اشاره
عید نوروز به عنوان سنتی ایرانی که قدمت آن به قبل از اسلام میرسد مطرح است. از آن سو با ظهور دین اسلام و پذیرش آن توسط ایرانیان، همواره این سؤال باقی است که نسبت این سنت با دین اسلام و دستورات آن چیست؟
از طرفی نوروز در برخی روایات از روزهای مهم و مذهبی معرفی شده و تجلیل آن البته با آداب و رسومی که در روایات بیان شده، بسیار پسندیده شمرده شده است و روزه گرفتن، نماز خواندن، شکر نعمت ولایت بجا آوردن، تجدید بیعت با رهبران دینی و به زیارت مؤمنین و علمای ربانی رفتن … از جمله اعمالی است که برای این روز ذکر شده است.
از سوی دیگر روایتی تصریح میکند: این روز از رسمهای فرس بوده و اسلام آنرا از بین برده است و همچنین سؤال فرعی دیگر اینکه آیا از نگاه روایات، نوروز همان اول فروردین است یا روز دیگری مطرح است؟
بررسی و جمع بین این دو دسته روایت کار رجالی و اجتهادی و نگاه فقهی میطلبد. چیزی که کمتر در کتب مربوط به نوروز دیده میشود.
اما در این میان آیت الله سید عبدالرضا شهرستانی، کتابی با عنوان «النوروز فی الاسلام» در ۱۸ صفر سال ۱۳۷۱ ق نگاشته است که به زیبایی مسئله نوروز را با نگاه تازه فقهی به بحث گذاشته است.
با اینکه این کتاب بعد از تقریباً بیست سال، توسط حجت الاسلام علی کاظمی ترجمه شده و در دو هزار نسخه، توسط انتشارات اعلمی تهران در تاریخ ۵/۳/۱۳۵۴ (۱۳۹۴ ق) به چاپ رسیده است، به نظر میرسد، در فضای علمی و رسانهای کشور مغفول مانده است. امید است این نوشته در معرفی و احیای دوباره این کتاب مؤثر باشد.
نویسنده کتاب کیست؟
فقیه گرانقدر آیت الله سید عبدالرضا شهرستانی به سال ۱۳۴۰ هجری قمری در شهر کربلا به دنیا آمد. خاندان شهرستانی، خاندانی فقیه پرور است. پدر ایشان آیت الله سید زین العابدین و جد ایشان آیت الله العظمی سید محمد حسین حسینی شهرستانی (از نوادگان دختری وحید بهبهانی) و مادر ایشان از نوادگان آیت الله العظمی سید مهدی موسوی شهرستانی بود.
فرزندان پسر ایشان نیز عبارتاند از: دکتر سید زین العابدین شهرستانی (مؤسس دانشگاه دارالحکمه در کانادا)، حجت الاسلام و المسلمین سید جواد شهرستانی (داماد آیت الله سیستانی) و آیت الله سید علی شهرستانی (داماد آیت الله مروارید).
وی پس از طی تحصیلات مقدماتی و سطوح حوزه، درس خارج خود را در محضر آیات عظام: سید محمد هادی میلانی، میرزا مهدی شیرازی، سیدعبدالحسین حجت و شیخ مرتضی آشتیانی سپری کرد و مدارج ترقی علمی را پیمود. آیتاللَّه شهرستانی علاوه بر تحصیل و تدریس، به اقامه جماعت در صحن حسینی (ع) و پاسخگویی به مسائل دینی میپرداخت و راهنمایی و ارشاد مردم را سرلوحه فعالیتهای خویش قرار میداد. وی در برابر نفوذ و تبلیغات فکری و سیاسی و ایجاد شبهات دینی از سوی حزب کمونیست و چپگرایان عراق، ایستادگی میکرد و به منظور استحکام بنیانهای فکری جوانان، ابتدا لجنه الثقافه الإسلامیه را همراه تعداد دیگری از فضلا از جمله مرحوم آیتالله محمدهادی معرفت و آیتالله سید محمد شیرازی و آیتالله سید احمد فالی تأسیس کردند. هدف از این کمیته فرهنگی، پاسخگویی به شبهات موجود بود. اولین نتیجه این کمیته فرهنگی مجلهای با نام «أجوبه المسائل الدینیه» بود که در طول زمان انتشار آن بیش از ۲۸۰۰ سؤال دینی پاسخ گفته شده است. این مجله به صورت ماهانه منتشر میشد. پیش از آغاز انتشار این مجله، پاسخگویی به شبهات توسط ایشان، در یکی از مجلات کربلا به نام «الشرق» در قالب یک ستون صورت میگرفت. این ستون پس از تقریباً پنج سال، تبدیل به مجلهای مستقل، تحت عنوان «أجوبه المسائل الدینیه» میشود که در آن زمان در تمام عراق توزیع میشد. کارهای اولیه این نشریه کاملاً توسط شخص سیدعبدالرضا انجام میشد. فرزند ایشان میگوید: من یادم میآید که پدرم شخصاً نشریات چاپ شده را تمبر میزد و بستهبندی کرده و بر روی گاری قرار میداد و به اداره پست میفرستاد.
این مجله پس از چهارده سال فعالیت، حوزه خوانندگان خود را به فراسوی مرزهای عراق گسترانید. دامنه نفوذ این مجله، رژیم بعث را به واکنش واداشت. از این رو پس از آزار فراوان و حبس فرزندش، او را از عراق بیرون کردند. از آنپس در سال ۱۳۵۰ ش به مشهد هجرت کرد و به امور دینی و مذهبی پرداخت. ایشان مؤسسات خیریه و عامالمنفعه متعددی را تأسیس کرد. وی در ایران نیز مجله «الإرشاد» را مقارن با آغاز انقلاب اسلامی در سال ۱۴۰۰ هجری منتشر کرد که هفت شماره از آن منتشر شد. در این مجله بزرگانی چون علامه عسگری، دکتر صلاح الصاوی، سید فاضل میلانی، واعظ زاده خراسانی، الهی خراسانی و دیگران مطالبی را منتشر کردهاند.
آیت الله شهرستانی به رغم مسئولیتهای سنگین آثار علمی زیادی را در طول حیات نوشت که بعضی از آنها چاپ شدهاند از جمله: السجود علی التربهالحسینیه ۱۳۸۸ ق؛ صلاه الجمعه فی عصرالغیبه ۱۳۸۰ ق؛ مجله اجوبهالمسایل الدینیه در ۱۴ جلد؛ النیروز فی الاسلام ۱۳۷۱ ق؛ الطریق القویم الی جنه النعیم؛ الصراط المستقیم فی الامامه ۱۳۹۶؛ سوالکم وجوابنا در ۸ جلد؛ الامر باالمعروف والنهی عن المنکر؛ حیاه الامام الحسین بن علی علیه السلام؛ دو تقویم یکی برای صد سال هجری و دیگری تقویم دائمی و … . آثار مخطوط ایشان عبارتاند از: مقالید الهدی فی شرح عروه الوثقی در ۷ جلد؛ دفع الشبهات وحل الاشکال؛ غایه التقریب فی شرح منظومه التهذیب؛ حاشیه بر مکاسب وقوانین ورسایل ولمعه ومعالم؛ عقائد المومنین فی اصول الدین؛ الطریق المستقیم فی بیان اصول الدین و… .
سرانجام آن عالم بزرگوار و خادم دین در ۱۱ مرداد ۱۳۷۶ ش برابر با ۲۷ ربیع الاول ۱۴۱۸ ق در سن ۷۷ سالگی در مشهد رحلت کرد و در صحن آزادی حرم امام رضا (ع) به خاک سپرده شد.
معرفی کتاب
کتاب با چهار تقریظ مهم از چهار شخصیت بنام فقهی اصولی شروع میشود. تقریظها از آیت الله سید میرزا مهدی شیرازی حایری، آیت الله سید محمد هادی میلانی، آیت الله شیخ محمد خطیب و آیت الله شیخ محمد رضا اصفهانی حایری است.
نکته مشترک این تقریظها، ستایش از جامعیت و نگاه و اسلوب تازه و ابتکاری این اثر است. برخی این کتاب را در باب خود بیمانند دانسته و اشاره کردهاند که این کتاب، جز به زحمت و مطالعه و تحقیق فراوان حاصل نمیشود.
این کتاب، در ابتدا اهمیت نوروز در اسلام را بیان کرده و با نگاهی فقهی امضاء یا عدم امضاء نوروز توسط اسلام را به بحث گذاشته و روایات دو طرف را بررسی سندی و دلالی کرده و به جمع بندی میپردازد و بعد به شبهات مطرح، پاسخ گفته و به اعمال وارد شده در این روز اشاره میکند. در پایان نیز به بحث تعیین نوروز پرداخته و اقوال فقها را در این زمینه بیان میکند.
مؤلف در این کتاب، مانند بسیاری از کتب به جمعآوری روایات مرتبط با نوروز اکتفاء نکرده است؛ بلکه با روشی فقهی و اجتهادی، به تحلیل روایات، حل تعارضات و جواب به شبهات آن پرداخته است و در این بین از توضیح بحثهای مبنایی و مقدماتی مورد نیاز نیز نگذشته است؛ به عنوان مثال قاعده تسامح در ادله سنن یا لغت و لفظ عید را نیز واکاوی کرده است. رجال روایات نیز به طور وافی و کافی بررسی شده و به شبهات مربوط به سند نیز پاسخ گفته شده است.
مطالب کتاب دارای بخش و فصل بندی خاصی نیست؛ اما مطالب با عناوین متعددی از یکدیگر تفکیک شده و نظم و ساختار منطقی کتاب را حفظ کرده است.
کتاب با بحثی با عنوان «نوروز روز مبارکی است» آغاز میشود. در این بخش نوروز از جمله اعیاد مجوسیان دانسته شده که توسط اسلام امضاء شده است؛ مانند بسیاری از احکام و آداب و رسوم دیگری که قبل از اسلام بوده و مهر تأیید اسلام بر آن نهاده شده است؛ مثل حرمت جنگ در ماههای حرام یا روزه که در امتهای پیشین نیز بوده است.
بخش دوم با عنوان «اعیاد منحصر در سه روز نیست» در حقیقت بیان یک اشکال و جواب است. برخی اعیاد اسلامی را منحصر در سه عید فطر و قربان و جمعه دانسته و گفتهاند اطلاق عید به غیر این سه مورد مخالف شرع، و بدعت است.
مؤلف با استناد به احادیث مختلفی اعیاد اسلامی را به پنج یا شش مورد میرساند و به ویژه بر احادیث عید غدیر تاکید میورزد: ۱٫ عید فطر؛ ۲٫ عید قربان؛ ۳٫ عید جمعه؛ ۴٫ عید عرفه؛ ۵٫ عید غدیر؛ ۶٫ عید مبعث.
ایشان در ادامه با توجه به معنای لغوی عید و اعمالی که در روایات برای نوروز ذکر شده است، اطلاق بدعت بر عید نوروز و عبادات وارده آن را نادرست میداند. در ادامه بحث نیز دو اعتراض مرتبط دیگر را مطرح و پاسخ میگوید.
در بخش یا عنوان سوم: «روایت معلی بن خنیس از نظر علم درایه» بررسی شده و با عنوان یک مسئله اجتهادی، طریقه استنباط مشروعیت اعمال نوروز بیان شده است.
راوی برخی از روایات نوروز، معلی بن خنیث است. مؤلف در این بخش پس از ذکر تقسیمات حدیث به صحیح و حسن و قوی و مقبول از وجیزه شیخ بهاء، روایت معلی بن خنیس را حسنه و یا قویه دانسته و میگوید پس از شهرت نزد اصحاب مقبوله نیز هست و در فرض وجود ضعف در روایت معلی بن خنیث، شهرت جابر آن است. افزون بر این به اخبار من بلغ نیز میتوان استناد جست و استحباب یا جواز اتیان اعمال نوروز را به احتمال محبوبیت و تحصیل ثواب نتیجه گرفت.
در بخش چهارم متن «حدیث معلی بن خنیث» ذکر شده است. مرحوم مجلسی این حدیث را در ج ۵۶ بحار الأنوار (ط – بیروت) ص ۱۱۹ نقل کرده است:
الْمَوْلَی السَّیدُ الْمُرْتَضَی الْعَلَّامَهُ بَهَاءُ الدِّینِ عَلِی بْنُ عَبْدِ الْحَمِیدِ النَّسَّابَهُ دَامَتْ فَضَائِلُهُ رَوَاهُ بِإِسْنَادِهِ إِلَی الْمُعَلَّی بْنِ خُنَیسٍ عَنِ الصَّادِقِ ع: أَنَّ یوْمَ النَّیرُوزِ هُوَ الْیوْمُ الَّذِی أَخَذَ فِیهِ النَّبِی ص لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع الْعَهْدَ بِغَدِیرِ خُمٍّ فَأَقَرُّوا لَهُ بِالْوَلَایهِ فَطُوبَی لِمَنْ ثَبَتَ عَلَیهَا وَ الْوَیلُ لِمَنْ نَکثَهَا وَ هُوَ الْیوْمُ الَّذِی وَجَّهَ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِیاً ع إِلَی وَادِی الْجِنِّ فَأَخَذَ عَلَیهِمُ الْعُهُودَ وَ الْمَوَاثِیقَ وَ هُوَ الْیوْمُ الَّذِی ظَفِرَ فِیهِ بِأَهْلِ النَّهْرَوَانِ وَ قَتَلَ ذَا الثُّدَیهِ وَ هُوَ الْیوْمُ الَّذِی یظْهَرُ فِیهِ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیتِ وَ وُلَاهَ الْأَمْرِ وَ یظْفِرُهُ اللَّهُ تَعَالَی بِالدَّجَّالِ فَیصْلِبُهُ عَلَی کنَاسَهِ الْکوفَهِ وَ مَا مِنْ یوْمِ نَوْرُوزٍ إِلَّا نَحْنُ نَتَوَقَّعُ فِیهِ الْفَرَجَ لِأَنَّهُ مِنْ أَیامِنَا حَفِظَتْهُ الْفُرْسُ وَ ضَیعْتُمُوهُ… .
در بخش پنجم «خبر معارض» با روایت معلی بن خنیس ذکر شده است: مرحوم مجلسی از کتاب مناقب نقل میکند که منصور به امام کاظم (ع) پیشنهاد کرد برای تبریک نوروز جلوس کند و هدایایی که برایش میآورند تحویل بگیرد. حضرت در پاسخ به او فرمودند: من در اخبار جدم جستجو کردم و خبری از عید در آنها ندیدم و این روز از رسمهای فرس است و اسلام آنرا از بین برده است. پناه میبرم به خدا که ما چیزی را احیاء کنیم که اسلام آن را محو کرده است. منصور گفت: شما این عمل را به خاطر سیاست لشگر انجام دهید. تو را به خدای عظیم سوگند میدهم که جلوس کنید. حضرت هم جلوس فرمودند.
جمع بین دو روایت
نگارنده کتاب بعد از بیان خبر معارض، سخن علامه مجلسی را در جمع بین دو روایت نقل میکند: علامه مجلسی سند روایت معلی بن خنیس را قوی تر دانسته و این خبر را حمل بر تقیه کردهاند.
سپس مؤلف تک تک افراد سند روایت معلی را بررسی کرده و در « تقویت رجال سند خبر معلی» میکوشد و در عنوانی جدا بحث «توثیق معلی بن خنیث» و «اخبار وارده درباره معلی» را مفصل ذکر میکند. در ادامه نیز دو اشکال دیگر درباره روایت معلی مطرح کرده و پاسخ میگوید.
مؤلف در بخش ششم به «اخبار دال بر اعمال نوروز» پرداخته است: نماز و روزه و غسل از جمله اعمالی است که برای این روز در این روایات ذکر شده است. همچنین در عنوانی دیگر به ادعیه و اذکار نوروز نیز پرداخته است. مؤلف در کنار نقل این روایات به گفتار و فتاوی فقها نیز اشاره میکند.
مؤلف در بخش هفتم کتاب به «اخبار تسامح در ادله سنن» پرداخته و معنا و مفهوم آن را بیان کرده است. اشکالهایی را نیز درباره این قاعده مطرح و پاسخ گفته است.
بحث «تعیین نوروز» بخش پایانی کتاب را تشکیل داده است. شناخت نوروز از این جهت که اعمالی از طرف شارع برای آن وارد شده، مهم است. اقوال مختلفی در تعیین این روز مطرح شده است. نظر مشهور این است که نوروز همان روزی است که در آن خورشید پیش از زوال در اولین برج حمل قرار میگیرد. اگر خورشید بعد از ظهر به اولین درجه برج حمل منتقل شود، نوروز روز بعدی خواهد بود. سپس مؤلف نام علمایی را که به این مطلب تصریح کردهاند، از علامه (متوفای ۷۲۶) تا شیخ انصاری و صاحب مستند ذکر میکند و میگوید در این گستره زمانی، نوروز در روز انتقال خورشید به برج حمل استعمال میشده است و با ضمیمه نمودن اصل عدم نقل، مطلب تمام است.
نویسنده کتاب در پاسخ این اشکال که استعمال نوروز در این مطلب غیر از استعمال نوروز در بلاد عجم است (اول جدی) میگوید: هنگامیکه در یک مسئله عرف متعدد شود به عرف شرعی توجه خواهیم کرد و اگر شارع از خود عرفی نداشت به نزدیکترین بلاد و زبانها به شرع مراجعه میشود. بنابراین باید به زبان بلاد عرب توجه کرد؛ چرا که بلاد آنان به شرع نزدیکتر است. چه بسا اول سال ایرانیان نیز اول حمل بوده باشد و بعدها اول سال ایرانیان به خاطر عدم ضبط کبیسه، اندکی از اول برج حمل تخلف پیدا کرده باشد.
مؤلف در مجموع پنج دلیل برای استعمال نوروز برای روز انتقال خورشید به برج حمل ذکر میکند و در نهایت میگوید اگر با این مرجحات مطلب ما را ثابت دانستید که خوب است و الا با توجه به علم اجمالی به وجود روزی به نام نوروز که از نظر شرع دارای اهمیت و دارای اعمال مخصوصی است، خواهیم گفت میتوان احتیاط کرده و این اعمال را در جمیع روزهایی که احتمال نوروز میرود به عنوان رجاء و محبوبیت انجام داد.
نتایج این تحقیق گرانمایه را میتوان این چنین برشمرد:
۱٫ نوروز اگر چه به قبل از اسلام بر میگردد ولی مورد امضاء و تأیید اسلام قرار گرفته و روزی مبارک است.
۲٫ اعمال وارده در نوروز نه تنها بدعت نیست؛ بلکه مشروع و مستحب است.
۳٫ در فرض عدم اثبات استحباب، انجام اعمال نوروز با تمسک به قاعده تسامح در ادله سنن، جایز و به قصد رجاء دارای ثواب است.
۴٫ معلی بن خنیث و روایت وی مورد اعتماد است و دلالت بر برکت و عظمت نوروز میکند.
۵٫ سند خبر معارض با روایت معلی بن خنیث، مورد اعتماد نیست و حمل بر تقیه میشود.
۶٫ نوروز اول فروردین نیست؛ بلکه همان روزی است که در آن خورشید پیش از زوال در اولین برج حمل قرار میگیرد و اول سال ایرانیان نیز در ابتدا اول حمل بوده است و بعدها به خاطر عدم ضبط کبیسه، اندکی از اول برج حمل تخلف پیدا کرده است.
کتاب نوروز در اسلام تألیف آیت الله سید عبدالرضا شهرستانی، ترجمه حجت الاسلام علی کاظمی، در ۱۵۴ صفحه قطع جیبی و در دو هزار نسخه، توسط انتشارات اعلمی تهران در تاریخ ۵/۳/۱۳۵۴ به چاپ رسیده است.