labelاجتهاد و اصول فقه, مرجعیت
commentبدون دیدگاه

فقها و چالش‌های مرتبط با صدور فتوا

توده‌های جوامع گاه بر صدور فتوای فقها اثرگذاری مثبت داشته‌اند و گاه نیز میان آنها و فقهای عظام، چالش‌هایی بروز کرده و رخدادهای تلخی رقم خورده است. اما آنچه اهمیت دارد این است که یک فقیه نباید مرعوب مخالفت‌ها و ارعاب‌های مقطعی افراد و گروه‌ها شده و حقیقت را کتمان کند. بلکه فقیه آنچه را که طبق ضوابط استنباط به آن رسیده است، فارغ از عناوین ثانویه‌ی موهوم، مبنای رأی و عمل خویش قرار می‌دهد.

به گزارش شبکه اجتهاد، آیت‌الله‌ سیدموسی شبیری زنجانی به‌مناسبت سالگرد وفات آیت‌الله سید محسن امین عامِلی، مؤلف «اعیان الشیعه» (متوفای ۴رجب۱۳۷۱ق) با اشاره به فتوای این فقیه عالی‌مقام، در سال ۱۳۴۳ قمری (۱۹۲۵ میلادی) علیه قمه‌زنی، می‌گوید:

«عجیب است مرحوم سید محسن امین، مدّتی مورد لعن برخی از شیعیان قرار گرفته بود و در برنامه‌های ایام عاشورا در کربلا و جاهای دیگر، دسته‌جات شیعیان از او تبرّی می‌کردند و می‌گفتند: «آه من العاملی فتواه..» علت لعن، نهی او از قمه‌زنی بود. ایشان در شام گرفتار فرانسوی‌ها شده بود. آنها [پس از جنگ جهانی اول] سوریه و لبنان را اشغال کرده بودند و این قمه زدن در نظر آنها خیلی اسلام را موهون نشان می‌داد. عراقی‌ها نمی‌توانستند فرض کنند که شرایط آسید محسن با شرایط آنها فرق می‌کند. اگر ایشان در عراق بود، این کار را نمی‌کرد. آنها هم اگر در آنجا بودند، قمه زدن را ترویج نمی‌کردند».

آیت‌الله‌ شبیری زنجانی سپس به بازتاب فتوای سید محسن امین در نجف اشاره کرده و گفته‌اند: «در آن موقع آقایان علمای نجف نه تنها از فتوای ایشان حمایت نکردند، بلکه مخالفت کردند. تنها کسی که مخالفت نکرد، آقا سید ابوالحسن اصفهانی بود. از آقای فخّام شنیدم که در اثر همان عدم مخالفت، اهالی بصره از تقلید آسید ابوالحسن به آقای نایینی عدول کرده بودند. شنیدم آسید محسن امین آن روز در دسته‌جات مورد لعن و طعن و تبرّی بود، اما مدّتی که می‌گذرد، جوّ عوض می‌شود و با استقبال خیلی مهمی وارد عراق می‌شود. این چیزها موسمی است.

وقتی آقای [سید ابوالقاسم] کاشانی [از تبعید بیروت به ایران] آمد، از او چه استقبال عجیب و غریبی شده بود، ولی اواخر عمرش وقتی برای مجلس عقد اخوی ما حاج‌آقا جعفر به منزل حاج میرزا عبدالعلی تهرانی (که حاج‌آقا جعفر دامادش شده بود) آمد، اغلب اشخاص به احترام ایشان بلند نشدند. خیلی با بی‌اعتنایی خاصی با او برخورد کردند که من دلم سوخت و برخاستم و ایشان را بدرقه کردم. با آن جلالتش حتّی صاحبخانه و امثال اینها اعتنای درستی نکردند. حاج‌آقای والد ما بلند شد و جایش را به او داد و إلّا اشخاص دیگر اعتنایی نمی‌کردند. این موضوع پس از جریان مصدّق و اواخر عمر ایشان بود».

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: سیدموسی, شبیری‌ زنجانی
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها:

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست