دهه عسکریه و محسنیه یا ایام شادی اهل‌بیت (ع)؟/ مسعود بُندار

اختصاصی شبکه اجتهاد: در ابتدای ماه ربیع برخی مؤمنین به فرح و شادی می‌پردازند؛ اما در مقابل عده‌ای دیگر از مؤمنین متذکر ایام بعد از شهادت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌شوند و اتفاقات بعد از شهادت حضرت که برای تنها یادگارش فاطمه اطهر علیها سلام رخ داده است را مدنظر می‌گیرند، به صورتی که دهه محسنیه و یا عسکریه برایش می‌گیرند و لباس مشکی را از بدن خارج نمی‌کنند. در این خصوص، لحاظ چند نکته مهم است.

۱- شادی در منظر فقه و شریعت، حق است یا حکم؟

تفاوت حق و حکم بحثی پردامنه در فقه است و تفاوت‌هایی بین این دو مطرح شده است. مرحوم شیخ انصاری در ابتدای کتاب البیع به برخی از این تفاوت‌ها اشاره می‌کنند. (کتاب المکاسب (للشیخ الأنصاری، ط – الحدیثه)، ج‌۳، ص: ۹‌). بر همین اساس محشین و محققین وارد این بحث شده‌اند. در مورد مسئله شادی، حق بودن به معنا این است که امری ثابت از جانب عقلا برای نفس خود است همان‌طور که حق به نوعی از سلطنت بر عین تعریف شده است (ر.ک: حاشیه المکاسب (للیزدی)، ج‌۱، ص: ۵۵) اما شادی حکم نمی‌تواند باشد چون دلیلی از شارع نرسیده است که به صورت مستقیم و واضح امر کرده باشند که شاد باشید البته اطلاقاتی وجود دارد که بدان اشاره خواهد شد. پس اگر حق باشد اصل با شادی است و هرچه مخالف با این حق باشد باید منفی شود.

در این میان، آیه‌ای وجود دارد که دستور به فرح و شادی می‌دهد. این آیه می‌تواند هم دال بر حکم بودن باشد و هم امضای حق:

«یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ وَ هُدًى وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ * قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذٰلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ». (یونس: ۵۷-۵۸)

با این وصف، نمی‌تواند به عنوان دلیلی بر حکم بودنِ شادی تلقی شود.

۲- ممکن است برای نفی شادی به ادله‌ای مانند اینکه شیعه بعد از جریان سقیفه و یا عاشورا عیدی ندارد و امام عصر علیه‌السلام صبح شام برای جدش گریه می‌کند، تمسک شود.

برخی از این روایات در این رابطه چنین است:

عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ لَطِیفٍ التَّفْلِیسِیِّ عَنْ رَزِینٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَمَّا ضُرِبَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع بِالسَّیْفِ فَسَقَطَ رَأْسُهُ ثُمَّ ابْتُدِرَ لِیُقْطَعَ رَأْسُهُ نَادَى مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ أَلَا أَیَّتُهَا الْأُمَّهُ الْمُتَحَیِّرَهُ الضَّالَّهُ بَعْدَ نَبِیِّهَا لَا وَفَّقَکُمُ اللَّهُ لِأَضْحًى وَ لَا لِفِطْرٍ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَلَا جَرَمَ وَ اللَّهِ مَا وُفِّقُوا وَ لَا یُوَفَّقُونَ حَتَّى یَثْأَرَ ثَائِرُ الْحُسَیْنِ ع.(الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۴، ص: ۱۷۰)

دلالت روایت چنین است که امت اسلامی بعد از شهادت سید الشهدا علیه‌السلام عیدی را درک نخواهند کرد تا اینکه منتقم خونش بیاید؛ اما مشکل روایت سند آن است که مشتمل بر ارسال و جهالت راوی است. همچنین دلالت این روایات نیز واضح است که در خصوص استهلال است که آثاری که بر عیدها واقع است و به‌تبع روز عرفه و لیله القدر است را درک نمی‌توانند بکنند. این معنایش نفی حق نیست. از طرفی سیره اهل‌بیت علیهم‌السلام برخلاف این است که مدام در تمام ایام سال مشغول عزاداری باید باشند.

اما در مورد این فراز زیارت ناحیه که «صبح و شام برای شما گریه می‌کنم»، سوای بحث‌های سندی که دارد، می‌تواند مراد بخش‌هایی از صبح و شام باشد و یا اینکه این امر وظیفه‌ای مختص به ایشان باشد نه تمام مکلفین.

روایات دیگر مانند یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا (کامل الزیارات، النص، ص: ۱۰۱) نیز وجود دارد؛ اما این روایات نیز نمی‌تواند مستمک دهه سازی و اصل را بر عزا گذاشتن باشد چراکه بهترین این روایات از جهت سندی همین روایت است که مشتمل بر مجاهیل است، مگر اینکه اسناد کامل الزیارات را بالکل قبول کنیم، درحالی‌که که آخرین شخصی که به این مطلب قائل شد (آیت‌الله خویی) از نظر خود برگشت. دلالت روایت نیز با سیره اهل‌بیت علیهم‌السلام و روایات دیگر، نفی شده است. (ر.ک: الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‌۲، ص: ۶۶۳‌ بَابُ الدُّعَابَهِ وَ الضَّحِکِ‌)

۳- ممکن است چنین گفته شود که در عزای اهل‌بیت علیهم‌السلام هیچ غم و اندوه وجود ندارد بلکه عین فرح و شادی و بهحت است. است این گزاره‌ای کاملاً غلط است چون اولاً نتیجه‌اش صحت کلام امثال الهی قمشه‌ای و صمدی آملی است که حسین علیه‌السلام به بهشت رفت و کمال رسید و باید شاد بود و… که قائلین به دهه سازی قطعاً این نظر را برنمی‌تابند. ثانیاً بعد از عزای سید الشهدا علیه‌السلام ما شاد نمی‌شویم، بلکه به جهت غفران ذنوبی که طبق روایات رخ می‌دهد، (کامل الزیارات، ص: ۱۰۰‌؛ الباب الثانی و الثلاثون ثواب من بکى على الحسین بن علی ع‌). صفای باطن صورت می‌گیرد، نه اینکه شاد باشیم مانند شادی شب عروسی یا هنگام بچه‌دار شدن. گرچه افسردگی قطعاً نتیجه گریه بر امام حسین علیه‌السلام نیست چون افسردگی معمولاً در امور دنیوی رخ می‌دهد که عموماً به جهت اعتماد به افراد غیرقابل‌اعتماد و یا تصمیمات ناصحیح است نه در امور دینی و اخروی.

۴- اگر هیچ نکته‌ای پذیرفته نشود این پرسش مطرح می‌شود که آیا شادی و غم موضوعیت دارند یا طریقیت؟

قطعاً موضوعیت ندارند چراکه این دو حالت روانی هستند که بر اثر اموری رخ می‌دهد و مهم، مناشئ آن دو است. در مورد اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز مهم به یاد آن‌ها بودن است که «رحم الله عبدا احیا امرنا». (ر.ک: الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‌۲، ص: ۱۷۶‌)

 اینکه غم در یاد اهل‌بیت علیهم‌السلام رواج بیشتری دارد نیز به جهت این است که شادی کردن مؤونه دارد و ما بلد نیستیم مجلس شادی بدون گناه برگزار کنیم و لذا به سراغ امری می‌رویم که کمتر مؤونه دارد. چون شادی عموماً با گناه همراه بوده، بزرگان نسبت به آن جبهه می‌گرفتند و زیاد متمایل بدان نمی‌شدند. لذا مجالس روضه با توجه به روایات بکاء و اقامه مجلس برای سید الشهدا علیه‌السلام (ر.ک: کامل الزیارات، النص، ص: ۱۰۰ الباب الثانی و الثلاثون ثواب من بکى على الحسین بن علی ع‏) رواج بیشتری پیدا کرد، به‌طوری‌که چنین شده است که شاهد هستیم، درحالی‌که آن روایات در مقام بیان این است که به یاد مشکلات و مصیبت‌های ما نیز باشید نه اینکه اصل را آن قرار دهید.

۵- نکته پایانی در این زمینه این است که شارع مقدس به عنوان حاکم جامعه اسلامی باید اسلام را طوری جلوه دهد که دین اسلام به عنوان دین غم و اندوه دیده نشود که اگر کسی تقویم شیعه را نگاه کند مدام آن‌ها را در مصیبت و عزا ببیند و در جامعه اسلامی، مسلمانان مجالی با مجالس شادی خود پیدا نکنند.

از طرفی همانطور که آیت‌الله شبیری زنجانی نیز اشاره کرده‌اند، اگر بخواهیم دهه‌های مختلف داشته باشیم مردم برای دهه‌های مهمی مانند محرم نیز ارزشی قائل نمی‌شوند و از همین امر مهم نیز بازمی‌مانیم.

امیدواریم که بزرگان دین، مراجع عظام تقلید عنایت بیشتری به موالید ائمه علیهم‌السلام و عیدهایی مانند غدیر و قربان و فطر داشته باشند و همانطور که برای محرم و فاطمیه دهه می‌گیرند و مجالس پرشور برپا می‌کنند و پیاده‌روی به سمت حرم می‌کنند، در ایام شادی اهل‌بیت علیهم‌السلام و اعیاد نیز چنین کنند تا این فرهنگ نیز در جامعه نهادینه شود.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: , ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

۳ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • احسنت به شما…

    پاسخ
  • سلام علیکم
    فرمودید چون بلد نیستیم مجالس شادی را درست برگزار کنیم مجالس اندوه رواج بیشتری یافته است!!
    در حالیکه اگر فقط یک نگاه مختصر به تعداد روایات بکاء و فضیلت آن بکنیم و آنها را با روایات خندیدن و شادی کردن بسنجیم می فهمیم که چرا از قدیم اکثر مجالس مجالس حزن و اندوه بوده است

    این مطلب شما بوی اجتهاد مقابل نص می دهد!

    پاسخ
  • از الزامات یک یادداشت علمی این است که ابتدا واژگان کلیدی بحث به لحاظ اصطلاحی و لغوی مورد بررسی قرار گیرد. منظور از شادی در این یادداشت مبهم است و همچنین برخی اصطلاحات دیگر. پوشیدن لباس مشکی به شادی و غم با هر معنایی ارتباط مستقیم ندارد. به هر حال به عنوان یک خواننده جامعیتی را در یادداشت ملاحظه نکردم و به ابعاد مساله ناقص و بعضا سطحی پرداخته شده بود!!!!!

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست