labelاجتهاد و اصول فقه, دیدگاه و گزارش
commentبدون دیدگاه

راهکار شتاب به موتور اجتهاد تمیز ادله مرجع و عادی است/لزوم توسعه منطقه‌الفراغ و حجیت ادراکات عقلایی

در نشست رونمایی از کتاب «مکتب اجتهادی آخوند خراسانی» اثر آیت‌الله مصطفی محقق داماد به تأکید مؤلف بر مسئله صیانت از کرامت انسانی و پذیرش آن به صورت یکی از ادله اجتهاد تصریح و راهکارهایی همچون توسعه منطقه‌الفراغ، حجیت ادراکات عقلایی و تقسیم ادله به ادله مرجع و ادله عادی در راستای شتاب به موتور اجتهاد مطرح شد.

به گزارش خبرنگار اجتهاد، مراسم رونمایی از کتاب «مکتب اجتهادی آخوند خراسانی» تألیف آیت‌الله سیدمصطفی محقق‌داماد با حضور فرهیختگان و اساتید حوزه و دانشگاه و سخنرانی حجج‌الاسلام دکتر داود فیرحی، رحیم نوبهار، غلامحسین ابراهیمی دینانی، اکبر ثبوت و علی ططری شامگاه شنبه ۲۶ آبان‌ماه در کتابخانه ملی ایران برگزار شد. در ادامه گزارشی از ارائه اساتید سخنران پیش‌رویتان قرار می‌گیرد.

لزوم توسعه منطقه‌الفراغ و حجیت ادراکات عقلایی/ خوش‌بینی به اتقان برخی منابع شرعی یک بلاست

حجت‌الاسلام رحیم نوبهار، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی: می‌خواهم این اثر را از منظر دغدغه‌های مؤلف آن بررسی کنم. یکی از دغدغه‌های بسیار مهمی که در این کتاب مطرح شده مسئله توقف اجتهاد و تسلط روح تقلید است. وقتی درباره تاریخ ادوار فقه شیعی سخن می‌گوییم به این نکته برمی‌خوریم که از زمان شیخ طوسی تا ابن‌ادریس عموماً فقها مقلد بودند و تحت هیمنه شیخ طوسی جرئت اجتهاد نداشتند. نباید گمان ببریم آن وضعیت مخصوص تاریخی بوده و سپری شده است. ممکن است امروز نیز با تسلط نوعی شهرت‌گرایی به همین آسیب گرفتار شویم. راهکار آیت‌الله محقق‌داماد برای برون‌رفت از این آسیب، آزاداندیشی در عین احترام به سنت گذشتگان و رعایت اخلاق نقد و پژوهش است.

دغدغه دیگری که در این کتاب مورد نظر بوده مسئله توسعه سخن گفتن به نام خداوند است، این خیلی مسئله مهمی است. یکی از نواندیشان مسلمان کتابی نوشته است و در آن اظهار کرده «فقیه از طرف خداوند سخن می‌گوید». این دغدغه بزرگ و مقدسی است. البته فرصت نیست در این باره توضیح دهم ولی راهکاری که آیت‌الله محقق‌داماد در این زمینه پیشنهاد می‌کنند توسعه منطقه‌الفراغ و حجیت ادراکات عقلایی است. البته لازم است این دریافت‌ها همچنان قید عقلایی داشته باشند و به خداوند نسبت داده نشوند. در عین این‌همانی حکم عقل و شرع، ضرورت ندارد بسیاری از دریافت‌های عقلایی را به خداوند نسبت بدهیم. در حوزه‌هایی از ساحت زندگی اجتماعی که شریعت فی‌الجمله ره‌آوردهایی داشته است باید به آزمون و خطا روی آوریم و به تجربه زیسته خودمان اهمیت دهیم.

مسئله قشری‌گرایی در تفسیر متون یکی دیگر از دغدغه‌های مؤلف است. اسلام دینی متن‌محور است. متن در شریعت ما بسیار مهم است. علت مهم فربه شدن مباحث تفسیری و اصول فقه این است که متن در شریعت ما مهم است. متأسفانه قشری‌گرایی در تفسیر به برداشت‌های ما از متون دینی آسیب زده است. در متن کتاب به این مسئله اشاره شده و درباره نظریه روح معنا که می‌تواند لباس گشادتری بر قامت لفظ بپوشاند سخن به میان آمده است.

مسئله خردگریزی یکی از آفات فقه و شریعت است که در این کتاب کانون توجه مؤلف بوده است، از رهگذر اهمیت دادن به عقل و عقلا می‌توان از این آسیب و معضل رهایی یافت. واقعیت این است که خوش‌بینی به اتقان برخی منابع شرعی مانند حدیث یک بلاست. نمی‌توانیم صرفاً به استنادات کتب رجالی بسنده کنیم و لازم است بصیرت‌های راویان و حتی منافع احتمالی آنان را مدنظر قرار دهیم.

در موارد بسیار در جای‌جای جهان اسلام فقه به عاملی برای دسته‌بندی‌های موهوم و کرامت‌ستیز بدل شده است. بر این اساس، دسته‌بندی‌های فقهی به عاملی برای برخورداری و نابرخورداری از امتیازات اجتماعی بدل شده است و این امر زیان‌آور است. راه‌حلی که در این کتاب برای این معضل پیشنهاد شده پذیرش کرامت انسان در قالب یک اصل مبنایی است. گرچه آخوند خراسانی این سخن را صراحتاً بیان نکرده و مؤلف براساس دستگاه فکری آخوند خراسانی آن را مطرح کرده است، اما به نظرم روح آخوند خراسانی از شنیدن این سخن خرسند خواهد شد.

خواهش می‌کنم فقه‌پژوهان روی این مسئله تأمل کنند. باید مسئله ایمان و کفر را به صورت یک امر اعتقادی بپذیریم، ولی نه در ساحت شهروندی. اگر بخواهم آثار این مبنا را برشمارم تا صبح می‌توانم سخن بگویم. متأسفانه از شریعت برداشت‌های عدالت‌ستیز داریم و گاهی تفسیرهایی ارائه می‌دهیم که حتی ذهن یک جوان مؤمن را هم اقناع نمی‌کند. باید اصل عدالت را در سلسله علل احکام بپذیریم.

راهکار شتاب به موتور اجتهاد تمیز ادله مرجع و عادی است/ آخوند خراسانی هم قهرمان اصول و هم قهرمان حوزه سیاست

حجت‌الاسلام داود فیرحی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران: این کتاب بسیار منسجم است و انسان هر گامی که پیش می‌رود با دنیای جدیدی مواجه می‌شود. در مجموع می‌توان این اثر را به سه قسمت تقسیم کرد؛ بخش نخست که تاریخچه مختصری از اجتهاد شیعه است. بخش دوم کتاب اختصاص به شخصیت قهرمان تجدد در ایران، یعنی آخوند خراسانی دارد. وی شخصیت عجیبی داشت؛ هم قهرمان اصول بود و هم قهرمان سیاست. یکی از کارهایی که ایشان انجام داد هدایت جنبش مشروطه بود.

مرحوم آخوند خراسانی شخصیتی عجیب است، هم قهرمان اصول و هم قهرمان حوزه سیاست و حوزه‌های متعدد دیگر هست و یکی از مهم‌ترین نقش‌های ایشان هدایت جنبش مشروطه است، دوستانی که در حوزه فکر و اجتماعی کار می‌کنند، می‌دانند که این هنر بزرگی است که کسی در یک دوره یک نوع مرجعیتی پیدا کند و یک حرکت اجتماعی را از پراکنده شدن یا در معرض پرتگاه‌های متعدد، نجات دهد و به یک نتیجه محصلی برساند که نتیجه آن مجلس شورای ملی و ظهور نظام سیاسی مشروطه است؛ این کار بزرگی است که این بزرگ مرد انجام می‌دهد و ادبیات همه این بحث‌ها دینی و اجتهادی است.

قسمت سوم کتاب که شاهکار است اجتهادات ناب آیت‌الله محقق‌داماد را دربرمی‌گیرد، به نظرم ایشان سعی کرده خودش را پشت احترامی که به مرحوم آخوند خراسانی دارد متوقف نکند. در این بخش کتاب مباحث بسیار مهمی مطرح شده است. نوآوری‌های این کتاب بر مبنای اجتهاد آخوند خراسانی است اما حقیقتاً فراتر از اجتهاد آخوند است. درباره این بخش از کتاب نکته‌ای عرض می‌کنم. مدتی است که بحثی در جامعه مذهبی مطرح شده است و آن اینکه آیا ادله اجتهادی و استنباط هم‌عرض هستند یا خیر؟ بزرگانی در این باب سخن گفته‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که یکی از راهکارها برای شتاب دادن به موتور اجتهاد تقسیم ادله به ادله مرجع و ادله عادی است.

از جمله ادله برتر عدالت و کرامت است؛ مفهوم کرامت یعنی اینکه انسان بماهو انسان، قطع نظر از هر مضاف و مضاف‌الیه دیگری، از آن حیث که مخلوق برتر خداوند است مورد احترام است. هیچ امری از جمله مذهب، نژاد، جنسیت، ثروت، سنت و تاریخ نمی‌تواند با اصل کرامت انسان معارض باشند. کرامت انسان صراطی است که هر دلیلی با آن تعارض پیدا کند از بین خواهد رفت و به تعبیری، کرامت انسان فلز است و سایر ادله به‌ سان شیشه هستند.

مهم‌ترین نتیجه کرامت، برابری انسان‌ها به خصوص در حقوق بنیادین است، یکی از این حقوق بنیادین حق حیات، حق مالکیت و حق تعیین سرنوشت و حق اعتراض به عصیان‌گر نسبت به این حقوق است، یعنی حق اعتراض به کاسبان هست، در واقع اینها مبناهایی هستند که از اصل کرامت و اتخاذ اصلی کرامت به عنوان دلیل برتر دیده می‌شود. من وقتی کتاب را می‌خواندم این مباحث در آن تبلور داشت و دیدم که به آخر رسید و من همچنان منتظر بودم که کاش این بحث‌ها با تفسیر بیشتری توضیح داده شود و دعا می‌کنم که عمر استاد طولانی و این کتاب مقدمه‌ای بر یک گفتمان بزرگ باشد.

مصطفی محقق داماد آخوند خراسانی زمان ماست/ فقیه خوب کسی است که علم اصول را به خوبی بداند

غلامحسین ابراهیمی دینانی، استاد فلسفه اسلامی: «مکتب اجتهادی آخوند خراسانی» درباره شخصی نوشته شده که یکی از علمای علم اصول در تاریخ مقدس اسلام است، علم اصول یگانه علمی است که در شرق و غرب نظیر و سابقه ندارد و تتها در جهان اسلام است. این علم می‌کوشد که از آیات و روایات احکام خداوند را استنباط کند.

گذشتگان ما به ویژه در جهان اسلام معتقدند که هر علمی موضوع دارد و درباره موضوع علم اصول سخن خوبی از سوی آیت الله بروجردی بیان شد که فقیه در علم اصول به دنبال حجت برای فتوا می‌گردد، به عبارتی آن حجتی که مضمون سخن یک فقیه هست، حجت است و باید مصادیق این حجت را پیدا کنیم. علم اصول، علمی بسیار دقیق است و علم اصول قهرمانانی از جمله میرزای قمی، شیخ انصاری و آخوند خراسانی و دیگرانی دارد.

کتاب «کفایه الاصول» مرحوم آخوند خراسانی در نهایت اختصار و ژرفا و عمق است، آخوند خراسانی در اصول دقیق بود چون فلسفه خوانده بود. ایشان از فلسفه استفاده کرد، اصول را تعالی داد و دقیق ترین مسایل را به کار برد. من معتقدم تمام مباحث اصول در سه کلمه خلاصه می‌شود مدلول، مفهوم و معنی که هر سه به هم وابسته است.

در علم اصول فقه سه کلمه خیلی اهمیت دارد؛ مدلول، مفهوم و معنا. تازه‌ترین مباحث فلسفه غرب نیز درباره فلسفه زبان است. اگر انسان مفهوم نداشت چه می‌شد؟ تمایز تمام حیوانات، نباتات و همه هستی با انسان در این است که آن‌ها مفهوم ندارند. مثلاً شیر قدرت دارد ولی مفهوم ندارد. وقتی مفهوم ندارد معنا را نمی‌فهمد.

معنا چیست؟ معنا کجاست؟ معنی در ذهن است یا در خارج است یا هم در ذهن است و هم در خارج؟ اصلاً چه چیزی هست که معنا نداشته باشد؟ آیا بی‌معنا معنا ندارد؟ چرا حتی از خود بی‌معنی می‌فهمیم که معنی دارد؟ بی‌معنی‌ترین سخنان نیز معنا دارد. حالا آیا من معنا را می‌سازم یا اینکه معنا به من معنا می‌دهد؟ اگر من معنا نداشته باشم، چگونه معنا را بسازم؟ اساساً خود معنا معنا دارد.

مولوی سخنی گفته که حائز اهمیت است «گفت المعنی هوالله شیخ دین/ بحر معنی‌های رب العالمین». معنا خداست. اگر نگوییم معنا خداوند است چگونه می‌توانیم معنا را معنا کنیم. آخوند خراسانی در آثار خود به بحث درباره معنا، مفهوم و وضع پرداخته است. ایشان در مباحث الفاظ، استصحاب و … به خوبی در این باره صحبت کرده است. با این حال در یک موضوع زیرکانه از بیان بحث عبور کرده است؛ آن موضوع همانی است که فردی توانسته تاکنون حرف آخر را درباره‌اش بیان کند. موضوعی که آخوند خراسانی از آن عبور کرده مسئله جبر و اختیار است. با اینکه کتاب ایشان به زبان عربی است، وقتی به بحث درباره جبر و اختیار می‌رسد به زبان فارسی می‌نویسد: «قلم چون به اینجا رسید سر بشکست».

آقای محقق‌داماد هم شجاعت به خرج داده و این اثر را نوشته است. ایشان آخوند خراسانی زمان ماست. بنده چند سال در درس پدرشان حاضر می‌شدم. درباره شخصیت پدرشان عرض کنم که در اصول فقه «لیس له نظیر» و حقیقتاً مانند نداشت. امروز فقیه خوب هم کسی است که علم اصول را به خوبی بداند. آیت‌الله محقق‌داماد چون اصولی خوبی بود فقیه خوبی هم بود.

نگاه متفاوت میرزای قمی به پیروان سایر مذاهب/ آیا تمام کافران به جهنم خواهند رفت؟

اکبر ثبوت،‌ پژوهشگر تاریخ اسلامی: در وهله نخست به اصحاب فکر تبریک می‌گویم که روزگار غربت آخوند خراسانی به سر آمده است، آن هم به دست یک فقیه، فیلسوف و حقوقدان که دنیا را می‌شناسد. این کتاب گامی مهم در عرصه شناسایی یکی از بزرگ‌ترین مغزهای تاریخ ماست که ناشناخته مانده است. امیدوارم که در این راستا گام‌های بعدی نیز برداشته شود.

وقتی کتاب را خواندم به گفت‌وگویی از جاحظ برخوردم. به نظرم موضوع این گفت‌وگو در کتاب‌های اصولی ما به ویژه در کتاب «قوانین» میرزای قمی مطرح شده است. متأسفانه کتاب «قوانین» در حال حاضر منسوخ شده و اساساً علم در زمان ما منسوخ شده است. موضوع این گفت‌وگو این است که آیا کسی که از مذهب و دین حق پیروی نمی‌کند در برابر خداوند مورد مؤاخذه و عقاب است یا خیر؟ بسیاری از علما از ابعاد مختلف به بررسی این قضیه پرداخته‌اند.

مفسران ذیل آیاتی از قرآن که به بحث درباره مستضعفان فکری اختصاص دارد، به بررسی این موضوع پرداخته‌اند. همچنین در کتب حدیثی نیز در روایاتی درباره مستضعفان فکری به این مسئله پرداخته شده است. در کتاب‌های اصول فقه مانند «رسائل» شیخ انصاری نیز در این مورد بحث شده و به نظرم تفصیلی‌ترین بحث در این موضوع را میرزای قمی در مباحث تقلید کتاب «قوانین» بیان کرده است.

آیا پیروان سایر مذاهب در قیامت مورد مؤاخذه قرار می‌گیرند؟ دقیق‌ترین و جامع‌ترین بحثی که در این موضوع بیان شده در کتاب میرزای قمی است. میرزای قمی دیدگاه روشنگرانه در این مسئله داشت و گفته که حکم مقلدان سایر مذاهب مانند مقلدان شیعه در اصول اعتقادی است و خداوند آن‌ها را مؤاخذه نمی‌کند.

میرزای قمی درباره کسی که از آیین حق پیروی نمی‌کند می‌گوید که چند فرض قابل تصور است؛ نخست آنکه آیا اساساً آن شخص می‌داند باید از آیینی پیروی کرد یا اینکه نمی‌داند باید پیرو آیینی باشد؟ فرض دوم مربوط به کسی است که می‌داند باید از آیینی پیروی کرد، منتها تصور می‌کند فلان آیین آیین حق است؛ لذا به اعتبار حق بودن آن آیین به پیروی از آن می‌پردازد. فرض سوم این است که کسی می‌داند این آیین باطل است و می‌داند نباید از آیین باطل پیروی کرد. همچنین آگاه است که باید از آیین حق پیروی کرد. با وجود این از روی عناد از آیین باطل پیروی می‌کند.

میرزای قمی در پایان بحث خود به این نتیجه می‌رسد که در میان این چند حالت فقط کسی معاقَب و مورد مؤاخذه است که می‌داند باید از آیین حق پیروی کرد و آیینی که از آن پیروی می‌کند آیین باطل است اما باز هم از روی عناد و سرکشی از آن تبعیت می‌کند. میرزای قمی در ادامه تصریح می‌کند که اکثریت قریب به اتفاق مردمی که از آیین‌ها پیروی می‌کنند جزو دسته آخر نیستند؛ یعنی به اعتقاد ایشان عموم مردم یا نمی‌دانند باید از آیینی پیروی کرد یا آیین حق را نمی‌شناسند و یا تصور می‌کنند آیینی که از آن پیروی می‌کنند حق است.

میرزا نیز بحث تقلید را مطرح می‌کند و صریحاً اعلام می‌کند که تقلید در اصول اعتقادی جایز نیست. این در حالی است که عموم مردم در اصول اعتقادی خود مقلد هستند. فرض بگیریم یک گروهی مقلد نباشند ولی اکثریت مردم در اصول دین مقلدند؛ یعنی نگاه می‌کنند فلان واعظ یا فلان عالمی که او را به علمیّت می‌شناسد درباره یک مسئله، مثلاً مسئله خلافت پس از پیامبر(ص) چه می‌گوید. آنگاه همان را قبول و از آن پیروی می‌کنند. با خود می‌گویند حتماً این عالم تمام دعاوی طرفین را شنیده و سخن او در این باره حجت است. در این صورت دیگر کسی نمی‌رود تا مسئله امامت را با دلیل اثبات کند.

میرزای قمی در ادامه به طرح این سؤال می‌پردازد که آیا خداوند شیعیان را به خاطر تقلید در اصول اعتقادی‌شان به جهنم می‌برد؟ ایشان می‌گوید هرگز چنین نیست. میرزای قمی تصریح می‌کند که مقلدان سایر مذاهب هم همین حکم را دارند؛ یعنی همان‌طور که خداوند مقلدان شیعه را عذاب نمی‌دهد و آن‌ها را مؤاخذه نمی‌کند که چرا با دلیل و منطق دنبال حق نبودید، همان‌گونه پیروان و مقلدان سایر مذاهب را مؤاخذه نمی‌کند. ایشان در نهایت می‌گوید که با دو نوع کافر مواجه هستیم؛ کافر فقهی و کافری که خداوند او را عذاب می‌دهد. مورد نخست تمام کافران را دربرمی‌گیرد و از بابت کافر بودنشان یک‌سری احکام خاص برایشان مترتب است، اما کافری که خداوند او را عذاب می‌دهد صرفاً کافری است که آیین حق برایش روشن و آشکار است اما از روی عناد از پذیرش آن سر باز می‌زند.

میرزای قمی از این هم جلوتر می‌رود و می‌گوید افرادی که به حقانیت دینشان ایمان دارند اگر در جهت دفاع از آن دین در مقام جنگ برآیند، گناه نکرده‌اند؛ اما از این جهت که ناگزیریم با آن‌ها بجنگیم و خطرشان را دفع کنیم، حکم مسئله مانند جایی است که غیرمسلمانان گروهی از مسلمانان را به صورت سپر انسانی در مقابل خود قرار دهند تا آسیب نبینند. در آن صورت با آنکه آگاهیم این افراد بی‌گناه هستند اما راه دیگری برای مقابله و رهایی نداریم جز آنکه با آن‌ها ستیز کنیم. بنده حداقل ۸۰ صفحه از کتاب آخوند خراسانی را به این بحث اختصاص دادم. باز هم تأکید می‌کنم دقیق‌ترین بحث در این موضوع را میرزای قمی بیان کرده است.

آخوند خراسانی جریان سومی در اجتهاد شیعه ایجاد کرد/ اسناد زیادی از آخوند خراسانی بازیابی نشده است

دکتر علی ططری، مدیر مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی: آخوند خراسانی در حوزه تاریخ یک جایگاه مستقلی دارد. من این سعادت را داشتم که در طی شش یا هفت سال گذشته به ویژه در سال‌های ۹۰ و ۹۱ مدتی را در پی بازیابی اسناد نویافته مرحوم آخوند خراسانی در آرشیوهای داخلی و خارجی باشم. یکی از کارهایی که برای ما بسیار مهم بود این بود که عکس علمای شیعه را در آرشیو مجلس داشته باشیم، لذا آنها را خریداری کردیم و حدود ۱۴۰ هزار تصویر دیجیتال علمای شیعه در این آرشیو گردآوری شد. این اقدام همزمان بود با مشکلاتی که داعش و دیگر گروه‌های سلفی در منطقه برای ما ایجاد کرده بودند.

بهترین ابزار ما مستندات ماست یعنی به لحاظ علمی پاسخگوی اینها باشیم. آخوند خراسانی یکی از چهره‌های بی نظیر و بی بدیل تاریخ تشیع است. ‌‌‌آیت‌الله محقق داماد این افتخار را داشتند که نام آخوند خراسانی را زنده کنند متأسفانه در سال‌های اخیر کتاب خوبی در خصوص ایشان تدوین شد که در فضای مجازی در دسترس هست، اما منتشر نشد.

بر اساس اسنادی که درباره شخصیت ایشان جمع آوری کردیم، آخوند خراسانی یک شخصیت و مجتهدی آگاه به تمام مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. کافی است شما مکتوبات ایشان را بین سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۹ قمری بررسی کنید، این اسناد خود بازگو کننده یک بخش مهمی از مسائل مبتلابه امروز ما هستند.

‌‌‌آیت‌الله محقق داماد در کتاب خود به بحث کرامت انسانی اشاره کردند، اسناد نشان می‌دهد که به طور کلی فقها در طول تاریخ به این اصل اعتقاد و بر آن تأکید می‌کردند. وقتی بحث مکتب اجتهادی آخوند خراسانی می‌شود به موازات آن باید مکتب سیاسی ایشان را هم گفت. به نظر من آخوند خراسانی یک جریان سومی در اجتهاد شیعه و مکتب شیعه ایجاد کرد که تا قبل از آن کسی سخنی از آن نگفته بود. پیش اینکه آخوند خراسانی به این جریان سوم اشاره کنند ما دو روایت کلی و دو تفکر و اندیشه از علمای شیعه داشتیم، نگاه اول دخالت در هر گونه امور سیاسی را ممنوع می‌کرد و صرفا آموزش و جریان طلبگی را هدایت می‌کرد. در نگاه دوم در حکومت و در هر گونه مسائل سیاسی باید دخالت می‌کرد ولی بر اساس مکاتبات.

آخوند خراسانی راهنمای بحث تأسیس بانک ملی در دوره نخست مجلس و مشروطیت بود. ایشان خود گام به جلو گذاشت و علما، اهالی نجف، سامرا، کربلا و حتی ایران را تهییج کرد که علما و مردم هر آنچه که پول و وجوه نقد دارند برای تأُسیس در بانک ملی اهدا کنند که متأسفانه به نتیجه نرسید. در بحث تقویت ارتش و تأسیس یک ارتش در ایران ایشان مکاتبات زیادی دارد که عقیده دارد ایران باید همیشه یک ارتش قدرتمند داشته باشد. برای نظام آموزش و پرورش هم از رأس مملکت تا حتی شهرستان‌ها و ایالات و ولایت برنامه داشتند. اسناد نامه‌هایی که آخوند خراسانی به مرحوم فروغی نوشته نیز موجود است، فروغی هم آنقدر احترام برای ایشان قائل بوده عینا نام ایشان را برای تمام وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها ارسال کرده و گفته نظر آخوند در مورد مسائل شرعی این است و ما مقید هستیم که رعایت کنیم. ایشان به حاکمان محلی از مازندران تا جنوب ایران تذکر داده که چطور مکاتبات را رعایت کنید. در نهایت آخوند خراسانی نامه‌ها و مکاتبات جالبی به علما دارد و علما را مورد خطاب قرار می‌دهد که شما چرا سکوت می‌کنید مگر یکی از وظایف علمای شیعه به علاوه حضور در درس‌ها و دروس، نظارت بر حکومت اسلامی نیست. چرا شما در این مسائلی که پیش آمده سکوت می‌کنید.

ویژگی که اثر ‌‌‌آیت‌الله محقق داماد دارد، نشان می‌دهد که هر یک از این گفتارها بر اساس یکسری فرضیه‌ها و سوالات تدوین شده یعنی اینطور نبوده که یک قلمی به دست گرفته باشد و یکسری مسائل نوشته باشد. سه گفتار نخست به نظر من رنگ تاریخی دارد یعنی با نگاه تاریخی به مکتب اجتهادی آخوند خراسانی نگاه کرده، هر چند هر ۹ گفتار ممکن است در تیترشان عنوان آخوند خراسانی نباشد، ولی همه در جهت و راستای بحث مکتب اجتهادی آخوند است. گفتار نخست حضرت استاد محقق داماد سیر تاریخی اجتهاد شیعه در مکتب‌ها، حوزه‌ها و روش‌ها را بررسی کرده و مقایسه‌‌ای شده بین اجتهاد اهل سنت و تشیع یعنی با این سرفصل آغاز شده و در پایان هم به مسائلی نظیر مکاتب اصولی و اخباری گری و به ویژه سه مکتب عمده ی تشیع در تاریخ معاصر، مکتب قم، مکتب نجف و مکتب سامرا و ویژگی‌های اینها اشاره شده است. در گفتار سوم که عنوانش عوامل موثر در تحول اجتهاد شیعه هست، به نظر می‌رسد در ۵۴ صفحه نهضت‌های فکری جهان اسلام از جمله نهضت سید جمال، محمد عبدو، رضا رشید و جنبش تنباکو و نهضت تنباکو بررسی شده تا تأثیر آنها بر اجتهاد شیعه به عنوان تحلیل و خروجی آن بیرون بیاید. سومین بحث گفتاری هم اجتهاد صراحت محور خراسانی است که در حقیقت در این گفتار شرح حال، شاگردان، استادان و سیره ی آخوند خراسانی مورد بحث قرار گرفته است.

آنچه مسلم است بحث آخوند خراسانی یک بحث باز به لحاظ تاریخی است، هنوز اسناد زیادی از ایشان بازیابی نشده، زمانی که من با کمک دو تن از اساتید بزرگواری که در ترکیه حضور داشتند توانستم به آرشیو نخست وزیر ترکیه در مورد آخوند خراسانی دستیابی پیدا کنم، آنجا حدود ۱۳۰ سند از مرحوم آخوند بازیابی کردیم.

دغدغه‌‌های آخوند خراسانی درباره دموکراسی و مردم‌سالاری/ امروز به یک آخوند خراسانی قوی نیازمندیم

آیت‌الله مصطفی محقق‌داماد، مولف کتاب «مکتب اجتهادی آخوند خراسانی»: من به یک سوال پاسخ می‌دهم و آن اینکه با وجود کتابی که استاد علی اکبر ثبوت و سایرین در مورد آخوند نوشتند، چرا من مجدداً باید کتابی در مورد آخوند خراسانی بنویسم؟ این کتاب آغاز کار بنده درباره آخوند خراسانی است و چندین عنوان کتاب دیگر نیز آماده انتشار دارم. انگیزه‌ام از این کار این است که در کشوری با عنوان «جمهوری اسلامی» زندگی می‌کنیم. در قانون اساسی ما که چهل سال قبل به تصویب رسیده است، ۱۰ پست کلیدی در اختیار مجتهدان قرار داده شده است.  از جمله این مجتهدان رهبر، رئیس دیوان عالی کشور، دادستان کل کشور، رئیس قوه قضائیه و شش فقیه شورای نگهبان هستند که باید مجتهد باشند. همچنین مجتهدان باید نامزدهای مجلس شورای اسلامی را تأیید صلاحیت ‌کنند. مضاف بر این، مصوبات مجلس را نیز مجتهدان تأیید می‌کنند. در مجموع، بناست که کشور با اجتهاد مدیریت شود. با وجود این گاه مشکلات شرعی در مدیریت کشور مشاهده می‌شود؛ مثلاً دست دادن یک سفیر با یک خانم به معضل تبدیل می‌شود.

با اینکه امروزه مردم از روحانیت گله‌مند هستند اما باید توجه داشت صد سال پیش، یک روحانی به نام آخوند خراسانی زمینه‌ساز دموکراسی بوده و دغدغه دموکراسی داشته است. آخوند خراسانی توانست در چهارچوب فقاهت و اجتهاد به نظریه مردم‌سالاری دست پیدا کند. این کتاب را نوشتم تا بگویم در یک برهه زمانی روحانیت دموکراسی را برای جامعه ایران به ارمغان آورد. بنده با نگارش این اثر درصدد بودم بگویم امروزه نیز به مجتهدی مثل آخوند خراسانی نیاز داریم تا سخنانش مورد قبول باشد و کسی روی سخنش حرف نزند.

متأسفانه امروز چنین فقهایی کم هستند. وقتی کتاب استاد مطهری درباره حجاب منتشر شد، برخی به او اعتراض کردند و گفتند که این کتاب موجب ترویج بی‌حجابی است. در آن هنگام مرحوم پدرم صراحتاً اعلام کرد که مطهری سخنان مرا بیان کرده است و اگر کسی اعتراض دارد به من اعتراض کند. از آن پس دیگر کسی اعتراضی نکرد. امروز اشخاصی در کشور وجود دارند که بهره‌ای از فقاهت دارند و اظهارنظر می‌کنند؛ برای مثال، با وجود اینکه پیروان اقلیت‌های دینی جزئی از ملت ما هستند اما سخنانی درباره آن‌ها بیان می‌شود که فاقد مبناست و با موازین فقهی سازگاری ندارد. (برگرفته از شفقنا و ایکنا با تلخیص و ویرایش)

مشاهده کنید: گزارش تصویری رونمایی از کتاب مکتب اجتهادی آخوند خراسانی

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست