labelاقتصاد و بازار, دیدگاه و گزارش
commentبدون دیدگاه

شهید مطهری؛ طراح خطوط بنیادینِ اندیشه اقتصادِ اسلامی

دکتر پیغامی گفت: متاسفانه به دلیل اینکه در حوزه و دانشگاه، مباحث فلسفی اقتصاد جایگاهی ندارد، آن لایه‌ای از اندیشه‌های شهید مطهری که فلسفه اقتصادی اسلام را در دنیای معاصر با مقتضیات زمان و مکان فعلی، برای انقلاب اسلامی تدوین شده است، مورد توجه قرار نگرفته است. آنچه که ما از شهید مطهری انتظار داشتیم و این انتظار به غایت انجام شده و هیچ نقصی در آن نیست، طراحی خطوط پایه‌ای و بنیادین اندیشه اقتصادی است که سئوالات بنیادینی که امثال آدام اسمیت در اقتصاد پاسخ دادند، شهید مطهری پاسخ دادند.

به گزارش شبکه اجتهاد، شهید آیت‌الله ‌‌مرتضی مطهری(ره) از اندیشمندان فاخر و کم نظیر در دوران معاصر بود. شخصیتی جامع، عالمی ژرف اندیش و متفکّری عمیق بود که تسلط وی بر معارف قرآن و اهل بیت بر احدی پوشیده نیست. یکی از ابعاد علمی این شهید والا مقام، پرداختن به دانش اقتصاد و اقدام به نظریه پردازی جهت تشکیل نظام اقتصادی در اسلام و حکومت اسلامی است.

به مناسبت ایام سالگرد شهادت این شهید والا مقام، پایگاه وسائل در گفتگویی با دکتر عادل پیغامی عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) به جایگاه شهید مطهری در اقتصاد اسلامی، پرداخته است. این استاد حوزه و دانشگاه بیش از ۲۷ سال است که آثار شهید مطهری را مورد پژوهش قرار داده و نسبت به اندیشه ایشان مسلط است.

شهید آیت‌الله ‌‌مطهری در علم اقتصاد اسلامی چه جایگاهی دارند؟

پیغامی: ما در تاریخ معاصر اندیشه اسلامی مخصوصا در دنیای شیعی البته در دنیای اهل تسنن هم همین اتفاق افتاده است، ولی شاهد ظهور یک قرائت متفاوت از دین هستیم و حتی به نوعی می‌توان گفت که اسم آن بازگشت قرائت اصیل دین است که در آن برای دین کارکرد اجتماعی و انسانی قائل است. عده‌ای از اندیشمندان معاصر در این زمینه نقش آفرینی جدی کردند و نتیجه آن هم این شد که انقلاب اسلامی ایران ظهور پیدا کرد و مسیر خود را در جامعه سازی و جامعه پردازی و نظام سازی و نهایتا برپایی دولت و حکومت خود را نشان داد.

از بین این اندیشمندان معاصر اگر بخواهیم نام چند نفر را ذکر کنیم، طبیعتا نمی‌توان اسمی از شهید مطهری به میان نیاورد. شهید مطهری یک نقطه وصل بین برخی از بزرگان اندیشه و به نوعی در جامعیتی چند ضلعی از همه این بزرگان سعی کرده است نقش آفرینی بی بدیلی را در تاریخ معاصر ما انجام دهد در بعد اندیشه، به نحوی که رهبر معظم انقلاب فرمودند نظام فکری این انقلاب بر اساس اندیشه‌های شهید مطهری شکل گرفته است.

امروز اگر بخواهیم یک نظام فکری و یک منظومه هندسه معرفتی از آنچه که اندیشه انقلاب اسلامی و نرم افزار معرفتی این انقلاب اسلامی هست، نام ببریم و اگر بخواهیم یک نظام فکری چنین نمایندگی از ایدئولوژی انقلاب کند، باید از شهید مطهری نام برد. یکی از ویژگی‌های وی از یک سو شاگردی بزرگی چون علامه طباطبایی است و از سویی دیگر شاگرد بزرگی چون امام خمینی(ره) بوده است. این ترکیب، ترکیبی از حوزه فلسفه و تفسیر و فقه و عرفان و حوزه انقلابی در شهید مطهری متجلی شده است.

در بین این موضوعات، یکی از نظاماتی که طبیعتا از یک اندیشمند جامع الاطراف انتظار می‌رفته است، نظام اقتصادی است. این شهید به عنوان یک احیاگر فکر دینی، ایدئولوگ انقلاب، طراح نرم افزاری یک جنبش اجتماعی و یک حیات تمدنی است.

شهید آیت‌الله ‌‌مطهری نسبت به نظام اقتصادی بی توجه نبوده است و حتی می‌توان گفت که اولویت لازم و به اندازه‌ای هم در ذهن ایشان، مسائل اقتصادی داشته است. متاسفانه به دلیل اینکه در حوزه و دانشگاه، مباحث فلسفی اقتصاد جایگاهی ندارد و ما تقریبا در کرسی‌های دانشگاهی نیز قالب فلسفه اقتصادی نداریم، از این جهت آن لایه‌ای از اندیشه‌های شهید مطهری که فلسفه اقتصادی اسلام را در دنیای معاصر با مقتضیات زمان و مکان فعلی، برای انقلاب اسلامی تدوین شده است، آنگونه که باید مورد توجه قرار نگرفته و بحث نشده است.

نوآوری‌هایی که ایشان در اندیشه اقتصادی اسلام مطرح کردند یا از دل متون است و از قرآن و سنت استخراج کردند و یا از مباحث علمای پیشین ما به ویژه در حوزه فقه و فلسفه مورد توجه قرار داده است و بر اساس آن به سئوالات اصلی و معاصر اقتصادی پاسخ دادند، متاسفانه مورد توجه قرار نگرفته است.

مباحث اقتصادی ایشان معمولا در دو کتاب «نظری به نظام اقتصادی اسلام» و «بهره و ربا و نظری به بیمه» بسنده می‌شود و همین یک آسیبی در برگرفتن توشه از مباحث اقتصادی ایشان بوده است زیرا این مباحث به همین دو کتاب محدود نمی‌شود. چه بسا قله مباحث اقتصادی ایشان را باید در کتاب «فلسفه تاریخ» و «نقدی بر مارکسیسم» و حتی کتابی مثل «بیست گفتار» و یا کتاب «نظام حقوقی زن در اسلام» و برخی از یادداشت‌های ایشان باید جستجو کرد.

به عنوان مثال بحثی که ایشان در تفاوت بین عقل و جود در کتاب بیست گفتار فرمودند و نگاهی که به فلسفه حق دارند از حیث علل غایی و فاعلی، بحث بسیار عمیق و کارگشایی در عرصه فلسفه اقتصاد است. در کتاب «نظام حقوقی زن در اسلام» ظاهرا شما بحث اقتصادی مشاهده نمی‌کنید اما بنیان‌های رویکرد و رهیافت حقوق طبیعی که یکی از پایه‌های اصیل اندیشه اسلامی در فلسفه اقتصادی است در این کتاب مطرح شده است.

من یادم میاد زمانی که در دانشگاه امام صادق(ع) به آثار و کتب شهید مطهری توجهی می‌کردیم و بنده هم افتخار داشتم به دانشجویان اقتصاد درس می‌دادم و سئوال امتحانی به این شکل داده بودم و دانشجویان نیز کاملا واقف بودند و پرسیدم بر اساس آنچه که از مبانی حقوق طبیعی در کتاب نظام حقوقی زن در اسلام خواندید، مبانی و مسائل فقهی و طبیعی حوزه بازار را تحلیل کنید. همین طور مباحث موجود در کتاب‌های «فلسفه تاریخ» و «نقدی بر مارکسیسم».

از حیث دیگری ایشان در عرصه اقتصاد ورودهای بسیار مهمی داشتند که متاسفانه کمتر به آن فکر شده است، مثلا ایشان در کتاب بیمه و ربا یک ترکیب بهینه‌ای از فلسفه و فقه را در این تحلیل می‌بینیم که خود نیازمند تبارشناسی است. دوستان خواننده مطالب بنده می‌دانند که ما همیشه در تاریخ حوزه در مواجهه تقریبی بین فلسفه و فقه دچار مشکل بودیم. عده‌ای از فقها از هرگونه بحث فلسفی در حوزه فقه به درستی گریزان بودند ولی ترکیب بهینه این دو در خطوط کلی برخی از فقها و علما بزرگ ما بوده است، از شیخ طوسی تا مرحوم آیت‌الله ‌‌غروی اصفهانی می‌توان نام برد و همچنین حضرت امام خمینی.

ولی شهید مطهری در بحث ربا یک مسئله بسیار عمیقی را باز می‌کند در باب علل حرمت ربا که خیلی به موضوع شناسی حوزه ربا در نظام سازی مسائل پولی و بانکی کمک می‌کند؛ در باب اینکه چگونه هم وجودهای اعتباری، زایشگری و مولدیت ندارند و نوعی وجودهای متوقف و راکد محسوب می‌شوند به لحاظ خلق ارزش و مولدیت.

و چگونه به لحاظ فلسفه عقود نمی‌توان ترکیب‌های آلیاژی از اعتباریات ایجاد کنیم؟ آیا می‌شود بحث قرض را با صلح ترکیب کرد و یک آلیاژی داد؟ می‌شود دو عقد را با یکدیگر ترکیب کرد و یک عقد واحد تلقی کرد؟ این بحث‌ها در مبادی فلسفی و فقهی حوزه اقتصاد می‌توانسته است به صورت نوآورانه کارگشا باشد.

با اینکه شخصیت شهید مطهری شناخته شده هستند و مورد اقبال نخبگان و رسانه‌ها هستند ولی در عرصه اقتصاد جای کار در اندیشه‌های ایشان هنوز باقی است. ما آن گنجینه‌ای که در اندیشه علامه طباطبایی و به تبع گنجینه‌ای که در شاگرد ایشان شهید مطهری در عرصه اقتصاد وجود دارد را هنوز کشف و استخراج نکردیم.

رهبر معظم انقلاب دائما نسبت به آثار شهید مطهری سفارش می‌کنند و قائل هستند که بدیلی برای آثار ایشان نیامده است ولی معتقد هستند که نباید در آثار ایشان توقف کرد. این توصیه را در اندیشه اقتصادی شهید مطهری چگونه می‌توان جامه عمل پوشاند؟

پیغامی: واقعا اگر کسی شاگرد شهید مطهری باشد اساسا این عدم توقف در برداشت از شهید مطهری نهفته است. بنده خودم به صراحت می‌گویم که هر آنچه دارم از لحاظ اندیشه اسلامی تماما برگرفته از آثار و اندیشه شهید مطهری است اما وقتی در اقتصاد مبتنی بر اندیشه‌های ایشان، پژوهش می‌کنم، همین آثار ایشان اجازه نمی‌دهند که نظر خود را کنار گذاشته و مقلد شوم.

بنده در دو مطلبی که در ادامه اندیشه‌های ایشان سعی کردم کار کنم یکی بحث عدالت و نگاه ایشان به ارزش پولی زمان، است که دقیقا نقد خود را نسبت به اندیشه ایشان عرض کردم و اشکالی که فکر می‌کردم وارد بوده را طرح کردم.

آیت‌الله ‌‌مهدوی کنی استاد راهنمای فقهی رساله بنده بودند؛ یادم است که وقتی با ترس و لرز اشکالم را مطرح کردم، ایشان به صراحت گفتند که اگر شهید مطهری بودند، خود ایشان این جسارت را به شما می‌دادند و اجازه طرح آن را به شما می‌دادند. آیت‌الله ‌‌مهدوی کنی می‌گفتند که مباحث اقتصادی شهید مطهری در مدرسه مروی مطرح شده است و در آن موقع طلبه مستشکل قوی در مقابل ایشان نبوده است تا ایشان هم عمق بیشتری به مباحث بدهند.

اگر کسی با اندیشه شهید مطهری عجین باشد، می‌بیند که این آثار او را به سمت نقد و انتقاد و تضارب آراء و آزاد اندیشی سوق می‌دهند. بنده در عرصه اقتصاد، بیشترین وامداری را نسبت به اندیشه شهید مطهری دارم، شاید بیشترین نقد را هم نسبت به حوزه اقتصادی ایشان مطرح کرده باشم.

نسبت به ایده‌ها و نظریات شهید مطهری توسط برخی افراد نقدی وارد می‌شود به این صورت که نظریات وی صرفا تئوری هستند و در مقام عمل قابل اجرا نیستند. نظر شما در این زمینه چیست؟

پیغامی: اگر کسی کمی با تاریخ علم و پویایی علم مخصوصا در حوزه علوم انسانی بالاخص حوزه اقتصاد آشنا باشد، اساسا چنین اشکالی را وارد نمی‌کند. تاریخ علم به ما نشان می‌دهد که بزرگانی در اقتصاد غرب مثل آدام اسمیت، ریکاردو و حتی مثل‌هایک که فیلسوفان اقتصاد بزرگی بودند ولی هیچ وقت ما از یک فرد انتظار نداریم که از مبنا تا نقطه انتهایی روبنا را طی کند.

فلاسفه اقتصاد معمولا مسیر را آغاز می‌کنند و پایه‌ها و اساس را طرح می‌کنند. ساختن روبنا کار دیگران است، مثلا در اقتصاد غرب، بخشی از نئو لیبرالیسم را به عنوان اقتصاد آدام اسمیت می‌شناسیم، آیا آدام اسمیت تمام آنچه که امروزه اقتصاد غرب می‌گوید را در کتاب خود آورده است اما پایه و خطوط اصلی را مطرح کرده است و این خطوط اصلی هستند که به اقدامات و روبناها هویت می‌دهند.

آنچه که ما از شهید مطهری انتظار داشتیم به غایت انجام شده و هیچ نقصی در آن نیست؛ ایشان طراح خطوط پایه‌ای و بنیادین اندیشه اقتصادی است که سئوالات بنیادینی که امثال آدام اسمیت در اقتصاد مطرح کردند را پاسخ دادند.

یعنی وی به عنوان یک آغازگر و مؤسس در علم اقتصاد اسلامی نقش خود را ایفا کردند اما اینکه ما نیامدیم بر اساس آن مبانی، گامی رو به جلو برداریم و به سئوالات روبنایی پاسخ بدهیم، اشکال از ما است. اگر کسی بگوید که اندیشه شهید مطهری امتداد پیدا نکرده است؛ من می‌گویم درست می‌گویید، اما خب آیا امتداد اندیشه هم وظیفه خود فیلسوف است یا خیر؟

من در اینجا فرصت را غنیمت می‌شمارم تا اعتراضی را طرح کنم؛ ما بسیار در حوزه بزرگان کم کار هستیم و این امر فقط نسبت به شهید مطهری نیست بلکه نسبت به شهید صدر، امام موسی صدر و علامه طباطبایی نیز کم کار کردیم. ما در اندیشه اقتصادی و فلسفه اقتصادی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان هنوز کار نکردیم و خوانشی صورت نگرفته است.

ما هنوز در مسائل پیش پا افتاده درگیر هستیم که واقعا جای تامل و تاسف دارد. آیندگان خواهند گفت که مگر شما چند متفکر به این بزرگی داشتید که اینقدر کم کار کردید؟ ما الان در حوزه و دانشگاه درگیر این بحث هستیم که شهید مطهری یک کتابی در حوزه اقتصاد داشته است و در ابتدای انقلاب کسانی که حکومت را به دست گرفتند و بعد از شهادت شهید مطهری، کتاب ایشان سانسور و جمع آوری شد!

بنده در مورد این قضیه تحقیق و بررسی کردم، کتاب اقتصاد اسلامی شهید مطهری را که قبل از نظری بر نظام اقتصادی اسلام چاپ شده بود، کلمه به کلمه با آنچه که بعدا در انتشارات صدرا چاپ شده است، تطبیق دادیم، چه در کتاب نظری بر نظام اقتصادی اسلام ایشان و چه در یادداشت‌های ایشان؛ تقریبا هیچ کلمه‌ای پیدا نکردیم که قبلا بوده است و الان در آثار ایشان چاپ نشده باشد.

قضیه این است که افراد ندیده قضاوت می‌کنند زیرا شخصی آمده است و یک پاراگراف از شهید مطهری را با رعایت امانت ذکر کرده اما آن را به مطلب خود وصل کرده است و همین باعث شده است که سوء تفاهم شکل بگیرد و این برداشت‌ها مسائلی را ایجاد کرد. امام گروهی را تعیین کردند از جمله آیت‌الله ‌‌مهدوی کنی و آیت‌الله ‌‌موسوی اردبیلی که هم بحث و هم قطار شهید مطهری بودند و نسبت به اندیشه ایشان واقف بودند، گفتند که این کتاب واقعا از اندیشه شهید نمایندگی نمی‌کند.

این مسئله ساده را می‌توان امروزه با نرم افزارهای کامپیوتری چک کرد و فهمید که این کتاب به نوعی برداشت از اندیشه شهید مطهری است و شاید بالغ بر ۳۰ درصد محتوای آن توسط آن مؤلف اضافه شده است و این اصلا کتاب شهید مطهری نیست.

ما با چنین مسئله ساده‌ای هنوز درگیر هستیم و اصلا به دنبال خود اندیشه اقتصادی شهید مطهری نرفته ایم. ما هنوز رساله دکتری در باب اندیشه اقتصادی شهید مطهری در این کشور نداریم. واقعا این جای تاسف دارد. وسائل

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: مطهری مرتضی
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست