سیاست کلی امام خمینی درباره عدم حضور روحانیت در مناصب اجرایی همچنان محفوظ است/ شأن سازمان روحانیت بالاتر از تشکیل حزب است

امام در اوایل انقلاب به درستی فرمودند که شایسته است روحانیت کمتر در رده‌های مدیریتی و اجرایی حضور پیدا کنند و این سیاست کلی همچنان محفوظ است و حتی‌الامکان اگر نیاز و ضرورتی نیست روحانیون نباید در مناصب اجرایی حضور داشته باشند.

اختصاصی شبکه اجتهاد: پیروزی انقلاب اسلامی ‌ایران به رهبری روحانیت بیدار و هشیار که در رأس آن، خمینی کبیر قرار داشت عامل تحولات بسیاری شد. روحانیت با اتکای به اسلام ناب و بازسازی اندیشه دینی توانست اصلاحاتی عمیق و بنیادین در نظام به وجود بیاورد.

روحانیت در انقلاب اسلامی نقش قاطعی داشت. روحانیون مبارز با یکدیگر همبستگی محک می‌داشتند و این از عوامل مهم موفقیت روحانیون بود و در حد امکان از شیوه‌های مسالمت‌آمیز مانند اعتصاب، تظاهرات توده‌ای و تحصن برای مبارزه بهره می‌جستند. همچنین روحانیت از مهم‌ترین گروه‌های ایدئولوژی پرداز برای انقلاب اسلامی بودند.

حضرت امام خمینی(ره) در مورد نقش روحانیت در انقلاب اسلامی ‌فرمودند: «اگر افرادی غیر از روحانیت جلودار حرکت انقلاب و تصمیمات بودند، امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر آمریکا و جهان خواران چیزی برایمان نمانده بود.».

برای بررسی بیشتر نقش روحانیت در پیروزی و تداوم انقلاب با حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی شریعتی‌تبار، مدیر گروه فقه و اصول بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانیم.

اجتهاد: نقش روحانیون در پیروزی انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

شریعتی‌تبار: انقلاب بزرگ ملت ایران یک انقلاب اسلامی‌ بوده و همچنان به موازین اسلامی خود پایبند است. خاستگاه این انقلاب و اهداف و آرمان‌هایش احیای ارزش‌های اسلامی است؛ بنابراین انقلاب هم به لحاظ ریشه‌ها و خاستگاه اسلامی است و هم از لحاظ اهداف.

۱۵ خرداد سال ۴۲ نقطه عطفی در تاریخ انقلاب بود که در حمایت از مرجعیت دینی و فقاهت اسلامی ‌صورت گرفت، آن‌هم به دنبال سخنرانی امام خمینی(ره) در مدرسه فیضیه و در عصر عاشورا و بعد هم در سال ۵۶ که مجدد انقلاب اوج گرفت که به دنبال درج مقاله‌ای در اهانت به ساحت امام و مرجعیت صورت گرفت که مردم خروشیدند و به پا خواستند.

بزرگ‌ترین راهپیمایی‌های سال ۵۷ در تاسوعا، عاشورا و اربعین حسینی صورت گرفت و انقلاب به ثمر رسید و در دوران دفاع مقدس و حوادث مشابه همچنان تداوم داشت. باید این نکته را متذکر شد که انگیزه‌ها، تمایلات اسلامی ‌و دینی، عامل اساسی مردم برای مبارزه علیه رژیم شاه بود.

در انقلاب اسلامی، روحانیت به عنوان اسلام‌شناسان واقعی، نقش رهبری، مدیریت و ایدئولوژی بوده است و نقش رهبری امام راحل و سایر اقشار روحانیت حائز اهمیت بود. امام راحل به عنوان مرجع تقلید و فقیه اسلام‌شناس و زمان‌شناس و شاگردان و اصحاب ایشان و چه سایر افراد سازمان روحانیت، اسلام ناب که اسلامی‌ ظلم‌ستیز، استکبارستیز و عدالت‌خواه است را در جای‌جای جامعه و کشور تبیین کردند. همین امر موجب شد مردم با همان تمایل و گرایش به خدا و اسلام قیام کنند و انقلاب را به ثمر برسانند.

بنابراین با توجه به اینکه انقلاب ما اسلامی است، روحانیت به عنوان عام کلمه یعنی از سطح مرجعیت و ولایت‌فقیه گرفته تا آحاد روحانیت متعهد، به عنوان مروجان و مبلغین اسلامی ‌در پیدایش انقلاب، پیروزی و تداوم آن نقش کلیدی داشتند.

البته این به معنای نادیده گرفتن نقش سایر نهادها یا عناصر دیگر نیست، اما آنچه بسیج عموم مردم را به دنبال داشت، اسلام و تبیین اسلام توسط علمای دین و روحانیت متعهد بود.

اجتهاد: با توجه به نظر مرحوم امام مبنی بر عدم حضور روحانیون در مناصب اجرایی و پذیرش این امر در ابتدای انقلاب اسلامی ‌از باب ضرورت، آیا ضرورت این حضور هنوز پایان نیافته است؟

شریعتی‌تبار:امام در اوایل انقلاب به درستی فرمودند که شایسته است روحانیت کمتر در رده‌های مدیریتی و اجرایی حضور پیدا کنند و نقش تبیینی، ترویجی، راهنمایی و مدیریت علمی ‌معنوی را داشته باشند ولی اگر ضرورت اقتضا کند، باید حضور داشته باشند که در یک مقطع زمانی این چنین بود؛ زیرا روحانی و معمم بودن نمی‌تواند مانع از این شود که در ضرورت و نیازها حضور نداشته باشند.

در برخی مناصب مانند قوه قضائیه در قانون اساسی آمده است که اجتهاد در آن شرط است. معنای اجتهاد و فقاهت لزوماً معمم بودن نیست بلکه باید تحصیلات حوزوی را در سطح اجتهاد و فقاهت فرا گرفته باشد و یک اسلام‌شناس باشد تا طبق قانون اساسی، منصب را به دست بگیرد.

مسئله ولایت‌فقیه همیشه عامل اصلی انقلاب و در حقیقت عامل مشروعیت نظام، ولایت‌فقیه است و فقیه اسلام‌شناس، عادل، مدیر و مدبر باید در منصب ولایت و زعامت امت قرار بگیرد. یا به طور نمونه در شورای نگهبان، باید شش فقیه حضور داشته باشند. بنابراین این فقاهت و اجتهاد لازم است و لزوماً به این معنا نیست که ملبس به لباس روحانیت باشند، ولی باید یک تحصیل‌کرده حوزه علمیه باشد آن‌هم در سطح فقاهت و اجتهاد.

اما در مناصب دیگر مانند نمایندگی مجلس و سایر مناصب اجتماعی، حضور روحانیت ضرورت ندارد. البته اگر مردم روحانیت را انتخاب کردند که انتخاب مردم است و مشکلی در آن وجود ندارد.

سیاست امام، سیاستی کلی است که الآن هم محفوظ است؛ بنابراین حتی‌الامکان اگر نیاز و ضرورتی نیست روحانیون نباید در مناسب اجرایی حضور داشته باشند.

معتقدم در حکومت اسلامی، ‌مدیریت‌ها یک مسئولیت است و تا ضرورت و  تکلیف اقتضا نکند دنبال این‌چنین مسئولیتی رفتن، ایثار تلقی می‌شود. اگر نگاه قران و نهج‌البلاغه و اسلام را مبنا قرار دهیم، حضرت علی(ع) در نامه‌ای به فرماندار آذربایجان می‌فرمایند:« وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَهٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَهٌ، حوزه فرمانرواییت طعمه تو نیست، بلکه امانتى است بر گردن تو.».

پذیرش امانت، تعهدآور و مسئولیت آور است و کسی که قبول می‌کند باید مقید باشد؛ لذا در مجموع پذیرش مسئولیت مدیریت اجرایی در حکومت اسلامی ‌تا ضرورت و تکلیف اقتضا نکرده، دنبال آن رفتن برای کسانی که مقید به قیود و ضوابط هستند، کار صحیحی نیست.

اما وقتی تکلیف اقتضا کرد، افراد متخصص باید وظیفه و تکلیف بدانند تا این بار روی زمین نماند، به حدی که در برخی زمان‌ها شرایط اقتضا می‌کند که این امر، واجب کفایی و گاهی عینی شود.

اجتهاد: آیا تشکیل حزب و حضور میدانی و مصداقی در انتخابات، از وظایف روحانیت شیعی است؟

شریعتی‌تبار:به نظر می‌رسد تشکیل حزب و تشکل سیاسی، اجتماعی در جامعه‌ای که در آن بحث انتخاب و مردم‌سالاری نمود پیدا می‌کند کار مفیدی می‌تواند باشد که یک تشکل سیاسی باید در چهارچوب مقررات و قوانین اهداف و آرمان‌های خود را تعیین کند.

روحانیت به عنوان سازمان روحانیت شاید صلاح نباشد به این معنا حزب سیاسی خاصی را تشکیل بدهد، اما مانعی ندارد که افراد و عناصری از روحانیت در حزب خاصی حضور پیدا کنند و یا فعالیت حزبی یا میدانی داشته باشند.

در حال حاضر جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین، خود، یک تشکل است اما تشکل به معنای حزبی نیست، تشکلی است که در خود سازمان روحانیت وجود دارد و اعتبار و جایگاهی از لحاظ علمی ‌و سیاسی دارد، اما در مجموع وقتی در کشور و نظام انتخابات و رقابت‌های انتخاباتی وجود دارد، تشکیل حزب در چهارچوب مقررات نظام کار خوبی است و حضور روحانیت به شکل میدانی در قالب این چهارچوب به عنوان اشخاص و عناصری از روحانیت مانعی ندارد؛ اما شأن سازمان روحانیت به عنوان نهاد مقدس علمای دین این نیست که در قالب حزب تجلی پیدا کند.

اجتهاد: مراد از حوزه انقلابی چیست؟ آیا حوزه انقلابی به معنای برگزاری تجمعات و تحصن‌های مختلف از جانب روحانیون در رابطه با امور مختلف سیاسی است یا آن که یک معنای دانشی است؟

شریعتی‌تبار:حوزه انقلابی یعنی حوزه‌ای که خود را نسبت به انقلاب بی‌تفاوت احساس نکند بلکه برای خود، مسئولیت و رسالت تعریف کند و در راستای تداوم و آرمان‌های انقلاب اقدامات شایسته و مناسب را داشته باشد.

عناصر این حوزه باید در سطوح مختلف خودشان را در برابر انقلاب و آرمان‌های آن مسئول بدانند و در مواقعی که شایسته اقدام و اظهارنظر است موضع‌گیری کنند و تنها نباید به ارائه بحث‌های علمی برای تبیین آرمان‌های انقلاب بسنده کنند؛ بلکه به عمل هم در قالب اجتماعاتی باید حضور داشته باشد، نظیر حضور در گردهمایی‌ها و کرسی‌های نظریه‌پردازی و … .

حوزه انقلابی، حوزه متعهد و مسئول در برابر انقلاب است و روحانیت در صحنه‌هایی که به تحقق آرمان‌های انقلاب کمک می‌کند باید حضور داشته باشند. روحانی انقلابی باید زمان‌شناس، بصیر و دشمن‌شناس باشد و به موقع در صحنه انقلاب حضور پیدا کند.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: , , ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست