اختصاصی شبکه اجتهاد: امسال جام جهانی فوتبال با یک تفاوت ویژه برگزار میشود: استفاده از تکنولوژی کمکداور ویدیویی (VAR). این تکنولوژی چنانکه از نامش پیداست، به داور مسابقه کمک میکند که در موارد مشکوک با استفاده از تصاویر ضبطشده توسط دوربینهای مخصوص و با همکاری یک تیم داوری مستقر در اتاق بررسی ویدیویی بهشکلی درست و دقیق تصمیم بگیرد. این تکنولوژی برای کم شدن خطاهای داوری و عادلانهتر شدن فوتبال و نتایج بازیها استفاده میشود. اما این تکنولوژی سالها مخالفانی جدی داشت که مخالفت آنها بهقدری مؤثر بود که استفاده از این تکنولوژی را تا به امروز به تأخیر انداخت و کاری کرد که امروز هم با محدودیت زیاد و صرفاً برای موارد خاص در زمین فوتبال به کار رود.
مخالفان VAR مدعی هستند که این تکنولوژی از سرعت و جذابیت فوتبال میکاهد و دراماتیک بودن این بازی پرطرفدار را بهخطر میاندازد. ایشان معتقدند که باید اشتباهات داوری را بهعنوان جزئی از ماهیت فوتبال پذیرفت و نباید با این اشتباهات بهشکل غیرطبیعی مقابله کرد. درواقع این مخالفان که سالها حرف خود را در فیفا بر کرسی نشانده بودند و اکنون نیز تا حد زیادی استفاده از این تکنولوژی را محدود کردهاند بر این باورند که باید به سود جذابیت و سرعت، از تحقق عدالت در بازی گذشت و نباید اجازه داد قدرت تکنولوژیک بشر بخشهایی از جذابیتهایی را که حاصل ضعف قوای انسان در پدیدهای مثل فوتبال است، از آن بگیرد و لذت بازی و تماشای آن را کم کند. اینها فوتبال را بهعنوان یک سرگرمی جزئی از نظام بههم پیوستهای میدانند که در تلاش است برای انسان لذتهای موقت بسازد. پس در این نگاه کلان اجازه نمیدهند، جذابیت و سرعت که از مؤلفههای اصلی این سرگرمی است، قربانی مفاهیمی مانند عدالت شود و حتی اگر با تکنولوژی بتوان عدالتی صددرصدی را هم در زمین فوتبال پیاده کرد، آنها هرگز اجازه ورود آن را به زمین بازی نخواهند داد.
این نظر (مخالفت با کاربست تکنولوژی و نادیدهگرفتن اهمیت عدالت به سود جذابیت) سالها در مهمترین رسانههای دنیا مطرح شد، جدی گرفته شد، بررسی شد و مهمتر از همه اینکه مؤثر واقع شد. هیچگاه باورمندان این نظر به سخره گرفته نشدند و هرگز به عقبماندگی و تکنولوژیستیزی متهم نشدند.
روزهای پایانی ماه رمضان امسال با آغاز جام جهانی مقارن شد. روزهایی که مانند سالهای پیش با بحثهای بسیاری بر سر رؤیت هلال ماه شوال و اعلام آغاز عید همراه شد. معمولاً عمده بحثها در این موضوع به اختلافنظرهای اجتهادی اختصاص مییابد. اما در این میان عدهای ضرورت بهکارگیری تکنولوژی به هر قیمتی را پیشفرض گرفته و میپندارند که هر نوع مخالفت با کاربردهای تکنولوژی بهمعنای عقبماندگی است. آنها که دل در گرو ایمان دینی ندارند از همین فتواها و شیوههای استهلال دستاویزی برای اثبات عقبماندگی دین میسازند و حتی تلاش برای رؤیت هلال با چشم مسلح را هم نمودی از همین عقبماندگی میدانند؛ چراکه وقتی با محاسبات نجومی میتوان اول ماه قمری را تشخیص داد، دیگر اساساً نیازی به تلاشی برای رؤیت نیست. برخی دینمداران هم بدون دقت در متون دینی بهکارگیری تکنولوژی را ضرورتی اجتنابناپذیر میشمارند و صریحاً و سریعاً هرگونه مخالفت با بهرهگیری از تجهیزات در رؤیت را به پویا نبودن فقه در دستگاه اجتهادی معتقد بهضرورت رؤیت با چشم غیرمسلح تعبیر میکنند. البته باید حساب کسانی را که بنا بر فرآیند استنباط و مبتنی بر استظهار از ادله، رؤیت را اعم از رؤیت با چشم عادی میشمارند و نقد و مخالفتشان با آن گروه روشمند و مبتنیبر شیوه اجتهادی است، جدا کرد.
دینستیزان موضوع این یادداشت نیستند،اما در باره ناقدان دینمدار رؤیت باید گفت که اگر این ناقدان دین را نظامی میدانستند که احکام آن مبتنیبر بنیادهایی است که تمام اجزای زندگی انسان را بههم پیوند میدهد، پیش از نقدهای تکنولوژیپرستانه به این فکر میکردند که شاید در نظام دینی چیزهایی مهمتر از تشخیص دقیق و تکنولوژیک اول ماه وجود دارد که در منوط کردن برخی احکام حج و صیام به رؤیت هلال مدنظر بوده است؛ شاید شیوهای از زندگی برای انسان متدین در نظام دینی تدبیر شده است که مستقیماً به خود مسئله رؤیت مربوط است و با تلاش مکلفان برای رؤیت هلال محقق میشود. اینکه شاید دین تعمد داشته است سر انسان مسلمان را گاهگاهی بهسوی آسمان بچرخاند و اینکه شاید این تلاش برای رؤیت هلال خود بخشی از نظام تربیتی و سلوکی انسان مسلمان است که فوایدی روحی و معنوی را برای او پدید میآورد. شاید این دستور در کنار سایر دستورات دینی نوعی متفاوت از مدیریت، شهرسازی و … را برای جامعه اسلامی فراهم کند. اینها در حد یک احتمال است، اما هشداری است بر اینکه نباید از ضرورت پژوهش نظامواره در دستورات دینی، ولو جزئیترین و بهظاهر بیاهمیتترین آنها، غافل شد. دستکم باید بهاندازه طرفداران فوتبال به ریشههای دین توجه داشت و در پی کشف بنیادهای احکام بود و بهراحتی و بدون پژوهش، مصالح دینی احتمالی را پیش پای توسعه تکنولوژی قربانی نکرد. صدالبته این پژوهشها پیش از هرچیز نیاز به پژوهشگرانی دارد که به دین و جامعیت و خاتمیت آن باور حقیقی داشته باشند و از حس حقارت زاییده دنیای مدرن رهیده باشند و دیدشان در سجده پیش پای بت تکنولوژی محدود نشده باشد.
۱ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
پس بنظر نگارنده اشتباه در تشخیص فقها با وجود ابزاری که میتوان از طریق آنها در صد خطا را به میزان زیادی کم کرد جزئی از ماهیت فقه است و هیچ اشکالی ندارد؟؟!!واقعا مفهوم عدالت نزد این بزرگوار اینقدر بی ارزش است؟؟؟