اختصاصی شبکه اجتهاد: وقتی به سیره امیرالمومنین(ع) در رابطه با نحوه برخورد ایشان با کارگزاران برسی اجمالی داشته باشیم به این نکته مهم میرسیم که امام برای برقراری عدالت اجتماعی در سطح جامعه از هیچ تلاشی فروگزار نبودند یعنی حضرت امیر نه تنها در میدان جنگ به دنبال اجرای حق بود و با کسی تعارفی نداشت، در عرصه جامعه هم که عهدهدار حکومت بود به همین شیوه عمل میکرد. امام همیشه سعی در احقاق حقوق مظلومین از مستبدین و ظالمین داشت و گاه برای همین مسئله با برخی یاران دچار مشاجره و حتی جنگ میشد. مانند مسئله امام با طلحه و زبیر و عایشه که به جنگ جمل منتهی شد و یا در موارد دیگر که در این مبحث به آن اشاره خواهیم کرد.
یکی از موارد قابل تامل در سیره حکومتی امیر مومنان علی(ع)، برخورد ایشان با کارگزاران متخلف است؛ زیرا همان گونه که رسول خدا(ص) در بارهاش فرمودهاند: او در اجراى حکم خدا سختگیر است و اهل مسامحه و سازش نیست.[۱] در اینجا به چند نمونه از برخورد قاطع امام (ع) میپردازیم:
در عهدنامه مالک اشتر نسبت به کارگزاران خائن چنین دستور می دهند: «…اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش بازرسان تو هم آن خیانت را تأیید کردند، به همین مقدار گواهی قناعت کرده، او را با تازیانه کیفر کن، و آنچه را که از اموال در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خوار دار و خیانت کار بشمار و قلاده بدنامی به گردنش بیفکن.»[۲]
خیانت ابن هَرَمه
هنگامى که امیر مومنان علی علیهالسلام از خیانت ابن هَرمَه(مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه(حاکم اهواز) نوشت: وقتى که نامهام به دستت رسید، فورا ابن هرمه را از مسئولیت بازار عزل کن، به خاطر حقوق مردم، او را زندانى کن و همه را از این کار با خبر نما تا اگر شکایتى دارند، بگویند. این حکم را به همه کارمندان زیر دستت، گزارش کن تا نظر مرا بدانند. در این کار، نسبت به ابن هرمه نباید غفلت و کوتاه شود و الاّ نزد خدا هلاک خواهى شد و من هم به بدترین وجه تو را از کار برکنار مىکنم ، و تو را به خدا پناه مىدهم از این که در این کار، کوتاهى کنى. اى رفاعه! روزهاى جمعه ، او را از زندان خارج کن و سى و پنج تازیانه بر او بزن و او را در بازار بگردان، پس اگر کسى از او شکایتى با شاهد آورد، او و شاهدش را قسم بده، آن وقت، حق او را از مال ابن هرمه بپرداز، سپس دست بسته و با خوارى او را به زندان برگردان و برپایش زنجیر بزن، فقط هنگام نماز زنجیر را از پایش در آور و اگر براى او خوردنى و نوشیدنى و یا پوشیدنى آوردند، مانع نشو و به کسى هم اجازه نده که بر او داخل شود و راه مخاصمه و طریق نجات را به او بیاموزد و اگر به تو گزارش رسید که کسى در زندان چیزى به او یاد داده که مسلمانى از آن ضرر مىبیند آن کس را مىزنى و زندانى مىکنى تا توبه کند و از عمل خود پشیمان شود. اى رفاعه! همه زندانیان را براى تفریح به حیاط زندان بیاور غیر از ابن هرمه را، مگر آن که براى جانش، بیمناک باشى که در این صورت او را با زندانیان دیگر به صحن زندان مىآورى، اگر قدرت بدنى دارد هر سى روز، سى و پنج شلاّق بر بدنش مىزنى و قضیه را براى من بنویس و نام جانشین او را هم گزارش کن و حقوقش را قطع کن.[۳]
همان طور که ملاحظه میشود ، علی علیه السلام، بر خلاف زندانیان دیگر که افرادی عادی بودهاند، بر کارگزار متخلف خود محدودیتهایی جدی حتی در زندان اعمال میکند زیرا وقتی مسوولان نظام به حقوق مردم تعدی میکنند ، تنها یک مجرم معمولی نیستند بلکه علیه کلیت جامعه مرتکب جنایت شدهاند و باید به گونهای مجازات شوند که دیگر مسوولان جرأت خیانت و اختلاس و سوء استفاده نداشته باشند.
اگر حسن و حسین انجام داده بودند، نرمش نمیکردم!
در موردی دیگر یکى از فرمانداران اموالی از بیت المال را نزد خود گرفته بود، خبر که به امام رسید، حضرت فوراً نامهای تهدیدآمیز به وی نوشتند: از خدا بترس، و اموال این مردم را به سویشان بازگردان، که اگر چنین نکنى و خداوند مرا بر تو چیره سازد، با تو کارى خواهم کرد که نزد خداوند عذر خواهم داشت، و با شمشیرم که هر کس را با آن زدم در آتش شد، گردنت را بزنم. به خدا سوگند، اگر کارى را که تو کردى حسن و حسین کرده بودند، از من نرمشى نمىدیدند، و به مرادى نمىرسیدند، تا آن که حق را از آنان بازگیرم، و باطلى را که از ستم آن دو پدید آمده، نابود سازم .[۴]
ابلهترین فرد قومت، از تو برتر است!
امیرالمؤمنین نه تنها به سوءاستفاده مالی مسوولان نظام بسیار حساس بودند، بلکه حواسشان به کاهلی آنان در خدمت به مردم هم بود. به عنوان مثال منذر بن جارود فرماندار اصطخر به جای انجام وظیفه به تفریح خوشگذرانی میپرداخت. امام(ع) پس از اطلاع از تخلف وی این گونه نوشت: … به من خبر رسیده که تو بیشتر اوقات، کار خود را رها کرده، به شکار و سگ بازى میپردازی و برای تفریح و گردش بیرون میروى. سوگند مىخورم که اگر این گزارش حقیقت داشته باشد تو را به سبب این خلافها سخت مجازات میکنم، و ابلهترین فرد قومت بر تو برتری دارد؛ پس به محض اینکه نامهام راخواندی، به سوی من شتاب کن والسلام.[۵]
امام بر آن بود که کارگزار نظام اسلامی باید در همه شوون، الگو باشد و اگر کسی در نظام اسلامی خواهان پست حکومتی است، حتی در زندگی شخصیاش نیز باید ارزشها را رعایت کند.
فرار به سوی شام
قعقاع بن شور فرماندار شهر کسکر از سوی دولت علوی(ع) بود. او علاوه بر تخلفاتی که داشت، با زنی ازدواج کرد که مهریهاش را بر خلاف سنت نبوی(ص) صدهزار درهم قرار داد -که چنین مبلغی گزاف از سوی کارگزار دولتی بسیار شگفت آور بود و حیرت و ناراحتی مردمان را به دنبال داشت- قعقاع پس از آنکه فهمید حضرت(ع) از کارهای خلافش آگاه شده و مورد بازخواست قرار خواهد گرفت، به سوی شام گریخت.[۶]
تجملگرایی مقامات نظام نیز از مسائلی بود حضرت علی بدان حساس بودند. پس از آنکه عثمان بن حنیف فرماندار بصره از ارزشها فاصله گرفته و به اشراف و سفره رنگینشان روی آورده بود و از طبقات محروم دور ماند امام(ع) نامه توبیخآمیز به وی مینویسد تاعبرت همه قرارگیرد: اى پسر حُنیف، به من گزارش دادند که مردى از سرمایهداران بصره، تو را به مهمانى خویش فراخواند و تو به سرعت به سویش شتافتى، خوردنیهاى رنگارنگ براى تو آوردند، و کاسههاى پر از غذا پى در پى جلوى تو مىنهادند، گمان نمىکردم مهمانى مردمى را بپذیرى که نیازمندانشان با ستم محروم شده، و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شدهاند، اندیشه کن در کجایى؟ و بر سر کدام سفره مىخورى؟[۷]
این تذکر حضرت علی(ع) ناظر به این نکته بود که صاحبان ثروت و موقعیت، با نزدیک شدن به مقامات دولتی و مهمانی دادن و دوستی با آنان، عمدتاً به فکر ایجاد کانالهایی برای بهرهمندیهای خاص هستند و مسوولان باید حواسشان به این امر باشد.
حساب اموالت را برایم بفرست
حضرت همچنین بعد از این که گزارشهایی مبنی بر سوء استفاده یکی از کارگزاران نظام را دریافت کرد، فوراً از او خواست صورت حساب کارهایش را دقیقاً گزارش کند تا رسیدگی شود: ” از تو به من خبر رسیده است که اگر چنان کرده باشی، پروردگار خود را به خشم آورده و امام خود را نافرمانی و در امانت خود خیانت کردهای. به من خبر رسیده که کشت زمینها را برداشته و آنچه را میتوانستی گرفته و آن چه در اختیار داشتی به خیانت خوردهای. پس هر چه زودتر حساب اموال را برای من بفرست و بدان که حسابرسی خداوند ازحسابرسی مردم سختتر است”.[۸]
امیر مومنان(ع) طی نامهای به یکی از کارگزاران خود به نام مصقله بن هبیره شیبانی که بیتالمال را بین بستگان خود تقسیم کرده بود، وی را به شدت مورد نکوهش قرار داد: گزارشى از تو به من دادند که اگر چنان کرده باشى، خداى خود را به خشم آوردى، و امام خویش را نافرمانى کردى، خبر رسید که تو غنیمت مسلمانان را که نیزهها و اسبهاشان گرد آورده، و با ریخته شدن خونهایشان به دست آمده، به اَعرابى که خویشاوندان تواند، و تو را برگزیدند، مىبخشى! به خدایى که دانه را شکافت، و پدیدهها را آفرید، اگر این گزارش درست باشد، در نزد من خوار شده، و منزلت تو سبک گردیده است، پس حق پروردگارت را سبک مشمار، و دنیاى خود را با نابودى دین آباد نکن، که زیانکارترین انسانى، آگاه باش، حق مسلمانانى که نزد من یا پیش تو هستند در تقسیم بیتالمال مساوى است، همه باید به نزد من آیند و سهم خود را از من گیرند.[۹]
در میان یهودیان قضاوت کن
همچنین امیر مومنان علی(ع) از تخلفات قضات هم نمیگذشتند. پس از اینکه شریح قاضی قضاوتی کرده بود و حضرت(ع) آن را درست نمىدانست، فرمود: به خدا سوگند تو را دو ماه به شهر بانقیا تبعید مىکنم تا میان یهودیان قضاوت کنى.[۱۰]
در این میان، افراد سرشناس متخلفی هم بودند که آوازه نامشان باعث نمیشد علی علیهالسلام آنان را مصون از تعقیب بدانند. به عنوان مثال نجاشی شاعر که دارای موقیعت اجتماعی و فرهنگی رفیعی بود و اشعار و قصایدش در تقویت روحیه سپاه امیرمؤمنان(ع) در نبرد صفین بسیار موثر بود. او در ماه مبارک رمضان مرتکب شرب خمر شده بود و حضرت بر او اجرای حکم کرد و از سرزنش دیگران باکی نداشت.[۱۱]سرانجام وی به سبب قتل عمد[۱۲] از ترس عدالت علی(ع) به معاویه پیوست.
همه اینها نشان میدهد که حضرت علی(ع) معتقد بودند ناهنجاریهای برخی از کارگزاران سبب میشود مردم نسبت به دولتمردان و حاکمان بدبین شده، و اعتمادشان را به آنان از دست بدهند و مسلم است که بی اعتمادی مردم نسبت به مسئولین، عنصر تهدیدکننده حکومت به شمار میآید.
حضرت علی علیهالسلام، هرگز درصدد لاپوشانی و کتمان جرمها و تخلفات مسئولان نظام نبودند و هیچگاه بر این باور نشدند که اگر جرم مسئولی عیان و اثبات شود و مجازات گردد، مردم بدبین میشوند و آب به آسیاب دشمن میریزد؛ بلکه برعکس دوام و قوام حکومت و جامعه را در اجرای شدید عدالت و مجازات مسوولان گناهکار میدانستند.
نکته قابل توجه این که یکى از ویژگیهاى حکومت جهانى امام زمان(ع) که در روایت بدان اشاره شده، برخورد شدید با متخلفان حکومتی است.[۱۳]
در سیره حکومتی علی علیهالسلام، تخلفات مدیران و کارگزاران هر نظام، از آفات آن به حساب میآید که همانند یک دمل چرکین از درون، حکومت را به تباهی و سقوط میکشاند که باید آن را سریعا جراحی کرد و از بین برد تا جامعه و حکومت بتوانند به سلامت ادامه حیات دهند و پیشرفت کنند.
اگر امروز تاریخ از برخورد علی علیهالسلام با کارگزاران نظام خود به عنوان مصادیق عدالتگستری و پاسداری از حقوق مردم به نیکی یاد میکند، جمهوری اسلامی نیز برای نیکنامی تاریخی، چارهای جز پیمودن راه علی(ع) ندارد و برخورد شدید و بیتعارف با مسوولان مجرم یکی از مولفههای سنجش میزان قرابت جمهوری اسلامی با حکومت امیرالمومنین(ع) است؛ این یک آزمون تاریخی و قضاوتساز است.
—————–
پی نوشت ها:
[۱]- علامه مجلسى، بحار الانوار، تهران، اسلامیه،ج۲۱، ص۳۸۵.
[۲]- نهج البلاغه، مترجم: محمد دشتی، قم،موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین(ع)، نامه ۵۳.
[۳]- قاضی نعمان، دعائم الإسلام، تحقیق: آصف بن علی أصغر فیضی، قاهره، دار المعارف، چاپ دوم، صص۵۳۲-۵۳۳.
[۴]- نهج البلاغه، مترجم: محمد دشتی، قم،موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین(ع)، نامه۴۱.
[۵]- یعقوبى، تاریخ یعقوبى، بیروت، دار صادر، بى تا، ج۲، صص۲۰۳-۲۰۴.
[۶]- ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق:محمد أبو الفضل إبراهیم، دار إحیاء الکتب العربیه ۱۳۷۸ – ۱۹۵۹ م، چاپ اول، ج۴، ص۸۷.
[۷]- نهج البلاغه، مترجم: محمد دشتی، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین(ع)، نامه۴۵.
[۸]- نهج البلاغه، مترجم: محمد دشتی، قم،موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین(ع)، نامه۴۰.
[۹]- نهج البلاغه، مترجم: محمد دشتی، قم،موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین(ع)، نامه۴۳.
[۱۰]- ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق:محمد أبو الفضل إبراهیم، دار إحیاء الکتب العربیه ۱۳۷۸ – ۱۹۵۹ م، چاپ اول، ج۴، ص۹۹
[۱۱]- إبراهیم بن محمد الثقفی، الغارات، تحقیق: السید جلال الدین الحسینی الأرموی المحدث، ج۲، صص۹۰۱-۹۰۲.
[۱۲]- ابن سعد، الطبقات الکبرى، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰-۱۹۹۰، چاپ اول، صص۱۱-۱۲.
[۱۳]- علامه مجلسى، بحار الانوار، تهران، اسلامیه، ج۵۱، ص۱۲۰ و قاضی نعمان، شرح الأخبار، تحقیق: سید محمدحسینی جلالی، قم، موسسه نشر اسلامی، ج۳، ص۵۶۱