شیعه منطقی دارد که خود به خود پیش میرود و براساس محکماتی بنا شده که همه جا قابل عرضه است، اما نحوه و روش عرضه مهم است، که اینها را از امام موسی صدر باید آموخت، و برای این آموختن حضور تفکر ایشان به صورت بیشتر در بزرگترین حوزه دنیای اسلام که همان حوزه قم است ضروری است.
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست تخصصی «رسالت جهانی روحانیت شیعه با بازخوانی سیره امام موسی صدر» در کتابخانه آیتالله العظمی بروجردی با حضور جمعی از اعضای موسسه امام موسی صدر، روحانیون و پژوهشگران برگزار گردید، آیتالله سید محمدجواد علوی بروجردی، حجتالاسلام والمسلمین سید باقر خسروشاهی و دکتر علیرضا هزار در سخنانی به جنبههایی از شخصیت امام موسی صدر پرداختند. در ادامه گزارشی از این نشست را میخوانید.
امام موسی صدر دست پرورده حوزه قم
سید محمدجواد علوی بروجردی، استاد خارج فقه حوزه علمیه قم: مساله امام موسی صدر مساله شخص نیست. در دوره معاصر ما، امام موسی صدر یک شخصیت خاص و ممتازی است که عمدتا در حوزه قم تحصیل کرده و به مدتی کوتاه حوزه نجف را درک کرده اند، و عمده تفکر ایشان نیز از حوزه علمیه قم است. وقتی حرکت ایشان را مورد سنجش قرار دهیم میبینیم ایشان دارای تفکر اصیل شیعی است. به ویژه که در نقطه خاصی از دنیا و در آن مقطع زمانی شکل گرفته است. چرا که بیروت و لبنان مرکز فرهنگی دنیای عرب بود. تمام روزنامههای لبنان و بیروت در بلاد عربی منعکس میشدند. لذا جزئی ترین حرکت ایشان نیز در تمام بلاد عرب مورد رصد قرار میگرفت.
امام موسی صدر نه فقط با ایران شیعه، بلکه با جامعه اسلامی سر و کار داشتند که اکثرا سنّی هستند. در جامعه لبنان سنیها جمعیت زیادی دارند و از نظر نفوذ اجتماعی هم بسیار برتر از شیعه در آن روزگار بودند. یعنی طرفهایی که امام موسی صدر با آنها سر و کار داشتند، چه در جامعه لبنان و چه در سراسر دنیای آن روز، شیعه نبودند. اما ایشان در جامعه لبنان آن روز در جامعه شیعه قرار گرفته بود و حرکت ایشان به نحوی است که هنوز آثار مبارک حضور و حرکت ایشان در جامعه شیعه لبنان منعکس و ماندگار است.
الگوگیری شاگرد از تفکر تقریبی استاد
امام موسی صدر را نمیتوانیم صرفا شخصیتی حساب کنیم که فعال بوده و در آنجا خدماتی به جامعه شیعه کرده است. ایشان شخصیت متفکری است که تفکری را بنیان میگذارد و این تفکر ریشه در قم دارد. همانطور که آیتالله العظمی بروجردی میفرمودند ما در بین مسلمانها اقلیت هستیم، باید بپذیریم اکثریت سنی هستند. پس باید روابطمان را با آنها ترسیم و تعریف کنیم. میخواهیم با آنها چه رابطهای داشته باشیم، که این مبنای تقریب آیتالله العظمی بروجردی بود که ما باید با جوامع غیرمسلمان ارتباط داشته باشیم. ما باید در تمام مراکز اصیل و مطرح دنیا، چه مراکز علمی و چه مراکز غیرعلمی حضور داشته باشیم.
برمبنای همین تفکر، شاید بتوان گفت برای نخستین بار و با توجه به وسعت اروپا و امریکا، آیتالله العظمی بروجردی نمایندگانی به این کشورها فرستادند، تا ما در آنجا حضور داشته باشیم، چون شیعه حرف برای گفتن دارد. ما مانند مذاهبی نیستیم که عقایدمان را از دیگران پنهان کنیم. همچنان که ائمه ما اصرار داشتند علی رغم مشکلات موجود، در مدینه بمانند، در حالی که امکان اینکه در خارج از مدینه و جاهای دیگر راحت تر زندگی، و شاگرد تربیت کنند نیز وجود داشت. امام موسی صدر نیز اصرار داشتند که در مدینه باشند و بیرون رفتن خود از مدینه را تبعید به حساب میآوردند. ایشان ارتباط با مسلمانان غیرشیعه و ارتباط با ادیان غیر اسلام به ویژه مسیحیت که در لبنان قوی بود را در نظر داشتند و آثار حرکت ایشان هنوز در لبنان باقی است که یکی از طوائف بسیار نزدیک به جامعه شیعه هنوز مسیحیها هستند. این ارتباطات فعلی با حزب الله لبنان و این ارتباطات سیاسی همه نشات گرفته از همان تفکر و عمل است.
در میان مسیحیان لبنان، اکثر مسیحیان متمایل به حرکت شیعه هستند. آیتالله العظمی بروجردی این پدری را نه فقط نسبت به شیعه و نه فقط نسبت به مسلمین، بلکه نسبت به همه ادیان و مذاهب اعمال میکردند.
در مساله تقریب مذاهب و روابطی که آیتالله العظمی بروجردی با جامعه الازهر مصر داشتند، و آثاری که این تقریب مذاهب در دنیای آن روز به جای گذاشت، هنوز شیخ احمد الطیب -مفتی فعلی جامعه الازهر مصر- و طنطاوی – شیخ سابق جامعه الازهر مصر- فتوای شیخ محمود شلتوت از خاطرشان نرفته است. این فتوا آغازی بود که اینها مذهب شیعه را به عنوان مذهب پنجم معرفی کنند. که صریحا در فتوا میگوید مسلمان مجبور نیست از مذهب خاصی پیروی کند. از هر یک از مذاهب اربعه پیروی کند، مجزی است، و اگر در اصول و فروع از مذهب شیعه امامیه اثنی عشری هم پیروی کند، مجزی است.
اینگونه اقدامها در دنیای تسنن در برابر تندروهایی مانند عربستان و وهابیتی که پایگاه اصلی آن عربستان است و امارات و قطر هم نقش بسیار عمدهای دارند، محور قرار گرفته است. کتابهای عمده شیعه مانند «مجمع البیان» با مقدمه شیخ مجید سلیم که توسط جامعه الازهر مصر منتشر شد و تعبیراتی که نسبت به شیعه و نقش شیعه در علوم اسلامی در تفسیر بیان کردند؛ یا کتاب «مراجعات» مرحوم شرف الدین که جامعه الازهر منتشر کرد، همه در راستای همان تفکر تقریبی آیتالله العظمی بروجردی بودند. حتی در اثر این پیوندها شیخ محمود شلتوت در آن روزگار دستور داد که در تدوین قانون مدنی مصر، قانون «ارث» را براساس فقه شیعه تنظیم کنند. ایشان گفته بودند که فقه شیعه در «ارث» مترقی تر از فقه مذاهب است.
قرارگیری شیعه در مدار سیاسی لبنان
امام موسی صدر نیز از استادش –آیتالله العظمی بروجردی- این معانی و تعریفی که ما باید در روابط با ادیان دیگر داشته باشیم را گرفت. لذا ایشان در لبنان در کلیسا و صومعه سخنرانی میکند. در آنجا مسیحیها ایشان را معتمد خودشان میدانند. وقتی جُهّال مسلمان یا شیعه کلیسایی را خراب میکنند – آنطور که من متوجه شده ام البته شیعه نبوده اند- ایشان اعلام میکند که برای ساخت مجدد این کلیسا باید پول جمع کنیم. این همان پدری است که ایشان اعمال میکند.
روابطی که امام موسی صدر با اهل تسنن در آن زمان داشتند به ویژه در آن روزگار که مساله اسرائیل مطرح بود و اسرائیل به لبنان تجاوز میکرد. ایشان این تفکر را داشتند که ما باید مبارزه کنیم، و زمانی میتوانیم این مبارزه را موثر قرار دهیم که هویت شیعیان خودمان را تحکیم کنیم. اینها باید زندگی اولیه شان تامین باشد، مبارزه با استعمار فقط جنگیدن نیست. اگر ما توان علمی جامعه شیعه را بالا ببریم، مدارس شیعه را احیاء کنیم، فهم و ادراک سیاسی را در جوانان بالا ببریم، بعد خودشان اقدام به مبارزه میکنند. ما باید خانوادههای شیعه را از فقر و فلاکت در بیاوریم و برای آنها کار ایجاد کنیم. با اقدامات ایشان، شیعه در لبنان که اصلا دیده نمیشد و آن را در معادلات سیاسی وارد نمیکردند، شیعه آرام آرام هویت پیدا کرد. هویتی که امروز بر هویت مسیحی و سنّی غلبه میکند.
پدری روحانیت شیعه
امام موسی صدر دو ویژگی اصلی داشتند: یکی تفکر اصیل اسلامی و دوم روشی که برای اعمال این تفکر به کار میبردند. صِرف داشتن و عرضه تفکر، کافی نیست. این تفکر و اجرای آن برای کسانی که میفهمیدند امام موسی صدر دارد چه میکند، آنچنان گران آمد، که این اقدام ربایش ایشان را ایجاد کردند. آن کسی که این شرایط را پیش آورد، شخص صدر را نمیخواست بکوبد، این تفکر را میخواست بکوبد. هم تفکر و هم روشی که ایشان در اعمال این تفکر داشت را هدف قرار دادند.
ما نیازمند الگو سازی برای طلاب حوزه علمیه و کسانی که در آینده میخواهند عهده دار امر مردم شوند، هستیم. امروز این کسانی که دانش آموخته حوزه علمیه هستند فقط در داخل ایران توزیع نمیشوند، بلکه به سرتاسر دنیا میروند. امروز کسانی که در حوزه علمیه مشغول تحصیل هستند، باید عهده دار بخش قابل توجهی از ایرانیهای خارج از کشور باشند.
براساس تفکر امام موسی صدر حتی کسانی که از ما بریدهاند و از ایران رفتهاند، کسانی که رفتهاند و در کلیسا مسیحی شدهاند و شاید هم با اسلام سر و کار نداشته باشند، اما اینها فرزندان ما هستند و پدری روحانیت شیعه نسبت به اینها جایی نرفته و نمیتوانیم نسبت به اینها بی تفاوت باشیم.
ما باید تنگ نظریها را کنار بگذاریم و مبارزه اصیل را بیاموزیم. مبارزه فقط شعار نیست. بزرگترین موفقیت، بالابردن سطح آگاهی جوانان شیعه و مسلمان است. اگر آگاهی بالا رفت، استعمار چارهای جز تسلیم شدن ندارد. امام موسی صدر در این مسیر حرکت کرد. ایشان در جامعهای که شیعه در آن ضعیف بود، با برنامههای خود شیعه را رشد داد، و این رشد باقی ماند و از بین نرفت. شیعه در آینده دنیا تاثیرگذاری بیشتری از امروز دارد. شیعه منطقی دارد که خود به خود پیش میرود و براساس محکماتی بنا شده که همه جا قابل عرضه است، اما نحوه و روش عرضه مهم است، که اینها را از امام موسی صدر باید آموخت، و برای این آموختن حضور تفکر ایشان به صورت بیشتر در بزرگترین حوزه دنیای اسلام که همان حوزه قم است ضروری است.
ثمره تفکر امام موسی صدر ایستادگی حزب الله در مقابل اسرائیل است
سید محمدباقر خسروشاهی، عضو شورای مدیریت حوزه تهران: امام موسی صدر دارای خصوصیات مهمی بود که این خصوصیات برای روحانیت دارای اهمیت والایی بود، هر روحانی که با امام موسی صدر رابطه داشت از ایشان خوشش میآمد.
در حضور رئیسجمهور لبنان عدهای از روحانیان شیعه حضور پیدا کردند و از امام موسی صدر انتقاد کردند و امام موسی صدر از منتقد خود تعریف کرد و جلسه اختلاف بین روحانیون لبنان به جلسه اخلاقی تبدیل شد.
باید کتاب هفت روایت را مطالعه کنیم، ایشان با خانواده بهترین رابطه و مدارا را داشته و این اخلاقیات از جوانی با ایشان بوده است. ایشان از مدرسان خوب حوزه علمیه بود و در درس آیتالله خویی شرکت میکرد و یکی از افرادی بود که آیتالله خویی به او اعتنا میکرد؛ این عالم هم جنبه علمی داشت و هم جنبه مردمی؛ ایشان الگو خوبی برای روحانیت بود و اگر ما بخواهیم روحانی خوبی باشیم باید همچون امام موسی صدر باشیم.
روش و برخورد امام موسی صدر در لبنان و ایران سبب شهرت این روحانی فرزانه شده بود. اگر امروز حزبالله روبروی اسرائیل ایستاده ثمره تفکر اسلام که امام موسی صدر بنیانگذاری کرده بود است و سید حسن نصرالله شاگرد و ادامهدهنده راه امام موسی صدر بود.
امام موسی صدر تعریفی جدید از تقریب را برای جهان تعریف کرد
علیرضا هزار، استاد دانشگاه و پژوهشگر: سخنان خود را با خاطرهای از آیتالله العظمی شبیری زنجانی در رابطه با امام موسی صدر شروع میکنم؛ که بیان داشتند: «آقا موسی صدر اولین هم مباحثه من بود و یکی از عواملی که من را به دروس حوزه علاقهمند کرد ایشان بود، به خاطر ویژگیهایی که در ایشان بود مطالب علمی زود برای من روشن میشد و مطلبی که نیاز به بحث یک فراوان داشت با آقا موسی در چند دقیقه به نتیجه میرسیدیم. فکر ما نزدیک به هم بود، من و آقا موسی در نتایج امور بحث میکردیم نه در مقدمات، اگر آقا موسی بود وضع علمی من خیلی بهتر از اینها بود…»
من و همنسلهای من امام موسی صدر را درک نکردهاند، اما بنا به گفته امیر مؤمنان علی(ع) با مشاهده دقیق تاریخ میتوان از الگوهای رفتاری و تجربیات آنها بهره برد بهگونهای که در میان آنها زیسته باشیم.
در دیداری با آیتالله علوی بروجردی داشتیم به این نتیجه رسیدیم که نشستهایی را درباره شخصیت امام موسی صدر در قم برگزار کنیم تا روش زندگی ایشان به قم سرایت پیدا کند.
در حال حاضر در حوزه علمیه ما فقه محیطزیست، رسانه و از این قبیل دروس جدید راداریم اما موضوع فقه التعایش هماکنون در حوزه علمیه قم وجود خارجی ندارد، باید فقه التعایش که در زندگی امام موسی صد مشهود است در قم برای بالا رفتن سطح علمی طلاب و اساتید راهاندازی شود.
با بررسی ترمینولوژی زندگی امام موسی صدر و واژگانی که در زندگی ایشان بهوفور پیدا بود به این نتیجه میرسیم که فقه التعایش و مدارا در زندگی ایشان دارای جایگاه والایی بوده است.
پیامبر(ص) مدارایی با مردم داشت که هویت اسلام محفوظ بماند و مدارای امام موسی صدر با مردم به شیوه نبی مکرم اسلام(ص) بود و درحرکت ایشان جایگاه شیعی حفظ میشد.
امام موسی صدر اهل مجامله بود و مجامله در فرهنگ اهلبیت یعنی فعل الجمیل و بهترین معنا برای مجامله فعل نیکو بر پایه عدل است.
تعاریف فراوانی برای تقریب بین مذاهب اسلامی است و تقریبی که شهید صدر از آن سخن میگوید هویت بخشیدن به کیان تشیع و عدم مجادله و مخاصمه با دیگران برای نپاشیدن کیان اسلام است.
تربیت امام موسی صدر کتاب محور نیست بلکه آموزش مستقیم و معلم محور است، امام موسی صدر معلم و مربی تربیت میکند و ما در جامعه امروزی محتاج شهید موسی صدرها هستیم.
(برگرفته از مباحثات و حوزه نیوز، با اندکی ویرایش و تلخیص)