شبکه اجتهاد: وقتی یک جامعه دینی شعارگرا شود کمتر میتواند به عمق معانی و مفاهیم آموزه دینی و قرآنی رجوع کند؛ پس از آن است که اخباری مانند اختلاس، آزار جنسی، خیانت و…. هر روز بیشتر و بیشتر شنیده میشود و گوش به گوش میپیچد این جمله که «در برخی جوامع که مسلمان نیستند اسلام دیده میشود، اما در جوامع مسلمانان باید به جست وجوی اسلام برآمد!»
حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدرضا زائری مدیرعامل مجتمع فرهنگی سرچشمه و پژوهشگر و کارشناس دین معتقد است که اگر جامعهای رفتار، عملکرد و حقیقتش قرآنی نباشد، هر چه روی این جامعه را با ظاهر قرآنی بپوشانید باز زیر آن لجن و آلودگی است. تفاوت اساسی ما با فهم قرآنی در عملکرد بیرونی این است که تمرکز ما متاسفانه بر ظاهر و شاخ و برگهاست. فضای سیاسی امروز ما بیشتر از آنکه با قرآن کریم ارتباطی داشته باشد با الگوهای غربی و رایج بین المللی ارتباط دارد. در عملکرد مسئولین ما آنچه بیشتر مشهود است، ظاهرگرایی و عوام فریبی است تا عمل به حقیقت قرآن و رفتار واقعی قرآنی.
این کارشناس برجسته و شناخته شده، بزرگترین نیاز امروز جامعه را مهربانی، مدارا و محبت میداند و میگوید: شعار دین ما بسم الله الرحمن الرحیم است، واجب است فاتحه الکتاب قرآن کریم یعنی سوره حمد در همه نمازها تکرار شود و پیام این سوره رحمت، مهربانی و محبت است، اساس دین نتیجه و غایتش رسیدن به نرم خویی، مهربانی و مدارا با مومنین است، ما در فضای داخل اسلام در فضای رفتاری بین مومنین، در تحمل و مدارای یکدیگر، در رفتار انسانی با بندگان و مخلوقات خدا هنوز بسیار دچار مشکل هستیم، متأسفانه فضا و محیط اجتماعی و رفتارهای روزمره و عملکرد عمومی ما با این حقیقت قرآنی و دینی فاصله بسیار زیادی دارد. زمانی ما میتوانیم جامعه خود را دینی و قرآنی بدانیم و تلقی کنیم که فضای عمومی در این جامعه فضای مهرورزی، محبت، مهربانی، مدارا، خیرخواهی و نصح باشد و امر به معروف و نهی از منکر برخواسته از دلسوزی و خیرخواهی نسبت به دیگران باشد، متاسفانه این خلاء امروز ماست که در همه عرصهها هم کاملاً مشهود است. متن گفت وگوی شفقنا با حجتالاسلام زائری را میخوانید:
برخی کارشناسان دین معتقدند قرآن نزد مسلمانان بالاخص شیعیان مهجور است. به نظر شما چرا چنین نظری دارند؟ نظر شخص جنابعالی نسبت به این مقوله چیست؟ ایران شیعی ۴۰ سال است که خواهان پیاده کردن احکام دین و شرایع و معنویات دینی است، اما چرا نتوانسته در این خصوص موفق شود؟
زائری: در اصل اینکه توجه برادران اهل سنت ما به قرآن کریم بیش از ماست، به نظرم تردیدی وجود ندارد لااقل از جهت ظاهری این مساله قابل مشاهده است که البته دلایلی هم دارد، یکی از دلایل این است که عمده مسلمانان اهل سنت عرب زبان هستند و طبیعتاً با قرآن ارتباط بیشتر و راحت تری برقرار میکنند. دلایل دیگری هم دارد از جمله اینکه به طور طبیعی در فضای تربیتی اهل سنت به دلیل اینکه از میراث معرفتی اهل بیت(ع)، دعا به شکل گستردهای که ما در فضای تربیتی شیعه داریم و فضای زیارت محروم بودند؛ و آن شکل تمرین و ممارستی که مثلاً در نماز تراویح در ماه مبارک رمضان هست، فضای ارتباط با قرآن را در بین آنها بیشتر کند؛ همه این دلایل کمک کرده که از کودکی بیشتر تمرکز آنان بر قرآن باشد. فکر میکنم که ما شیعیان باید از این موضوع درس بگیریم و این کوتاهی و قصور را جبران کنیم، اما به طور کلی مهجوریت قرآن به نظر من به شیعیان ربطی ندارد، شکایت پیامبر اکرم(ص) در روز قیامت و تعبیر صریح قرآن کریم وَقالَ الرَّسولُ یا رَبِّ إِنَّ قَومِی اتَّخَذوا هٰذَا القُرآنَ مَهجورً ؛ به شکل عام و گسترده شامل حال همه مسلمانان میشود. درد و تلخی ماجرا دقیقاً اینجاست، تعبیری به مرحوم آیتالله بروجردی منسوب است که، ما مسلمانان هر دو باطن و ظاهر قرآن را به هم مهجور قرار دادیم، یعنی همانطور که پیامبر اکرم(ص) در عید غدیر خم مسلمانان را به قرآن مکتوب و ناطق سفارش کردند، به اینکه ثقلین و دو یادگار گرانقدر پیامبر یعنی قرآن کریم و اهل بیت در بین مسلمانان را مراقبت کنند هر دو بخشی از این دو یادگار را مهجور قرار دادند، این یک واقعیت است.
ما شیعیان در حق ظاهر قرآن و قرآن مکتوب قصور کردیم و آنطور که سزاوار و شایسته است ما با قرآن انس و ارتباط نداریم. و قصوری که برادران اهل سنت ما داشتند در حقیقت و باطن قرآن است، آنطور که سزاوار و شایسته بوده قرآن ناطق و خاندان پیامبر را که فرمودند: آن خاندانی که در واقع وحی در خانه آنها نازل شده بود و آنها حقیقت وحی را بهتر درک میکردند، مهجور شدند.
برای اینکه این مهجوریت لااقل در بین شیعیان از بین برود به نظرم چند اتفاق باید بیفتد. یکی از مهم ترین اتفاقات این است که در راستای آموزش و ترویج زبان عربی به عنوان زبان اسلام اقدام جدی صورت گیرد. به دلایل مختلفی از جمله دل آزردگیها و ناراحتیهایی که بخشی از مخاطب امروز از رفتار و عملکرد روحانیت و تجربه حکومت دینی دارند، به طور طبیعی این آزردگی به همه نشانهها و عناصری که در جریان دین تبلیغ شده از جمله زبان عربی تسری پیدا کرده است. ما هم متأسفانه در آموزش زبان عربی ابداع و خلاقیت و مهارت لازم را در کشور نداشتیم، یعنی نظام آموزشی ما نتوانسته این زبان را به شکل جذاب و موثر و مطلوب عرضه کند، نتیجه آن این شده که زبان عربی یکی از منفورترین درسهای دوره دبیرستان و تحصیلات دانش آموزان است. در عین حال شما توجه دارید که مهم ترین پیامهای دینی ما از قرآن کریم و روایات تا همه شعارهای مذهبی که در مناسبتهای مختلف از رسانههای عمومی و در فضای تبلیغات محیطی مشاهده میشود به زبان عربی است، این مساله میتواند تفسیر کند که چه فاصله و شکافی بین مخاطب و این شعارها، معارف و مفاهیم به وجود آمده است. یکی از کارهایی که به طور جدی برای رفع مهجوریت قرآن باید انجام داد این است که زبان عربی را به شکل مطلوب، شایسته و سزاواری ترویج کنیم، معنای این حرف البته این نیست که آموزش زبانهای دیگر مانند زبان انگلیسی و فرانسه محدود شود، اتفاقاً من معتقدم همانطور که تجربه هم در کشورهای دیگر نشان داده وقتی ما چند زبان را به شکل عالمانه و حرفهای آموزش میدهیم فراگیری آن راحت تر و روان تر میشود لذا من معتقدم باید زبان عربی را به شکل جذاب و مطلوبی در کنار زبانهای دیگری مثل زبان انگلیسی مخصوصاً از سن کودکی و نوجووانی ترویج کرد.
نکته دوم ایجاد زمینههای موثر و جذاب برای فراگیری قرآن کریم است. مهارتهای آموزشی، تخصصها و فنون و مهارتهایی است که در همه جای دنیا برای موضوعات مختلف به کار گرفته میشود، صنعت و حرفه و فن آموزش و مدیریت آموزشی یک تخصص روبه رشد در دنیاست متأسفانه ما کمتر به این پیشرفتها، تجربهها و دستاوردهای جدید جهانی توجه میکنیم حتی در موضوعاتی مثل آموزش قرآن ما هنوز گاهی میبینیم که در بعضی از مناطق و مراکز به شکل سنتی و شیوه قدیم عمل میشود، یا شیوههایی که طی دهههای گذشته رایج و مرسوم بوده همچنان همان شیوهها دنبال میشود در حالی که فرصتها، زمینهها و موقعیتهای بسیار متنوع و متفاوتی برای آموزش قرآن هست، برخی از مراکز و موسسات طی سالهای اخیر تلاشهایی کردند برای اینکه قرآن را از طریق بازی یا سرگرمی یا انیمیشن یا شکلهای مشابهی به بچهها منتقل کنند این شیوهها و روشها باید چه در حوزه آموزش روخوانی و روان خوانی که پایین ترین و ابتدایی ترین سطح آموزش قرآن کریم است، چه در سطوح پیشرفت تری مانند آموزش معارف و مفاهیم قرآن کریم ترویج شود و تا مراتبی مثل آموزش تفسیر و اسرار قرآن هم پیش رود.
نکته سوم که به نظر من بسیار مهم و ظریف است، اینکه متأسفانه این تلقی را به شکل خواسته یا ناخواسته در مخاطب ایجاد کردیم که قرآن منحصر به یک طیف، ظاهر و افراد خاصی است، در حال حاضر تقریباً برای مخاطب ما حتی قابل تصور هم نیست که یک آقایی که صورتش را تیغ زده و کراوات پوشیده بتواند قاری قرآن باشد در حالی که در کشورهای عربی عجیب نیست، در سایر کشورهای مسلمان تصور اینکه یک خانومی حتی بی حجاب باشد، ولی حافظ قرآن باشد عجیب نیست در حالی که در کشور ما به دلایل مختلف تلقی که ایجاد شده این است که لزوماً اگر کسی انس با قرآن دارد و اهل قرآن هست حتماً باید در همه مراتب و شئون زندگی خود آنچنان که ما توقع داریم و میپسندیم و میخواهیم در رفتار و کردار و ظاهر و پوشش و پویش زندگی خود نیز یک شکل و ظاهر خاصی مقید باشد. به نظرم باید فعالیتها و اقداماتی صورت گیرد که مساله قرآن را به شکل فراگیر برای همه مردم مطرح کند. ممکن است افرادی باشند که در خستگیها، تنهاییها و آزردگیهای طبیعی زندگی روزمره خود بخواهند به قرآن پناه بیاورند، ما نباید کاری کنیم که آنها احساس کنند قرآن برای آنها نیست، صرفاً به خاطر اینکه مثلاً آن خانم حجاب کاملی ندارد و چادری نیست، صرفاً به خاطر اینکه آن آقا ظاهر مذهبی ندارد یا مثلاً در ماه مبارک رمضان روزه نگرفته یا نماز خود را به شکل کامل و مستمر نخوانده، این افراد میتوانند ارتباطشان با قرآن را به شکلی حفظ کنند.
به هر حال قرآن پیام خداوند برای انسان است و جالب اینجاست که گاهی ما حتی افرادی را میبینیم و دیده ایم که مسلمان نیستند، ولی ارتباطشان با قرآن برقرار است. من یک خانومی را در لبنان دیده بودم که در محیط دانشگاه ما از مسیحیان بود، در ماه مبارک رمضان قرآن روی میز این خانم بود، روزی با تبسم از ایشان سوال کردم که مگر شما قرآن میخوانید!؟ گفت بله! ماه رمضان یک بار قرآن را ختم میکند. برای من جالب بود که به هر دلیل حتی این بانوی مسیحی که زبانش عربی هست این ارتباط را با قرآن دارد و در ماه مبارک رمضان قرآن را کامل میخواند و با قرآن آشناست، اما گاهی برخی از ما به دلایل مختلف که بخشی هم دلایل حاشیهای است و با مسایل اجتماعی، سیاسی، مشکلات زندگی روزمره مانند مشکلات اقتصادی ارتباط دارد از این گنجینه بزرگ و گرانقدر محروم میشویم.
اشاره کردید که باید زبان عربی را آموزش دهیم تا به فهم قرآن برسیم، اتفاقاً در میان بعضی دینداران این نگاه بسیار پر رنگ است که تنها به قرائت و خواندن قرآن میپردازند و کمتر تدبر و تفسیر میکنند. از طرفی برخی هم که خواهان تدبر در قرآن هستند از آنجا که بعضی آیات یا سورهها تفاسیر سختی دارند چندان معانی آن قابل ملموس نیست. به نظر شما آیا نبایستی تفاسیر متناسب با فهم عامه مردم باشد؟
زائری: سالها پیش من پیشنهادی را به یکی از مسئولین وقت سازمان اوقاف و امور خیریه که در زمینه قرآن مسئولیت مستقیم داشتند پیشنهاد کردم که شامل مدلهای متنوعی از قرآن کریم بود، از نسخه دانشجویی قرآن تا نسخه قرآن مخصوص بانوان، کودکان و آیات برگزیده تا قرآن کریمی که در حاشیه آن بتوان یادداشت نوشت. شاید در آن زمان (حدود ۲۰ سال پیش) پیشنهاد من برای آن بزرگوار مقداری عجیب و غیر عادی میرسید، طوری که خیلی قاطع رد کرد و گفت مگر ما چند نوع قرآن داریم که به شکلهای متنوعی روی آن فکر کنیم! متاسفانه این مسئول وقت درک نکرد که مخاطب در ارتباط با قرآن کریم نیازهای متنوعی دارد. اتفاقاً من با فرمایش شما کاملاً موافق هستم، ما مخاطبانی داریم که ترجمه قرآن را میخوانند، مخاطبانی داریم که فقط ترجمه صوتی را گوش میدهند، ممکن است که در ماه مبارک رمضان هم افرادی را داشته باشیم که فقط بخواهند ترجمه فارسی قرآن را به شکل صوتی در ماشین خود گوش دهند. طبیعتاً این قالبهای گوناگون باید مدنظر قرار گیرد. تجربههایی که در مسیحیت نسبت به کتاب مقدس اتفاق افتاده به دلیل تفاوت ماهیت قرآن کریم با کتاب مقدس عیناً قابل تکرار نیست، اما از آن تجربهها میتوان تا حدی برای بخشهایی از این نیاز مخاطب استفاده کرد. ما شاید واقعاً نیاز داشته باشیم که آیات متناسب با کودک و نوجوان را به شکل تصویری یا صوتی برای آن مخاطب آماده کنیم، ممکن است نیاز داشته باشیم که حتی تفسیر سادهای برای افرادی که نیاز دارند و مراجعه میکنند آماده کنیم. در همین ایام نمایشگاه قرآن کریم و روزهای آغازین ماه مبارک رمضان شاید چند نفر در فضای مجازی یا در ارتباطات رو در رو از من پرسیدند که دنبال یک تفسیر ساده و جمع و جور و مختصر میگردیم که راحت بتوانیم از آن استفاده کنیم، همین اتفاق در مورد ترجمه قرآن هم میافتد، ما همیشه به ترجمهها و تفسیرهای روزآمد نیاز داریم؛ تفسیری که چند قرن قبل نوشته شده یا حتی ۴۰ سال قبل نوشته شده لزوماً ممکن است برای امروز ما و مخاطب ما مناسب نباشد.
یکی از تجربههایی که در دنیای مسیحیت رخ داد و بخشی از آن برای ما قابل استفاده هست، این است که در بسیاری از مناطق مسیحی متون دینی و متون مناجات و دعا به زبان مردم تبدیل شد. این اختلاف البته بین مذاهب مختلف مسیحی به وجود آمد که آیا باید به زبانهای کهن و اصیل مثل زبان سریانی و امثال این وفادار بمانند یا خیر. بسیاری از مذاهب مسیحی در این موضوع تصمیم و جمع بندی شان این شد که به زبانهای محلی لااقل بخش عمدهای از متون خود را تبدیل کنند. در بسیاری از کلیساها امروز به زبان خودشان مناجات و دعا میکنند. یکی از مشکلاتی که امروز داریم این است که روی زبان عربی متمرکز و منحصر شدیم در حالی که مخاطب با این زبان ارتباط برقرار نمیکند، این هم موضوعی است که به نظر من متصدیان امور دینی و متولیان مسایل مذهبی از جمله حوزههای علمیه، نهاد مرجعیت و علمای بزرگوار ما باید با جرأت و جسارت و شجاعت در مورد آن بیاندیشند و تصمیم مناسبی بگیرند.
در همین ماه مبارک رمضان دعای بعد از نمازها خوانده میشود یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ یَا غَفُورُ یَا رَحِیمُ؛ بسیاری از مخاطبان این دعا را درک نمیکنند در حالی که این دعا را خداوند برای ما قرار داده و اهل بیت(ع) آن را به ما آموختند برای اینکه این دعا معارفی را به ما منتقل و حرکتی ایجاد کند و ذهنیت و باوری را در ما تقویت کند و احساسی را در ما برانگیزد، اما این اثر را ندارد به این دلیل که به زبان دیگری این دعا را میخوانیم. یا مناجاتهایی که در آن مناجاتها مضمون استغفار و توبه هست، وقتی این را به عبارت عربی میخوانیم و معنای آن را نمیفهمیم هیچ وقت حال توبه پیدا نمیکنیم یا وقتی دعاهایی که در آن نوعی طلب و تقاضا و برای ایجاد یک رابطه نزدیک با خداست را به زبان عربی میخوانیم هیچ وقت آن رابطه برقرار نمیشود. یا عباراتی که مثلاً در اموری که اتفاقاً قصد انشاء هم لازم دارد مثل خطبه عقد یا خطبه طلاق یا صیغه نذر، را به زبان عربی بخوانیم طبیعتاً متوجه نمیشویم، برخی از بزرگان احتیاط میکنند و مثلاً در زمانی که دارند خطبه عقد را جاری میکنند به زبان فارسی هم تکرار میکنند. البته برخی از فقها از قدیم این اختلاف را داشتند و حتی بودند فقهایی که بیان به زبان فارسی را کافی میدانستند، اما برخی هم احتیاط میکردند و بر زبان عربی تأکید داشتند؛ به هر حال این مسالهای است که همچنان در فضای دینی ما باقی مانده و برای آن راه حلی پیدا نشده است. فکر میکنم که ما یک روز باید به اینجا برسیم که این جرأت و جسارت را داشته باشیم که برخی از دعاها و مضامین را لااقل تجربه و آزمایش کنیم و ببینیم که اگر اینها به زبان فارسی بیان شود، بهتر جواب میدهد یا خیر.
در شبهای قدر میبینیم که همه مردم میآیند و عبارات دعای جوشن کبیر یا دعای افتتاح و ابوحمزه ثمالی را به زبان عربی میخوانند و ناچار مداح و خواننده دعا باید گاهی شعری و روضهای بخواند و کلماتی به فارسی بگوید تا مخاطب بتواند ارتباط برقرار کند. شاید لازم باشد که برخی از ادبا و نویسندگان و مترجمین خوش ذوق ما متونی را به زبان فارسی با ریتم و آهنگ و لحن مناسب به زبان فارسی طراحی و تنظیم کنند تا مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند. در دوره نوجوانی یک استاد ادبیات بسیار خوش ذوقی داشتیم، یادم هست که ایشان در ماه مبارک رمضان وقتی بعد از نماز میخواست دعا کند یک متن بسیار پیراستهای به زبان فارسی تنظیم کرده بود و با همان متن دعا میکرد. گاهی احساس و حال و هوایی که او با متن خود ساخته خودش داشت به مراتب بیشتر از آن ارتباطی بود که برخی از ما با متون عربی برقرار میکنیم. بنابراین این مساله هم به نظر من یک چالش جدی است که نهاد دین باید برای آن فکری کند. دین، معارف و ادعیهها برای مخاطب آمده، وقتی مخاطب از این عبارات، دعاها و مضامین چیزی درک نمیکند در واقع ما نقض غرض کردیم و در واقع از هدف خود دور شدیم و چارهای نیست جز اینکه به این مساله بیاندیشیم و برای آن راه حلی پیدا کنیم که مخاطب بتواند با این حقایق ارتباط برقرار کند.
در جامعه دینی به نظر میرسد بیش از آنکه مردم آن جامعه بابستی دارای فرهنگ قرآنی باشند مسولان نیز مستثنی نیستند. شاید حتی نقش مسولان پر رنگ تر هم باشد.حال به نظر شما کلیت نظام چه اندازه موظف میداند که خود را با آموزههای قرآنی تطبیق دهد؟
زائری: یکی از مشکلات جدی ما متأسفانه این است که توجه نداریم به اینکه ترویج دین اگر به شکل متجانس و منسجم در شاخهها و حوزهها و موضوعات مختلف صورت نگیرد، نتیجهای جز کاریکاتوری شدن دین ندارد، ما اگر بخواهیم ترویج دین اثرگذار باشد و نتیجه دهد، به طور طبیعی باید در همه حوزهها به شکل متوازن عمل کنیم. اگر نظام اجرایی ما قرآنی و دینی عمل نکرد، اما جلسات قرآن و برنامههای قرآنی به شکل رسمی و فرمایشی و شعاری بسیار رونق داشت، هیچ وقت جامعه، جامعه دینی و قرآنی نخواهد شد. اگر نظام اقتصادی ما شکاف بین فقیر و غنی را روز به روز تقویت و بیشتر کند و در عین حال سخنرانان مذهبی ما تنها از قرآن دم بزنند هیچ وقت این جامعه، جامعه قرآنی نخواهد شد. یک تعبیر عجیبی مرحوم شهید بهشتی دارند که بالا بروید و پایین بیایید، اگر جامعهای رفتار و عملکرد و حقیقتش قرآنی نباشد، هر چه روی این جامعه را با ظاهر قرآنی بپوشانید باز زیر آن لجن و آلودگی است، باید رفتار قرآنی در همه شئون صورت گیرد مانند یک معلمی که معلم قرآن و معارف باشد، اما رفتار او رفتار خلاف قرآن باشد، طبیعی است که این معلم هر چه از قرآن حرف بزند دانش آموزان به رفتار و کردار او نگاه میکنند اما برعکس اگر یک پدر و مادر و معلمی به زبان و ظاهر از قرآن حرف نزند، اما رفتار او قرآنی باشد اثر بیشتری خواهد داشت. این تعبیری که در حدیث امیرالمومنین هست که میفرماید: مَن نَصَبَ نَفسَهُ للنّاسِ إماما فلیَبدأ بتَعلیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِهِ؛ کسی که خود را در جایگاه رهبری و امامت و مسئولین و زعامت و مدیریت جامعه در هر سطحی قرار میدهد، اگر خودش رفتارش قرآنی و دینی نباشد و اگر کردار و عملکردش قرآنی نباشد و فقط بخواهد به ظاهر حرف بزند طبیعی است که نتیجهای نمیگیریم و بخش عمدهای از مشکلات امروز ما در جامعه بعد از ۴۰ سال تجربه جمهوری اسلامی این است که ما متاسفانه در ظاهر و زبان و گفتار از قرآن زیاد سخن گفتیم اما در عملکرد و رفتار خود چندان قرآنی عمل نکردیم. آن جاهایی هم که موفق بودیم و نتیجه گرفتیم دقیقا همان جاهایی است که به جای شعار، ظاهر و گفتار به عملکرد و رفتار صحیح قرآنی متمسک شدیم.
مهجوریت قرآن در میان دو قشر یعنی مسئولان و روحانیت که بسیار روی عموم تأثیر گذار هستند به طور مصداقی به چه صورت خود را نشان میدهد؟
زائری: یکی از دغدغههایی که استاد بزرگوار حاج آقا قرائتی طی سالهای اخیر داشتند و حتی مدتی پیش در ابتدای درس خارج رهبر انقلاب راجع به این موضوع به صراحت با روحانیون صحبت کردند، این است که متاسفانه نظام آموزشی تحصیلی سنتی ما در حوزههای علمیه متمرکز بر قرآن کریم نیست، یعنی ممکن است که یک طلبهای تا مرز اجتهاد هم پیش رود و از قرآن کریم فقط به آیات الاحکام پرداخته باشد و به بسیاری دیگر از آیات قرآن توجه نداشته باشد، اما مسیر تحصیلی او تا اجتهاد هم اختلالی پیدا نکند. این یک معضلی است که متاسفانه در نظام آموزشی حوزه علمیه ما وجود دارد در حالی که همه ما قرآن کریم را به عنوان ممهم ترین و اساسی ترین منبع اجتهاد میشناسیم، اساس و بنیان اجتهاد شیعی بر قرآن کریم استوار است. اساس معرفت ما بر قرآن کریم استوار است. سیره اهل بیت و گفتار و رفتار اهل بیت و معارف اهل بیت را به عنوان تفسیر قرآن کریم و تفصیل اجمال قرآن کریم میشناسیم، اما متاسفانه این مهجوریت وجود دارد و لازمه آن این است که تجدید نظری در نظام آموزشی ما صورت گیرد و حتی برخی از مدارس که در فضای مذهبی ما چند سالی است که رایج شده برای تحفیظ قرآن تقویت شود که طلبهها در ابتدای تحصیل طلبگی خود حتماً قرآن کریم را حفظ کنند و سپس براساس آن تحصیلات طلبگی خود را ادامه دهند.
در مورد مسئولان چطور؟
زائری: زور کسی به آنها نمیرسد!
چرا مثلا در جایی قرآن به گذشت مدارا صبر و خوبشتنداری میکند اما برخی از جمله مسولان که الگوی مردم هستند عکس این رفتارها را نشان میدهند؟ تندی، خشونت، توهین، دروغ و بهتان زدن کم نیست در میان بعضی افراد. به نظر میرسد تعیین مصداق چنین رفتارهایی بیشتر با خود اشخاص است تا بر اساس منفعتهای جمعی.
زائری: واقعیت این است که بدون تعارف فضای سیاسی امروز ما بیشتر از آنکه با قرآن کریم ارتباطی داشته باشد با الگوهای غربی و رایج بین المللی ارتباط دارد یعنی شما فقط به عنوان مثال مناظرههای انتخاباتی و میزگردهای ایام انتخابات را در نظر بگیرید میبینید که آن اتفاقی که دارد میافتد بیشتر از اینکه با قرآن، اسلام و معارف اهل بیت نسبتی داشته باشد، یک نوع گرته برداری و الگوبرداری از اتفاقی است که در فضای غربی افتاده است.
رقابتهای انتخاباتی، مصاحبههای سیاسی، وضعیتی که ما در مجلس شورای اسلامی میبینیم، عملکرد وزار و دستگاههای دولتی در حوزههای مختلف، جریان سیاسی کشور به گونهای است که هر کشور دیگری به جای ایران نیز میتواند چنین فضایی داشته باشد. شما اگر ریش مسئولین ما را حذف کنید و به جای چفیه، کراوات به گردن آنها ببندید معمولاً وزیر و نماینده مجلس ما رفتارشان با مسئولین در غرب تفاوتی نمیکند. این مشکلی است که وجود دارد.
اگر قرآن کریم به ما دستور میدهد اجْتَنِبُوا کثِیراً مِنَ الظَّنِّ؛ ما چقدر از بدگمانیها اجتناب داریم؟ اگر قرآن کریم به ما دستور میدهد که دروغ نگوییم، ما چقدر به مردم راست میگوییم؟ اگر قرآن کریم به ما دستور میدهد وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا؛ ما چقدر تواضع و فروتنی نسبت به مردم داریم؟ وقتی رفتار و عملکرد مسئولین را در زندگی سیاسی نگاه میکنید بیشتر از اینکه تواضع و فروتنی ببینید تکبر، غرور و خودپسندی میبینید. وقتی یک به یک دستورات قرآن را مرور کنید و با عملکرد سیاسی مسئولین امروز در کشور مقایسه کنید، میبینید که فاصله بسیار جدی و عمیق است البته نمیخواهم به طور طبیعی حکم مطلق کنم، همیشه استثناها و تجربههای موفقی هم وجود دارد، همیشه در بدترین شرایط شما نمونههایی میبینید که تلاش برای بهبود، اصلاح و تغییر هست، اما متاسفانه واقعیت این است که در عملکرد مسئولین ما آنچه بیشتر مشهود است، ظاهرگرایی و عوام فریبی است تا عمل به حقیقت قرآن و رفتار واقعی قرآنی.
جامعه ایران امروز با مشکلات عدیده مواجه است. همین چندی پیش اخبار مربوط به آزار و اذیتهای جنسی بسیار شنیده میشود. به نظر شما قرآن چه راهکارهای اساسی تری در برخورد با معضلات اجتماعی اندیشیده است؟
زائری: راهکار اساسی دین ایجاد سلامت اجتماعی در بنیانها و اساس جامعه است، توجه قرآن به ریشههاست نه به ظواهر، تفاوت اساسی ما با فهم قرآنی در عملکرد بیرونی و آنچه امروز در جامعه اتفاق میافتد، این است که تمرکز ما متاسفانه بر ظاهر و شاخ و برگهاست، وقتی از اساس ریشهها غافل شدیم، وقتی به فقر و محرومیت بی توجه شدیم، طبیعی است که نتیجه نا برابری، تبعیض، فقر و محرومیت تقویت و گسترش حاشیه نشینی است، حاشیه نشینی خود زمینه ساز بسیاری از معضلات و آسیبهای اجتماعی است. وقتی ما فقط به ظاهر تمرکز کردیم و ملاک ما برای قضاوت در مورد رفتار دیگران این بود که این آقا ریش دارد یا ندارد یا موهای این خانم بیرون هست یا نیست و از عملکرد واقعی او غافل شدیم طبیعی است که بسیاری از مشکلات برای ما به وجود میآید. اما دستوری که دین به ما میدهد این است که با ظاهر، افراد را قضاوت نکنید، ملاک دینداری امانت داری، راستگویی و وفای به عهد و رحمت، رأفت، محبت، دلسوزی و احسان است، وقتی در یک جامعهای افراد ظاهر را درست کردند، اما باطن این جامعه تبعیض، فشار اقتصادی، دروغ و ریاکاری بود، معلوم است که آسیبهای اجتماعی گسترش پیدا میکند. متاسفانه ما از این بُعد غافل هستیم به عنوان مثال به راحتی دروغ میگوییم اما در عین حال جلسات قرآن را برگزار میکنیم و زیارت عاشورا میخوانیم و در ماه مبارک رمضان هم شبهای احیا به مسجد میرویم و قرآن سر میگیریم، قرآن این را نمیپسندد و میگوید که حتی اگر شب احیا به مسجد نیامدی و زیارت عاشورا نخواندی، راست بگو و ریاکاری نکن. این تفاوت اساسی است.
نکته دوم دستوری که قرآن کریم به ما میدهد این است که در مسیر زندگی روزمره خود و مسایل و چالشهای زندگی دنیای خود به تجربهها و دستاوردهای بشری بی اعتنایی نکنیم. قرآن کریم میفرماید: یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطانٍ؛ شما اگر تا روز قیامت هم در خانه خود و مسجد بنشینید و دعا بخوانید، اما به سراغ تخصصهای موشکی و هوا و فضا نروید هیچ وقت نمیتوانید سفینه فضایی بسازید و دیگران خواهند ساخت، در مسایل اجتماعی هم همینطور است، دانشمندان در حوزههای علوم انسانی و علوم اجتماعی به تجربههایی رسیدند و مشکلاتی را شناسایی کردند و راه حلهایی برای آن مشکلات پیدا کردند ما نمیتوانیم به این تجربهها و دستاوردهای علمی و تخصصی بشر بی اعتنایی کنیم، نمیتوانیم بگوییم که اینها چون غربی بودند به ما ربطی ندارد ما باید آن تجربهها را بومی سازی کنیم و براساس نیاز و شرایط و اقتضائات خود آنها را مورد مطالعه قرار دهیم، تمام آسیبهای اجتماعی از فقر و اعتیاد تا مسایل جنسی تا حاشیه نشینی و روسپی گری همه اینها مشکلاتی است که در کشورهای دیگر نیز وجود داشته است، این کشورها این مشکلات را مطالعه، ریشه یابی و تحلیل و آنالیز کردند و در نهایت راه حلهایی برای آن یافتند و ما نمیتوانیم نسبت به آنها بی تفاوت باشیم. طبیعتاً دستور قرآن این است که ما از این دستاوردهای بشری استفاده کنیم و از آنها بیاموزیم و سعی کنیم آنها را متناسب با شرایط خودمان به کار ببندیم.
این موارد جزو احکام ثانویه است. به نظر میرسد مهجوریت قرآن از این منظر بایستی مورد بررسی قرار گیرد که آن گونه که متناسب با مقتضیات زمان میطلبد نگاه به قرآن نشده است. فی الواقع بنا به گفته احکام دین دو نوع برداشت میتوان از قرآن داشت یکی احکام اولیه و دیگری احکام ثانویه. اما ما در مورد دوم کوتاهیهایی میبینیم…
زائری: ما در احکام اولیه هم عقب ماندیم. جامعه امروز ما چقدر از عدالت بهره مند است؟ چقدر از راستگویی پر و آکنده است؟ رفتار ما در کوچه و خیابان چقدر با رحمت، رحمانیت، مهربانی و محبتی که اساس دین بر آن شکل گرفته ارتباط دارد؟ سلامی که ما به عنوان مسلمان به خودمان و دیگران میکنیم چقدر پیام سلامت، امنیت و آرامش در آن هست؟ وقتی نگاه کنید به خوبی میتوان پیش بینی کرد که در این جامعه چقدر آفتها و آسیبهای اجتماعی به وجود آید. میخواهم بگویم ما حتی در بنیانها و اساس مسایل مان هم متاسفانه مشکل جدی داریم و از دین و پیامهای قرآنی بسیار فاصله گرفتیم. ملاک ظاهر توجه به قرآن نیست گرچه توجه به ظاهر قرآن مقدمه است، گرچه ترویج، قرائت، تلاوت و روخوانی قرآن حتما لازم هست برای اینکه این مسیری است که ما را به باطن قرآن میرساند، اما اگر فقط در این ظاهر توقف کردیم و جلو نرفتیم طبیعتاً فرقی با دیگران نخواهیم داشت.
استنتاج پیامهای قرآن وظیفه علماست، آیا مشکل از علمای اسلام بود که نتوانسته اند یا علم کافی در صدور احکام ثانویه نداشته اند یا مقتضیات زمان آن گونه سریع پیش رفته که فرصت تطبیق با خود را پیدا نکرده است؟
زائری: دو بحث است. بحث استنتاج و درک و دریافت و تحلیل و تفقه یک بحث است، بحث تطبیق و اجرا و عمل کردن بحث دیگری است. مشکل ما اصلاً در فهم و دریافت نیست، بسیاری از بزرگان ما تألیفات ارزشمندی دارند و درباره موضوعات به صراحت سخن گفتند. امام(ره) در طول عمر شریف خود، علمای بزرگ ما در آثار خود، رهبر انقلاب طی ۳۰ سال گذشته در همه سخنرانیها و پیامهای خود، مفصل راجع به این معارف، اصول و بنیانهای دانشی و بینشی سخن گفتند و بر آن تأکید کردند، منتها مشکل ما دقیقاً در تطبیق و اجرای آنهاست، آنچه باعث میشود گاهی این تعبیر به کار رود که در برخی کشورها و جوامع دیگر که مسلمان نیستند اسلام دیده میشود، اما در جوامع ما که مسلمانان هستند باید به جست وجوی اسلام برآمد، دقیقاً به همین خاطر است که رفتارها و عملکردها در فضاهای دیگر گاهی اسلامی تر از فضای زندگی مسلمانان است. وقتی برخی از شاخصهای قرآنی مانند دوری از تبعیض و برابری را در کشورهای دیگر جست وجو میکنید میبینید آنها بیشتر به این شاخصههای قرآنی نزدیک شدن و پرداختند تا کشورهای اسلامی. ما در کشورهای اسلامی گاهی اوقات فضای آزادی بیان و اعلام صریح مواضع را در کشورهای عربی کمتر میبینیم تا بسیاری از کشورهای غیر اسلامی. این بخشی است که ما در تطبیق و اجرا با آن فاصله داریم. مساله دانستن و فهمیدن نیست، مساله اجرا کردن و عمل کردن است. علت اینکه در قرآن کریم همیشه ایمان و عمل صالح با هم مورد تأکید قرار میگیرد به این دلیل است که هرکدام از اینها ناقص باشد، این پرواز دچار اختلال خواهد شد، این دو رکن اساسی در واقع دو بال هستند که پرواز و حرکت ما در آسمان تعالی با این دو محقق خواهد شد.
به موارد مختلفی اشاره کردید اما به طور کلی جامعه ایران در بخشهای مختلف به کدام آموزه قرآن پیش از پیش نیازمند است و باید در اولویت قرار گیرد و تدوین و تبیین شود؟
زائری: فکر میکنم که بزرگترین نیاز امروز ما مهربانی، مدارا و محبت هست که بزرگترین دستور دین است. شعار دین ما بسم الله الرحمن الرحیم است، واجب است فاتحه الکتاب قرآن کریم یعنی سوره حمد در همه نمازها تکرار شود، پیامش رحمت، مهربانی و محبت است، اساس دین نتیجه و غایتش رسیدن به نرم خویی، مهربانی و مدارا با مومنین است، ما در فضای داخل اسلام در فضای رفتاری بین مومنین، در تحمل و مدارای یکدیگر، در رفتار انسانی با بندگان و مخلوقات خدا هنوز بسیار دچار مشکل هستیم، متأسفانه فضا و محیط اجتماعی و رفتارهای روزمره و عملکرد عمومی ما با این حقیقت قرآنی و دینی فاصله بسیار زیادی دارد. زمانی ما میتوانیم جامعه خود را دینی و قرآنی بدانیم و تلقی کنیم که فضای عمومی در این جامعه فضای مهرورزی، محبت، مهربانی، مدارا، خیرخواهی و نصح باشد و امر به معروف و نهی از منکر برخواسته از دلسوزی و خیرخواهی نسبت به دیگران باشد، متاسفانه این خلاء امروز ماست که در همه عرصهها هم کاملاً مشهود است.