شود و خارج از متن است، خارج گفته می‌شود. بنابراین در این دوره که پس از کفایه است، باید مطالبی فراتر از کفایه مطرح شود. لذا در سطح، درسی مفید است که از متن خارج نشود و به حواشی نپردازد. اساتید بزرگ دروس سطح به متن اکتفا می‌کردند و طلاب را فریب نمی‌دادند و از متن خارج نمی‌شدند تا درس خود را بهترین جلوه دهند.

موضوع دوم: هدف

وقتی درس خارج، خارج از متن شد هدف ابتدائی از درس خارج اتقان بخشی به متن، تکامل و یا نقد متن موردنظر است؛ اما این هدف نهایی نیست بلکه هدف نهایی رسیدن به قوه اجتهاد و استنباط است. استاد باید مطالب را طوری مطرح کند که به این مهم دست یابد. البته در درس‌ها گاهی استاد فدای شاگرد می‌شود و نمی‌تواند خواسته‌های خود را دنبال کند، بلکه باید بر طبق میل و فهم شاگرد تدریس کند. گاهی هم برعکس می‌شود و استادکار خود را می‌کند و مسائل و مجهولات خود را دنبال می‌کند؛ در این حالت، شاگرد فدا می‌شود. گاهی نیز باهم همسو و هم‌فکر می‌شوند.

هدف درس خارج، «لیتفقهوا فی الدین»، یعنی رسیدن به عمق دین، به‌طور فقیهانه و بافهم عمیق است. این امر نیازمند فراهم آمدن عناصر متعددی است.

موضوع سوم: روش رسیدن به هدف

حال که هدف مشخص شد، ما احکامی داریم این احکام در منابعی قرار داده ‌شده است: قرآن، سنت، عقل، کتب فقها، کتاب‌های حدیث، کتاب‌های تفسیر و … . استنباط حکم فقهی از این منابع، وابسته به نگاه حداکثری یا حداقلی فقیه است.

 اگر نگاه وی، حداکثری است یعنی باور دارد که دین خدا و قرآنی که در حقیقت معجزه این دین هست، تمام نیازهای بشر را در نظر گرفته و پاسخ‌گو است، در این صورت، فقیه زمانی به آن فقاهت مطلوب می‌رسد که در کل دین بتواند تفقه کرده و توجه و احاطه پیدا کند. اگر این‌چنین شد، بعد خواهیم دید حوزه استحفاظی دین، حوزه بسیار وسیع است و مراتب فهم مواضع دین هم متعدد است. گاهی ما فقط امر و نهی شارع را می‌خواهیم بفهمیم، مثلاً «اقیموا الصلاه» را بفهمیم که مدلولش چیست ولی گاهی می‌خواهیم نظریه فقهی اسلامی را در مورد نظام انفاق یا نظم خانواده را به دست بیاوریم. این گون امور فراتر از احکام نکاح و طلاق و… خواهد بود.

بنابراین استنباط احکام فقهی، در چند سطح، قابل تصور است. برای استنباط نظامات، فقیه باید مجموعه منابع فقهی را ببیند و در کنار هم بچیند و طبقه‌بندی کند و یک نظریه‌ای و منظومه‌ای از آن به دست بیاورد. این کار به مراتب، پیچیده‌تر از استنباط یک حکم فقهی است.

بنابراین تشخیص دقیق اهداف، به ما می‌گوید دنبال چه روشی باشیم. بدون تشخیص اهداف به درس خارج رفتن یا اینکه خود درس، اهداف خود را تشخیص نداده باشد، ممکن است دانش‌پژوه را با ناکامی روبرو کند. طلبه احساس می‌کند که رشد نکرده و درجا می‌زند و فقط اطلاعاتش فراوان شده و قدرت مطلوب که استنباط در امور کلان است را کسب نکرده است.

موضوع چهارم: اطلاعات و داده‌ها

وقتی هدف ما، استنباط احکام یا استنباط نظریه و استنباط نظام‌ها شد، این پرسش مطرح می‌شود که چه درس خارجی و با چه روشی می‌تواند به این اهداف برسد یا طلبه‌های خواهان اجتهاد و تفقه در دین، چگونه به این اهداف و این سطح می‌رسند؟

سؤال دیگر اینکه برای رسیدن به این ملکه و این حد از استنباط، چقدر اطلاعات لازم است؟ آیا اطلاع از کتاب و سنت و عقل و اطلاع از کتب فقهی کافی است؟ یا برای رسیدن به این هدف، غیر از این موارد، به عناصر دیگری نیز نیاز است؟ اینجاست که باید برای روش‌شناسی ببینیم چه عناصری در شخصیت این انسان باید فراهم شود تا بتواند به این توان برسد؟

این عناصر عبارتند از: قدرت فهم متون و قدرت تحلیل و ارتباط بین داده‌ها. درس خارج مطلوب، درسی است که همه این‌ها را بتواند برای طالب درس خارج به وجود بیاورد.

موضوع پنجم: راهکارها

حالا چه راهکارهایی برای رسیدن به این عناصر و فراهم نمودن این عناصر مطرح است و پیشنهاد می‌شود؟

در اینجا چندین راهکار وجود دارد:

الف: کشف راه‌ها

یکی از راهکارها این است که این متفقه، بیاید با روش فقها در طول تاریخ آشنا شود، یعنی با کسب معرفت از لابه‌لای متون فقهی فقها که استدلالی است، بیاید روش‌ها را به دست بیاورد. کسی که با روش فقها آشنا شود، چه استفاده‌ای دارد؟ اگر توانمند باشد می‌تواند مقایسه کند و قبل از آن می‌تواند تشخیص دهد که هر روشی به چه چیزی استوار و متقوّم است و بعد مقایسه و ارزیابی کند تا بتواند از مجموعه مراحل، بهترین روش و کامل‌ترین روش را تشخیص دهد و انتخاب کند. این‌یک راه‌کار است.

استاد درس خارج، می‌تواند در این زمینه، به طلبه کمک فراوانی بکند.

ب: تمرین استنباط

بعد از اینکه طلبه با روش‌های استنباط آشنا شد، یکی از راهکارها این است که خود طلاب محترم، تمرین استنباط کنند؛ یعنی خودشان بروند و سعی کنند از متون موجود، مطالبی را استنباط کنند و یا استاد آن‌ها را راهنمایی کند و یا استاد مسئله‌ای بدهد و بگوید در این چارچوب و این منابع حرکت کنید و استنباط کنید و بعد ارزیابی و نقادی این استنباط کند. این کار موجب می‌شود این‌ها کم‌کم به این قدرت استنباط دست یابند.

در برخی دروس استاد آنچه دارد و خود یافته آن را مطرح می‌کند و طلاب هم می‌شنوند و تقریر می‌کنند و حداکثر کاری که می‌کنند مراجعه به منابع است. این روش متعارف است. درحالی‌که استادی که بنای تربیت طلاب را دارد، نباید خیلی از یافته‌های خود را مستقیماً به طلاب بگوید بلکه باید روش رسیدن را به آن‌ها آموزش بدهد و از آن‌ها تحقیق‌های گوناگونی بخواهد تا خودشان در ضمن پژوهش، به آن نتیجه برسند.

در روش کلاسیک، معمولاً بعد از درس به منابع مراجعه می‌شود؛ اما در یک روش پیشرفته، استاد می‌تواند راهنمایی کند تا طلاب قبل از حضور در درس، مراجعات لازم را انجام دهند و بعد از مراجعه، با آمادگی کامل سر جلسه استاد حاضر شوند. این روش، خیلی پیشرفته‌تر از روش متعارف است که طلاب فقط مستمع هستند و حداکثر در حد اشکال‌هایی که به ذهنشان می‌آیند اکتفا می‌کنند.

الآن حداکثر کاری که استاد در درس خارج می‌کند این است که نظریات خودش را مستندا و مستدلاً بیان می‌کند. این روش، البته باارزش است، اما کارایی‌اش در تعلیم، به این مقدار است که بعد ۱۵ سال از ۱۰۰۰ نفر که در درس خارج شرکت کردند، تنها ۵، ۶، ۱۰ نفر به‌عنوان آدم توانمند بیرون می‌آید درحالی‌که اگر روشمندتر و اصولی‌تر در این دروس خارج عمل کنیم، از ۱۰۰۰ نفر، اگر حداقل ۸۰۰ نفر، یعنی چهارپنجم به درجه اجتهاد می‌رسند.

ج: تقویت سطح

این امور مستلزم این است که ما در مرحله سطح هم برنامه‌ریزی کنیم، یعنی اگر برنامه‌ریزی ما در مقطع سطح ضعیف باشد، قطعاً طلاب ما در مقطع خارج با یک ضعف علمی وارد این مرحله می‌شود.

در همین رابطه، یکی از مباحثی که بسیار مهم است، شیوه تدریس و مراحل فراگیری متون در دوره سطح است. این روشی که الآن در تدریس متون به کار گرفته می‌شود عقیم است و کارایی مطلوب را ندارد.

مراحل رسیدن به قابلیت فهم متن

برای راه‌یابی به فهم متن مراحلی طی شود. این مراحل عبارتند از:

۱- آموزش اصول و اهداف کلی و شایسته در آموزش و یادگیری متن؛

۲- فهم متن بر اساس پژوهش؛ چون ما معتقد هستیم اگر برنامه‌های ما در سطوح پژوهش محور شود، تحولی اساسی در حوزه آموزش طلاب به وجود می‌آید.

۳- راهنمایی توسط استاد؛ استاد باید به جای کلی‌گوئی، جایگاه تاریخی متن، اهمیت آن و نقش این متن در رسیدن به هدف را برای طلبه مشخص کند. همچنین ویژگی‌های کلی و تفصیلی متن و پیچیدگیها و مشکلات آن را بیان کند.

مراحل آموزش

بر اساس تجربه من، مراحل آموزش باید به صورتی باشد که طلبه، تواناییهای زیرا را به ترتیب به دست آورد:

۱- توان فهم متن؛

۲- توان فهم کتاب‌های مشاب؛.

۳- توان مقایسه کتاب‌های مشابه با یکدیگر؛

۴- توان نقد متن از لحاظ روش و محتوا؛

۵- توان انتقال به مطالب مشابه با تمرین؛

۶- توان مطرح کردن سؤال جدید با توجه به متن؛

۷- توان مطرح کردن مسائل و موضوعات جدید و ابتکاری؛

۸- توان نظریه‌شناسی؛

۹- توان نظام‌شناسی؛

۱۰- توان نظریه‌پردازی؛

۱۱- توان ایجاد یک جهش و تحول در روش و محتوای آموزش در هر رشته‌ از رشته‌های موردنظر.

این‌ها مراحلی است که قابل‌تصور هستند و اگر اساتید احاطه پیدا کنند، راحت‌تر می‌توانند در هر مقطع از مقاطع تکامل طلاب، روش‌های مناسب را تبیین و تعیین کنند.

ما یک مرحله قبل از سطح را هم طراحی کرده‌ایم که با مجموع دوره سطح، ۷ سال به طول می‌انجامد. با احتساب سه سال درس خارج و سه سال دوره پساخارج، نهایتا طلبه در عرض ۱۳ تا ۱۵ سال می‌تواند به درجه اجتهاد برسد و نظریه‌شناسی، نظام‌شناسی و نظریه‌پردازی را انجام دهد.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: حکیم, سید منذر
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست