در نماز جمعه درباره انقلابهایی که به اسم انقلاب یا بهار عربی تشکیل شد، بارها صحبت و تأکید کردم که انقلابها برای به نتیجه رسیدن فقط نیازمند نیرو و حضور افراد نیست، بلکه داشتن یک رهبر مهم است که شجاع و حکیم باشد. مردم مظلوم مصر زحمات زیادی کشیدند، اما در نهایت به نتیجه نرسیدند و کسی مانند سیسی مسئولیت جامعه مصر را بر هده گرفت که موجب ناراحتی شد. در حقیقت رهبران مسلمان مصر نتوانستند مردم را یکدست کنند و رهبری حکیمانهای داشته باشند، والا در کشوری مانند مصر بحث شیعه و سنی اساساً مطرح نیست.
به گزارش شبکه اجتهاد، ایام پربرکت ولادت رسول اکرم(ص) در بین دو روایت اهل سنت و شیعه، یعنی ۱۲ و ۱۷ ربیعالاول، به نام هفته وحدت نامگذاری شده است. کلیدواژه وحدت بیشک حساسیت بسیار بالایی دارد و همواره افرادی بوده و هستند که میخواهند آب را گلآلود کنند و با تفرقه میان شیعه و سنی، وحدت را به هم بزنند. بنابراین لازم است که علاوه بر آحاد جامعه، علما و نخبگان شیعه و سنی نیز در مسیر وحدت هرچه بیشتر گام بردارند و نگذارند که به اسلام خدشهای وارد شود.
ماموستا ملاقادر قادری، امام جمعه پاوه و عضو شورای برنامهریزی مدارس علوم دینی اهل سنت، یکی از علمای تقریبگرای اهل سنت است که به مناسبت هفته وحدت خبرگزاری بینالمللی قرآن با وی به گفتگو نشسته است که بخشهایی از آن را میخوانید.
قرآن به صراحت مؤمنان را اخوه یکدیگر معرفی کرده و فرموده «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ» و مفسران نیز برای تفسیر کلمه إِخْوَهٌ نظراتی دارند. از جمله صاحب تفسیر الکشاف است که میگوید إِخْوَهٌ جمع نسبی از اخ است، چراکه جمع اخ و برادر فکری و صنفی میشود، اخوان اما مراد از اخ نسبی این است که از یک پدر و مادر باشند که اصطلاح قرآنی آن إِخْوَهٌ است. بنابراین قرآن کریم مؤمنان را تا حدی به یکدیگر نزدیک معرفی کرده که میگویند، اینها مانند برادر نسبی هستند. معیار ما نیز قرآن است که برادر نسبی را مطرح کرده است و نه برادر سیاسی، اجتماعی و صنفی را. البته داشتن همه این صفات خوب است، اما به تعریف قرآن نمیرسد؛ پس اگر بخواهیم در جامعهای که اقوام و مذاهب مختلف و زبانهای متنوع زندگی میکنند زیست خوبی داشته باشیم باید به این آموزه توجه کنیم و البته که در سایه لطف قرآن و خدا در این چهل سال این اتفاق افتاده است.
در صدر اسلام پیامبر اسلام(ص) به ابوذر فرمودند که اگر علم در ثریا باشد، نیز مردمانی از ایران به آن دست پیدا خواهند کرد؛ چراکه انسانهای زیرکی هستند. اینک چهل سال از انقلاب اسلامی میگذرد، در حالی یک جامعهشناس به نام ابنخلدون معتقد است که عمر هر انقلاب بیست و دو سال است یا یک جامعهشناس مصری نیز اعتقاد دارد که عمر انقلابها هجده سال است، اما انقلاب ما در سایه لطف خدا، برکت قرآن و وجود رهبری حکیم و آگاه و دلسوز توانسته است که در این چهل سال با برادری در کنار هم زندگی کنند.
البته قومیتهای مختلفی وجود دارد، اما اساساً اختلاف شیعه و سنی را نداشتهایم و یا اگر هم بوده در حد اندک بوده و به سرعت حل شده است. سالهاست که کشورهایی مانند افغانستان، عراق، سوریه و یا لیبی در حالی که اکثر ساکنان آن مسلمان هستند، اما با یکدیگر اختلاف دارند، ولی ما با وجود اینکه اقوام مختلف هستیم، اما در سایه قبله واحد توانستهایم روی مشترکات تکیه کنیم و چنین زندگی برادرانهای داشته باشیم. روز اول که پیام بنیانگذار جمهوری اسلامی به مردم رسید، همه تشخیص دادند که این پیام از حیث دیانت به نفع آنهاست و به همین دلیل به پیام ایشان توجه کردند که در ادامه نیز به سود آنها تمام شد.
در نماز جمعه درباره انقلابهایی که به اسم انقلاب یا بهار عربی تشکیل شد، بارها صحبت و تأکید کردم که انقلابها برای به نتیجه رسیدن فقط نیازمند نیرو و حضور افراد نیست، بلکه داشتن یک رهبر مهم است که شجاع و حکیم باشد. مردم مظلوم مصر زحمات زیادی کشیدند، اما در نهایت به نتیجه نرسیدند و کسی مانند سیسی مسئولیت جامعه مصر را بر هده گرفت که موجب ناراحتی شد. در حقیقت رهبران مسلمان مصر نتوانستند مردم را یکدست کنند و رهبری حکیمانهای داشته باشند، والا در کشوری مانند مصر بحث شیعه و سنی اساساً مطرح نیست.
بنابراین عدم توفیقی که مسلمانان دارند به دلیل نداشتن یک رهبر شجاع و حکیم است. البته وجه تمایز جمهوری اسلامی در رسیدن به چنین وحدتی داشتن رهبری با این خصوصیات است. نکته دیگر اینکه در مقطع کنونی قرار گرفتن تمام مسلمانان در کنار یکدیگر و مبارزه با استکبار قدری محال به نظر میرسد، چراکه هر یک از این قدرتهای منطقه به یکی از قدرتهای غربی وصل شده و آنها نیز تمام حیثیت و ثروت و نفتشان را میبرند.
مسئولان دولتهای اسلامی باید خودشان را از بیگانگان و کسانی که قرآن نسبت به آنها هشدار داده است که ولایتشان را نپذیرند دوری کنند و به دست برادران خود دست برادری بدهند. تا زمانی که این کشورها ولایت دولتهای غربی را دارند هرگز موفق نمیشوند و به وحدتی که قرآن بدان توجه داده نیز نائل نخواهند شد.
معتقدم که تهدید امروز از تهدید سال ۱۳۵۹ خطرناکتر است. زمانی که صدام به ایران تجاوز کرد تازه هجوم ناجوانمردانهاش به ایران آغاز شده بود، شهرهای مرزی بودند که صدمه دیدند، اما امروز در جنگ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که غربیها علیه ما به راه انداختهاند، خطرات بیشتری ما را تهدید میکند و این تهدیدها دیگر صرفاً منحصر به مرزها نیست و تمام کشور را تهدید میکند. در جنگ صدام علیه ایران همه ما قومیت و … را رها کردیم و یکصدا از کشور دفاع کردیم، اما اکنون این جنگهای فرهنگی همین وحدت را نشانه رفته است. همچنان که در جنگ تحمیلی از فارسها شهید شدهاند، ترک، کرد، لر و بلوچ نیز شهید شدهاند و با وحدت توانستیم این جنگ را پشت سر بگذاریم، اما اگر تاریخ را مطالعه کنید میبینید که در گذشته هرگاه جنگی علیه کشور ما میشد، دشمن از ما امتیاز میگرفت، اما در جنگ تحمیلی چنین چیزی رخ نداد. حال باید تأکید کنم که با همه این اوصاف جنگ فرهنگی خطرناکتر از جنگ سیاسی است.
حضرت علی(ع) فرمودند که بدترین حالت برای انسان فقر است که وضعیت معاش خوب نباشد. بدتر از حالت فقر نیز مریضی است و بدتر از مریضی و روی تخت خوابیدن مریضی فکری است. امروز نیز در این جنگ فرهنگی قصد دارند که نسل جوان ما را به جهت فکری مریض کنند تا فکرشان دچار مشکل شود و از این رو تأکید بر مهم بودن جنگ فرهنگی میکنم. بنابراین وحدت و در کنار هم بودن علما و مسئولان ضرورتش از قبل بیشتر شده است.
علمای سنی باید برای علمای شیعه دعای خیر کنند و برعکس. اگر ما نیز مانند افغانستان بر علیه یکدیگر فتوا میدادیم و به انفجار و کشتار دعوت میکردیم این امنیت را نداشتیم. بنابراین در سایه این عقلانیت در کشور ما امنیت فیزیکی برقرار شده است، اما در کنار آن باید به امنیت اجتماعی بیشتر توجه کنیم.
متأسفانه وضعیت امنیت اجتماعی ما مثالزدنی نیست؛ چراکه تهاجم فرهنگی علیه ما بسیار زیاد است و با سلاح ژسه و … نیز نمیتوان به جنگ آن رفت. همچنان که جواب موشک موشک است، جواب جنگ فرهنگی نیز کار فرهنگی مؤثر است.
یکی از اقداماتی که مسئولان باید انجام دهند این است که برای اشتغال و از بین بردن فقر تلاش کنند و بیش از این شاهد تلاشها و هزینههای آنان در امور فرهنگی باشیم. در زمان جنگ یک فرمانده داشتیم، اما در امور فرهنگی هر ارگانی یک فرمانده دارد و تا اینها تجمیع نشود نمیتوان در مقابل هجمه دشمنان ایستاد.
البته از این وضعیت ناامید نیستم و قرآن نیز به ما فرمود: «وَلاتَهِنوا وَلاتَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین». بنابراین مؤمن نباید ناامید باشد و اگر مؤمن باشیم پیروز هستیم. اگر دست به دست آمریکا میدادیم ضعیفتر میشدیم و مشکلاتمان نیز سر جای خود بود اما این مقاومت فعلی ما زکات هم لازم دارد و زکاتش همین مشکلات است تا از آنها بتوانیم به سلامت عبور کنیم.
قرآن صلاح ما را در وحدت میداند و میفرماید: «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا». رسول خدا(ص) نیز در حجهالوداع فرمودند که پس از من دچار تفرقه و چنددستگی نشوید که برخی از شما افراد دیگر را مورد تخطئه قرار دهد. بنابراین راه پیروزی و سربلندی ما در دنیا و آخرت این است که به قرآن برگردیم و به سبک قرآن حرکت کنیم.