شبکه اجتهاد: جهانیسازی تمدن غرب طی دو قرن گذشته و صدور سبک زندگی،اندیشه و نظامات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی غرب به جهان اسلام تاثیرات فراوانی بر جوامع اسلامی به صورت عام و بر حوزههای علمیه به صورت خاص گذاشته است. یکی از این تاثیرات جاریکردن سیل جدیدی از موضوعات و سوالهای جدید به سوی حوزههای علمیه بود که درنتیجه منجر به شکلگیری جریانی نوگرا در حوزههای علمیه شد. تفاوت جریان نوگرای شکلگرفته در حوزه با جریان نوگرای روشنفکری در این بود که روحانیت نواندیش پایبندی ویژهای به اسلام داشت و با این عقیده که اسلام توان ارائه نظامات تمدنی در مقابل با غرب را دارد پا به عرصه نظریهپردازی گذاشت.
شهید سیدمحمدباقر صدر، فقیه نواندیش و یکی از بزرگتریناندیشمندان مسلمان و به تعبیر امامخمینی «مغز متفکر اسلامی» در قرن چهاردهم هجری و از حلقه یاران خواص حضرت امام در مدت اقامت ایشان در نجف به شمار میرفت و در طول تمام مبارزات امام پشتیبانی خود را این نهضت اعلام میکرد. در همین راستا وی دست به تولید نظریاتی درباره مبانی انقلاب اسلامی زد که حاصل آنها مجموعه ۶ جلدی «الاسلام یقود الحیات» شد. صدر در شرایطی که حوزه علمیه قم با اشخاصی چون شهید مطهری پیشران مقابله با غرب محسوب میشد، توانست با ورود به مسائل نوین و عرضه نظریههای جدید مبتنیبر اسلام جبههای در حوزه علمیه نجف علیه غرب باز کند. یکی از مسائلی که از جهان غرب به جهان اسلام منتقل شده بود، رابطه علم و دین و مساله علم دینی بود، هرچند در آثار شهید سیدمحمدباقر صدر مساله جداگانهای به نام علم دینی طرح نشده است اما طرح ایشان مبنیبر ارائه نظام اقتصادی اسلام در اثر اقتصادنا و همچنین کتابهای دیگری همچون مجمعتنا و فلسفتنا این امکان را در اختیار پیروان خود قرار میدهد که مساله علم دینی را از مجموعه عقاید وی استخراج کنند. یکی از تلاشهای صورتگرفته برای استخراج نظریه شهید صدر درمورد علم دینی متعلق به حجتالاسلام والمسلمین خسروپناه است که در ادامه مختصری از آن ارائه میشود.
استخراج نظریه شهید صدر در زمینه علوم انسانی اسلامی نیازمند فهم مبانی فکری وی در اینباره است:
معرفتشناسی
خسروپناه در کتاب در جستوجوی علوم انسانی اسلامی براساس کتاب فلسفتنا نظریه معرفتشناسی صدر را اینگونه معرفی میکند که: «نظریه انتزاع، مقبولترین عقیده در میان فلاسفه اسلامی درباره معرفتشناسی است و صدر هم محصولات فکری خود را بر پایههای همین نظریه استوار کرده است، طبق این نظریه ریشه شناختهای ما به دو دسته تصور و تصدیق تقسیم میشود، تصورها همان صورتهای ذهنی بدون حکم هستند که یا از رابطه ما با عالم بیرون به واسطه احساس ساخته میشود، مانند تصور ما از آسمان و خورشید و کوه و… یا پس از دریافتهای حسی با پردازش ذهن انسان به وجود میآیند، همچون مفاهیم نظم و عدل و… این دسته از یافتهها به دلیل اینکه با ابزار حس کشف میشوند، گرفتار اشکالات حس بوده و نمیتوان از آنها بهعنوان دادههای یقینی استفاده کرد. اما دسته دیگری از یافتههای ما تصدیقها هستند، تصدیق همان تصور است که حکمی به آن نسبت داده شده است، مانند این جمله که خورشید وجود دارد… این دسته از یافتهها از آنجایی که مبتنیبر یکسری بدیهیات فطری و مورد پذیرش تمام انسانها همچون اصل علیت و اصل عدماجماع نقیضین است، میتواند با شرایطی بهعنوان دادههای یقینی مورد پذیرش واقع شود و معیاری برای سنجش صدق تصورهای ما باشد، البته شهید صدر موفق شد با پایهریزی نگاهی جدید اصلاحاتی در این نظریه انجام دهد اما اصول نظریه انتزاع همچنان مورد پذیرش وی بود.»
هستیشناسی
دو جریان عمده فکری در زمان شهید صدر عبارت بود از مارکسیسم و لیبرالیسم، این دو جریان در بعد فلسفی خود تکیه بر مادیگرایی و دنیویگرایی داشتند و قسمت عمده تلاش علمی شهید صدر مخصوصا در کتاب فلسفتنا نفی مادیگرایی آنها و اثبات عالم مجرد در برابر ماده و وجود رابطه میان آن دو است. اصالت عالم ملکوت در برابر عالم ملک مهمترین مبنای هستیشناسی صدر است.
انسانشناسی
در بخش انسانشناسی صدر نگاهی گذرا به مبحث زندگی اجتماعی و نظامات اداره آن میاندازد. وی در این باره معتقد است از آنجا که انسان از ابتدا در جامعه زیسته است، زندگی در اجتماع با وجود اینکه زمینههای حیات او را فراهم میکرده اما مشکلات فراوانی هم در سد راه او قرار داده است، مهمترین این مشکلات چگونگی برقراری عدالت اجتماعی است. نظامات دستساخته بشر به آن دلیل که برآمده از منافع و نقایص آنان است هرگز توان ایجاد عدالت و سعادت برای او را ندارد. آیتا… صدر در زمینه امیال درونی انسان بیان میکند که انسان موجودی است دارای حبالذات، این غریزه در وجود انسان منشأ تمام اعمال ارادی اوست، اسلام با تغییر بنیادی در مفهوم لذت، این غریزه انسان را در جهت قرب به عالم ملکوت به کار میگیرد و میتواند بهترین نظام را معرفی کند.
علمشناسی صدر
از منظر خسروپناه شهید صدر نگاهی اثباتگرایانه به علم دارد و آن را حاصل تلاش انسان برای شناخت پدیدههای عینی و خارجی تلقی میکند و تنها معیار علمی بودن را حکایت از رخدادهای علمی میداند.
دین و نظام اجتماعی
دین در نگاه صدر مجموعهای از عقاید، باورها و احکام است که وظیفه تنظیم رابطه انسان با خود، خدا، طبیعت و همنوعان را دارد. وی در شرح سرگذشت تاریخی انسان بیان میکند که «انسانها از ابتدا به گونه برابر با هم زیست داشتند اما با گذشت زمان و مسلح شدن عدهای به ابزار علم یک جریان سلطه در اجتماع به وجود آمد که با سوءاستفاده خود از علم نظام اجتماعی را منحرف کرد، پس در اینجا دین با عرضه نوعی نظام جدید سعی در بازگرداندن تعادل به سطح جامعه دارد، بنابراین درحال حاضر تنها دین اسلام است که بهعنوان عقیدهای غیرقابل انفکاک از حیات اجتماعی توانایی ارائه این نظام را دارد.»
مکتب علم، علم و علم دینی
از منظر خسروپناه در نگاه اول چنین به نظر میرسد که به علت وجود نگاه پوزیتیویستی صدر به علم نمیتوان مبحث علم دینی را براندیشه ایشان سوار کرد اما نکته مهم در اینباره آن است که در تفکر شهید صدر تفکیکی میان علم و مکتب علم یا به تعبیر دیگر ایدئولوژی و فلسفه علم صورت گرفته است که امکان طرح علم دینی را میدهد. در شرح این مساله باید گفت از آنجا که علوم انسانی از مشاهده جامعه تولید میشود، اسلام از طریق ایجاد ایدئولوژی و مکتب انسانی میتواند جامعه اسلامی را ایجاد کند و بعد دانشمند علوم انسانی با مشاهده جامعه اسلامی میتواند علم دینی را تولید کند. پس در این نگاه ایجاد علم دینی به مقدمهای نیاز دارد تحتعنوان ایجاد جامعه دینی. البته این موضوع اختصاصی به علوم انسانی اسلامی نداشته و میتواند نحوه تولید علوم انسانی الحادی را هم توضیح دهد.