رویکردهای آینده پژوهی در فقه/ مهدی عصمتی

اختصاصی شبکه اجتهاد: در آینده پژوهی رویکردهای مختلفی وجود دارد که حوزه علمیه و فقها گرانقدر برای اینکه بتوانند در آینده نقش دین در مدیریت فرد و جامعه را گسترش دهند، مناسب است که با این رویکردها به مطالعات آینده شناسی بپردازند.

۱- رویکرد اکتشافی: این رویکرد که حالت پیش بینانه دارد، موضوع آن اکتشاف «آینده‌های محتمل بر پایه روندها و رویدادهای جاری است. سوال این رویکرد این است که اگر فقه هیچ مداخله‌‌ای در ایجاد و دگرگونی شرائط نداشته باشد، روندها و رویدادهای جاری، چه آینده‌های محتملی را نوید‌‌ می‌دهد؟ آنچه از این رویکرد بدست‌‌ می‌آید، جنبه اخباری داشته، به نحوی از آینده خبر‌‌ می‌دهد.

۲- رویکرد آرمان شهری: موضوع این رویکرد آینده‌های ممکن برای فقه است و وضعیتهای آرمانی آینده را بررسی‌‌ می‌کند. فقه‌‌ می‌تواند برای گشودن افقهای ممکن آینده به ترسیم وضعیت جهان آرمانی، جامعه آرمانی، خانواده آرمانی، انسان آرمانی و … بپردازد. براساس نتایج این رویکرد، چشم اندازی متعالی برای فقه ترسیم شده و در معرض نظرات نخبگان حوزه گذاشته‌‌ می‌شود و پس از تصویب، به عنوان سند بالادستی حوزه و تحول فقه قرار گرفته، براساس آن، برنامه‌های اجرائی تدوین خواهد شد.

۳- رویکرد هنجاری: در این رویکرد بدون توجه صریح به وضع موجود، آینده مطلوب، براساس آموزه‌های ارزشی تعریف‌‌ می‌شود. سپس با سمت وضعیت موجود حرکت نموده و این سوال کلیدی مطرح‌‌ می‌شود که: ما چگونه‌‌ می‌توانیم وضع موجود را تغییر دهیم تا آینده مطلوب ما بتوان از درون وضع موجود، بوجود آید؟ آنچه از این رویکرد بدست‌‌ می‌آید، جنبه انگیزشی دارد نه اخباری، و هدف آن ایجاد تحول بنیادین در وضع موجود است.

با استفاده از آنچه برخی از محققین[۱] بیان کرده‌اند، مطالعات آینده پژوهی در فقه را‌‌ می‌توان در سه حوزه مطرح نمود:

۱- آینده فقه: یعنی مطالعه‌‌ای نسبت به خود فقه صورت پذیرد که فقه در آینده در چه جایگاهی قرار‌‌ می‌گیرد، و گزینه‌ها و احتمالات جایگاه فقه در پاسخگویی و تاثیرگذار بودن سنجیده شود؛ یعنی نه تنها فقه پاسخی مناسب به سوالات بدهد، بلکه در مسائل مختلف تاثیر نیز بگذارد.

در واقع آینده فقه، یک مطالعه آینده پژوهی است، منتهی موضوع آینده پژوهی، فقه است. در آینده پژوهی همیشه احتمالاتی که در آینده ممکن است رخ دهد، مطالعه‌‌ می‌شود. سپس گزینه برتر، شناسایی‌‌ می‌شود و برای رسیدن به آن، برنامه ریزی و یا مطالعات نظری صورت گرفته، نسخه علمی پیچیده‌‌ می‌شود.

اگر چنین مطالعه‌‌ای بخواهد انجام شود، بایستی مطالعاتی نسبت به آینده، تمدن، جهانی شدن، روندهای جدید و با استفاده از گفته‌ها و نتایج تحقیقات عالمان دیگر در عرصه‌های مختلف اجتماعی، انجام شود و با توجه به آن باید فقه را در آینده بررسی نمود که چه وضعی پیدا‌‌ می‌کند و چه جایگاه و تاثیری دارد.

سوالاتی از قبیل اینکه: آیا فقه در آینده قادر است همه نیازهای جامعه را تامین نماید؟ و چه سهمی در تامین نیازها دارد؟ فقه برای پاسخگویی به نیازها و ایفای نقش خود، از چه دانشهایی‌‌ می‌تواند کمک بگیرد؟ نظام اولویت‌ها در ایفای نقش فقه کدام است؟

لذا اگر فقه بخواهد توسعه مطلوب خود را تضمین کند، چاره‌‌ای از ورود در ساحت‌های آینده پژوهی ندارد و قطعا سازوکاری دقیق کارآمد و علمی باید اندیشیده شود.

۲- فقه آینده: یعنی فقهی که به آینده نگاه دارد و در پی پاسخگویی به موضوعاتی است که در آینده رخ‌‌ می‌دهند یا به صورت سیال حاضر و آینده را ظرف حضور خود قرار داده اند. چرا که برخی از موضوعات به صورتی هستند که تا به آینده آنها نظر نشود، تمام واقعیت آنها قابل شناخت نیست تا حکم آن معلوم گردد. لذا فقیه نباید این موضوعات را به نحو انتزاعی مطالعه کند، بلکه باید موضوع را با نظر به آینده و ملاحظات آینده نگرانه بشناسد و به ماهیت پیچیده آن پی ببرد.

همچنین با مطالعات آینده پژوهانه، موضوعاتی که هنوز تحقق نیافته، ولی در آینده تحقق‌‌ می‌یابند، شناسایی و فقه از هم اکنون در فکر پاسخ بدانها باشد؛ یعنی مسائلی که در آینده بوجود خواهد آمد را باید از قبل شناخت و فقه باب پاسخگویی بدانها را بگشاید و گرنه زمانی که رخ بدهند، زمان جواب دهی نخواهد بود و آن موضوعات پاسخ خود را از جای دیگر خواهند گرفت.

یکی دیگر از محورهای فقه آینده، فقه استراتژی‌هاست. فقه باید با استراتژی‌ها و خطوط و چارچوب‌های کلی درگیر شود. فقه اگر بخواهد به آینده نظر داشته باشد، باید در بسیاری از استراتژی‌ها دخالت نماید.

الان فقه آینده به معنایی که گذشت، از فقه گذشته مهم تر است. فقه گذشته هزار بار تکرار شده است؛ و اگر بخواهیم همیشه موضوعاتی را که صدبار یا هزار بار تکرار شده است را جواب دهیم، ثمره‌‌ای نخواهد داشت و وقتی برای جوابگویی مسائل بدون پاسخ نخواهد ماند.

۳- فقه و تمدن: از مهمترین حوزه‌های مطالعات آینده پژوهی، مطالعات نسبت فقه و تمدن است، البته نه مطالعات صرفا تاریخی تمدن، بلکه مطالعاتی که به تمدن سازی و نقش فقه در تمدن سازی نوین و آینده بشریت بپردازد.

فقه چگونه به تمدن سازی در آینده بپردازد و در تمدن نوین اسلامی چه جایگاهی دارد؟ آیا‌‌ می‌توان بدون فقه، تمدن سازی نمود؟ ملزومات، لوازم و شاخصه‌های تمدن چیست و فقه چگونه‌‌ می‌تواند زمینه تحقق آنها را فراهم نماید؟

راهکارهای پیشنهادی تحقق آینده پژوهی فقهی

برای عملیاتی کردن آینده پژوهی در فقه، راهکارهایی اولیه به نظر‌‌ می‌رسد که بایستی توسط مراکز تصمیم گیری و بیوت مراجع عظام تقلید اجرائی شود؛ مانند: راه اندازی مرکز هوشمند راهبردی دینی فقهی که بتواند اطلاعات لازم در تمام حوزه‌های مرتبط با دین و فقه و حوزه‌های علمیه را با دیدگاهی بلند مدت و آینده نگرانه، فراهم، سازماندهی و مدیریت نماید، همچنین تشکیل و راه اندازی چندین اتاق فکر فعال و حرفه‌‌ای در مراکز و نهادهای تصمیم گیر حوزوی.

مهدی عصمتی، دانش پژوه سطح ۴ رشته تخصصی «فقه مقارن» مرکز تخصصی آخوند خراسانی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی و پژوهشگر فقه تمدنی موسسه فرهنگی انقلاب اسلامی

————————————

۱- مبلغی ، احمد، در گفتگویی با عنوان«متاسفانه اصول راه خود را می رود»

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست