علما و فقهای بزرگ شیعه به پیروی از قرآن و سیرهی ائمهی اطهار در همهی اعصار، برخوردهای علمی و شایسته با برادران سایر مذاهب اسلامی و آراء و اقوالشان داشتهاند و این امر با مروری اجمالی در کتب تفسیر و حدیث و فقه و کلام و سایر علوم اسلامی، قابل اثبات است.
شبکه اجتهاد: به پیروی از سیره پیامبر و ائمه (در مورد شیعه)، اصحاب آنها، علما و اهل فکر پیرو آنها نیز، در راه تفاهم و همبستگی گام نهادهاند. اصحاب ائمه، همانند ائمه بزرگوار شیعه، با مخالفان عقیده و نظر خود، رفتاری نیکو و پسندیده داشتند و در شرح حال مشایخ حدیث، افراد و اشخاصی پیدا می شوند که با ناقلان حدیث از غیر امامیه معاشرت و مخالطت داشته و از آنان حدیث نقل کردهاند. از جمله، نجاشی در رجال خود و شیخ طوسی در فهرست مولفان شیعه و رجال خویش، نام جمعی از روات احادیث را نقل می کنند که اصحاب ائمه یا مشایخ امامیه، از آنان کتاب یا رسالهای در حدیث نقل کردهاند.(۱)
بعضی از فتاوای ائمه مذاهب و علمای معروف مسلمان، در تحریم تکفیر مسلمانان و اینکه اختلافات جزئی موجب تجویز تکفیر مخالفان نمیشود، در همین راستا قابل طرح وبررسی است:(۲)
امام شافعی در «الرساله» گفته: «لا اکفر اهل الاهواء بذنب» و در جایی دیگر گفته: «لا اکفر احدا من اهل القبله بذنب» به این معنی که هیچ کس از اهل قبله را تکفیر نمیکنیم.(فصول المهمه – شرف الدین).
ابن حزم که از پیشوایان مذهب ظاهریه است، در «الفصل فی اهواء والملل»(ج۳،ص۲۴۷)، می نویسد:
«و ذهب طائفه الی انه لایکفر و لایفسق مسلم بقول، قاله فی اعتقاد اوفتیا… و هذا قول ابن ابی لیلی و ابی حنیفه والشافعی و سفیان الثوری و داودبن علی، و هو قول کل من عرفناله قولاً فی هذه المسئله من الصحابه و لانعلم منهم خلافا فی ذلک». یعنی: جمعی از علما بر آنند که مسلمانان را به واسطهی اعتقاد و یا فتوای برخلاف مشهور، نمیتوان تکفیر یا تفسیق کرد، و همین است نظریهی ابن ابی لیلی (که از فقهای متقدمین و معاصر ابوحنیفه بوده است) و ابو حنیفه و شافعی و سفیان ثوری (فقیه معصر ابوحنیفه) و داود بن علی(امام ظاهریه) و هر کسی را که ما از صحابه در این مسئله صاحب نظر دیدیم و مخالفی در این مسئله سراغ نداریم.
ابوالحسن اشعری، که اغلب اهل سنت در اصول عقاید، پیرو او هستند گوید: «اشهدوا علی اننی لا اکفر احداً من اهل القبله بذنب لانهم کلهم یشیرون الی معبود واحد و الاسلام یشملهم ویعمهم» (فصول المهمه شرف الدین، ص۲۹) یعنی: برمن شهادت دهید که هیچ کس از اهل قبله را به جهت ارتکاب گناه تکفیر نمیکنم، زیرا همهی آنها بسوی یک معبود (در عبادت) اشاره می کنند و اسلام شامل آنان است و عموم آنان را در بر می گیرد.
علما و فقهای بزرگ شیعه نیز، به پیروی از قرآن و عترت و سیرهی ائمهی اطهار علیهمالسلام، در همهی اعصار، برخوردهای علمی و مسالمت آمیز و شایسته با برادران سایر مذاهب اسلامی و آراء و اقوالشان داشتهاند و این امر با مروری اجمالی در کتب تفسیر و حدیث و فقه و کلام و سایر علوم اسلامی، قابل اثبات است که در آنها بسیار به اقوال عالمان امت از طبقهی صحابه و تابعان و اتباع، تا عالمان سایر ازمنه، اشاره شده که توسط علمای شیعه یا پذیرفته شده و یا با منطق و برهان و بگونهای شایسته و مستحسن مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. از جمله، تفسیر «تبیان» شیخ طوسی، «مجمع البیان» شیخ طبرسی و «روض الجنان» ابوالفتوح رازی، در تفسیر، و امثال آن، از این نوعاند. همین طور در کتب اربعهی حدیث شیعه، احادیثی نقل شده که در سلسله روات آن، نام کثیری از اهل سنت یا دیگر مذاهب اسلامی، قابل مشاهده است که از جهت وثاقتشان نزد صاحبان کتب مزبور به صحت پیوسته و لذا از نقل حدیث آنها کوتاهی نکردهاند.(۳) و نیز کتابهایی چون «خلاف» شیخ طوسی که در راه تقریب و همبستگی مذاهب اسلامی، نقش مهمی داشتهاند.
البته در متن واقعیتهای تاریخی، در عین حال، نمیتوان منکر بروز تعارضاتی میان علمای شیعه و سنی و مسلمانان پیرو آنها شد. مشاجرات و مجادلات و دیگر درگیریهای لفظی و کلامی و غیر آن و یا درگیریها و تنازعات اجتماعی – سیاسی منبعث از آنها در بلاد اسلامی کم و بیش وجود داشته است. اما صرف نظر از پارهای از این مباحثات و مجادلات که از ناحیهی علمای برجستهی دوطرف در قرون و اعصار گذشته در رفع شبهات، رد اتهامات وارده و دفاع از مذهب مورد قبول خود صورت گرفته، بسیاری از آن جدالها و تنازعات، به ویژه در قرون معاصر، آگاهانه یا ناآگاهانه از ناحیهی پارهای از علما سوء و درباری، انجام شده که به طور اساسی، مستقیم یا غیر مستقیم، دست استعمار و استبداد و دشمنان اسلام، در آن دخیل بوده و از طرف آنها ایجاد یا تقویت و یا تشدید گردیده است.
با این حال، در رابطه با اهل تشیع، علمای راستین و فقهای بزرگ در اقدامات نظری و عملی دیگر خود در فقه اهل تسنن و علمای سنی، همواره در جهت ارزشهای والای اسلامی و وحدت و تفاهم و همبستگی مسلمین، تلاش نمودهاند که به تعبیر آقای حکیمی، نویسنده و محقق شیعه در ایران، «این اقدامات ربطی ندارد به کار مبتذل و عوامانهی برخی هوچیان و دکه داران، یا برخی مردم دور از مفاهیم زمان، یا گروهی اهل تشخیص سطحی، که به نام ولایت چه چیزها که نشر نمیکنند و چطور مکتب ائمه را به صورتی منحط عرضه می دارند»(۴) بلکه صحبت از سیره و راه وروش بزرگانی است که «به همهی ارزشهای اسلامی مخصوصا ارزشهای معاصر توجه داشتهاند و از همه بیشتر به فکر اسلام و مسلمین و وحدت اسلامی بودهاند، و خیلی خیلی فراوانتر از علمای اهل سنت، در این باره کوشیدهاند و قلم زدهاند. کسانی که به جز همهی تالیفاتشان که در این راه بوده است، کتابهایی ویژهی این هدف عظیم (وحدت اسلامی) تالیف کردهاند».(۵)
یعنی مصلحانی چون سید محسن امین عاملی مولف «اعیان الشیعه» در ۵۶جلد، که کتاب «الحق الیقین فی لزوم التالیف بین المسلمین» را می نویسد، یا سید عبدالحسین شرف الدین موسوی، که کتاب «الفصول المهمه فی تالیف الامه» را می نویسد، یا شیخ محمد حسین کاشف الغطاء که کتاب «اصل الشیعه و اصولها» را می نویسد، یا شیخ عبدلله سبیتی که کتاب «الی مشیخه الازهر» را می نویسد، یا شیخ حبیب آل مهاجر العاملی که کتاب «الحقائق فی الجوامع والفوارق» را می نویسد، یا شیخ ابوالحسن خنیزی که کتاب «الدعوه الاسلامیه الی وحده اهل السنه و الامامیه» را می نویسد، و یا علامه امینی که شعارش «الغدیر یوحد الصفوف فی الملاء الاسلامی» بوده(۶) و افراد دیگر با کتابهای فراوان قدیم و جدید.
در میان علمای بزرگ اهل سنت نیز، همین جو مسالمت و تسامح و تفاهم نسبت به اهل سایر مذاهب، قابل رویت است. از جمله در «موطاء» مالک و «صحاح خمسه» (صحیح مسلم، سنن ابوداود، سنن ترمذی، سنن نسائی و سنن ابن ماجه) و سایر کتب حدیث که بعد از آنها تدوین شدهاند، به احادیث فراوانی بر می خوریم که توسط ائمه شیعه یا روات شیعی مذهب یا راویان سایر مذاهب اسلامی نقل شده است، چنانکه در کتب رجال اهل سنت، تمام ائمه شیعه به بزرگی و وثاقت ستوده شدهاند.(۷) «ذهبی» در «میزان الاعتدال» که مشهور ترین کتاب متداول رجال الحدیث اهل سنت هست، ضمن شرح حال «ابان بن تغلب» (صحابی معروف و موثق امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام) می نویسد: غلو در تشیع یا تشیع بدون غلو، در میان تابعین و تابعانِ تابعین که متصف به وثاقت و ورع و صداقت بودهاند، زیاد دیده می شود، لذا اگر احادیث اینان را رد کنیم بخش مهمی از آثار وارده از رسول اکرم(ص) از بین می رود و این مفسدهی آشکاری است: «فلو رد الحدیث هولاء لذهب جمله من الاثار النبویه و هذه مفسده بینه».(۸)
محقق سابق الذکر (حکیمی)، از ۱۰۰ کتاب اهل سنت نام می برد که تنها در مناقب و مودت اهل بیت و مسائل مربوط به خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله و شایستگیها و ویژگیهای ایشان در مسائل اسلامی و انسانی، نوشته شده است.(۹) و نیز بیش از ۱۵۰ کتاب دیگر از اهل سنت که دربارهی مناقب و مسائل مربوط به حضرت مهدی علیه السلام و حکومت ایشان، نوشته شده و او ۲۰ کتاب از آنها را نام می برد.(۱۰) همچنین بیش از ۳۰ کتاب از اهل سنت که ویژهی حضرت مهدی علیه السلام نگارش یافته، که نام ۲۰ کتاب از آنها را می آورد.(۱۱)
اگر چه علمای اهل سنت، به طور عام، در مظان این اتهام قرار دارند که همواره از صاحبان قدرت و سلطه و حکومت حمایت کرده و می کنند و به ائمه شیعه و نوادگان پیامبرشان، اعتنا و توجهی نداشته و ندارند و معاویه را می ستایند و از علی علیه السلام نامی نمیبرند و از صحابه و تابعین و تابعان تابعین به احترام نام برده و می برند و به قول آنها استناد و از آنها احادیث و روایات و تاریخ نقل می کنند ولی به اقوال علی و فاطمه و فرزندانشان(علیهمالسلام) از ائمه دیگر شیعه، اعتنایی نداشته و ندارند، با این حال این نسبت اگر به طور کلی باشد اتهامی بیش نیست، چون در میان اهل سنت و علمای صادق و آزاده و متعهد آنها، کسانی یافت می شوند که نه تنها به علی بن ابی طالب علیه السلام توجه دارند، بلکه او را اعلم و افضل صحابه می دانند و بیشتر آنها یزید را ظالم وامام حسین علیه السلام و یارانش را فداکار و مظلوم می شمارند، از بنی امیه و بنی عباس ستمگر و از حجاجیان خونخوار تبری می جویند، قاتلین شهداء اربعه شیعه را نمیستایند و همهی آن جانیان را سنی نما می خوانند نه سنی(۱۲)، که اوج این همسازگری و مودت و تفاهم و همبستگی، از ناحیهی علمای بزرگ اهل سنت، در دوران فعالیتهای دارالتقریب و به خصوص در فتوای شیخ شلتوت مبنی بر تجویز پیروی از فقه شیعه و قرار گرفتن فتوای امام صادق(ع) در کنار فتوای ابوحنیفه و مالک و گذاشتن کرسی درس فقه جعفری و چاپ و انتشار برخی از کتب شیعه، در مصر متجلی گردید.
اینگونه رجال در میان اهل تشیع و اهل سنت، با ویژگیهای خاص اهل توحید و حق و حقیقت، کم نیستند و با آگاهی روز افزون سیاسی – دینی، تقریب و همبستگی میان آنها و نیز مسلمین عالم، امری قابل حصول و وصول می گردد. اینها «مردمی هستند مسلمان و متعهد، حر و آزاده، روشن بین و دوراندیش، با خلوص و بی ریا، شجاع و با صفا، که با کمال شهامت بندها و زنجیرهایی را که پدر و مادر و معلم و اجتماع بر فکر واندیشهی آنها گذاشته است پاره کرده، در فضای آزاد، فکر می کنند و خود را از اسارت تقلید می رهانند».(۱۳)
اینگونه مردم را «نان خوردن و زندگی کردن، ناخودآگاه به جانبی متمایل نمیکند. این گروه چه در میان شیعیان باشند و چه در میان سنیان، هنگامی که در اختلافات میان مذاهب فکر می کنند، این معنی را در نظر دارند که اگر آنها هم در میان مذاهب دیگر رشد می کردند، ابتدا مانند آنها فکر می کردند. و اختلافات مذاهب را با توجه به این نکته بررسی می کنند و در نتیجه فکر واندیشهی خود را از محیط اجتماعی خویش بیرون کشیده، در فضایی آزاد و بی آلایش می برند».(۱۴)
وخلاصه آنکه این مردم شریف و شجاع وآزاده، به روشنی می بینند که «دین خدا واحد است و بی رنگ و مصفا و تمام این رنگها و اختلافات و دوئیتها را یا تعصب و خود محوری ساخته است یا نان خوردن و زندگی کردن ناشرافتمندانه و یا استعمار و استثمار مزور.»(۱۵)
(برگرفته شده از کتاب استراتژی وحدت، نوشته توسط سیداحمد موثقی)
————————————————————————–
پی نوشت
۱٫«کتاب وحدت» وزارت ارشاد اسلامی، ص ۱۱۱،۱۱۲،نام تنی چند از آن مشایخ در این صفحات آمده است
۲٫همان منبع،ص۴و۹۳
۳٫همان منبع، ص۱۱۲
۴٫مقاله «۴۰۰کتاب در شناخت شیعه» از محد رضا حکیمی در: «یادنامه علامه امینی» با اهتمام محمد رضا حکیمی و دکترسید جعفر شهیدی،ص۶-۵۲۵
۵٫ همان
۶٫همان
۷٫«کتاب وحدت» وزارت ارشاد اسلامی …:۱۱۳و۱۱۲
۸٫همان منبع،ص۱۱۳
۹٫مقاله سابق الذکر از محمد رضا حکیمی…در:«یادنامه علامه امینی»،ص ۱۶-۵۱۳
۱۰٫همان منبع،ص ۵۱۹و۵۱۸
۱۱٫همان منبع، ص۵۲۰-۵۱۹
۱۲٫مصطفوی، دکتر سید جواد، «دو مقاله در بارهی نهج البلاغه»،ص ۷۷
۱۳٫همان منبع،ص۷۸
۱۴٫همان منبع،ص۷۸
۱۵٫همان منبع، ص۹و۷۸