روش مقارن، نمی‌تواند به گفتمان حوزوی تبدیل شود!

اختصاصی شبکه اجتهاد: حجت‌الاسلام حسین غیب غلامی، در سال ۱۳۵۴ شمسی، بنا بر رؤیای صادقه‌ای که از مرحوم آقا سیّداحمد خوانساری دیده بود، در تهران به محضر ایشان رسید و با ارشادات و رهنمودهای آن بزرگوار، روانهٔ قم شد و به دروس حوزوی مشغول شد.

اختصاصی شبکه اجتهاد: حجت‌الاسلام حسین غیب غلامی، در سال ۱۳۵۴ شمسی، بنا بر رؤیای صادقه‌ای که از مرحوم آقا سیّداحمد خوانساری دیده بود، در تهران به محضر ایشان رسید و با ارشادات و رهنمودهای آن بزرگوار، روانهٔ قم شد و به دروس حوزوی مشغول شد. در سطح، در درس اساتید به نام آن دوران، حجج‌اسلام ستوده،پایانی و اعتمادی شرکت کرد و در دوره خارج نیز چند سالی از محضر مرحوم آیت‌الله گلپایگانی و آیت‌الله مرعشی استفاده نمود، امّا عمدهٔ دروس خارج را در فقه و اصول، به مدت ۲۸ سال در محضر آیت‌الله وحید خراسانی گذارند. در این مدت، ۸ سال نیز از محضر آیت‌الله تبریزی و ۶ سال از محضر آیت‌الله سید محمد روحانی استفاده نمود. او به توصیه آیت‌الله وحید، به مطالعه مباحث اصولی، کلامی و حدیثی مذاهب دیگر پرداخته و پس از ۱۴ سال مطالعه و تحقیق، بر مبانی آن‌ها مسلط شد.

تسلط او بر مبانی مذاهب مختلف اسلامی، ما را بر آن داشت تا از او در مورد تأثیرات متقابل فقه شیعه و سنی از یکدیگر بپرسیم.

اجتهاد: روش مقارن در استدلال فقهی و اصولی چه تأثیری در نتایج فقهی به دنبال دارد؟ آیا به‌طور مشخص مثال‌هایی در رابطه با این تفاوت وجود دارد؟

غلامی: استفاده از فقه و اصول مقارن علاوه بر علم و آگاهی از مذاهب، می‌تواند از دو جنبه مثبت و منفی مورد بررسی قرار گیرد:

جنبه مثبت آن عبارت است از همگرایی و وحدت جوامع اسلامی، به این معنای که از جنبه‌های منفی در افتراق سخنی به میان نیامده و بیش‌تر از نقاط مورد توافق گفتگو به میان آید.

و اما جنبه‌های منفی که تاکنون از آن استفاده گردیده، نوعی گریز و فرار از فتاوا و نظریات مخالفین بوده که به‌عنوان رشد و انتخاب راه برتر از آن استفاده گردیده که آن هم می‌تواند در تثبیت مذهب مؤثر باشد.

البته ناگفته پیداست که انتخاب این شیوه‌ها تاکنون بیشتر تابع شرایط زمانی و یا جغرافیایی بلاد اسلامی بوده که نوعی نیاز شدید به آن احساس می‌شده است. شاید کتاب خلاف شیخ طوسی را بتوان نمونه‌ای از این نیاز و این ضرورت نام برد. شیخ توانسته است برای رهایی شیعه از آزار و اذیت‌های مخالفین به‌خوبی جنبه‌های تثبیت دلایل فقه شیعه را بیان نموده و این‌چنین وانمود کند که شیعه مذهبی جدا از مذاهب اسلامی نیست، همان‌طور ‌که بعضی از ارباب مصنفات در فرق و مذاهب در ملل و نحل گمان نموده‌اند. این روش مرحوم شیخ را بیش‌تر می‌توان از موافقت‌ها و زیاد بر قلم جاری نمودن مذهب شافعی فهمید.

Image result for ‫حسین غیب غلامی‬‎البته توجه به این نکته لازم است که اگر مرحوم شیخ می‌خواست متعرض اختلاف آراء و نظریات فقهی مذاهب شود، یقیناً مجلدات خلاف به‌مراتب بیش‌تر از این خلاف موجود می‌گردید. مثلاً اگر شیخ در کتاب طهارت در باب میاه، در باب «آب کر»، مخالفت‌های فقه حنفی با نظریه شافعی در روایت «قلتین» و یا نجاست کلب و یا منی را در بین مذاهب اسلامی به بحث و گفت‌وگو می‌گذاشت و می‌خواست حق مطلب و فقه خلاف را بیان نماید، کتاب خلاف به‌گونه‌ای دیگر درمی‌آمد.

پس برای علماء مذهب حتماً می‌بایست مطرح نمودن فقه‌مقارن فایده‌ای در اعتلای مذهب مختار داشته باشد و الا انتشار و تقویت مذهب مخالف که معنی و مفهومی ندارد.

اجتهاد: چرا نتایج فقهی بحوث فقهایی مانند آیت‌الله بروجردی که اهتمام فراوانی به فقه‌مقارن داشتند با سایرین تفاوت چندانی نمی‌کند؟

غلامی: البته آنچه از آیت‌الله بروجردی به‌جای مانده تنها در حد نقل‌قول و اهتمام ایشان در مطرح نمودن مذهب تشیع به‌عنوان یک مذهب رسمی صاحب نظریه بوده و در این زمینه بدون آن‌که به مخالفین باج داده و یا تنزلی نشان دهد موفق هم بوده است؛ اما این‌که رسماً خود آن بزرگوار به فقه‌مقارن پرداخته و یا شاگردی در این راه تربیت نموده باشد که مسلط به فقه مذاهب بوده باشد را لااقل ما سراغ نداریم.

آیت‌الله بروجردی هم همانند فقهای دیگر در مذهب تشیع تنها به فقه امامیه اهتمام ورزیده و جز همان چیزی که در تثبیت مذهب فقهی امام جعفر صادق علیه‌السلام در الأزهر مصر بوده که البته بعد از آن هم از بین رفته، مطلبی دیگری از ایشان وجود ندارد.

به نقل بعض از تلامذه آیت‌الله بروجردی، ایشان در ابتدا تصمیم گرفت کتابی مفصل‌تر از کتاب وسایل‌الشیعه در جمع‌آوری احادیث فقهی فریقین نوشته شود که به عللی از تصمیم خود برگشت و دستور داد تنها جامع‌احادیث‌الشیعه بدون تقطیع روایت (برخلاف شیخ حر (رحمه‌الله) در وسایل) جمع‌آوری گردد.

اجتهاد: چرا در میان اکثر فقهای شیعه اعتنایی به روش مقارن در حل مسائل دیده نمی‌شود؟ ریشه این امر را در چه چیزی می‌دانید؟

غلامی: همان‌طورکه در پاسخ اول بیان شد، فقهای شیعه بیش از نیاز خود در بیان فقه اهل‌بیت علیهم‌السلام نخواسته‌اند از فقه‌مقارن استفاده نمایند و شاید برای خود شرعاً جایز نمی‌دانستند مروج فقه مخالفین باشند.

اجتهاد: آیا در میان فقهای اهل‌سنت،استفاده از روش مقارن برای حل مسائل متداول وجود دارد؟

غلامی: در میان مصنفان و علماء اهل‌سنت، پرداختن به مذهب شیعه به‌عنوان فقه‌مقارن وجود ندارد، مگر اینکه در بعض از موارد بخواهند طعنی بر مذهب رافضی ثابت نمایند و شاهد مثالی ذکر نمایند. البته فقه‌مقارن در طرح نظریات ائمه خود اهل‌سنت وارد شده و کتاب‌هایی هم در ضمن مجموعه‌هایی مثل: «مغنی ابن‌قدامه» و «سنن بیهقی» و «تمهید ابن‌عبدالبر» در شرح موطأ و «محلی» از ابن‌حزم نوشته و میان نظریات مذاهب اهل‌سنت مقارنه کرده است موجود است.

اجتهاد: چگونه می‌توان روش مقارن را به گفتمان غالب فقهی در حوزه‌های علمیه تبدیل نمود؟

غلامی: تنها راه‌حل این مشکل، ایجاد نیاز شدید به طرح نظریات مذاهب اسلامی به‌عنوان یک ضرورت است که بعید است در چنین شرایطی که عالمان تشیع خود را از باب تکلیف دینی، مرشد و راهنمای مردم می‌دانند بتوان این نیاز را در بین علما و حوزه‌های علمیه به وجود آورد! بلی ممکن است در مراکز دانشگاهی چنین فعالیتی نمود، ولی در مراکز سنتی بدون ضرورت و نیاز، بسیار سخت و ناشدنی است.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: , ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

۱ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • خدا هدایت کند کسی را که خواسته و ناخواسته مروج مذهب مخالفین بشود و آب در آسیاب دشمن بریزد

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست