labelاجتهاد و اصول فقه, مرجعیت
commentبدون دیدگاه

رهنمودهای راه‌گشای آیت‌الله صافی برای تحصیل و تدریس علوم حوزوی

شبکه اجتهاد: دروس حوزه، از مقدمات گرفته تا سطوح عالی و خارج حوزه، و شیوه تدریس که در همه اینها مرسوم است، این شیوه از تدریس اولاً برای تبیین مسایل فقهی و ثانیاً برای پرورش روحانیون جهت آشنایی به نحوه ورود و خروج در مسایل و چگونگی تتبع در مسایل فقهی است. هدف درس خارج کسب ملکه اجتهاد توسط طلاب است. نوشتاری که در ادامه می‌خوانید رهنمودهای مرجع عالیقدر جهان تشیع آیت‌الله صافی گلپایگانی برای رسیدن به عالی ترین مدارج علمی بر اساس شیوه استنباط فقهی و سیره عملی استادشان، حضرت آیت‌الله بروجردی(ره)، می‌باشد.

مبنای قرآنی ضرورت وجود حوزه‌های علمیه

«گواه بر اصالت اسلامى حوزه‌‌‌های علمى و اینکه تأسیس آن یک برنامه قرآنى است که در عصر رسول خدا(ص) اجرا شد در قرآن کریم است که: «وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینْفرُوا کافَّهً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَه مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیتَفَقَّهُوا فِى الدّینِ وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إذا رجعوا إلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ؛ سزاوار نیست که همه مؤمنان رهسپار (جهاد) شوند. پس چرا از هر گروهى از ایشان دسته اى کوچ نمى کنند تا در دین فقیه شوند و هنگامى که به سوى قوم خویش بازگشتند، آنان را بیم دهند، شاید آنان (از گناه و طغیان) بپرهیزند.» (توبه/۱۲۲) از این آیه شریفه استفاده‌ می‌شود که مسئله تربیت در علوم اسلامى و تحصیل و تعلم و تفقه در دین، به صورت فردى و اجتماعى و همچنین مسئله تبلیغ و انذار، یک مسئله و موضوع مهم اسلامى و در کنار واجبات دیگر، بلکه فى الجمله مقدم بر آنهاست. (۱)

ضرورت حفظ وقار حوزه امام زمان(عج)

«مواظب باشید در همه کارهایی که انجام می‌دهید وقار طلبگی و وقار انتساب آن به حضرت ولیعصر(عج) را حفظ کنید چون ما را منتسب می‌کنند به ایشان. بعضی مواقع حکایاتی نقل می‌کنند که خود حضرت هم این را قبول فرموده اند که کل این مجموعه (نه شخص بنده یا زید و عمرو) را حضرت به خود منتسب می‌دانند.

جریانی هست که برای حاج ابوالقاسم کوهپایه اتفاق افتاده بود و مفصل است. آنجا حضرت می‌فرماید: چرا حقوق جند مرا نمی‌دهید؟ یک آقایی (چندی پیش می‌گفت: من از طرف مرحوم ‌آیت‌الله گلپایگانی قبل از انقلاب اعزام شده بودم به یکی از دهات اطراف شهرکرد، آنجا که رفتم نامه‌ای هم از ‌آیت‌الله گلپایگانی(ره) داشتم، متوجه شدم آنها وجوهات نمی‌دهند، گاهی تذکر می‌دادم ولی ترتیب اثر نمی‌دادند، یک روز یکی از اهالی آمد پیش من و گفت: می‌خواهم حساب کنم و زندگیم را مرتب کنم. گفتم: چه شده؟ گفت: دیشب خواب دیدم که در می‌زنند رفتم در را باز کردم دیدم حضرت ولیعصر(عج) تشریف آوردند.

عرض ادب کردم و گفتم: بفرمایید، فلانی هم اینجا هستند (یعنی آن آقای روحانی). فرمودند: نه من منزل تو نمی‌آیم یا حساب خودت را بکن یا آن نامه ما را بده که در فلان جا قرار دارد (خودش هم نمی‌دانسته است) و بعد رفتم دیدم نامه‌ای که آقای گلپایگانی برای معرفی این آقا نوشته بودند همانجا بود. فرموده بودند: یا حساب خودت را بکن یا آن نامه ما را بده.

این گروه، جمعیتی است که عنایت حضرت (عج) به آن هست اما باید خیلی مواظب باشیم که این عنایت کمرنگ نشود یا بعضی از ما از تحت این عنایت ـ خدای نخواسته ـ خارج نشویم. الآن هم تمام این حوزه‌ها که برقرار است به واسطه عنایت آقا است؛ به واسطه اینکه قلوب مردم در تصرف ایشان است.»(۲)

رساندن سرمایه تمام نشدنی حوزه‌ها به مردم جهان

«حوزه‌های علمیه دارای سرمایه بزرگ، جاودانی و تمام نشدنی که همان معارف نورانی قرآن و عترت است، می‌باشند. توصیه حقیر به همه این است که از کلام وحی، احادیث و روایات ائمه معصومین(علیهم السلام) به بهترین وجه ممکن استفاده نموده و آنها را به گوش جهانیان – که تشنه معنویات و اخلاق می‌باشند- برسانیم که فرمودند: «إِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»؛ اگر مردم محاسن و زیباییهای کلام ما را بدانند از ما (اهل بیت علیهم السلام) پیروی می‌کنند.»(۳)

هدف از تحصیل در حوزه

«در معاهد علمی اسلامی و حوزه‌های علمیه، تحصیلات هرچه بالاتر می‌رود، غالباً ایمان و خودآگاهی زیادتر می‌شود. این هدف، همان است که در قرآن می‌فرماید: «فَلَولا نَفَر مِن کُلِّ فِرقَه مِنهُم طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهوا فیالدّینِ و لِیُنذِرُوا قَومَهم إذا رَجَعُوا إلَیهِم لَعَلَّهُم یَحذَرُون»

هدف حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌های اسلامی و هدف هر مسلمان از علم همین است و مراد از «العِلمُ نورٌ» نیز همین است و بدون تحصیل این مواد و دانستن علم فقه و معارف اسلام و قرآن، خود به خود نمی‌آید و اسلام شناسی بدون فقاهت و دانستن عقاید اسلامی و درس آن حاصل نمی‌شود و اسلام آگاهانه‌ای که عالمانه نباشد و مسلمان روشنفکری که عالم نباشد مفهوم صحیح ندارد.»(۴)

توفیق ورود به حوزه علمیه

«اشخاصی که خود را برای این کار آماده می‌کنند، در واقع خودشان را به امام زمان(عج) می‌فروشند و امام زمان(عج) آنها را خریداری کرده است. باید قدر این نعمت را بدانند، کسی که خودش را به ایشان فروخته باشد و آن حضرت او را خریداری کرده باشد، باید بداند که بسیار سعادتمند بوده و این توفیقی است که از طرف خداوند متعال نصیب او شده و نصیب همه کس نمی‌شود. البته زحمات و مشکلات زیاد است، همیشه در راه تحصیل دین و معارف اهلبیت(علیهم السلام) کسب حدیث، قرآن و تفسیر، مشکلات بوده است، از قدیم علمایی که به مقاماتی نائل شده اند کسانی بوده اند که این زحمات را متحمل می‌شدند و به امور دنیوی توجه نمی‌کردند و فقط قصدشان نشر دین بوده است. در روایت آمده است که شخصی از امام صادق(ع) سؤال می‌کند: «رَجُلٌ رَاوِیَهٌ لِحَدِیثِکُمْ یَبُثُّ ذَلِکَ إِلَى النَّاسِ وَیُشَدِّدُهُ فِی قُلُوبِ شِیعَتِکُمْ وَلَعَلَّ عَابِداً مِنْ شِیعَتِکُمْ لَیْسَتْ لَهُ هَذِهِ الرِّوَایَهُ أَیُّهُمَا أَفْضَلُ؟ قَالَ: الرَّاوِیَهُ لِحَدِیثِنَا یَبُثُّ فِی النَّاسِ وَیُشَدِّدُهُ فِی قُلُوبَ شِیعَتِنَا أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ؛ کسی هست که سخن شما را بسیار نقل کرده و در میان مردم گسترش می‌دهد و با نقل آن دل‌های شیعیان شما را قرص و محکم می‌سازند و شاید عابدی از شیعیان شما اینجور نباشد و روایت زیاد نداشته باشد کدام یک برتر و بافضیلت تر است؟ حضرت فرمود: کسی که سخن ما را زیاد نقل می‌کند و در میان مردم پخش می‌کند و دلها را ثبات و ایمان می‌بخشد از هزار عابد برتر است.» (صفار، بصائرالدرجات/ص۲۷؛ مجلسی، بحارالانوار/ج۲/ص۱۴۵)(۵)

لزوم اخلاص در طلبگی

«آنچه در تحصیل علم، بسیار مؤثر و موجب برکت است، این است که انسان علم را خالصاً برای خدا فرا گیرد و مقصد دیگری در کار نباشد.

‌آیت‌الله بروجردی(ره) می‌فرمودند: من برای این مقام یک قدم بر نداشتم، یعنی از روز اول که درس می‌خواندم در فکر اینکه مقام ظاهری داشته باشم نبودم، می‌خواستم عالم و فقیه شوم و به اسلام و مسلمانان خدمت کنم، قصدم این بود.

وقتی انسان بااخلاص بود، خداوند متعال به علم و تحصیلات او برکت می‌دهد و توفیقاتی نصیب او می‌کند که خودش متوجه نمی‌شود چگونه این کار از او صادر شد، چگونه توانست مطلبی بنویسد یا بگوید یا شبهه‌ای را جواب دهد.»(۶)

آزادی انتخاب روش تحصیلی در حوزه

«اساس کار تحصیل علم در اسلام بر این نیست که حتماً شخص باید طبق برنامه خاصى درس بخواند، بلکه اساس بر این بوده است که خود شخص، برنامه کار تحصیل خود را به هر نحو بهتر و مؤثرترى که در پیشرفت خود‌ می‌بیند تعیین کند و هر کس را که مى‏خواهد به عنوان استاد خود در حوزه انتخاب نماید و از آنجا که در هر درس، مدرسین و کلاس‌ها متعدد‌ می‌باشند هر کدام از کلاس ‏هایى را که در عرض هم‌ می‌باشند، خودش انتخاب‌ می‌نماید و هر کس پیشرفت علمى پیدا کند، مقبول و مورد احترام واقع مى‏شود، حال در هر مدرسه و طبق هر برنامه ‏اى که درس خوانده باشد.

در واقع، آزادى تحصیل براى دانشجو کاملاً محفوظ است و در دینى که دستورش این است که همه افراد هماره باید یا دانشمند باشند یا دانشجو، این باید برنامه همه مسلمین باشد.»(۷)

آسیب‌های نظام آموزشی غیرحوزوی

«نظام جدید تعلیم و آموزش اگر تمام عیار و به صورت‌هایى که در خارج از حوزه‌‌‌های علمیه رایج است، در حوزه‏ها حاکم شود و ارزش‌‌‌های مادى، گواهى ‏نامه‏ها و دریافت دانشنامه به همان شکلى که در دنیا مرسوم شده است مطرح گردد، معنویات حوزه‌ها و تعهد اساتید و طلاب در مخاطره قرار مى‏گیرد و بازده چنان مدارسى هرگز با مدارس حوزه ‏اى، قابل قیاس نخواهد بود.»(۸)

لازم به تذکر است که این کلاس‏ها [سال‌های تحصیلی از مقدمات تا اتمام سطوح عالی]، سال درسى را تعیین‌ نمی‌کند و شرط اینکه طلبه، یک سال یا چند سال یا کمتر در آن بماند نیست. اساساً هر یک از این کلاس‏ها به نحوى است که طلبه مى‏تواند سالها در آن بماند و در همان حد متخصص شود.

به این نکته هم باید توجه داشت که محصل و استاد در این کلاس‌ها و مراتب، خود را موظف‌ می‌بینند که بینى و بین الله درس فرا بگیرند و درس بدهند، و اگر نتوانست یک رتبه را در مدت متعارف بگذراند نمى‏کوشد که به هر نحو- اگر چه به تقلب باشد- خود را در کلاس و رتبه دیگر وارد کند.»(۹)

شیوه تدریس دروس خارج

«طرز تدریس در این رتبه، بر خلاف کلاس‌‌‌های سابق است؛ آنچه در آن کلاس‏‌ها بیشتر بوده، استاد باید درس‌ها را طبق همان کتاب‌ها و در حدود آنها تدریس نماید و به‏ شاگردان، استفاده مطالب کتاب را از خارج بیاموزد به این صورت که غالباً ابتدا استاد مطالب را از خارج مى‏گوید- که در اینجا هرچه تقریر استاد وافى ‏تر و بیان او خوش‏تر و شیواتر باشد، شاگرد زودتر درس را فرا مى‏گیرد- سپس استاد، مطالبى را که گفته با عبارات و جمله‌‌‌های کتاب، تطبیق مى‏نماید. اما در این کلاس که آن را درس و مباحثه خارج مى‏نامند [براى اینکه از خارج کتاب گفته مى‏شود و استاد آرا، نظرات و تحقیقات خود را عنوان مى‏نماید]، استاد ضمن بررسى آراى علماى دیگر و بحث در آنها و بررسى ادله هر کس، نظر خود را اثبات مى‏کند.

در این کلاس است که هرچه استاد متتبع ‏تر و دامنه اطلاعاتش در علوم اسلامى وسیع‏تر و عمیق‏تر باشد، شاگرد مستعد بهتر مى‏تواند استفاده کند و زودتر ترقى نماید.

این کلاس، کلاس بحث، تدقیق و تحقیق است و پایان ندارد و گروهى تا پایان عمر در این کلاس به نام استاد یا شاگرد، فحص و کاوش‌‌‌های علمى خود را ادامه مى‏دهند و به نتایج علمى بیشتر مى‏رسند.

برنامه مدارس دینى مانند برنامه دانشگاه‏‌ها نیست که وقتى به طور مثال سال آخر دانشکده تمام شد دیگر به طور رسمى جایى براى بحث، درس، تحقیق و فراگرفتن معلومات بیشتر نباشد و حضور در کلاس براى شاگردى که آن درس را گذرانده بى‏فایده و ممنوع باشد. اصولاً کلاس آخر، کلاس بحث و بررسى است، از این رو اساتید مى‏گویند «مباحثه» داریم و نمى‏گویند «درس» داریم؛ زیرا این کلاس بر معلومات شاگرد و استاد مى‏افزاید. در ضمن، تعبیر فوق، حاکى از تواضع مخصوص اساتید بزرگ نسبت به شاگردان است.»(۱۰)

مفتوح بودن باب اجتهاد در شیعه، ابزار بالندگی علمی

«امتیاز دیگرى که حوزه‏‌هاى علمى شیعه بر مذاهب دیگر دارد این است که شیعه، باب اجتهاد را مفتوح‌ می‌داند و هر کس مى‏تواند و بلکه باید، پس از نیل به مرتبه اجتهاد، طبق اجتهاد خود از کتاب و سنت، احکام را استخراج نموده و به آن عمل کند، از این جهت، باب بحث و تحقیق در مذهب شیعه همیشه مفتوح بوده و در همه اعصار و همیشه، فقه اسلام در سیر و حرکت و در دسترس تحقیق و بررسى بوده است و این مسئله‏اى بوده که قبل از منحصر کردن مذاهب فقهى به مذاهب اربعه، اهلسنت نیز آن را پذیرفته بودند.(۱۱)

مقام مرجعیت در شیعه؛ اکتسابی و نه انتسابی

«مقام مرجعیت شیعه، انتصابى نیست. این نیز یکى از امتیازات حوزه‏‌هاى علمى و روحانیت شیعه است که مرجع هر عصر، خواه واحد باشد یا متعدد، به انتصاب حکومت نیست و این تکلیف فرد فرد ملت شیعه است که رهبر واجد صلاحیت را بشناسند و به او مراجعه نمایند.

فرمان مرجعیت براى احدى از جانب دستگاه‏هاى دولتى، نظام‏‌هاى حاکم و تبلیغات رادیو و تلویزیون صادر‌ نمی‌شود و اگر هم بر فرض صادر شود هیچ اعتبار شرعى ندارد و کسى به آن ترتیب اثر‌ نمی‌دهد.

در شیعه، تشخیص مرجع با خود افراد است و از این رو در یک زمان، مراجع متعدد وجود دارد؛ به طور مثال در عصر میرزاى شیرازى، به غیر از میرزاى رشتى یا حاج سیدحسین آقا کوه کمرى(ره) کسى با او هم ‏طراز نبوده است و اگر میرزا مرجع مشهور گردید، یا بر هم ‏طرازان خود مقدم بود یا اینکه برابر با آنها شمرده مى‏شد در عصر شیخ انصارى و در عصر مرحوم سیدابوالحسن اصفهانى و در عصر مرحوم آیت‌الله بروجردى و در تمام اعصار شیعه، اتفاق نیفتاده است که یک نفر با عدم صلاحیت علمى و عملى به مقام مرجعیت نائل شده باشد.

و این نظام، نظامى است که مختص به شیعه و نظام انتخاب اصلح و اعلم است و در نظام تشیع، تغییر و تحول آن، ممکن نیست و از این رو حکومت‌ها هرچه خواستند در این نظام تصرف نمایند، نتوانستند؛ زیرا مسئله با عقیده و وجدان مردم و اینکه مى‏خواهند در برابر خدا مسئول نباشند ارتباط دارد.(۱۲)

برترین شیوه اجتهاد

شیوه اجتهاد ‌آیت‌الله بروجردى(ره)، بحث وسیع و پر دامنه‏اى را مى‏ طلبد، ولى به طور اختصار، به بعضى از خصوصیات اجتهاد آن مرحوم اشاره مى‏کنم:

۱- اطمینان‏ بخشى: سبک استنباط آن جناب، به گونه‏اى بود که براى انسان، از دیگر روش‏ها اطمینان -بیشترى ایجاد مى‏کرد که به حکم شارع رسیده است.

(در عین اینکه همه روش‌‌‌های استنباطى فقها، در جاى خودشان محترم و حجت مى‏باشد)، زیرا ایشان، علاوه بر بررسى جوانب یک حکم، حتى الامکان حکم شارع را از متون احادیث استخراج مى‏فرمودند.

با فقه الحدیثى که داشتند، در کمتر مواردى براى دست‏یابى به احکام، نیاز به تمسک به اصول عملیه پیدا مى‏کردند.

۲- مطالعه عمیق و تتبع وسیع: پشتوانه اجتهاد آیت‌الله بروجردى، مطالعات وسیع و دقیقى بود که در بروجرد و اصفهان و نجف، از ابتداى طلبگى داشتند. ایشان از ابتداى درس، در هر علمى و مسئله ‏اى به مطالب طرح ‏شده در متون دروس اکتفا نمى‏ کردند، بلکه اولاً در خود همان مسئله به گونه اجتهادى، همه جوانب آن را مورد مداقه قرار مى‏دادند. خود ایشان قریب به این مضمون مى‏فرمود: «من حتى مسایل علم نحو و مطالب معانى و بیان را، به طور اجتهادى خواندم و بررسى کردم. سعى کردم در هر مسئله از هر علمى که مى‏خوانم، صاحب نظر باشم.»

ثانیاً موضوعات و مباحث جانبى هر علم را به دقت مطالعه و بررسى مى‏کردند. در اکثر بلکه همه علوم حوزوى، مطالعه و تتبع کرده بودند بر تاریخ اسلامى، بر حدیث، سیر مسایل علم اصول و فقه و چگونگى پیدایش هر مسئله فقهى و اصولى، به خوبى مسلط بودند.(۱۳)

الزامات روحانیت

«کسانی که وابسته به دین و روحانیت هستند باید مواظب باشند مردم میخواهند دین را از ما ببینند، باید در کارهایمان وقار داشته باشیم حتی در عباداتمان، در نماز، در نماز جماعت، در عزاداری که برای سیدالشهدا و ائمه طاهرین(علیهم السلام) انجام می‌دهیم، همه اینها باید تحت ضوابط شرعی و وقار کامل و متانتی که باید اهل علم داشته باشند قرار گیرد، جوری نباشد که سبک باشد، نه خود را سبک کنیم و نه آن کاری را که انجام میدهیم، همه کارهای ما تحت مراقبت است، ما همیشه در محضر خداوند متعال هستیم، امام زمان(عج) ما را می‌بیند. قرآن میفرماید: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ». کلمه «مؤمنون» در آیه شریقه به ائمه طاهرین(علیهم السلام) تفسیر شده است که امروز شخص مقدس حضرت ولیعصر(عج) است ایشان اعمال ما را می‌بینند، علاوه بر اینکه در روایات است که روزهای دوشنبه و پنجشنبه اعمال ما بر حضرت عرضه میشود؛(بحارالانوار/ج۵/ص۳۲۹) اصلاً رفتار ما در مرئا و منظر ایشان است، نباید به صورتی عمل کنیم که از ما رنجش خاطری پیدا کنند. هرکسی باید تصور کند خودش هست و این اسلام، فرض کنید در دنیا کس دیگری نیست، هیچکس نیست که بیاید درس بخواند و این علوم را یاد بگیرد و شما یک نفر هستید، و اسلام به وجود شما محتاج است، در این صورت چقدر باید کوشش کرد و چقدر ثواب دارد، نمی‌شود فضیلت و ثوابی که برای تحصیل علم و ارتباط با احادیث اهلبیت(علیهم السلام) هست تصور کرد.»(۱۴)

تقویت ادبیات عرب برای استفاده از منابع دینی

«اینجانب نسبت به ادبیات و فراگیری کتاب‌های ادبی قدیم، مانند جامع المقدمات، سیوطی، مغنی و نیز کتابهای منطق، مانند حاشیه، شمسیه و کتاب‌های معانی و بیان توصیه خاص دارم. اگر آقایان طلاب دارای ادبیات قوی باشند، در رشته‌های اسلام شناسی، قرآن شناسی و حدیث شناسی می‌توانند استفاده فراوانی ببرند و خود صاحب نظر باشند.»(۱۵)

لزوم تسلط بر علم رجال

«از جمله جهاتى که (‌آیت‌الله بروجردی ره) بررسى‌ می‌فرمودند و گاه درباره آن توضیحاتى‌ می‌دادند- که رسیدن به آنها براى آنان که اهل تتبع کامل هستند نیز کمتر فراهم مى‏شد- جهات مربوط به اسناد، رجال اساتید، طبقات، خصوصیات و صفات روات و شخصیت و کیفیت تلمذ و عقاید فقهى و اصولى آنان بود. در این جهت، نه تنها احاطه بر رجال اساتید شیعه داشتند، بلکه در رجال عامه نیز، متبحر و صاحب نظر بودند. بدیهى است با این احاطه جامع، بسا بعضى احادیث را که مرسل معرفى شده بود، مسند معرفى مى‏کردند و یا به‏ عکس، حدیثى را که مسند گمان شده بود، مرسل معرفى مى‏کردند.

«وقتى یک روایت را بدون اطلاع از فضا و محیط صدور روایت بررسى کنیم، به معناى ظاهرى که از لفظ استفاده مى‏شود آگاه مى‏شویم، ولى وقتى محیط صدور روایت و نظریات علمى مطرح‏شده در آن فضا را بدانیم، چه بسا قرینه حالیه ‏اى، فهم ما را از روایت عوض کند یا توسعه دهد، مثلاً من در این مجلس، با توجه به یک جریانى که در اینجا پیش آمده است، حرفى‌ می‌زنم. شما که در مجلس هستید، مى‏دانید حرف من، ناظر بر چه جریانى است، ولى وقتى همین حرف را، مجرد از جریان، در بیرون بگویید، چه بسا افراد، معناى دیگرى از آن بفهمند. بنابراین مجتهد نباید غافل از اقوال و انظار محیط صدور روایت باشد.

البته این جهت در همه اخبار محتمل نیست، ولى چون فى الجمله علم اجمالى به آن است، در هر کجا محتمل باشد باید از این قرینه فحص نمود.»

نقش علم رجال در اجتهاد

«واضح است که علم طبقات رجال و روات در تشخیص صحت و سقم احادیث دخالت دارد. گاه حدیثى معنعن و یا سند به ظاهر متصل الأسناد دیده مى‏شود که با استفاده از علم طبقات، عدم اتصال بعض اسناد و ارسال آن معلوم مى‏شود. علاوه بر این، کل احادیث‏ موصوله الأسناد اگرچه به ظاهر معنعن هستند، اما احتمال سقط و حذف بعض‏ اسانید و ارسال در آنها منتفى نیست و با علم طبقات، عدم ارسال آنها معلوم مى‏شود و حاجتى به اعمال اصول ظنیه، مثل اصل عدم خطا و اشتباه و اصل عدم حذف، نیست.»

ایشان، ‌آیت‌الله بروجردی(ره) را مبدع این روش معرفی نموده و نوشته اند: «این‏که قبل از آن بزرگوار، کسى از فقهاى شیعه به این شیوه، رجال را طبقه‏ بندى کرده باشد، حقیر کسى را نمى‏شناسم، چنان‏که وجود این شیوه را فى الجمله در بین عامه، دلیل بر اقتباس ایشان از آنها نمى‏توان گرفت، زیرا این فکرى است که براى شخص متتبع در روایات و اسانید مثل ایشان، ابتکار و خود به‏ خود پیش مى‏ آید.»(۱۶)

اهمیت علم اصول

‌آیت‌الله بروجردی(ره) تسلط عجیبى بر اصول داشتند و به آن بسیار اهمیت مى‏دادند و تحول علم اصول و مسایل آنرا چنان‏که درخور بزرگ‏ترین اساتید این فن است، بررسى کرده بودند و در بعضى ابواب مختلف آن، نظریاتى مخصوص به خود داشتند، ولى در استنباط احکام، با این‏که اصولى بسیار محقق و متبحرى بودند، با تسلطى که بر احادیث و دقتى که در استفاده از احادیث مى‏کردند، خیلى کم به اصول عملیه تمسک مى‏جستند.» «ایشان (‌آیت‌الله بروجردی(ره) بسیار اندک به اصول عملیه تمسک مى‏کردند و علت این استغنا از تمسک به اصول عملیه، تخصص کامل ایشان در فهم روایات و دقتى بود که در آنها به کار مى‏بردند و حُسن سلیقه‏اى بود که در رفع تعارض بین اخبار متعارض داشتند.

در بسیارى از مباحث اصول، مقتضى طبع اجتهاد‌ می‌باشد و اختراعى نیستند، مثل بحث عام و خاص، مطلق و مقید، مفاهیم تعادل و تراجیح و… .

ایشان به مباحثى که نقشى در استنباط نداشتند خیلى نمى‏پرداختند. البته خود همان مباحث، به همان تفصیلى که در فصول، قوانین و حاشیه شیخ محمدتقى آمده است، گرچه مستقیماً در استنباط اثر ندارد، ولى ذهن طلبه را‌ می‌پروراند، فکر او را مى‏سازد و نظر او را به مسایل دقیق مى‏کند در عین حال، به علم اصول و نیاز فقیه به آن بسیار تأکید داشتند و دلیل آن، حاشیه مفصل و دقیق و عمیقى است که بر کفایه استادشان مرقوم فرموده‏اند.»

لزوم مراجعه به اصول اولیه‏ در اجتهاد

در گذشته، بیشتر آقایان در مباحث و استنباطات خود، بیشتر به‏ «وسایل الشیعه» مراجعه مى‏کردند و کمتر به سراغ احادیث و اصول اولیه مى‏رفتند. چه بسا که به همان نص احادیث در کتاب‏هاى فقهى اکتفا مى‏شد. دیگر این‏که سیر اقوال در مسئله، مخصوصاً اقوال قدما، مورد تتبع کافى قرار نمى‏گرفت و به نقل دیگران اکتفا مى‏گردید.

‌آیت‌الله بروجردی(ره) دقیقاً سیر اقوال را مخصوصاً اقوال قدما را بررسى مى‏کردند. در این اواخر، تا آنجا که من اطلاع دارم، مراجعه به کتاب‏هاى فقهى قدما، مثل‏ جوامع الفقهیه و غیره کمتر متداول بود. بسیارى از بزرگان، در نقل اقوال قدما به نقل صاحب جواهر و کتاب‏هاى متأخرین اکتفا مى‏کردند.

با توجه آن مرحوم، موضوع مراجعه به کتاب‏هاى قدما، مطرح و احیا شد. جوامع الفقهیه و مفتاح الکرامه چون مجمع اقوال قدما بود، به برکت شیوه ایشان در حوزه‏هاى علمیه رایج گردید. آن بزرگوار به مصادر اولیه، رجوع نموده و شاگردان خود را به مراجعه به آن‏ها، ترغیب مى‏کرد.»(۱۷)

تدریس مجتهدپرور

«فقه ‌آیت‌الله بروجردی(ره) علاوه بر این‏که بسیار محکم و اطمینان‏آور بود، طلبه را نیز به سرعت، فقیه و صاحب‌نظر مى‏‌کرد.

یک وقتى از مرحوم امام خمینى(ره) شنیدم که قریب به این مضمون‌ می‌فرمودند: «طلبه ‏اى که مقدمات و سطح را خوب طى کرده باشد و داراى استعداد باشد، دو یا سه ماه، در درس ‌آیت‌الله بروجردی(ره) شرکت کند، مجتهد مى‏شود، و مى‏تواند همین روش را در دیگر ابواب مسایل فقهى، به کار گیرد.»

ضرورت اطلاع بر اقوال علماى عامه

«شکى نیست که اطلاع بر فتواها و اقوال صحابه و تابعین و علماى عامه، در فهم و استفاده صحیح از یک دسته از روایات که نظر به آن اقوال دارند و هم‏چنین در فهم جهت صدور روایات، مؤثر است.

بنابراین هر کجا و در هر روایتی که محتمل باشد ناظر به‏ اقوال غیر اهلبیت(علیهم السلام) است یا جهت صدور آن معلوم نباشد، اطلاع بر این فتاوا و اقوال لازم است.

این علمى است که قدماى فقها در آن متبحر بوده‏اند و به آن اهمیت‌ می‌داده ‏اند، چنان‏که شیخ طوسى(ره) در این رشته کتاب مهم و بى‏نظیر «خلاف» را تألیف کرده و علامه حلى(رضوان الله تعالی علیه) «تذکره الفقها» را مرقوم داشته است.»

«‌آیت‌الله بروجردی(ره) بر اقوال عامه، فوق العاده مسلط بودند. نه تنها بر فتاوى و اقوال ائمه اربعه آنان تسلط داشتند که بر نظریات صحابه و دیگر فقهاى آنان، چون اوزاعى ثورى، لیث و … محیط بودند و اختلاف نظرهایى که در یک مسئله بود مى‏دانستند.

این تسلط، به طورى بود که برخى از فقهاى اهل سنت، در ملاقات با ایشان آن مرحوم را از خودشان بر اقوال و نظریات علماى عامه مسلط تر مى‏دیدند.»(۱۸)

روش استنباط اطمینان بخش

«سبک ایشان (‌آیت‌الله بروجردی(ره) در فقه، استنباط و ورود و خروج در مسایل، بیشتر مورد اعتماد است. احاطه بر اسناد روایات و رجال و طبقات، احاطه بر اقوال‏ عامه، احاطه بر اقوال خاصه، مخصوصاً قدما، دقت در مضامین روایات و حتى تعداد آن‏ها، که گاهى بابى را که مثلاً در وسایل، بیست حدیث دارد به چند حدیث ارجاع مى‏دادند، سبک ایشان را ممتاز قرار داده بود.»(۱۹)

منبع: اقتباس از کتاب «حوزه‌های علمیه بایدها و نبایدها» اثری منتشر نشده از ‌آیت‌الله صافی گلپایگانی

………………………………………………………………

  پی نوشتها:

۱ـ. کتاب سیر حوزه‌های علمی شیعه تألیف ‌آیت‌الله صافی گلپایگانی

۲٫ دیدار جمعی از طلاب مدرسه آیتالله صدوقی ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۷

۳٫ همان

۴٫ کتاب اسلام ما، تألیف معظم له

۵٫ دیدار گروهی از روحانیون و طلاب حوزه علمیه یکی از شهرهای مرزی ۴ خرداد ۱۳۸۷

۶٫ همان

۷٫ همان

۸٫ همان

۹٫ کتاب سیر حوزه‌های علمی شیعه تألیف معظم له

۱۰٫ همان

۱۱٫ همان

۱۲٫ همان

۱۳٫ همان

۱۴٫ دیدار جمعی از طلاب مدرسه آیت‌الله صدوقی -۱۲/۰۲/۱۳۸۷

۱۵٫ پیام به مناسبت آغاز سال تحصیلی حوزه علمیه امام صادق(علیه السلام) فیروزکوه (دارالسیاده وشتان)- ۱۷ شوالالمکرم ۱۴۳۳ق

۱۶٫ کتاب فخر دوران، تألیف معظم له

۱۷٫ همان

۱۸٫ همان

۱۹٫ همان

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: بروجردی طباطبائی, سیدحسین, صافی گلپایگانی, لطف‌الله
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: , ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست