اختصاصی شبکه اجتهاد: آیتالله سید محمدمهدی موسوی خلخالی از فقهای بزرگوار و مدرسان برجستۀ معاصر است که بیش از نیمقرن در حوزههای علمیه نجف، تهران و مشهد به تدریس فقه و اصول پرداخته است. ایشان ابتدا در نجف به تدریس سطوح اولیه و عالیه پرداخت و پس از اقامت در تهران نیز سالها به تدریس خارج فقه و همزمان انجام امور دینی توفیق داشت.
این فقیه بزرگوار سپس به مشهد آمد و سالها به تدریس خارج اصول مبادرت ورزید. او در این مدت طولانی تدریس، شاگردان و فضلای بسیاری را در حوزۀ علمیۀ شیعه، تربیت نمود که سالها است به تدریس، تحقیق و تألیف در حوزه و احیاناً در دانشگاهها در شهرهای نجف، تهران و مشهد و… اشتغال دارند و همه خود را مفتخر به شاگردی محضر این فقیه عالیقدر میدانند.
در این مقاله به شخصیت علمی و جایگاه علمی فقیهی خواهیم پرداخت که نزد آیتالله خویی، «ذخیرۀ حوزۀ علمیۀ نجف» خطاب شده است. بیتردید تحلیل شخصیت علمی و معنوی و آثار و تألیفات ارزندۀ فقهی و اصولی آیتالله سید محمدمهدی خلخالی و نقش فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این فقیه بزرگوار و متقی، سزاوار و شایسته تألیف یک کتاب مفصل و مستند است.[۱]
فهرست
خاندان علمی؛ سوابق تحصیلی؛ سوابق تدریسی؛ ویژگیهای علمی و معنوی؛ خاطرات حوزه نجف؛ اساتید؛ هممباحثهایها، همدورهای و همدرسیها؛ اختصاص تام آیتالله خلخالی به آیتالله خویی و عنایت خاص استاد به ایشان؛ نسبت فامیلی با آیتالله خویی؛ شرکت در هیئت استفتای آیتالله خویی؛ شرکت در درس تفسیر آیتالله خویی؛ آثار و تألیفات؛ اقامت در تهران و مشهد؛ نقش در تدوین قانون اساسی؛ دیدگاههای خاص علمی؛ تقریرات.
خاندان
آیتالله سید محمدمهدی خلخالی در بیت علم و اجتهاد و تقوا دیده به جهان گشود. پدرش آیتالله سید فاضل موسویخلخالی حدود ۱۳۰۰ق متولد شد. پدر پس از تکمیل ادبیات عرب و سطوح، سالها در درس خارج فقه و اصول آیات عظام نجف آقایان: شریعت اصفهانی، علامه سید کاظم یزدی (صاحب عروه)، میرزای نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و… بهرۀ علمی گرفت تا به درجۀ اجتهاد نائل آمد. سپس با توجه به سوابق خانوادگی و دعوت دوستان در سال ۱۳۳۶ق به رشت رفت و در آنجا اقامت نمود. آیتالله سید فاضل در آن دیار از علمای بزرگ به شمار میرفت و تقریباً عالم بزرگ رشت بود. از ایشان آثار و تألیفاتی در فقه و اصول به یادگار مانده است که ظاهراً تقریرات درس فقه و اصول اساتید ایشان در نجف است. سال فوت ایشان ۱۳۴۶ق میباشد.
آیتالله سید زینالعابدین موسوی خلخالی، پدربزرگِ پدری آیتالله خلخالی است. ایشان نیز از علمایی بود که سالها در نجف به تحصیل دروس حوزوی پرداخته بود. او در جوانی ازدواج کرد و صاحب ۹ فرزند شد که ۸ فرزند پسر و یک دختر بود. تمام فرزندان پسری او طلبه و روحانی شده و بعدها پرآوازه گردیدند؛ مانند آیتالله سید فاضل (پدر آیتالله سید محمدمهدی) و آیتالله سید کاظم و آیتالله سید محمد موسویخلخالی (عموهای آیتالله سید محمدمهدی) و آیتالله سید علی خلخالی (پسر آیتالله سید محمد و نیز پسرعموی آیتالله سید محمدمهدی و پدرخانم علامه امینی)
فرزند نجف
آیتالله خلخالی در سال ۱۳۰۴ش (۱۳۴۴ق) در شهر رشت در بیت علم و فقاهت و در یک خاندان علمی متولد شد. آیتالله خلخالی درحالیکه هنوز طعم شیرینی پدر را چندان نچشیده بود در کودکی یتیم شد. بعد از فوت پدر، عموی بزرگوارش آیتالله سید محمد خلخالی که در نجف اقامت داشت، خانوادۀ او را به نجف دعوت کرد و از آنها حمایت و پشتیبانی نمود. آیتالله سید محمد خلخالی موقعیت و نفوذ زیادی در میان علمای نجف داشت و از اصحاب خاص آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی در زمان مرجعیت ایشان بود.
آیتالله خلخالی ۴ ساله بود که به همراه مادر و خواهرش در سال ۱۳۰۸ش (۱۳۴۸ق) به نجف رفت و ازآنپس در نجف رشد و پرورش یافت. به تعبیر خود ایشان: «من فرزند نجف و بزرگشدۀ نجف هستم».
آیتالله خلخالی بقیۀ دوران کودکی و نوجوانی خود را در نجف سپری نمود. او همیشه طلاب و فضلا و فقهای بزرگ شیعه را میدید که در تحصیل و تدریس علوم دینی و حوزوی کوشا هستند. پدر و عموهایش نیز در همین شهر سالها اقامت داشته و به تحصیل و تدریس پرداختهاند. پس از اتمام تحصیلات دبستان شور و شوق طلبگی سراسر وجود او را فراگرفت. او دوست داشت مانند پدر و عموهای عالم و دانشمندش راه آنها را ادامه دهد.
کیفیت تحصیل در نجف
آیتالله خلخالی خود میفرماید:
هنگامی که در حدود سن ۱۶ سالگی تصمیم گرفتم در نجف طلبه بشوم و دروس حوزوی را آغاز کنم، عمویم آیتالله سید محمد خلخالی که از علمای بزرگ نجف بود، به من تذکراتی داد. ایشان فرمود:
«طلبگی، زحمتها و سختیهایی دارد. زخمزبانهایی دارد. سختی امور معاش و… دارد. اگر میتوانی اینها را تحمل کنی، طلبه بشو و إلا خیر.» من نیز پاسخ دادم، آماده هستم و طلبگی را آغاز کردم.
استاد خلخالی میفرماید:
«امور مالی طلبهها، بهسختی میگذشت و شهریۀ نجف بهاندازه لازم و کافی نبود؛ اما با توکل بر خدا و توسل به امیرالمؤمنینعلیهالسلام و تحمل سختیها، به تحصیل خود ادامه دادم؛ و طلاب نیز با این وضعیت و تحمل سختیها به درس و بحث خود ادامه میدادند.
با آنکه طلاب، ازنظر مالی، چندان تأمین نبودند و امتحانی نیز از درس و بحث آنها گرفته نمیشد ولی وجدان تحصیلی داشتند و با شور و شوق فراوان به تحصیل نزد اساتید ادامه میدادند. اگر سه، چهار نفر طلبه به هم میرسیدند، با هم شروع میکردند به بحثهای علمی. اگر کسی شبهۀ علمی یا سؤالی داشت با دیگر طلبهها مطرح میکرد و با یکدیگر پیرامون آن بحث میکردند.»
آری! فضای نجف، فضای علمی بود و در آن تحصیل و تدریس و بحث علمی رواج داشت. شاگردان در تحصیل علم کوشا بودند و اساتید نیز با جدّیت درصدد تربیت علمی و معنوی طلاب بودند و در این جهت تلاش نموده و احساس مسئولیت میکردند.
استاد خلخالی دربارۀ تحصیلات خود میفرماید:
«کفایه را درس مرحوم آقا شیخ مجتبی لنکرانی ـکه از علمای بزرگ و شاگرد مرحوم نائینی و مرحوم آقاضیاء عراقی بودـ، شرکت میکردم. مکاسب را نزد مرحوم آقامیرزا حسن یزدی که ایشان هم از شاگردهای مرحوم آقا ضیاء بود؛ خواندم. اینها هم واقعاً در اخلاق، ادب، تواضع و فروتنی نمونه بودند. با طلبهها خیلی پدرانه برخورد میکردند، در بحثهای درسی خیلی آمادگی داشتند و خوشحال میشدند که ماها حرف بزنیم و سؤال کنیم. میگفتند ما نمیخواهیم منبر برویم، حرف بزنید، اشکال کنید! از این طریق طلبهها را تربیت میکردند، مخصوصاً آقا شیخ مجتبی لنکرانی ـخدا رحمتش کندـ، خیلی خوشاخلاق و متواضع بود، خیلی هم مزاح میکرد.
آیتالله خویی، هم خیلی در تربیت شاگرد، خوشاخلاق بود و شاگرد را تحویل میگرفت، سؤال و جواب میکرد و در این جهات خیلی مشوّق بود، از جهت اخلاقی هم خیلی اخلاق گیرا داشت، پُر صحبت و اهل گعده بود.»
آیتالله خلخالی، چند ماهی در درس خارج فقه بحث مکاسب آیتالله شیخ حسین حلی هم شرکت کرد. آیتالله شیخ حسین حلی، از شاگردان برجستۀ میرزای نائینی بود و با وجود شایستگی مرجعیت شیعه، به این کار اقدام ننمود. او بسیار متواضع و متخلق به اخلاق اسلامی بود.
استاد خلخالی حدود ۶ ماه نیز در درس خارج فقه بحث حج آیتالله سید محسن حکیم شرکت نمود. در مورد ایشان نیز میفرماید:
«درس مفصل، مرتب، محققانه و منظمی داشتند.»
اما درعینحال که از درس و بحث این دو استاد عالیقدر نجف تجلیل میکنند، میفرمایند بیان درسی آیتالله خویی از ایندو بزرگوار بهتر بود. آیتالله خویی، خیلی خوشبیان بود و تقریباً تنها استاد خوشبیان نجف بود. لذا من درس ایشان را شرکت کردم.
آیتالله خلخالی در زندگینامۀ خودنوشت میفرماید:
تحت رعایت و سرپرستی آن عموی محترم، دوران نوجوانی را گذراندم و پس از تحصیلات ابتدایی در حدود سن ۱۶ سالگی وارد حوزه علمیه نجفاشرف شدم؛ و پس از تحصیلات مقدماتی علوم عربی و منطق و خواندن کتابهای معروف آن روز، به خواندن کتابهای فقهی مانند شرح لمعه و اصولی مانند کتاب معالم و قوانین و فصول، نزد اساتیدی مانند مرحوم آیتالله شیخ مرتضی طالقانی و غیر ایشان مشغول شدم و ایامی را با همراهی همدورۀ خود و مباحثه با آنان گذراندم.
و چون نوبت به خواندن سطوح عالیه رسید، اساتید دیگری را انتخاب کردم و به درس ایشان حاضر شدم.
کتاب رسائل مرحوم شیخ انصاریقدسسره و قسمتی از کتاب کفایۀ الاصول را نزد استاد محترم آیتالله شیخ مجتبی لنکرانی که از تلامذۀ معروف آیتاللهالعظمی نائینی و محقق عراقی بود، خواندم و ادامۀ کتاب کفایه و مکاسب را نزد مرحوم آیتالله آقا شیخ میرزاحسن یزدی که از تلامذه مرحوم آیتاللهالعظمی عراقی (آقاضیاء عراقی) بود، به اتفاق دوست عزیزم آیتالله شهید شیخ مرتضی بروجردی ادامه دادم و سالیان درازی با ایشان هممباحثه بودم.
در سال ۱۳۲۵ش (۱۳۶۵ق) در حدود سن ۲۰ الی ۲۱ سالگی با دخترخالۀ خود، مخدره خانم نقشینه ازدواج نمودم و همسری مهربان و سازگار در ایام بار سنگین تحصیل و زندگی طلبگی رفیق راهم شد. در آن ایام سرپرست حوزۀ علمیۀ نجفاشرف، حضرت آیتاللهالعظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانیقدسسره بود و از طرف ایشان، شهریهای به اضافه حوالۀ نان به طلاب حوزه داده میشد و آن بزرگوار دارای سعۀ صدر و حُسن خلق با طلاب حوزه بود؛ ولی عمده از جوار و استمداد برکات باب مدینۀ علم الرسولصلیاللهعلیهوآله و مولای متقیان امیرالمؤمنینروحیلترابمرقدهالفداء متنعم و از نعمت الهی امیدوار و سرفراز بودم و دل خوشی داشتم. گفتنی است که در این ایام، جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد و پسازآن مشکلاتی در کشور عراق وغیره پیش آمد ولی بههرحال هرچه بود گذشت.
در سال ۱۳۲۷ش (۱۳۶۷ق) بهدلیل پیشآمد کسالتی به تهران آمدم و پس از معالجه در تهران به مدت یکسال تحصیلی به قم رفته و در این شهر مقدس به درس اساتیدی همچون آقا شیخ محمدعلی کرمانی در مکاسب و آقا شیخ عبدالجواد اصفهانی در رسائل شرکت کردم. حوزۀ علمیۀ قم در آن ایام به سرپرستی آیتاللهالعظمی آقای بروجردی اداره میشد و شهریهای به طلاب میرسید.
سپس به نجفاشرف مراجعت نمودم و در سال ۱۳۳۰ش (۱۳۷۰ق) به درس استاد بزرگوار آیتاللهالعظمی حاج سید ابوالقاسم خوییقدسسره به اتفاق برادر عزیز، آقا شیخ مرتضی بروجردی حاضر شدم و تا سال ۱۳۴۴ش (۱۳۸۴ق) به مدت ۱۴ سال ادامه دادم و در این مدت دو دوره خارج اصول و خارج تمام مکاسب شیخنا الاعظم الانصاری و قسمتی از شرح کتاب عروۀُالوثقی و تمامی مباحث تفسیر قرآن کریم که ایشان بحث مینمود، حضور داشتم و قسمتی از تقریرات ایشان را در شرح عروهالوثقی به نام دروس فی فقه الشیعه به چاپ رساندم.
همدرسِ ستارگان
آیتالله در زندگینامه خودنوشت خود در این باب نوشتهاند:
همدرسی و همدورهایها، عبارت بودند از: آیات عظام سید محمدباقر صدر، شیخ حسین وحیدخراسانی، سید علی سیستانی، میرزاعلی آقا فلسفی، شیخ اسحاق فیاض، شیخ محمدتقی جواهری، آقا سید علی شاهرودی و اَعلام دیگری که در درس آیتالله خویی شرکت میکردند. اینها ستارگان علمی آن دوران بودند که نور علمی ایشان در همان زمان نیز درخشش داشت.
آیتالله خلخالی میفرماید:
«هنوز شیرینی ابحاث علمی آن دوره در کام من است.»
آیتالله خلخالی در ضمن مصاحبههای دیگر به نام برخی بزرگان دیگر از همدرسیها و همدورهای خود نیز تصریح میکند که عبارتاند از آیات عظام: شهید شیخ مرتضی بروجردی و میرزاعلی آقا غروی.
شرکت در تفسیر آیتالله خویی
آیتالله خلخالی در نجف فقط به تحصیل فقه و اصول اکتفا ننمود بلکه در علم تفسیر قرآن نیز به تحصیل پرداخت. ایشان در درس تفسیر آیتالله خویی شرکت نمود و از نظریات ایشان در علوم قرآنی و تفسیری بهرهمند شد و خود نیز در این زمینه به مطالعه و تحقیق پرداخت.
آیتالله خلخالی ضمن آنکه مهارت و تبحر خود در علم فقه و اصول را با شاگردی نزد آیتالله خویی به اوج رساند و به درجۀ اجتهاد نائل آمد، همچنین با توجه به تبحر و تخصص آیتالله خویی در علوم قرآنی و علم تفسیر در مباحث تفسیری ایشان که تعداد محدودی از فضلای برجسته در آن شرکت میکردند، حضور یافت. استادی و تبحر آیتالله خویی در علم تفسیر و علوم قرآنی از کتابی که در این زمینه به نام «البیان» نوشتهاند، فهمیده میشود. باآنکه این درس بسیار ارزشمند و مفید بود و اگر ادامه مییافت، شاید آیندۀ حوزۀ علمیۀ نجف را متحول میکرد و نهتنها در نجف بلکه در سایر حوزههای علمیۀ شیعه نیز جا میافتاد و درس تفسیر، جدیتر گرفته میشد؛ اما متأسفانه به عللی ادامه نیافت. آیتالله خویی فرموده بود:
«دوست داشتم این بحث تفسیر را ادامه میدادم ولی زمینه فراهم نشد.»
برخی ادعا کردهاند که فضای آن روز نجف آنچنان زمینه برای چنین درسهایی نداشت و اگر کسی تفسیر میگفت بهمعنای عدم مُلاّییِ او در فقه و اصول حمل میشد و تجهیل میشد؛ لذا آیتالله خویی آن بحث را ترک فرمود.
اما فرزند آیتالله مدعی است آیتالله خویی فرموده است:
«اگر بخواهد کار اساسی در تفسیر قرآن انجام گیرد نیاز به مطالعه و تحقیق و تلاش و کوشش زیادی دارد که سالها وقت لازم دارد که فعلاً برای من فراهم نیست.»
بههرحال آیتالله خلخالی از معدود افرادی بود که توفیق یافت در درس تفسیر آیتالله خویی شرکت کند و با نظریات علوم قرآنی و تفسیری ایشان آشنا شود.
ایشان در زندگینامه خودنوشت میفرماید:
«تمام مباحث تفسیری ایشان را شرکت کردم و نوشتم.»
آیتالله خویی نیز در تقریظی که بر تقریرات ایشان نوشتهاند، به شرکت آیتالله خلخالی در درس تفسیر خود تصریح مینمایند.
شرکت در درس تفسیر آیتالله خویی، زمینهای شد که آیتالله خلخالی خود به مطالعه و تحقیق بیشتر در این زمینه بپردازد و در زمینه علوم قرآنی و تفسیر، کتابی به نام «تحریفناپذیری قرآن» تألیف نمودند که ظاهراً منتشر نشده است. امید است علاوهبر این کتاب، تقریرات استاد خلخالی از درس تفسیر آیتالله خویی نیز با همت شاگردان استاد خلخالی، آماده چاپ و منتشر شود. انشاءالله
تحصیل فلسفه در نجف
آیتالله خلخالی نهتنها در فقه و اصول و تفسیر بلکه در فلسفه نیز تحصیل نمود.
ایشان در نجف مدتی در درس فلسفۀ آیتالله شیخ صدرا بادکوبهای شرکت نمود و با نظریات مختلف فلسفی آشنا گردید.
آیتالله شیخ صدرا بادکوبهای از فقهای مهم نجف بود که متواضعانه به تدریس سطوح عالیه میپرداخت و از بَدوِ مرجعیت آیتالله خویی، در هیئت استفتای ایشان نیز شرکت میکرد و از اصحاب خاص ایشان بود.
آیتالله شیخ صدرا بادکوبهای بخش زیادی از تحصیلات حوزوی خود را در مشهد سپری نمود و از اساتید برجستۀ فلسفی مشهد نیز بهره گرفت و سپس در نجف اقامت کرد و به تدریس پرداخت. وی در فلسفه، مجتهد و صاحبنظر شده و دارای آثار و تألیفات فلسفی بود. ایشان در مشهد از محضر درسی آیتالله میرزامهدی اصفهانی نیز بهره گرفته بود.
وی پس از اقامت در نجف، به احترام مراجع عالیقدر، به تدریس سطوح عالیه اکتفا نمود. علاوهبر آن به تدریس فلسفه نیز اهتمام مینمود و فضلای نجف برای آشنایی با مبانی فلسفی و اصطلاحات فلسفی که در علم اصول توسط برخی از بزرگان بهکاررفته در درس ایشان شرکت میکردند.
ازجمله شاگردان درس فلسفۀ آیتالله شیخ صدرا بادکوبهای میتوان به آیات عظام: شهید سید محمدباقر صدر، سید محمد روحانی، شیخ حسین وحیدخراسانی، میرزاعلی آقا فلسفی، حاج آقا تقی طباطباییقمی، شیخ مسلم ملکوتی، سید محمود دهسرخی، سید علی علویجوهری و… اشاره نمود.
آیتالله سید علی علویجوهری از اساتید فلسفه مشهد فرمودند:
«باآنکه ایشان در فلسفه، مجتهد و صاحبنظر بود و به تدریس فلسفه میپرداخت؛ اما عقاید فلسفی نداشت و به نقد آرا و مبانی ملاصدرا میپرداخت. من در نجف در درس اسفار ایشان شرکت میکردم. ایشان ضمن تدریس اسفار به نقد آن نیز میپرداخت خصوص در بحث معاد پس از بیان نظر ملاصدرا، آن را نقد میکرد.»
آیتالله سید محمود دهسرخی نیز فرمودند:
«آقا شیخ صدرا بادکوبهای، عقاید فلسفی نداشت و میفرمود: فلسفه، یک فلس در دین نقش ندارد!»
آیتالله شیخ صدرا بادکوبهای آثار و تألیفاتی در فلسفه ازجمله حواشی بر اسفار و نظریات ملاصدرا داشت که هنوز به چاپ نرسیده است. از داماد ایشان مرحوم آیتالله شیخ عبدالرضا روحانی علت آن را پرسیدم، فرمودند: مفقود گردیده و تاکنون پیدا نشده است.
آیتالله خویی در نجف سالها نزد حضرات آیات سید حسین بادکوبهای، شیخ محمدحسین غرویاصفهانی به تحصیل فلسفه و عرفان پرداخت و حتی تقریرات فلسفی درس آیتالله شیخ محمدحسین غرویاصفهانی در بحث منظومه را نگاشت که مورد اعجاب آیتالله بهجت قرار گرفته بود. آیتالله خویی حتی مدتی در نجف به تدریس اسفار ملاصدرا پرداخت. لذا در بحثهای فقهی و اصولی به مناسبت بحث، بهخوبی وارد مباحث فلسفی میشد و نظریات آنها را مطرح و نقدوبررسی میکرد. آیتالله سید محمدمهدی خلخالی ضمن استفاده از مباحث آیتالله خویی و مطالعه و تحقیق راجع به آن نظرات، خود نیز برای آشنایی بیشتر با مبانی فلسفی و اصطلاحات آن، مدتی مانند سایر فضلای نجف در درس فلسفه آیتالله شیخ صدرا بادکوبهای شرکت نمود. همچنین طبیعی است که با سایر دوستان و فضلای درس آیتالله خویی و آیتالله شیخ صدرا بادکوبهای مباحثاتی داشته باشند، افرادی مانند شهید سید محمدباقر صدر، علامه محمدتقی جعفری و… بالأخص آنکه این فضلا خود به تدریس فلسفه نیز در نجف اشتغال داشتند.
آیتالله خلخالی در درس خارج اصول خود در مشهد، گاهی به مناسبت برخی موضوعات، مطالب و اقوال مختلف فلسفی را مطرح و به نقدوبررسی آن میپرداختند. ازجمله یک جلسه درس خارج اصول ایشان در فاز قدیم مدرسه علمیه آیتالله خویی شرکت کردم که به مناسبت، بحث اصالت الوجود و اصالت الماهیه را مطرح و قائلان به این نظریات در فلاسفه از مشاء و… را بیان نمودند و نتایج مترتبه بر آن را در مباحث تبیین نمودند که بعد از درس در همین زمینه با ایشان به گفتگوی علمی پرداختم.
حجتالاسلاموالمسلمین سید کمالالدین موسوی (از فضلای شاگردان آیتالله خلخالی در مشهد) میگوید:
«به مناسبت بحثهای اصولی، نظریات آیتالله شیخ محمدحسین غرویاصفهانی (کمپانی) در کتاب نهایۀُ الدرایه ایشان را با آیتالله خلخالی مطرح و استاد خلخالی عبارات آن را برایم توضیح داده و یا نقدوبررسی میکردند.» چنانکه میدانیم نهایۀُ الدرایه مرحوم آیتالله کمپانی، مملوّ از اصطلاحات فلسفی است.
علما و فقهای نجف با عقاید فلسفی و عرفانی مخالف بودند. برخی از آنها مانند مرجع عالیقدر آیتالله میرزا آقا اصطهباناتی حساسیت بیشتری نسبت به این مسائل و رواج آن داشتند.
آیتالله خلخالی در اینباره میفرماید:
من و برخی از دوستان از آیتالله شیخ صدرا بادکوبهای درخواست کردیم درس فلسفه برای ما بگوید. باآنکه درس خصوصی و در منزل مرحوم آیتالله شیخ صدرا بادکوبهای بود، ولی وقتی خبر به آیتالله اصطهباناتی رسید دستور به تعطیلی درس فلسفۀ ایشان کرد و آیتالله شیخ صدرا بادکوبهای فرمودند: «به احترام ایشان درس فلسفه را تعطیل میکنم.»
لذا در برههای در نجف بهخصوص معاصر زمان آیتالله اصطهباناتی، تدریس فلسفه مرحوم شیخ صدرا بادکوبهای تعطیل شد. هرچند که ایشان سالهای زیادی به تدریس در فلسفه در نجف اشتغال داشته است.
اهمیت مباحثه در رشد علمی
چنانکه میدانیم برای فراگیری دروس حوزوی، یکی از عواملی که باعث موفقیت و رشد علمی بیشتر در فهم مطالب میشود، مباحثۀ درسها با طلاب فاضل است. فقهای بزرگ، معمولاً هممباحثههای قوی داشتهاند که با آنها دروس فراگرفته شده را مباحثه میکردند. همچنین به تجربه نیز ثابت شده که مباحثه، نقشی اساسی در پیشرفت علمی دارد. اکنون باید ببینیم که هممباحثه قوی آیتالله سید محمدمهدی خلخالی در دوران تحصیلات عالی حوزوی در نجف چه کسی بوده است؟ پاسخ این سؤال را آیتالله خلخالی بیان فرموده است و آن فقیه عالیقدر شهید آیتالله شیخ مرتضی بروجرویرحمۀُاللهعلیه است.
آیتالله شیخ مرتضی بروجردی
آیتالله شیخ مرتضی بروجردی از فقهای عالیقدر نجف و از شاگردان برجسته و خصّیصان آیتالله خویی بود که بعد از رحلت ایشان، مرجع تقلید شیعه گردید و رسالۀ عملیۀ خود را به چاپ رساند.
آیتالله شیخ مرتضی در نجف در بیت فقاهت متولد شد. پدرش آیتاللهالعظمی شیخ علیمحمد بروجردی از فقهای عظام و مراجع معظم تقلید شیعه بود که در سال ۱۳۱۵ق در بروجرد متولد شد. در نوجوانی دروس حوزوی خویش را آغاز کرد و پس از تکمیل ادبیات عرب و سطوح، تحصیلات عالیه حوزوی را در نجف به اتمام رساند. ایشان سالها در نجف نزد آیات عظام میرزای نائینی، آقا ضیاء عراقی و شیخ محمدحسین کمپانی به تحصیل پرداخت تا به درجه اجتهاد نائل آمد. ایشان از همدرسیها و همدورهایهای آیتالله خویی و آیتالله میلانی بود. او پس از رحلت آیتالله بروجردی در ۱۳۴۰ش با درخواست مردم لرستان برای قبول مرجعیت، رسالۀ توضیحُ المسایل خود را با نظارت فرزندش (آیتالله شیخ مرتضی بروجردی) منتشر کرد.
آیتالله شیخ مرتضی بروجردی، مکاسب، رسائل و کفایه را در نجف به همراه آیتالله سید محمدمهدی خلخالی نزد حضرات آیات شیخ مجتبی لنکرانی و میرزاحسن یزدی فرا گرفت و ظاهراً این درسها را با ایشان مباحثه میکرد.
سپس به همراه آیتالله سید محمدمهدی خلخالی در سال ۱۳۳۰ش (۱۳۷۰ق) در درس خارج فقه و اصول آیتالله خویی شرکت کرد و این درسها را تا سال ۱۳۴۴ش (۱۳۸۴ق) به مدت ۱۴ سال، با آیتالله سید محمدمهدی خلخالی مباحثه میکرد. ظاهراً پس از رفتن آیتالله خلخالی از نجف نیز شرکت ایشان در درس آیتالله خویی ادامه داشت. ایشان همزمان با شرکت در درس خارج آیتالله خویی، به تدریس سطوح عالیه میپرداخت و آنگاه که تحصیلاتش به اتمام رسید، درس خارج خود را در نجف آغاز کرد که سالها ادامه داشت. ایشان مطالب علمی را با بیان ساده و روان به شاگردان منتقل میکرد.
آیتالله بروجردی پسازآنکه با جدیت سالهای زیادی در درس خارج آیتالله خویی شرکت کرد و با هممباحثههای قوی مانند آیتالله سید محمدمهدی خلخالی مباحثه کرد، به درجه اجتهاد نائل آمد. تقریرات ایشان از این درس ۴۰ جلد میشد و با توجه به تشویق آیتالله خویی برای چاپ و انتشار این تقریرات، ایشان تصمیم به انتشار آن گرفت. با توجه به آنکه بحث اجتهاد و تقلید و طهارت از این مباحث توسط شاگردان دیگر آیتالله خویی به چاپ رسیده بود، ایشان از ابواب دیگر فقهی که آیتالله خویی تدریس نموده بود شروع به انتشار نمود که با عنایت خاص آیتالله خویی به چاپ رسید. از ۴۰ جلد تقریرات آیتالله بروجردی، ۱۸ جلد آن تحت عنوان «مستند العروۀُ الوثقی» به چاپ رسید که شامل صلات، صوم، زکات، خمس، اجاره و… میشود.
تقریرات آیتالله شیخ مرتضی بروجردی ضمن مجموعه موسوعۀ الإمام الخویی نیز به چاپ رسیده است. همچنان که تقریرات آیتالله سید محمدمهدی خلخالی نیز از بحث رضاع و انفالِ آیتالله خویی در این مجموعه (موسوعۀ الإمام الخویی) در یک جلد ضمن رسائل به چاپ رسیده است.
عضویت در هیئت استفتاء و مباحث خصوصی آیتالله خویی
آیتالله خلخالی در تمام درسهای خارج فقه، خارج اصول و تفسیر آیتالله خویی شرکت مینمود. ایشان از خصّیصان آیتالله خویی بود تا آنجا که در جلسۀ هیئت استفتای ایشان نیز شرکت مینمود.
در کتاب شمع فروزان، از آیتالله شیخ نصرالله شاهآبادی (از شاگردان آیتالله خویی) نقل شده در سال ۱۳۴۱ش که در نجف بوده و مدتی در جلسات هیئت استفتای آیتالله خویی شرکت میکرده، آیتالله سید مهدی خلخالی را در جلسه هیئت استفتای آیتالله خویی میدیده است.
عالم جلیلالقدر استاد حاج شیخ محمد شریف رازی در کتاب گنجینه دانشمندان، جلد چهارم در شرححال آیتالله سید مهدی خلخالی مینویسد:
«ایشان در تمام مباحث عمومی و خصوصی آیتالله خویی شرکت نموده و موردعنایت خاص ایشان بود.»
تدریس در نجف
استاد خلخالی ضمن تحصیلات حوزوی خود در نجف، از همان ابتدا تدریس را نیز آغاز کردند. ایشان درسهای حوزه را با جدیت فراگرفته و پسازآنکه به درسهای بالاتر میرسید دروس پایینتر را تدریس میکرد و بهاینترتیب ایشان به تدریس ادبیات عرب، لمعه و… پرداخت و سپس به هنگام شرکت در درس خارج آیتالله خویی سالهای زیادی به تدریس سطوح عالیه: مکاسب، رسایل و کفایه پرداخت و فضلای زیادی از محضر علمی ایشان استفاده علمی کردند. انشاءالله در فرصتی دیگر شاید بتوان نام برخی از این فضلا و شاگردان قدیمی آیتالله خلخالی را استخراج و بیان نمود که بهاحتمالزیاد در حال حاضر از اساتید حوزه علمیه نجف و اعلام شیعه شدهاند.
ذخیرۀ حوزۀ علمیۀ نجف ازنظر آیتالله خویی
آیتالله خلخالی پس از ۱۴ سال شرکت جدی و مداوم در درسهای خارج فقه و اصول آیتالله خویی به درجۀ اجتهاد نائل آمد. هنگامی که ایشان قصد داشت نجف را به مقصد تهران ترک کند، آیتالله خویی با چشمانی اشکبار، وی را بدرقه کرد و دوست داشت وی در نجف بماند و ذخیرۀ حوزۀ علمیۀ نجف بهعنوان یکی از اساتید برجسته یا مرجع تقلید شیعه باشد کما اینکه در تقریظی که بر تقریرات ایشان از درس خود نوشتهاند، اظهار امیدواری کردهاند آیتالله خلخالی، مرجع احکام و فتوا گردد.
پسازآنکه اقامت آیتالله خلخالی در تهران قطعی شد و تصمیم عدم بازگشت ایشان به نجف برای آیتالله خویی ثابت شد، ایشان طی نامهای اندوه و حزن خویش را از این تصمیم ابراز و علنی کرد. آیتالله خلخالی در زندگینامۀ خودنوشت بهصراحت این مطلب را بیان نمودهاند.
آن مرجع عالیقدر، دوست داشت مجتهدان بزرگی چون آیتالله خلخالی با درس و بحث خود، حوزۀ نجف را ازنظر علمی تقویت نموده و ذخیرهای بهعنوان یکی از مراجع تقلید برای آینده شیعه باشد.
۱۴ سال شاگردی و ملازمت مستمر آیتالله خلخالی در درس خارج فقه و خارج اصول آیتالله خویی، شرکت در جلسات تفسیر ایشان، بحثها و گفتگوهای علمی و سؤال و جواب و طرح اشکالات علمی، عضویت در هیئت استفتای آیتالله خویی، نوشتن تقریرات درس ایشان در خارج فقه، خارج اصول، تفسیر و رؤیت بخشی از آنها توسط استاد، کافی بود که آیتالله خویی به استعداد، هوش و ذکاوت علمی آیتالله خلخالی و اجتهاد و فقاهت ایشان پی ببرد و این بزرگوار را بهعنوان یکی از ذخایر علمی حوزۀ نجفاشرف که امید مرجعیت ایشان میرود شناسایی کند و در تجلیل از ایشان کوشا باشد. لذا پسازآنکه آیتالله خلخالی بخشی از تقریرات درس آیتالله خویی را نوشت و قبل از چاپ به ایشان عرضه کرد، آیتالله خویی با میل و رغبت بر آنها تقریظ زده و به کمالات علمی و معنوی ایشان تصریح مینماید. از این تقریظ، شدت علاقه و عنایت خاص ایشان به آیتالله خلخالی مشخص میشود. آیتالله خویی برای کمتر کسی، این چنین تعبیراتی بیان نمودهاند.
ابتدا مضمون عبارات آیتالله خویی و سپس عین عبارات ایشان در تقریظهای مختلف بر تقریرات ایشان در سالهای مختلف را از نظر میگذرانیم.
آیتالله خویی میفرمایند:
علامه محقق، نور چشم عزیزم، رکنُ الإسلام آقای سید محمدمهدی خلخالی در بحثهای مختلف من در خارج فقه، خارج اصول و تفسیر شرکت کرده و در این مباحث به درجه عالی آن رسیده است. ایشان با نوشتن این تقریرات، شایستگی و لیاقت و توان علمی خود را به اثبات رسانده است. ایشان مطالب را درنهایت دقت و اتقان نوشته و چه خوب و دقیق ضبط و ثبت کرده است. دقایق و ظرایف بحث را بهخوبی متوجه شده و با بیانی خوب و رسا و فصیح و بلیغ آن را ابراز کرده است. ایشان به اکثر مبانی و نظریات فقهی و اصولی من احاطه دارد. ایشان ازجمله کسانی است که خدا علم را در قلوب آنها قرار داده است تا چراغ هدایت باشند.
آقای خلخالی از حمله فقه آلمحمدعلیهمالسلام است. من با دیدن این تقریرات آقای خلخالی و امثال ایشان، دلخوش شدم که زحمتهای من در طی سالها تدریس و تربیت طلاب در حوزه علمیه، به هدر نرفته و به ثمر نشسته و با تربیت افرادی مانند آقای خلخالی، ذخیرههایی برای حوزههای علمیه شیعه تربیت کردم که در حوزۀ علمیه آشکار خواهد شد.
لیاقت و شایستگی علمی آقای خلخالی و عمق نظر و تحقیق و تدقیق ایشان بر من ثابت شده و ایشان بهزودی از مراجع تقلید و فتوا و احکام میگردد. از خداوندمتعال میخواهم که بهزودی ایشان را، یکی از علمای اعلام شیعه گردانیده و زمینه مرجعیت ایشان را فراهم نماید و ایشان مرجع فتوا و احکام (مرجع تقلید شیعه) قرار گیرد. هرچه بیشتر میگذرد و با نوشتههای علمی ایشان بیشتر آشنا میشوم، عقیدهام بر این مطلب، محکمتر میشود. حرص و اشتیاق زیادی دارم که بقیۀ تقریرات ایشان نیز بهزودی منتشر گردد تا حوزه علمیه از برکات علمی ایشان استفاده نماید.
تصویر تقریظهای آیتالله خویی بر تقریرات آیتالله خلخالی
اقامت و فعالیتهای فرهنگی در تهران
استاد خلخالی پس از اتمام تحصیلات حوزوی در نجف در سال ۱۳۴۴ش به تهران بازگشت و در این شهر اقامت نمود. اقامت ایشان تا سال ۱۳۸۵ش ادامه داشت. البته ایشان پیشتر در سال ۱۳۶۷ش به مشهد آمد و قصد اقامت نمود و حتی دو سال نیز به تدریس کفایه پرداخت و قصد تدریس خارج داشت اما بهعلت عدم موافقت همسرشان برای اقامت دائمی در مشهد دوباره به تهران بازگشت.
آیتالله خلخالی میفرماید:
در مدتی که در تهران اقامت داشتم، آیتالله خویی برای اقامت در حوزۀ علمیۀ نجف از من دعوت کردند. همچنین امام خمینی نیز در حوزۀ علمیۀ قم دعوت کردند ولی مرور زمان، اقتضا کرد در تهران بمانم. ظاهراً همسر ایشان تمایل به زندگی در تهران داشت و لذا زمینۀ اقامت در نجف یا قم یا مشهد برای ایشان فراهم نشد. آیتالله خلخالی نیز با وجود علاقه به اقامت در یکی از شهرهای مهم حوزوی مانند نجف، قم و مشهد نتوانست در زمان حیات همسر خود به این شهرها هجرت کند و پس از درگذشت همسر خود در سال ۱۳۸۵ش، قصد اقامت دامی در مشهد نمود.
اقامۀ جماعت در مسجد صدریه
پس از حضور آیتالله خلخالی در تهران، از ایشان دعوت شد که در مسجد صدریه (میدان خراسان، خیابان رسام) به اقامۀ جماعت بپردازد. ایشان نیز پذیرفت و از آن تاریخ تا چند سال قبل که در مشهد اقامت نمود، امام جماعت آن مسجد بود. حتی در هنگام اقامت در مشهد نیز کاملاً آن را رها نکرد و کموبیش به آنجا سر میزد.
مسجد صدریه از مساجد مهم و معروف تهران بود. پسازآنکه آیتالله خلخالی امام جماعت این مسجد شد، روزبهروز بر شهرت و اعتبار و فعالیهای فرهنگی مسجد اضافه شد تا آنکه به یکی از معروفترین و مشهورترین مساجد فعال مذهبی تهران تبدیل شد.
اقامۀ جشنهای باشکوه نیمهشعبان
آیتالله خلخالی ایام نیمهشعبان و ولادت امام زمانعج، جشن باشکوهی در تهران برگزار میکرد. از استاد بزرگوار، آیتالله سید جعفر سیداندامتبرکاته شنیدم که آیتالله خلخالی مجالس بسیار مهم و باشکوهی در جشن نیمهشعبان در تهران میگرفتند که یک سال من نیز شرکت کردم. سخنران آن جشن، خطیب مشهور حجتالاسلاموالمسلمین حاج شیخ محمدتقی فلسفی بود که با وجود آن جمعیت زیاد و شورونشاط و رفتوآمد مردم، سخنرانی بسیار مشکل بود و از عهدۀ هر سخنرانی برنمیآمد و مرحوم حاج آقای فلسفی نیز بهسختی مجلس را کنترل و سخنرانی کرد.
به نقلی آیتالله خلخالی، مؤسس هیئت قائمیه تهران بود که از هیئتهای مذهبی فعال بود و زیرنظر آیتالله خلخالی فعالیت میکرد. کتابها و جزوههای مختلفی از سوی هیئت قائمیه تهران و زیر نظر آیتالله خلخالی منتشر میشد.
آیتالله خلخالی علاقۀ خاصی به امام زمانعج دارد و در زندگینامۀ خودنوشت، یکی از افتخارات خود را برگزاری همین مجالس باشکوه نیمهشعبان ذکر کرده و میفرماید: «بزرگان در اینجا سخنرانی میکردند.»
مجموعه مقالاتی راجع به امام زمانعج از سوی آیتالله خلخالی نوشته شده که بهصورت کتابی به نام «مهدی منتظر» منتشر شده است. ظاهراً این مقالات در همان ایام اقامت در تهران و به مناسبت ایام جشن نیمهشعبان تألیف شده است.
تأسیس کتابخانۀ بقیۀُُاللهعج
ازجمله خدمات فرهنگی آیتالله خلخالی به هنگام اقامت در تهران، تأسیس کتابخانه بقیۀُالله است. این کتابخانه توسط ایشان در داخل مسجد صدریه تأسیس و منعقد شد. با همت آیتالله خلخالی، حدود ۵۰ هزار جلد کتاب تهیه شد که اکنون نیز در این کتابخانه وجود دارد. کتابهای مذهبی و عمومی که برای عموم مؤمنان استفاده از آن آزاد است و سالنهای مجزا برای مطالعه آقایان و خانمها وجود دارد.
تأسیس حوزۀ علمیه و تدریس در تهران
ازجمله فعالیتهای فرهنگی آیتالله خلخالی، تأسیس حوزۀ علمیه در تهران است که طلاب و فضلا برای تحصیل علوم دینی در آن شرکت میکنند.
استاد خلخالی پس از اقامت در تهران سالهای زیادی به تدریس سطوح عالی پرداخت و سپس درس خارج فقه و اصول خود را آغاز کرد که تا سالهای زیادی ادامه یافت.
با توجه به فضای علمی خاص نجف و شورونشاط بحثهای طلبگی، اقامت در تهران برایشان چندان مطلوب و موردعلاقه نبود. ایشان دوست داشت در حوزه علمیۀ قم یا مشهد به تدریس بپردازد که فضای علمی نجف را تداعی کند. مخصوصاً حوزۀ علمیۀ قم را میپسندید چراکه فضای علمی بهتر و اساتید برجسته بیشتری دارد اما به هر صورت زمینه برای ایشان فراهم نگردید.
استاد خلخالی در اینباره میفرماید:
«در تهران، آن جهتی که من راغب بودم یعنی تدریس و بحث، فراهم نبود به جهت اینکه تهران شهر خیلی بزرگی است تا وقتی طلبهها بخواهند بیایند خیلی وقت گرفته میشود. معمولاً طلبههای خوب و فاضل به قم میرفتند ولی آنهایی که امام جماعت بودند یا در تهران منبر داشتند، عدهای منزل ما میآمدند و ما هم مشغول نوشتن و تدرس بودیم.»
ایشان در پاسخ این سؤال که چرا حوزۀ قم را انتخاب نکردید؟ پاسخ میدهد:
«بله. حقش هم این بود که در قم میبودم؛ ولی مرور زمان اقتضا کرد که در مشهد باشم.»
آیتالله خویی در نجف، پسازآنکه یک دوره اصول ایشان شرکت کرده بود به طلاب فرموده بودند:
«در فقه زحمت بکشید و کار کنید و مسائل مبتلابه و مورداحتیاج مردم مانند اجاره و خمس و… را کار کنید!»
با توجه به سفارش آیتالله خویی، ایشان نیز در تهران، مباحث اجاره و خمس را محور بحث تدریس خارج فقه خود قرار داد و بحثهای ارزندهای مطرح کرد. این مباحث را خود نیز نوشت و منتشر کرد. کتاب اجاره ایشان بیش از ۱۰۰۰ صفحه است و تحت عنوان فقهُ الشیعه به چاپ رسید. همچنین بحث خمس ایشان نیز در سالهای گذشته، به چاپ رسید که کتاب سال حوزه گردید؛ و به همین مناسبت، در بیستمین سال همایش کتاب حوزه از ایشان تجلیل شد. سالهای اقامت در تهران، فرصتی بود که مطالعه و تحقیق بیشتری در فقه کند و تقریرات درس خارج فقه آیتالله خویی را نیز تنظیم و به چاپ برساند.
از استاد بزرگوارم آیتالله حاج شیخ مصطفی اشرفیشاهرودیدامتبرکاته شنیدم که آیتالله خلخالی به هنگام اقامت در تهران در فقه خوب کار کردند که تقریرات فقهی درس آیتالله خویی را به چاپ رساندند.
از حجتالاسلاموالمسلمین سید کمالالدین موسوی (از فضلای شاگردان مشهد) پرسیدم: چرا ایشان در مشهد فقط خارج اصول تدریس کردند و خارج فقه تدریس نفرمودند؟ ایشان گفت:
«همین سؤال را از آیتالله خلخالی پرسیدم. ایشان فرمودند: در تهران در فقه زیاد کار کردم و تدریس کردم. لذا در مشهد میخواهم اصول تدریس کنم.»
فعالیتهای انقلابی
در پیش از انقلاب، آیتالله خلخالی یکی از علمای مبارز و انقلابی بود که همراه و همگام با مراجع معظم تقلید شیعه با خلاف شرعهای حکومت پهلوی مبارزه میکرد.
هیئت قائمیه تهران یکی از چند هیئت مهم مذهبی سیاسی تهران بود که علاوهبر فعالیتهای فرهنگی مذهبی، با توجه به ارشادات علما و مراجع تقلید، در جهت مبارزه انقلابی با شاه فعال بود. در اسناد ساواک، آیتالله سید مهدی خلخالی را مؤسس این هیئت دانسته که بهعنوان یکی از هیئتهای مهم مذهبی سیاسیِ مخالف شاه تحتنظر بوده است. آیتالله خلخالی در زندگینامۀ خودنوشت نیز به مبارزات انقلابی خویش تصریح میکند که بهاندازه خود در مبارزات انقلابی فعال بودم و مسجد من یکی از پایگاههای انقلاب بود.
مبارزات انقلابی ایشان تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.
مشارکت در تدوین قانون اساسی
پسازآنکه انقلاب به پیروزی رسید، برای تأسیس قانون اساسی کشور از علما درخواست همکاری و همفکری شد. آیتالله خلخالی نیز در این مورد، مشارکت نمود و در تدوین قانون اساسی کشور مورد مشاوره قرار گرفت. ایشان نظرات علمی و محققانه خویش را ارائه داد که تأثیرگذار بود. ایشان کتاب «حاکمیت در اسلام یا ولایتفقیه» را در همین زمینه نگاشت که منتشر شده است. در این کتاب با استدلال علمی، از طرق مختلف اثبات کرده که اسلام برای حکومت، برنامه دارد و در زمان پیامبر اسلامصلیاللهعلیهوآله، از نظر اسلام، حکومت با پیامبر اسلام است و پس از رحلت ایشان، اهلبیتعلیهمالسلام که امامان شیعه هستند، تشکیل حکومت داده و مردم موظف به اطاعت و همکاری با ایشان هستند و سپس در صورت غیبت امام زمانعلیهالسلام، این وظیفه برعهدۀ فقهای جامعُالشرایط است که در صورت فراهمبودن زمینه، تشکیل حکومت داده و مدیریت جامعه اسلامی را برعهده بگیرند و بر مردم نیز واجب است که از فقیه جامعُالشرایط اطاعت کرده و با او همکاری کنند.
اقامت در مشهد
آیتالله خلخالی بار اول، در سال ۱۳۶۷ش به مشهد آمد و به مدت دو سال به تدریس کفایه پرداخت و سپس به تهران بازگشت. اما در ۱۳۸۵ش پس از رحلت آیتالله میرزاعلی آقا فلسفیره دوباره به مشهد بازگشت و اقامت دائمی نمود.
علل انتخاب مشهد
با توجه به زندگینامۀ خودنوشت و مصاحبههایی که با ایشان انجام گرفته است درمجموع چند علت باعث شد که ایشان اقامت در مشهد را برگزیند و به تدریس در آنجا بپردازد.
الف) ایشان پس از سالها اقامت در نجف و تحصیل و تدریس که فضای خاص طلبگی و درس و بحث و شورونشاط علمی بود، به تهران آمد و سالها در آنجا اقامت نمود؛ اما در تهران هرچند به تدریس فقه و اصول میپرداخت اما آن فضای خاص طلبگی را که در نجف درک کرده بود، نیافت. لذا مطلوب ایشان قم و سپس مشهد بود.
ب) آیتالله خلخالی علاقۀ شدیدی به زندگی در مجاورت امام رضاعلیهالسلام در مشهد و بهرهگیری معنوی از ایشان داشت. در مصاحبهها و زندگینامه خودنوشت به آن تصریح نمودند که از ابتدا علاقه داشتم که در مشهد باشم و مجاور امام رضاعلیهالسلام خصوص این اواخر عمر که به عنایت ایشان امیدوارم.
ج) درگذشت همسر ایشان که پسازآن احساس تنهایی و غربت نمود و علاوهبر آنکه برخی از فرزندان ایشان نیز زندگی و سکونت در خارج از کشور را برگزیده بودند و احساس تنهایی و غربت بیشتری به ایشان در تهران دست میداد و این باعث شد که علاقۀ ماندن و اقامت بیشتر در تهران را از دست بدهند.
د) درگذشت آیتالله میرزاعلی آقا فلسفی، رفیق و دوست و همدرس ایشان در سال ۱۳۸۵ش در مشهد، سبب مهاجرت ایشان به مشهد شد. با فقدان آیتالله فلسفی، برخی از فضلای حوزۀ علمیۀ مشهد که بهمراتب علمی و فقاهت آیتالله خلخالی آشنا بودند و تقریرات ایشان از درس آیتالله خویی و عنایت خاص ایشان را به آیتالله خلخالی میدانستند از ایشان دعوت کردند که به مشهد بیایند.
ه) دلیل دیگر، وجود فضای طلبگی خاص در مشهد بود. مشهد یکی از مهمترین حوزههای علمیه جهان تشیع را دارد که پس از حوزۀ علمیۀ نجف و قم، برترین حوزۀ علمیۀ شیعه در جهان تشیع است.
و) پس از تأسیس مدرسۀ علمیۀ آیتالله خویی در مشهد در حدود سال ۱۳۵۵ش، بهتدریج حضرات آیات میرزاعلی آقا فلسفی، حاج سید حسن مرتضوی شاهرودی، حاج شیخ مصطفی اشرفیشاهرودی (از شاگردان برجسته آیتالله خویی) به این مدرسه آمدند و تدریس نمودند. آیتالله خویی از آیتالله خلخالی نیز دعوت کردند که برای تقویت حوزه علمیه مشهد، به مشهد رفته و تدریس نمایند. استاد حاج شیخ مرتضی اسکندری در اینباره میگوید:
از آیتالله خلخالی شنیدم که ایشان فرمود:
«آیتالله خویی از من خواستند که به مشهد بروم و اقامت کنم و محل و مرکز تدریس خود را در مشهد قرار دهم» لذا یکی از علتهای آمدن ایشان به مشهد، درخواست و دعوت آیتالله خویی بود.
حمایت و دعوت برخی از اساتید برجستۀ حوزۀ علمیۀ مشهد مانند آیتالله حاج شیخ مصطفی اشرفیشاهرودی نیز مؤثر بود. از استاد بزرگوارم آیتالله اشرفیشاهرودی شنیدم که ایشان برای اقامت و تدریس در مشهد با من مشورت نمودند. من نیز به ایشان گفتم زمینۀ اقامت و تدریس فراهم است، تشریف بیاورید و از درس و بحث ایشان حمایت کردم. ایشان (آیتالله خلخالی) از شاگردان خوب آیتالله خویی است. تقریرات درس ایشان را نوشته و آیتالله خویی تقریظ خوبی بر تقریرات ایشان نوشته که نشان از شخصیت برجستۀ علمی ایشان نزد آیتالله خویی دارد. من در درس آیتالله خویی با ایشان همدوره بودم و ایشان از رفقای نجفیِ من است.
مجموعه این عوامل و علتها سبب شد تا این فقیه عالیقدر که از شاگردان برجسته آیتالله خویی و موردعنایت خاص ایشان بود، قدم به حوزه علمیه مشهد گذارده و تدریس خود را آغاز نماید و این توفیق و افتخار نصیب حوزۀ علمیۀ مشهد شد که با وجود این استاد پخته و زبردست، ذخایر علمی خود را تقویت نموده و بر افتخارات خود بیفزاید و باعث دلگرمی بیشتر طلاب و فضلای مشهد گردد.
آیتالله خامنهای نیز که سوابق علمی و معنوی و مبارزات انقلابی آیتالله خلخالی در تهران را داشتند، در سفری به مشهد به آیتالله واعظطبسی (مدیر وقت حوزۀ علمیۀ مشهد) ایشان را معرفی و در جهت تجلیل از ایشان و استفادۀ علمی حوزه از این فقیه بزرگوار توصیه نمودند که مؤثر بوده است.
فضلای مشهد از دیدگاه آیتالله خلخالی
ایشان نسبت به حوزه علمیه مشهد و فضلای حوزه، نگاه مثبت داشته و رضایت خود را اعلام مینماید. آیتالله خلخالی در مصاحبهای دربارۀ فضلای مشهد میگوید:
«مشهد، طلبهها و محصلهای خیلی خوبی دارد، واقعاً هم امتیاز دارند، در درس شرکت میکنند، مینویسند و چاپ میکنند.»
تدریس در مشهد
آیتالله خلخالی در نوبت اول (۱۳۶۷ش) که به مشهد آمد و در این شهر اقامت نمود، برخی از طلاب و فضلاء، از ایشان درخواست کردند که کفایه تدریس کند. ایشان نیز پذیرفت. در این درس حدود ۳۰ -۴۰نفر شرکت میکردند.
حجتالاسلاموالمسلمین اسماعیلی ازجمله کسانی است که در درس کفایه ایشان شرکت نموده است. ایشان میگوید من هم در درس کفایه و هم درس خارج اصول ایشان شرکت نمودهام و درس ایشان را ضبط میکردم. در مدت تدریس کفایه، همسر ایشان در مشهد اقامت داشت و سپس آیتالله خلخالی به تهران هجرت کرد و پس از درگذشت همسر، مجدد به مشهد بازگشت و اقامت دائمی کرده و تدریس خارج اصول را آغاز نمودند که سالها ادامه یافت.
حجتالاسلاموالمسلمین حاج شیخ محمود نوروزی نیز ازجمله کسانی است که توفیق شرکت در درس کفایه ایشان را از ابتدا داشته است. ایشان میگوید:
در این درس حدود ۳۰-۴۰ نفر شرکت میکردند. اکثر شاگردان از فضلا بودند و کمتر طلبههای معمولی شرکت میکردند. من قبلاً کفایه را نزد استاد خوانده بودم و به تحصیل درس خارج اشتغال داشتم ولی هنگامی که شنیدم ایشان در مشهد اقامت دارد و بر کفایه تسلط خاصی دارند، دوباره در درس کفایه ایشان شرکت کردم و رفقا و سایر فضلا را نیز به شرکت در درس ایشان فراخواندم. ایشان بر کفایه مسلط بود و کفایه خوبی تدریس نمود. ازجمله کسانی که در درس کفایه ایشان شرکت میکردند، آقایان حاج شیخ علی مهدویدامغانی، شیخ علیاکبر جاودان، شیخ علیاصغر غلامی، شیخ حسین برزگر و دیگران بودند.
من صبحها در درس کفایه ایشان شرکت میکردم و عصرها با آقایان غلامی، برزگر و جاودان درس کفایه را مباحثه میکردیم. آقای غلامی از فضلا است و در اصول و خصوص کفایه خوب کار کرده است.
استاد حاج شیخ علی مهدویدامغانی از اساتید خارج حوزۀ علمیۀ قم نیز ازجمله فضلای آن دوران است که در آن زمان، توفیق شرکت در درس کفایه ایشان را داشته است. ایشان میگوید:
آیتالله خلخالی، بر کفایه مسلط بودند و کاملاً دقایق و ظرایف بحث را با بیان درسی خوب تدریس میکردند. ایشان بیان بسیار زیبایی داشتند و بر اصول مسلط بوده و کاملاً مستحضر بودند. من شرحی بر کفایه به نام «مصباح الکفایه» نوشتهام که جلد اول آن چاپ شد و جلد دوم آن نیز آماده چاپ است. عمده شرح کفایه را که نوشتم به برکت درس کفایه ایشان بود.
با توجه به اینکه ایشان سالها در درس خارج اصول آیتالله میرزاعلی آقا فلسفی نیز شرکت کردهاند، نظر ایشان را راجع به مقایسه علمی بین این دو بزرگوار جویا شدم. ایشان گفت:
تقریرات ایشان از درس آیتالله خویی را دیدم که مطالب علمی را با بیان خوب، تبیین نمودند. به نظر من، ایشان در فقه و اصول از آیتالله فلسفی تسلط بیشتری داشتند و کاملاً مستحضر بودند. مطالب اصولی را هضم کرده بودند از هرجا که از ایشان سؤال میکردیم کاملاً مستحضر بودند ولی آیتالله فلسفی مانند ایشان مستحضر نبودند و گاهی سؤالاتی که از ایشان پرسیده میشد، میفرمودند باید مراجعه کنم. آیتالله خلخالی، ازنظر علمی شایستگی مقام مرجعیت را دارند کما اینکه آیتالله خویی در تقریرات خود به این امر، اشاره فرمودند.
استاد مهدوی دامغانی در ادامه گفت:
آیتالله خلخالی، ابتدا جلد اول کفایه را تدریس میکردند. بعد از مدت کوتاهی فرمودند: برخی از دوستان درخواست کردند که جلد دوم کفایه را نیز تدریس کنم لذا ازآنپس، هرروز بعد از تدریس جلد اول کفایه، جلد دوم کفایه را نیز تدریس میکردند. تدریس کفایه ایشان دو سال طول کشید. ظاهراً قصد داشتند که تدریس خارج را شروع کنند که ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ش پیش آمد و درسها تعطیل شد و ایشان به تهران رفتند. ظاهراً همسر ایشان برای اقامت در مشهد، آمادگی نداشتند و لذا ایشان مشهد را ترک کردند. این نکتهای بود که جناب حاج شیخ محمود نوروزی از شاگردان دیگر ایشان نیز به آن تصریح نموده است.
استاد مهدویدامغانی میگویند:
یکی از شاگردان فاضل درس کفایه ایشان در آن موقع، جناب آقای شیخ عباسعلی زارعیسبزواری بود که از در حال حاضر از مدرسین خوب حوزه علمیۀ قم و صاحب تألیفات متعدد علمی است.
استاد حاج شیخ عباسعلی زارعیسبزواری، از اساتید خارج فقه و اصول است که بحث کفایه را نزد آیتالله خلخالی فراگرفته است. ایشان نیز از درس کفایه آیتالله خلخالی بهخوبی بهره گرفت، آنچنانکه بعدها در قم ۷ دوره تدریس کفایه نموده و حتی تعلیقه بر کفایه نوشته که در چند جلد منتشر شده است.
تدریس خارج
آیتالله خلخالی پس از ذکر برخی از علتهایی که باعث شد اقامت در مشهد را برگزیند، تاریخ دقیق اقامت خود در مشهد و آغاز درس خارج خود را بیان مینماید:
«در ماه آبان ۱۳۸۵ش در مشهد اقامت نمودم و درس خارج خود را نیز در ۱۴ آبان ۱۳۸۵ش آغاز کردم.»
تدریس خارج اصول
ایشان در سفر قبلی به مشهد (۱۳۶۷ش) حدود ۶۴ سال داشتند که سرحال و ازنظر بنیۀ بدنی و مزاجی قویتر بودند که با تدریس کفایه آغاز کرده بودند و پسازآن قصد داشتند که خارج اصول شروع کنند که زمینه فراهم نشد و به تهران بازگشتند. اما در سفر دوم که پس از درگذشت همسرشان در سال ۱۳۸۵ش به مشهد بود و قصد اقامت دائمی فرمودند، به سن ۸۱ سالگی رسیده بودند و گرچه در سنین کهولت بودند و طبیعتاً بنیه و مزاج دوران جوانی و میانسالی گذشته بود و حال و حوصله و توان سابق را نداشتند؛ اما درعینحال بازهم همان روحیه شاداب و بانشاط و انگیزه عالی تدریس و تربیت طلاب و فضلا در ایشان وجود داشت. من دقیقاً به یاد دارم اوایل زمانی را که ایشان تدریس خارج خود را در مدرسۀ علمیۀ آیتالله خویی آغاز نمود و چگونه طلاب و فضلا با شور و شوق در درس ایشان حاضر میشدند.
طبق گفتگویی که با برخی از شاگردان درس خارج مشهد ایشان مانند حججاسلام آقایان شیخ علیرضا دوستی، سید کمالالدین موسوی، شیخ حسین حلبیان ودیگران، استاد خلخالی در مشهد فقط تدریس خارج اصول داشتند و تدریس خارج فقه شروع نکردند. برای این امر، دو علت از قول آیتالله خلخالی بیان شده است.
استاد حاج شیخ مرتضی اسکندری از اساتید خارج حوزۀ علمیۀ مشهد ـکه از کسانی است که در دعوت آیتالله خلخالی برای اقامت و تدریس آیتالله خلخالی نقش اساسی داشتهـ، به نقل از آیتالله خلخالی میگوید:
«مزاجم جواب نمیدهد که همزمان هم خارج اصول تدریس کنم و هم خارج فقه لذا فقط به تدریس خارج اصول میپردازم.»
استاد اسکندری میگوید: ظاهراً ایشان قصد داشتند که بر روی اصول کار کنند و ضمن آن نیز تقریرات اصول خود را از درس آیتالله خویی تنظیم و منتشر کنند که بخشی از آنها نیز در پنج جلد به چاپ رسید و سه جلد دیگر از تقریرات هنوز چاپ نشده است.
حجتالاسلاموالمسلمین سید کمالالدین موسوی (از شاگردان آیتالله خلخالی در درس خارج اصول مشهد) در بیان علت عدم تدریس خارج فقه و انحصار تدریس خارج اصول میگوید:
اصرار زیادی از سوی طلاب و فضلای مشهد شد که ایشان درس خارج فقه نیز شروع کنند اما ایشان نپذیرفتند و فرمودند: «در تهران، در فقه زیاد کار کردم و تدریس کردم؛ لذا در مشهد قصد دارم اصول تدریس کنم.»
مدت تدریس خارج اصول آیتالله خلخالی در مشهد، ۱۱ سال است که از سال ۱۳۸۵ش آغاز و تا حدود دو سال پیش یعنی ۱۳۹۶ش ادامه یافت. متأسفانه از دو سال پیش یعنی سال ۱۳۹۶ش به علت بیماری قلبی، تدریس ایشان متوقف شد و برای معالجه به تهران رفتند و کسالت و بیماری ایشان تاکنون ادامه یافت. متأسفانه تاکنون بیماری ایشان برطرف نشده است و حدود دو سال طلاب و فضلا چشم به انتظار درس ایشان هستند. اخیراً حدود ۲۰ روز است که ایشان به مشهد آمده و در بستر بیماری هستند. انشاءالله خدا عافیت کامل به ایشان عنایت فرماید تا کما فیالسابق تدریس خود را ادامه دهند.
حجتالاسلاموالمسلمین سید کمالالدین موسوی میگوید:
«خارج اصول ایشان طبق ترتیب کتاب کفایۀُ الاصول از ابتدای مباحث اصول آغاز شد و تا استصحاب ادامه یافت. یعنی مباحث مقدمه، الفاظ، قطع و ظن تدریس شد و از مباحث شک که وارد اصول عملیه میشود تا استصحاب ادامه یافت.
مکان تدریس
محل تدریس ایشان در مشهد، مدرسه علمیۀ آیتالله خویی بود.
ابتدا در فاز قدیم تدریس میکردند و این سال آخر به پیشنهاد بنده در فاز جدید به تدریس پرداختند. علت تغییر محل درس ایشان این بود که یک روز دیدم ایشان با توجه به کهولت سن که قریب به ۹۰ سال دارند، بهزحمت و نفسنفس پلههای مدرسه را طی نموده تا به محل تدریس خود در طبقه فوقانی برسند که حدود ۲۰ پله دارد. به ایشان عرض کردم حاج آقای سیدان نیز بهخاطر کهولت سن بهزحمت از پلهها بالا میرفتند و برایشان سخت بود، به ایشان پیشنهاد دادم در فاز جدید در پارکینگ، مدرسی وجود دارد که پله ندارد و همسطح زمین است آنجا برای تدریس تشریف ببرید. ایشان نیز بررسی کردند و قبول کردند و الآن راحت هستند. شما هم به همان مدرس تشریف ببرید که هم وسعت زیادی دارد و هم برای شما، راحتتر است. ایشان نیز از این پیشنهاد من استقبال نمود. با حاج آقای سیدان مسئله را در میان نهادم و ایشان نیز بهگرمی استقبال نموده و کمال همکاری نمودند و ساعت تدریس خود را کمی تغییر دادند تا با ساعت استاد خلخالی هماهنگ شود.
کمیت و کیفیت درس خارج اصولِ آیتالله خلخالی از نگاه شاگردان
در آن چندجلسهای که در درس ایشان شرکت کردم در میان این فضلای بانشاط، هم فضلای جوان دیده میشدند و هم فضلای مُسن که درسهای خارج اساتید دیگر مشهد مانند حضرات آیات فلسفی و… را نیز دیده بودند. استاد خلخالی هرچند در سنین کهولت بود ولی شاداب و با شورونشاط خاصی به تدریس میپرداخت و فضلای درس با دقت و جدیت و تمرکز، فرمایشات ایشان را گوش میدادند. درس حدود یک ربع الی ۲۰ دقیقه بود. برخی از فضلا به نوشتن تقریرات درس ایشان مشغول بودند و نظرات استاد را ثبت و ضبط میکردند.
بعد از اتمام درس، شاگردان به دور ایشان حلقه زده و سؤال و جواب نموده یا اشکالات خود را مطرح میکردند و استاد خلخالی، از آنها استقبال نموده و با روی باز و اخلاق خوش توضیحات لازم یا پاسخ اشکالات را میدادند و رفع ابهام میکردند.
برعکس برخی از اساتید خارج که -چه در قدیم و چه در حال حاضر- دیده یا شنیده شده که از اشکال شاگردان استقبال نمیکنند و با تندی با شاگردان برخورد مینمایند. آری! استاد خلخالی همانگونه با شاگردان برخورد مینماید که استاد بزرگوارش آیتالله خویی با شاگردان برخورد مینمود یعنی با روی باز و اخلاق خوش.
استاد خلخالی، در بحث خارج اصول، زیاد به نقل اقوال مختلف نمیپرداخت؛ بلکه بیشتر براساس همان تقریرات اصول درس آیتالله خویی بحث مینمود و البته نظرات اصولی خود را نیز در این میان بیان میکرد. همانطورکه سابقاً گذشت، آیتالله خویی در درس خارج اصول خود، نظرات خاص و تحلیلهای آیات عظام میرزای نائینی، آقاضیاء عراقی و شیخ محمدحسین غرویاصفهانی را بیان مینمودند. سپس اگر نظری داشتند، آن را نیز بیان میکردند. هرچند بیشتر، نظرات میرزای نائینی را بیان مینمودند.
استاد خلخالی نیز در درس خارج اصول همان نظرات اصولی را بیان مینمود و در پایان نظر و تحلیل خود را بیان مینمود.
حجتالاسلاموالمسلمین سید کمالالدین موسوی میگوید:
در اوایل که آیتالله خلخالی، حوصلۀ بیشتری داشتند نظرات آیتالله سید محمدباقر صدر، امام خمینی ودیگران را نیز بیان میکردند و بهخصوص به نظرات شهید سید محمدباقر صدر اشراف داشتند و آن را در درس مطرح و نقدوبررسی میکردند.
حجتالاسلاموالمسلمین سید حسن حسینی (از فضلای درس خارج اصول ایشان) میگوید:
من دو سال خارج اصول ایشان شرکت کردم. آیتالله خلخالی به کتاب مصباحُ الاصول (آیتالله سید جعفر سرور واعظبهسودی) ارجاع میداد و از رو آن را میخواند. مصباحُ الاصول تقریرات درس خارج اصول آیتالله خویی است. میدیدم همان مطالب است. البته نظرات آیتالله خویی را نقد و بررسی نیز میکردند.
حجتالاسلاموالمسلمین شیخ علی طالبیان نیز از فضلایی است که یک سال درس خارج اصول آیتالله خلخالی شرکت کرده است. ایشان نیز میگوید:
همزمان با درس خارج اصول آیتالله خلخالی، کتاب مصباحُ الاصول را مطالعه میکردم. از نکاتی که برایم جالب بود آنکه میدیدم همان مطالب است ولی با بیان دیگر ارائه میشود.
برخی شاگردان و فضلای درس، مطالب بزرگان اصولی دیگر را نیز مطالعه کرده و با استاد در میان میگذاشتند و آیتالله خلخالی آنها را توضیح داده یا نقدوبررسی میکرد. سید کمالالدین موسوی در این زمینه میگوید:
من از ابتدا تا انتهای درس خارج اصول ایشان به مدت ۱۱ سال شرکت کردم و از مستشکلین درس ایشان بودم. معمولاً استاد خلخالی پس از اتمام درس، حدود نیمساعت مینشستند و شاگردان سؤال و جواب کرده یا اشکالات خود را مطرح کرده و استاد پاسخ میدادند. من معمولاً بعد از درس، خدمت ایشان میرفتم و سؤالات یا اشکالات خود را مطرح میکردم و ایشان پاسخ نظرات را میدادند. نظرات اصولی حضرات آیات شیخ محمدحسین غرویاصفهانی در نهایۀُ الدرایه، سید محمدباقر صدر، سید محمد روحانی ودیگران را نیز مطالعه میکردم و نظرات ایشان را بیان نموده و استاد آنها را توضیح داده یا نقدوبررسی میکردند.
اگر روزی اشکال نمیکردم، میفرمودند: چرا اشکال نکردی؟ ایشان شاگردپرور بود و از فضلای درسخوان تجلیل و احترام میکرد. ایشان مبلغی در اختیار من قرار داده و میفرمودند:
به تشخیص خودت، در میان فضلای درسخوان تقسیم کن. من نیز امتثال امر ایشان میکردم.
تقریرات شاگردان
در درس خارج اصول آیتالله خلخالی جمعیتی حدود ۱۰۰ نفر از طلاب و فضلای درس خارج شرکت میکردند. برخی از ایشان از طلاب و فضلای جوان بودند که تازه درس خارج را شروع کرده و برخی نیز سالها سابقه شرکت در درس خارج بزرگان را داشتند. برخی از این شاگردان، اکنون از اساتید خارج و مدرس سطوح عالیه در حوزه علمیه مشهد یا قم هستند. در میان شاگردان آیتالله خلخالی برخی به نوشتن تقریرات درس ایشان اهتمام نمودند که از میان این تقریرات، برخی با اشراف آیتالله خلخالی، تحت عنوان تقریرات درس آیتالله خلخالی به نام «اصول فقه الشیعه» نوشته و در بنیاد پژوهشهای آستانقدس رضوی به چاپ رسید. این تقریرات به زبان فارسی نوشته شده است. حجتالاسلاموالمسلمین شیخ مصطفی دری بحث مقدماتی را و حجتالاسلاموالمسلمین سید کمالالدین موسوی بحث مقدمه واجب را به چاپ رساند. امید است سایر تقریرات درس استاد خلخالی نیز با اهتمام شاگردان به چاپ برسد.
در اینجا به نام برخی از شاگردان آیتالله خلخالی و تقریرات ایشان اشاره میگردد. حججاسلام آقایان:
حاج شیخ ابوالفضل عادلی؛ مدرس خارج فقه و اصول حوزه مشهد. ایشان قبلاً در حدود ۱۵ سال در درس خارج فقه و اصول آیتالله میرزاعلی آقا فلسفی شرکت نموده و در سالهای قبل مدیر اجرایی حوزه علمیه مشهد نیز بوده است.
حجتالاسلاموالمسلمین سید کمالالدین موسوی، مدرس سطوح عالیه حوزه مشهد، طی مدت ۱۱ سال، تمام تقریرات درس ایشان را نگاشته و بخشی از تقریرات درس خارج اصول ایشان را به چاپ رسانده است. آقا سید کمالالدین موسوی از شاگردان برجسته و از اصحاب خاص و ملازمان آیتالله خلخالی و از مستشکلان درس ایشان و موردعنایت خاص ایشان است. زندگینامه خود نوشت آیتالله خلخالی با پیشنهاد ایشان توسط استاد نوشته شده است و مدتی سایتی به نام آیتالله خلخالی تأسیس کرده بود که درسهای استاد را در آنجا ارائه میکرد. ایشان خاطرات زیادی از استاد خلخالی دارد که قصد دارد آنها را تنظیم و گردآوری و منتشر کند.
حجتالاسلاموالمسلمین آقا شیخ علیرضا دوستی، مدرس سطوح عالیه حوزه مشهد نیز طی ۱۱ سال، تمام تقریرات درس خارج اصول ایشان را نوشته است و امید است منتشر گردد. ایشان از فضلای درس خارج آیتالله خلخالی و از اصحاب خاص و ملازمان و مأنوسان ایشان است که موردعنایت خاص استاد خلخالی است. او در تنظیم آثار و تألیفات استاد خلخالی دخیل بوده است. ازجمله کتاب اصول فقه الشیعه آیتالله خلخالی که تقریرات درس آیتالله خویی است توسط ایشان تنظیم گردیده است. همچنین کتاب منتظر و… .
حجتالاسلاموالمسلمین آقا سید جمالالدین موسوی (برادر آقا سید کمالالدین موسوی)؛ او نیز مدرس سطوح عالیه حوزه مشهد است و حدود ۱۱ سال تقریرات را نگاشته است.
حجتالاسلاموالمسلمین آقا شیخ حیدر طالبی، نیز مدرس سطوح عالیه حوزه مشهد و چونان علیرضا دوستی و برادران موسوی مدت ۱۱ سال، تقریرات درس ایشان را نوشته است.
حجتالاسلاموالمسلمین حاج شیخ محسن قاضیتهرانی، از فضلای حوزه علمیه مشهد است که مدت ۵ سال شاگرد ایشان بوده است. ایشان قبل از آن مدت ۵ سال خارج فقه و اصول آیتالله فلسفی شرکت کرده و لذا ایشان که درس خارج اصول هر دو استاد را دیده است، به نظرش آیتالله خلخالی در اصول مسلطتر از آیتالله فلسفی بوده است.
حجتالاسلاموالمسلمین آقا سید حسن حسینی؛ مدرس سطوح عالیه حوزه مشهد است که دو سال خارج اصول استاد را درک کرده است. ایشان از شاگردان برجسته آیتالله حاج شیخ مصطفی اشرفیشاهرودی است که سالها در درس خارج فقه و خارج اصول ایشان شرکت کرده و موردعنایت خاص ایشان است.
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر شیخ حسین حلبیان؛ مدرس سطوح عالیه حوزۀ قم است که مدت ۴ سال شاگرد استاد بوده و تقریرات درس ایشان را در این مدت نوشته است.
حجتالاسلاموالمسلمین آقا سید جلال میزبان؛ مدرس حوزه که چهار سال شاگرد استاد بوده و مدت یک سال تقریرات درس ایشان را در سایت فقاهت تقریر میکرد.
حجتالاسلاموالمسلمین آقا شیخ حسین مرشدلو؛ مدرس سطوح عالیه حوزه مشهد، حدود ۱۱ سال شاگرد استاد بود.
حجتالاسلاموالمسلمین آقا شیخ مصطفی دری؛ مدرس سطوح عالیۀ حوزۀ قم که چند سال، تقریرات بحث مقدماتی علم اصول را از درس استاد خلخالی به نام اصول فقه الشیعه جلد اول به چاپ رساند.
حجتالاسلاموالمسلمین آقا شیخ حسن متشرعی؛ از فضلای حوزه علمیه مشهد، صاحب تألیفات فقهی که البته مخطوط است. ایشان که سالها در درس خارج آیتالله فلسفی شرکت کرده بود، بعد از رحلت ایشان به مدت دو سال در درس آیتالله خلخالی شرکت نمود. به نظر ایشان، قلم آیتالله خلخالی از بیان درسی ایشان بهتر است.
حجتالاسلاموالمسلمین حاج شیخ اسحاق فاضلی؛ مدت دو سال در درس ایشان حاضر میشد. ایشان که سالهای زیادی یعنی حدود ۲۰ سال در درس خارج آیتالله فلسفی شرکت کرده بود، پس از رحلت ایشان به مدت دو سال نیز در درس آیتالله خلخالی شرکت نمود.
حجتالاسلاموالمسلمین حاج سید محمدتقی احمدی؛ مدت دو سال در درس استاد حاضر میشد. ایشان نیز حدود ۱۵ سال در درس خارج آیتالله میرزاعلی آقا فلسفی در فقه و اصول شرکت کرده بود و پس از رحلت ایشان، در درس خارج آیتالله خلخالی نیز به حدود دو سال شرکت نمود.
آثار و تألیفات:
اصول فقه الشیعه؛ تقریرات کامل درس خارج اصول آیتالله خویی است که دو دوره شرکت کردند و آنها را با هم تلفیق نمودند. این تقریرات در ۸ جلد تنظیم شیعه که ۵ جلد آن به چاپ رسیده است. حجتالاسلاموالمسلمین شیخ علیرضا دوستی از شاگردان آیتالله خلخالی در تنظیم و تدوین آن دخیل بوده است. این کتاب چندسال پیش به چاپ رسید و اکثر اساتید و طلاب و فضلا از چاپ آن بیاطلاع هستند. آیتالله خویی در سال ۱۳۷۳ق بخشی از این تقریرات اصول را دیده بر آن تقریظ زده و از ایشان تعبیر به علامه نموده است.
فقه الشیعه: بحث اجتهاد و تقلید؛ تقریرات درس خارج فقه آیتالله خویی است در بحث اجتهاد و تقلید
فقه الشیعه: تقریرات بحث طهارت درس آیتالله خویی که پنج جلد آن منتشر شده است.
آیتالله خویی بر این تقریرات در سالهای مختلف تقریظ زدهاند و بسیار از آن تعریف کردهاند.
به نظر آیتالله حاج شیخ مصطفی اشرفیشاهرودی، این تقریرات از تقریرات آیتالله میرزاعلی آقا غروی، دقیقتر نوشته شده است.
تقریرات کامل درس خارج مکاسب آیتالله خویی؛ چاپ نشده است.
حاشیه بر کفایه؛ چاپ نشده است.
تقریرات کامل درس تفسیر آیتالله خویی؛ چاپ نشده است.
تحریفناپذیری قرآن؛ چاپ نشده است.
مهدی منتظر؛ مجموعه مقالات راجع به امام زمانعلیهالسلام که در یک کتاب به نام مهدی منتظر چاپ شده است.
فقه الشیعه: بحث اجاره، بیش از ۱۰۰۰ صفحه. حاصل تدریس خارج فقه ایشان در تهران است.
فقه الشیعه: بحث خمس. این کتاب نیز حاصل تدریس خارج فقه ایشان در تهران است که در چند سال گذشته، کتاب سال حوزه شناخته شد و از آن تقدیر گردید.
شریعت و حکومت: چاپ نشده است.
حاکمیت در اسلام یا ولایتفقیه: به زبان فارسی چاپ شده است. بعدها این کتاب به زبان عربی ترجمه شد.
اصول فقه الشیعه؛ تقریرات درس خارج اصول آیتالله خلخالی در مشهد است که با عنوان بحث مقدماتی به قلم شاگرد ایشان حجتالاسلاموالمسلمین مصطفی دری در یک جلد چاپ شد.
اصول فقه الشیعه: مقدمۀ واجب؛ تقریرات درس خارج اصول آیتالله خلخالی در مشهد است در بحث مقدمه واجب که به قلم شاگرد ایشان حجتالاسلاموالمسلمین سید کمالالدین موسوی تقریر شده است.
دیدگاههای خاص علمی
ولایتفقیه
آیتالله سید محمدمهدی خلخالی ازنظر فقهی، معتقدند که فقیه دارای ولایت است. ایشان فقیه را دارای ولایت فتوا، قضاوت، اجرای حدود، تصدی امور حسبیه، ولایت زعامت و حکومت و… میداند. ایشان معتقد است، پس از پیامبر و امامانعلیهمالسلام در عصر غیبت امام زمانعلیهالسلام، فقهای جامعالشرایط در صورت بودن زمینه و شرایط، باید تشکیل حکومت اسلامی داده و مردم نیز همکاری نموده و از حاکم اسلامی تبعیت کنند.
آیتالله خلخالی، در این زمینه کتاب حاکمیت در اسلام یا ولایتفقیه را تألیف و نظریات استدلالی خود را مفصلاً مطرح نموده و شبهات علمی وارده را پاسخ داده است. این کتاب به زبان فارسی نوشته شده است که بعدها به زبان عربی نیز ترجمه شده است. آیتالله خلخالی معتقد است فقیه عالیقدر، آیتالله خویی نیز ولایتفقیه را قبول داشتند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت، آیتالله خلخالی در تدوین قانون اساسی کشور، مورد مشاوره قرار گرفت و نظریات علمی خود را در اختیار مجلس خبرگان قرار داد. ایشان در زندگینامۀ خودنوشت نیز به این مطلب تصریح نموده است.
سایت مشرق، در ۱۹ تیر ۱۳۹۰ش به نقل از شبکه اجتهاد (وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیۀ قم) نوشته است:
استاد خلخالی در جمع طلاب حوزۀ علمیۀ مشهد فرمودند:
«برخی فکر میکنند سیدنا الاستاذ، مرحوم آیتالله خویی، ولایتفقیه را قبول ندارد! این اشتباه است. ایشان بهشدت ولایتفقیه را قبول دارد و آنهایی که میگویند آیتالله خویی ولایتفقیه را قبول ندارد؛ یا مطالعه نمیکنند یا نمیفهمند.
همچنین آیتالله خلخالی در مناسبتی دیگر در تاریخ بیستم آبان ۱۳۸۹ش در منزل خود، بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی و حفظ این حکومت در زمان غیبت امام زمانعلیهالسلام تأکید نموده و مسئولیت زعامت و رهبری این حکومت اسلامی را برعهدۀ فقیه جامعالشرایط اعلام مینماید.»
استاد خلخالی در ادامه میفرماید:
«بزرگانی مانند مرحوم صاحب جواهر و آیتالله خوئی بهمراتب بالای ولایت مطلقه فقیه قائل بودند.»
مخالفت با گرایشات فلسفی و عرفانی
استاد آیتالله خلخالی یعنی مرحوم آیتالله خویی در ایام دوران تحصیلی نجف، سالها به تحصیل فلسفه و عرفان نظری پرداخت. ایشان سالها مبانی فلسفی و عرفان نظری را نزد حضرات آیات سید حسین بادکوبهای و شیخ محمدحسین غرویاصفهانی فراگرفت. تقریرات درس شرح منظومه آیتالله شیخ محمدحسین غرویاصفهانی را نیز نگاشت که مورد اعجاب آیتالله بهجت قرار گرفته بود. مدتی نیز به تدریس اسفار در نجف پرداخته بود. در سیر و سلوک عملی نیز از اساتیدی چون حضرات آیات میرزاعلی آقاقاضی و سید عبدالغفار مازندرانی بهره گرفته بود. درعینحال اشکالات و نقدهای جدی بر این مبانی داشت و با آنها مخالف بود و در درسهای خود، به مناسبتهای مختلف فقهی و اصولی نقدهای خود را مستدل بیان مینمود. علامه محمدتقی جعفری در رسالۀ الامر بین الامرین که تقریرات درس ایشان است، نقدهای فلسفی ایشان را بیان کرده است. در شرح عروه نیز آیتالله خویی در بحث فقهی نجاسات، مخالفت خود را با عقاید عرفان نظری بیان نموده است.
آیتالله خلخالی که از خصیصان آیتالله خویی بود، این نقدها را بررسی نموده و اشکالات ایشان را وارد میداند، علاوه بر آنکه از استاد خود آیتالله شیخ صدرا بادکوبهای نیز که مخالف عقاید فلسفی بود متأثر گردید. لذا به عقاید فلسفی و عرفانی گرایش نداشته و بلکه مخالف هستند. خصوصاً فلسفهای که منتهی به عرفان نظری وحدت وجودی گردد. آیتالله خلخالی ضمن مصاحبهای در مجله حریم امام، به این مطلب تصریح نموده است.
این نکته نیز طبیعی است که آیتالله خلخالی ضمن مباحثه با فضلا و رفقای همدرسی خود مانند علامه محمدتقی جعفری، شهید سید محمدباقر صدر ودیگران مباحث فلسفی و عرفانی را مطرح و مورد نقدو بررسی قرار داده باشد. ایندو بزرگوار همدرسی آیتالله خلخالی در درس آیتالله خویی بوده و در مباحث فلسفی و عرفانی کار کرده بودند بلکه از اساتید فلسفه حوزۀ علمیۀ نجف بودند. درعینحال نقدهایی جدی بر مبانی فلسفی و عرفانی داشتند.
توصیههای علمی و معنوی
آیتالله خلخالی در دیدار با جمعی از طلاب میفرمودند:
نکتهای را برای عموم طلاب عرض میکنم. خداوندمتعال میفرماید: «یَرْفَعِالله الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ و الله بِما تَعْمَلُونَ خَبیر». در این آیۀ مبارکه، نکتۀ مهمی است که ایمان از شما و علم از ما: «آمنوا منکم … اوتوا العلم»؛ اگر شما آن مقام ایمان را تحصیل کردید، ما هم به شما علم را میآموزیم، چون: «العلمُ نورٌ یقذفه الله فی قلب مَن یشاء».
مطلب دوم اینکه آیۀ مبارکه میگوید ایمان و علم، درجات دارند. ایمان حدّ یقف ندارد، علم هم حدّ یقف ندارد. قدم به پیش بگذارید و به درجۀ کم ایمان و اصطلاحات استدلالی اکتفا نکنید. خدا را باور کنید و درجۀ ایمان را بالا ببرید. نمونههای درجات علم برای ما مشخص است. امیرالمؤمنینعلیهالسلام اعلیدرجاتِ ایمان را داشت. وقتی با خدا تماس میگرفت و عبادت میکرد چه حالی داشت؟! از خود بیخود میشد و این اعلیدرجۀ ایمان است.
گاهی انسان از باب فن، علم و استدلال علت و معلول و استدلال دور و تسلسل، یک ایمان فنی پیدا میکند، این یک چیز بازاری و معمولی است؛ لکن باور نیست! باور فوق این است که آن درجۀ عالی را پیدا کنند. ما باید آن را دنبال کنیم تا بتوانیم نزد خدا قرب و منزلتی پیدا کنیم. علم هم همینطور است.
علم هم متأسفانه الآن در حوزهها محدود شده به مدرکگیری! و این هم یک مشکلی است که یک فاضلی، عالمی، طلبهای به یک گواهی که از حوزهها میگیرند، اکتفا میکند. نه برادر! تو علمت را بالا ببر، عمر است، سرمایه است این سرمایه را میخواهی چه کار کنی؟! تو الآن سرمایه را آوردی برای این راه، لذا برو بهپیش، علمت را بالا ببر تا به درجۀ اجتهاد برسی: «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُون» علمت را تا حد تفقه و اجتهاد بالا ببر تا جایی که حرفت برای دیگران حجت باشد، حجت نیست إلا أن یکون فقیهاً، ما مسئلهگو نمیخواهیم! مسئلهگو فراوان است، طلاب حوزه باید به درجۀ اعلای اجتهاد برسند، یعنی با این هدف جلو بروند، ما نیاز داریم. اشتهار و عظمت شیعه به مراجعش بوده است، مراجعی که کلمه آنها برای تمام حجت باشد، ما آن را میخواهیم و از حوزهها این انتظار را داریم، اما متأسفانه الآن این معنا یکقدری در حوزهها ضعیف شده است و من از برادران عزیزم، نور چشمان عزیز، جوانها، خواهش میکنم، تقاضا میکنم، عرض میکنم که عزیزان؛ اکتفا نکنید به مدرک و جلو بروید. آیۀ مبارکه شما را به این جهت دعوت میکند.
آیۀ مبارکهای که خواندم، نکتۀ دقیق دیگری هم دارد و آن اینکه «و الله خبیر بما تعملون». یعنی این نصایح ما بود و لیکن خدایمتعال به اعمالتان خبیر است، مراقبت الهی پشت سر هست. نکند یکوقتی به علمتان مغرور بشوید و بگویید حالا که به درجۀ عالی رسیدم همه باید به من احترام کنند! نه اینطور نیست.
من در این رابطه دو سه مطلب از علمایی که در نجف دیدیم، برای شما استشهاد میکنم. بزرگانی که بهترین درجۀ مرجعیت و عالمیت را داشتند اما غرور علمی در آنان نبود. مثلاً مقام علمی مرحوم آیتالله سیدمحمود شاهرودی گفتنی نیست و بر همگان معلوم بود. اما این مرد بهقدری متواضع بود که وقتی وارد مجلسی میشد، همانجایی که خالی بود مینشست، طلبهها خجالت میکشیدند و با اصرار ایشان را کنار مینشاندند. خوب این کار برای طلبهها تعلیم عملی بود که تواضع کنند.
یا مرحوم آقاسیدعبدالهادی شیرازی، این عالم بزرگوار که نماز جماعت ایشان در نجفاشرف امتیاز فوقالعادهای داشت و همۀ فضلا در نماز ایشان شرکت میکردند، هم از اخلاق متواضع بسیار عالی برخوردار بود. من خودم میدیدم این آقا گاهی در بازار میآمد مثلاً سبزی، یا خیار میخرید، دستمالی در جیبش داشت در آن میریخت، در کنار عبا میگذاشت، عبا را هم جمع میکرد و میرفت. با آن مقام علمی، اینجور تواضع داشت. این مثالها را عرض میکنم که روحانی با اینکه درجات علم و ایمان را دارد، بایستی متواضع باشد، تواضع از روحانی بهترین تبلیغ برای مردم است. مردم وقتی ببینند یک روحانی محترم با علم و تقوا اینقدر تواضع میکند، در آنها هم اثر میکند.
کفایه را درس مرحوم آقا شیخ مجتبی لنکرانی که از علمای بزرگ و شاگردهای مرحوم نائینی و مرحوم آقاضیاء بود، شرکت میکردم. مکاسب را نزد مرحوم آقامیرزاحسن یزدی که ایشان هم از علمای بزرگ و از شاگردهای مرحوم آقای ضیاء عراقی بود خواندم. اینها هم واقعاً در اخلاق، ادب، تواضع و فروتنی نمونه بودند. با طلبهها خیلی پدرانه برخورد میکردند، در بحث خیلی آمادگی داشتند و خوشحال میشدند که ماها حرف بزنیم و سؤال کنیم، میگفتند ما نمیخواهیم منبر برویم، حرف بزنید، اشکال کنید. از این طریق طلبهها را تربیت میکردند، مخصوصاً آقا شیخ مجتبی لنکرانی خدا رحمتش کند، خیلی خوشاخلاق و متواضع بود، خیلی هم مزاح میکرد.
طلبهها باید به عمر و جوانی خود اهمیت بدهند و آن را هدر ندهند. طلاب باید درس بخوانند و تحصیل کنند تا به مقام فقاهت برسند و اسلام را ترویج و تبلیغ کنند.
آیتالله خلخالی در دیدار جمعی دیگر از طلاب فرمودند:
امروز روزی است که ما به حضور روحانیان در جامعه احتیاج داریم و حضورشان باید در جامعه پُررنگ باشد. ایمان و تقوا و توجهدادن مردم به خداشناسی و اصول عقاید هماکنون خیلی مورد ضرورت است. دشمنان امروز بخصوص از نظر فرهنگی به تشیع هجوم آوردهاند و این بار سنگینی است که حوزههای علمیه باید بر دوش بکشند. عزیزان ما در حوزههای علمیه باید دقت کنند و پاسخ بدهند و تا از نظر علمی قوی نباشند نمیتوانند در مقابل این هجمۀ فرهنگی که به اسلام شده، پاسخگو باشند.
ای طلاب! توکل کنید به خدا و در این راه هرچه زحمت بکشید و تحمل بکنید، اجر شما بیشتر خواهد بود. برای این جهت که میخواهید عمرتان را در راه خدا صرف کنید، فایدهای به مردم برسانید، مردم از معلوماتتان استفاده بکنند، اجرتان بیشتر است. سرمایۀ شما علم و تقوا است. همین را شما در راه خدا صرف کنید بهترین نتیجه را دارد. بهتر از این است که در مقابل آنهایی که تجارت مالی میکنند، تجارت بکنید با آن مالی که در اختیارتان نیست. البته خدا آنها را هم اجر میدهد و آنها را هم بیاجر نخواهد گذاشت و لیکن ما طلبهها به این امید هستیم. ما میگوییم «و من یتوکل علیالله فهو حسبه». فقط توکل بر خدا. انسان به غیر خدا به چه کسی توکل کند، به چه کسی امید داشته باشد؟! به هرکسی امید داشته باشد مثل خود ما عاجز است، پس بهترین توکل، توکل به خود خدا است.
تنظیم و ویراستاری: شبکه اجتهاد
—————————————————————
[۱]. منابع ارجنامه: گفتگو و خاطرات شخصی نویسنده از شخص آیتالله خلخالی؛ گفتگو با اساتید و فضلای حوزه علمیه مشهد؛ زندگینامه خودنوشت آیتالله خلخالی با امضای خود ایشان؛ گنجینه دانشمندان (تألیف حاج شیخ محمد شریف رازی)، جلد ۴ در شرححال آیتالله خلخالی؛ مصاحبه آیتالله خلخالی با مجله حریم امام (ویژهنامه آیتالله خویی)؛ مصاحبه با آیتالله خلخالی در روزنامه جمهوری اسلامی؛ کتاب شمع فروزان (زندگینامه آیتالله خویی)؛ آثار و تألیفات آیتالله خلخالی.