شبکه اجتهاد: عدالت اجتماعی از موضوعات چالشی تحقیقات پژوهشگران است. حجتالاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری در جدیدترین یادداشت خود با عنوان “عدالت، راهبر قانون” به این مقوله پرداخته است که از منظرتان خواهد گذشت:
قانون، ضوابط و اصول کلّی معیّنی است که از طرف یک منبع دارای قدرت و اعتبار اجتماعی، مقرر میشود و در آن برای همه کسانی که در قلمرو آن منبع قدرت زندگی میکنند، تکالیف، حقوق ومسؤولیتهایی معیّن گردد که همگان، قوی یا ضعیف، به رعایت آن ملزم باشند و به عواقب تخلّف از آن گردن نهند. قانون و عدالت، هر دو فراگیر و بهرهآور برای جامعه میباشند اما عدالت، راهبری فراگیر است که همۀ روابط، تعاملات، رفتارها و امور از جمله قانون باید بر اساس آن طراحی شود؛ به تعبیر علی(ع): العدل سائس عام.
پس دادگری همۀ جنبههای سیاسی اجتماعی و فردی زندگی انسانها را در برمیگیرد؛ عدالت، قانونی است همهگیر که شامل همۀ افراد و اجزاء جامعه میشود و مانند بزرگراهی است که همه باید از آن عبور کنند؛ معیارهای آن را رعایت کنند و طبعا از مزایای آن بهرهمند شوند. آن سان که قانون و التزام به آن، وظیفۀ افرادی خاص نیست؛ عدالتورزی و وفاداری به آن نیز، وظیفۀ گروهی خاص نیست؛ آن سان که گروهی خاص نمیتواند آن را بر جامعۀ تحمیل کند. هر دو نیاز عمومی جامعه میباشند که حرکت جامعه به سوی کمال به آنها نیاز دارد.
به هنگامی میتوانیم از حضور عدالت سیاسی در جامعه، مطمئن باشیم که قانون سنجیده و مطلوب، حاکم گردد و عادلانه سهمها و حصههای قدرت، در میان شایستگان، توزیع شود، آنان که همۀ توان خویش را تامین حقوق افراد بدانند.
وجود قانون، همراه با حضور قدرت در جامعه است، اگر همۀ افراد در قبال قانون، گشایشگریها و محدودیتهای آن، برابر باشند، گام آغازین برای عدالت در جنبههای سیاسی ـ اجتماعی و تضمین آزادیهای مدنی، برداشته شده است. قانون، سنجهای است که عادلانه یا ناعادلانه بودن رفتارها را میسنجد. در اندیشۀ سیاسی اسلام، قرآن، منبعی برای قانون برابر است و خداوند، شارع و قانونگذار است، پس همو قوانین خود را از طریق پیامبران الهی به انسان عرضه کرده است:
فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النّاسِ فِیَما اخْتَلَفُوا
با توجه به همین امر است که خداوند در قرآن کریم پیروی از قانون الهی را با ایمان در کنار هم قرار میدهد و میفرماید:
فَلاَ وَ رَبِّکَ لاَیؤْمِنُونَ حَتَّی یحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمَّ لاَیجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجا مِّمَّا قَضَیتَ وَ یسَلِّمُواْ تَسْلِیما
به پروردگارت سوگند؛ آنان مؤمن نخواهند بود، مگر این که در اختلافات خود، تو را به داوری بطلبند و پس از داوری تو، در جان خویش، احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند.
همچنین، خداوند از باورمندان میخواهد که از قانون، به عنوان معیار عدالت، در همۀ موارد، پیروی کنند، حال، به نفع آنان و بر اساس خواست آنان باشد یا بر خلاف آن؛ و کسانی را که از حکم خداوند روی برمیتابند، نکوهش میکند:
وَإِذَا دُعُوا إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیحْکُمَ بَینَهُمْ إِذَا فَرِیقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ* وَ إِن یکُن لَّهُمُ الْحَقُّ یأْتُوا إِلَیهِ مُذْعِنِینَ
و آن گاه که به سوى خدا و پیامبر او خوانده شوند، تا میان آنان داورى کند، بناگاه دستهاى از آنها روى برمىتابند. و اگر حق به جانب ایشان باشد، سرسپرده به سویش میآیند.