labelاندیشوران فقهی, تاریخ فقه و فقهاء
commentبدون دیدگاه

شهید صدر و طرح نهاد سازی مرجعیت/ حوزه نظریه‏ جدیدی در اصول تولید نکرده است

آیت‌الله محمدباقر صدر طرح جامعی به نام نهاد سازی مرجعیت داشت یعنی مرجعیتی که محورش ذات و شخص نباشد بلکه نهاد باشد بدین معنا که محور، اقدامات مرجع و فتوای او نباشد که به مجرد فوت آن شخص همه اقدامات از هم بپاشد بلکه کارها نهادینه شود؛ به دلیل وجود چنین اشکالی پس از اینکه آیت‌الله حکیم فوت کردند، همه چیز از هم پاشید.

آیت‌الله محمدباقر صدر طرح جامعی به نام نهاد سازی مرجعیت داشت یعنی مرجعیتی که محورش ذات و شخص نباشد بلکه نهاد باشد بدین معنا که محور، اقدامات مرجع و فتوای او نباشد که به مجرد فوت آن شخص همه اقدامات از هم بپاشد بلکه کارها نهادینه شود؛ به دلیل وجود چنین اشکالی پس از اینکه آیت‌الله حکیم فوت کردند، همه چیز از هم پاشید.

شبکه اجتهاد: حجت‌الاسلام والمسلمین سید علیرضا حائری فرزند مرحوم سیدعلی اکبر یزدی اصل و متولد کربلاست، مقدمات درس را در کربلا خواند و سپس برای گذراندن دروس خارج به نجف رفت. اساتید او در درس خارج عمدتاً آیت‌الله خویی، امام خمینی(ره) و شهید سیدمحمدباقر صدر بودند. و در گفتگو با شفقنا به موضوعات مختلفی از جمله تمایزات حوزه نجف و قم و همچنین جنبه‌هایی از شخصیت شهید صدر و امام موسی صدر پرداخت.

دلایل حضور در کلاس‌های شهید صدر

سید علیرضا حائری در مورد دلایل حضورش در کلاس‌های شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر گفت: علت انتخابم واضح است، چون کلاس درس ایشان خصوصی و تعداد افراد حاضر در درس محدود بود. لذا کلاس‌ها بسیار مفید، دقیق و عمیق بود و امکان سوال و جواب و اشکال کردن برای افرادی مانند من وجود داشت، اما کلاس‌های اساتیدی مانند امام خمینی و آیت‌الله خویی عمومی بود و فرصت و مجال چندانی برای اشکال کردن وجود نداشت، البته امام(ره) چند دقیقه‌ای پس از پایان درس می‌نشستند، اما در خود درس امکان اشکال کردن محدود بود.

او در مورد تفاوت کلاس‌های آیت‌الله صدر با سایر اساتید در مقوله پرسش و پاسخ، ذوق فکری، اقتصادی و اجتماعی و همچنین نگاه به دنیای پیرامون اظهار کرد: کلاس آیت‌الله سید محمد باقر صدر در مقبره آل یاسین که در یکی از کوچه‌های نجف بود، تشکیل می‌شد؛ ایشان فلسفتنا را نوشته بودند و کتاب‌های ایشان را خوانده بودم و تقریبا با ایشان آشنا بودم؛ به نجف رفتم تا در کلاس‌های فقه و اصول ایشان شرکت کنم، ایشان صبح‌ها فقه و عصرها اصول درس می‌دادند، یک روز به قصد درس آقای صدر حرکت کردم، به کلاس درس ایشان وارد شدم، وقتی وارد کلاس شدم دیدم همه افراد حاضر، از نظر سنی بسیار از من بزرگتر هستند، آن زمان آنها را نمی‌شناختم افرادی مانند سیدباقر حکیم، محمود‌ هاشمی، شیخ برهان و غیره، من آن زمان ۱۷ سال سن داشتم، پس از دیدن این بزرگان هیبت آنان مرا مغلوب کرد، بسیار خجالت کشیدم و به حجره خودم که در مدرسه آقای بروجردی بود، برگشتم و بسیار خودم را ملامت کردم که چرا به کلاس درسی که این بزرگان بودند، وارد شدم.

پس از گذشت زمانی تصمیم گرفتم که عصر حتما به کلاس درس اصول ایشان بروم، عصر به کلاس رفتم هنوز استاد نیامده بود، سلام کردم و همه جواب سلام من را دادند و احترام کردند، بعد از مدت کوتاهی استاد آمد، همگی به احترام ایشان ایستادیم؛ استاد مکثی روی من کرد و لبخندی زد و سپس درس را شروع کرد؛ پس از آن در کلاس‌های صبح و عصر استاد شرکت کردم و گرفتار اخلاق، علم، تواضع، فروتنی، آگاهی و بیداری ایشان نسبت به مسایل روز شدم، هر کسی هر سوالی که داشت خدمت ایشان می‌رسید و قانع و اشباع می‌شد، آخر هفته‌ها دانشجویان از بغداد و شهرهای دیگر خدمت ایشان می‌آمدند و سوال‌های مختلفی می‌پرسیدند؛ ایشان چنان مسلط و دقیق پاسخ پرسش‌ها را می‌داد که جوانان و دانشجویان از جواب روشنی که دریافت می‌کردند هیجان زده می‌شدند.

حدود ۸ سال از درس ایشان استفاده کردم تا سال ۵۱ که ایرانی‌ها را از عراق بیرون کردند و مجبور به ترک درس ایشان شدم و پس از آن از طریق نامه با ایشان در ارتباط بودم.

شهید صدر موافق انقلاب ایران و در جستجوی همان تحول در عراق بود

حائری در مورد تشابهات و تمایزات احتمالی فکری آیت‌الله صدر با امام خمینی(ره) در باب مسایلی چون اداره حوزه نجف اشرف، ارتباط با طلاب و سیاق ارتباط با سایر مراجع گفت: آیت‌الله صدر راجع به انقلاب صد در صد با نظر امام خمینی(ره) موافق بودند و ایشان هم به دنبال چنین تحولی در عراق بودند؛ ایشان طرح جامعی به نام نهاد سازی مرجعیت داشتند یعنی مرجعیتی که محورش ذات و شخص نباشد بلکه نهاد باشد بدین معنا که محور، اقدامات مرجع و فتوای او نباشد که به مجرد فوت آن شخص همه اقدامات از هم بپاشد بلکه کارها نهادینه شود؛ به دلیل وجود چنین اشکالی پس از اینکه آیت‌الله حکیم فوت کردند، همه چیز از هم پاشید.

نقش شهید صدر در حزب الدعوه و دلیل خروج از این حزب

حائری در مورد ارتباط سیاسی آیت‌الله صدر با حزب الدعوه اظهار کرد: من در این مورد درکی نکردم، اما نقل می‌شود که آیت‌الله صدر جزو موسسین این حزب بودند؛ آن زمان مارکسیست‌ها و کمونیست‌ها تحت عنوان علم و با زرق و برق به سختی جولان می‌دادند و دیدگاههایشان را در دانشگاه و مراکز علمی به عنوان یک نظریه علمی مارکسیتی مطرح و بیان می‌کردند که مارکسیسم و کمونیسم پشوانه و پایه علمی دارد؛ لذا جوانان مذهبی سخت در خطر بودند و بسیار به سمت مارکسیم و کمونیسم رفتند حتی بعضی در بیوتات برخی مراجع و علمای نجف کمونیست و مارکسیست شدند.

او ادامه داد: در زمان روی کار آمدن کمونیست‌ها، آقای صدر و کسانی که در فکر نجات جوانان بودند اقداماتی از جمله تاسیس حزبی که اسلامی و مذهبی باشد، انجام دادند تا افکار اسلامی به این جوانان تزریق شود و آنان را آماده کنند که در آینده حکومت را به دست بگیرند، در حقیقت این امر دلیل اصلی تاسیس حزب الدعوه بود. آیت‌الله صدر این حزب را چنان که نقل می‌شود تأسیس کرد منتها پس از گذشت مدتی دیگر در حزب نبود و از بیرون اشراف و نظارت داشت چرا که معتقد بود نباید محدود به یک حزب باشد؛ بدین معنا که یک مرجع، کسی که در صراط مرجعیت است و می‌خواهد مرجع عموم مردم باشد، نباید تضعیف شود، این تفکر صحیح، نظر امام خمینی(ره) نیز بود، ایشان هم معتقد بودند که حزبیت نباید در حوزه‌ها و حتی در میان نیروهای مسلح وارد شود.

به خاطر دارم که آقای طاهری خرم آبادی نماینده امام(ره) در سپاه می‌گفتند که نظر امام(ره) بر این بود که حزب گرایی نباید وارد نیروهای مسلح شود، طاهری خرم آبادی می‌گفتند که روزی پوستری از حزب جمهوری که عکس امام در آن آورده شده بود، به دستم رسید، از امام(ره) پرسیدم، ورود این پوستر به سپاه اشکال دارد؟ امام(ره) گفتند حتی این پوستر هم اشکال دارد.

حزب الدعوه منحرف است!

او در پاسخ به اینکه آیا شهید صدر با حزب الدعوه زاویه پیدا کردند؟ گفت: آیت‌الله صدر با حزب الدعوه زاویه‌ای پیدا نکردند، حزب الدعوه همانطور که تاریخ هم آن را نشان می‌دهد متاسفانه این حالت را دارند که کاملا در اختیار مرجعیت قرار نمی‌گیرند، یعنی وقتی که سر دو راهی قرار بگیرند که نظر مرجعیت یک چیز و نظر حزب یک چیز باشد، نظر حزب را بر نظر مرجعیت مقدم می‌دانند، در حقیقت در درجه اول منافع حزب را مهم می‌دانند. لذا نه تنها با آقای صدر بلکه با آقای خویی و حکیم و امام(ره) هم چنین رفتاری داشتند، در حال حاضر هم با آقای سیستانی چنین رفتاری دارند. در حال حاضر حزب الدعوه فکرشان منحرف است و شدیداً افکار سنی زدگی دارند.

کمیت قم بی سابقه است

حائری در مورد روند رشد علمی و فکری و تنوع سلایق فکری در حوزه‌های علمیه پس از گذشت حدود ۴۰ سال از انقلاب اسلامی، یادآور شد: امروز حوزه‏ علمیه‏ قم دارای ویژگی‏های متعددی است که به مرور زمان این ویژگی‏ها را به دست آورده است. اولاً از لحاظ کمیت، یک حوزه‏ بسیار گسترده و وسیعی شده است به گونه‌ای که تقریباً حدود هشتاد هزار نفر در این حوزه مشغول هستند؛ تاکنون چنین کمیتی در طول تاریخ حوزه‌های شیعی سابقه نداشته است؛ از لحاظ کیفیت نیز حوزه ‏ای است که در کنار فعالیت‌های جاری و روزمره به خصوص در فقه اصول، رجال، حدیث و همچنین مسایل دیگر ورود پیدا می‌کند و مسائل روز و تمام قضایایی که امروز برای یک جامعه یا افراد اتفاق می‏افتد را مورد بررسی قرار می‌دهد؛ همچنین موسسات و مراکز تحقیقی فراوانی که امروز در حوزه وجود دارد، در حال حاضر حوزه‏ علمیه قم دارای بیش از ۵۰۰ یا ۶۰۰ مرکز تحقیق در ابعاد مختلف است که به مسایل و قضایای گوناگون ورود می‌کند؛ این موارد موجب می‌شود که حوزه‌ای بسیار غنی سرشار از معارف داشته باشیم.

حوزه نظریه‏ جدیدی در اصول و مبانی اصول، تولید نکرده است

حائری ادامه داد: در حال حاضر کتابخانه‏‌های تخصصی فراوانی در حوزه وجود دارد که هرکدام دارای دهها هزار نسخه کتاب، مخصوصاً کتاب‏های خطی هستند، همه این‏ها گنجینه ‏ای است که در حوزه‏ علمیه قم وجود دارد، همچنین کادرهای خوبی برای تحقیق در این مراکز تربیت شدند؛ همه این مسایل امتیاز هستند، اما با وجود همه این ویژگی‌های مهم معتقدم که در مجموع متاسفانه از لحاظ علمی و تولید علم حوزه‏ علمیه ایران نه تنها رشد نکرده بلکه افت هم داشته است به عنوان مثال در علم اصول عمده نظریاتی که الان در قم مطرح می‏شود، نظریات گذشتگانی همچون میرزای نائینی، مرحوم آقا ضیاء عراقی، آخوند خراسانی، شیخ انصاری و آقای خویی است و در واقع الان حوزه نظریه‏ جدیدی در اصول و مبانی اصول، تولید نکرده است؛ برعکس حوزه علمیه نجف (در زمانی که ما بودیم) تولید علم داشته است به عنوان مثال آقای صدر نظریات جدیدی در اصول، در فقه (غیر از مواردی جون اقتصاد و …) مطرح کرد در اصول، مبنا آورد و تنها به نظریات میرزای نائینی و آخوند خراسانی و آقا ضیا و … اکتفا نکرد. خودش مبنا داشت خودش نظریه داشت. یا امام گاهی خودش در قم در مسائل اصولی نظریه و مبنا داشت. این وضعیت الان نیست. این جهت الان نیست. حوزه‌های علمیه ایران در تولید کیفی علم علاوه بر اینکه نسبت به حوزه علمیه نجف افت داشته، از این لحاظ نسبت به دانشگاه‌ها هم در سطح پایینی قرار دارد، دانشگاه‌های ایران روز به روز در حال تولید علم هستند اما متاسفانه حوزه این چنین نیست. البته درباره نجف این را هم بگویم که یادمان نرود صدام نجف را در برخی موارد به صفر رساند، مسلما بسیار طول می‌کشد که نجف به نجف گذشته بازگردد، اگر امکانات لازم فراهم شود بسیاری از فضلا حاضرند به نجف بروند و آنجا بمانند، در گذشته هم عمده چرخش علمی نجف بر دوش ایرانی‌ها بود در واقع آن زمان عمده‏ فضلای نجف، ایرانی‏ها بودند چرا که عرب‏ها خیلی اهل درس و بحث نیستند. نکته دیگر اینکه آقای صدر، حکیم و شیخ حسین حلی و …. استثنائاتی بودند و اکنون نیستند.

دلایل عدم تولید علم در حوزه‌های علمیه ایران

او به دلایل عدم تولید علم در حوزه‌های علمیه ایران اشاره و اظهار کرد: طلبه‏‌های با استعداد، خوش فهم و خوش ذوق در حوزه بسیار هستند اما نمی‌دانم دلیل اصلی عدم تولید علم در حوزه‌های علمیه ایران چیست شاید از جمله دلایل برنامه ریزی نا مناسب و حمایت نشدن افراد با استعداد باشد، به اعتقاد من حوزه علمیه هم دلیل اصلی این اتفاق را نمی‌داند و نسبت به عدم تولید علم در حوزه‌های ایران معترف هستند.دستگاه یا جهتی نیز که طلبه‌ها را به درستی رحمایت کند و مشکلات و امورشان را حل کند، وجود ندارد لذا طلبه‌ها فکری آسوده و بی دغدغه ندارند.

استاد حوزه علمیه در پاسخ به اینکه با وجود مشکلات بسیار در میان طلبه‌های گذشته، چرا در آن روزگار تولید علم وجود داشت، اما امروز چنین نقد‌هایی وجود دارد؟ تصریح کرد: طلبه‌های روزگاران قدیم اراده‌ای قوی و عزمی راسخ داشتند، همت آنها بلند بود، اما طلبه‌های امروز اینگونه نیستند. نکته مهم دیگر اینکه حضور طلبه‌ها و روحانیون در پست‌های مختلف است، این مساله برای عده‌ای بسیار فریبنده است، برخی افراد از ابتدا طالب علم نبودند بلکه طالب دنیا بودند و به خاطر دنیا طلبی و پست و مقام به حوزه‌های علمیه ورود کردند.

او با بیان اینکه حوزه در مسایل و امور مربوط به خود از حکومت کمک نمی‌گیرد، گفت: در حال حاضر در مسایل فکری هجوم‌ها به حوزه است و حوزه باید و مجبور است پاسخگوی بسیاری از مشکلات و شبهه‌هایی که در حقیقت در جای دیگری تولید می‌شود و یا مسبب آن جای دیگر است باشد، حوزه و مرجعیت هم هرگاه شبهه‏ یا سوالی فکری مطرح می‏شود، احساس می‏کند که باید جواب دهد و نه جواب را به نهاد دیگری حواله می‏دهد و نه در پاسخ می‌تواند از نظام کمکی بگیرد در حالی که شبهاتی که در ممکن است در نظام تولید شود پاسخش را حوزه باید بدهد.

وابستگی معیشتی روحانیت به مردم از اسباب مهم افت حوزه در تولید علم است

حائری نسبت به عوام زدگی و وابستگی معیشت روحانیت به مردم ابراز نگرانی کرد و ادامه داد: این مساله یکی از اسباب مهم افت حوزه در مجال فکری و تولید علم است؛ وقتی درآمد منبر بسیار خوب باشد، طلبه زمان و فکر خود را صرف تولید عم در حوزه نمی‌کند و برای درآمد بیشتر در صف منبر قرار می‌گیرد؛ این مسایل از جمله عوامل فریب دهنده طلبه است، طلبه خود باید عزم راسخی داشته باشد و در مقابل این عوامل بایستد که در حال حاضر چنین طلبه‌هایی نادر هستند.

آیت‌الله سیستانی دارای اقتدار و نفوذ بسیار هستند

حائری در مورد وضعیت علمی، نفوذ و منزلت سه نسل مرجعیت از گذشته تا به امروز تاکید کرد: به نظر من نفوذ و منزلت مرجعیت به مرور زمان افزایش یافته است، امروز آیت‌الله العظمی سیستانی نسبت به مراجع پیشین از اقتدار و نفوذ بیشتری در دنیا برخوردار است.

او در مورد علل اقتدار و نفوذ آیت‌الله سیستانی نیز اظهار کرد: اقتدار و نفوذ آیت‌الله سیستانی به چند عامل مهم از جمله سلوک، رفتار و منش ایشان برمی گردد، رفتار، سلوک و منش ایشان با سایر مراجع بسیار متفاوت است، ایشان با قضایا، حوادث و جناح‌ها به سبک خاصی برخورد می‌کنند و چه بسا این سبک در میان سایر مراجع کمتر بوده و در واقع خاص آیت‌الله سیستانی است.

حائری ادامه داد: آیت‌الله سیستانی نسبت به بُعد نظری، آگاهی به مسایل، صبر و تحمل نسبت به قضایا، عجله نکردن در تصمیم گیری و آگاهی یافتن نسبت به مسایل پیش از ورود به مساله، تمایزاتی دارد که خاص ایشان بوده و هست؛ نمی‌گویم سایر مراجع این خصوصیات را نداشتند اما یکی از این خصوصیات یا حتی نسبت به آیت‌الله سیستانی سطح پایین تری از این خصوصیات را داشتند.

مساله یا عامل مهم دیگر شرایط زمان است، بقای آقای سیستانی در نجف در طول مدت گذشته که مدت خفقان و تیرگی بود، از عوامل مهم، در خاص و تفاوت شدن آیت‌الله سیستانی است، به گونه‌ای که امروز قدرت و نفوذ کلمه‌ای که ایشان دارند به مراتب بسیار بیشتر از قدرت و نفوذ کلمه‏ مراجع گذشته است؛ البته به استثنای امام خمینی(ره)، امام مافوق مراجع بود و امامت داشت.

علاوه بر همه اینکه از زمانی که در نجف بودم آقای سیستانی درس خارج می‌گفتند؛ ایشان شاگرد آقای خویی بودند و دارای منزلت علمی بالا و مرد ملا و فاضلی هستند.

در منزلت علمی مرجعیت اتفاق قابل توجهی نیافتاده است

او در مورد منزلت علمی مرجعیت از گذشته تا به امروز بیان داشت: در این مساله تقریباً حرکت قابل توجهی رخ نداده و عموما در همان سطح باقی است: تنزل نکرده صعود هم نداشتیم.

حائری درباره نسل آینده مرجعیت نیز یادآور شد: امید هست اما فعلا بیش از امید نمی‌توان صحبت کرد.

او در پایان درباره علل ادعای اجتهاد و مرجعیت از سوی افرادی که در سنین پایین هستند، گفت: این مساله ناشی از افت علمی حوزه است.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: سیدمحمدباقر, صدر، سید محمد باقر
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست