labelاجتهاد و اصول فقه, اندیشوران فقهی, تاریخ فقه و فقهاء
commentبدون دیدگاه

فقیه مصلح و انقلابی؛ سیری در زندگی براساس کتاب خاطرات

شبکه اجتهاد: آیت‌ﷲ ابراهیم (حاجی) امینی متولد ۱۳۰۴ در نجف‌آباد اصفهان است. آن طور که آیت‌ﷲ امینی در خاطراتش اشاره می‌کند، نجف‌آباد شهری مذهبی و طلبه‌پرور بوده است و همین فضا باعث علاقه ایشان به تحصیل دروس حوزوی شد. در آغاز راه طلبگی در فروردین ۱۳۲۱ به قم آمد(ص۵۲) اما به دلیل فشار اقتصادی و قحطی شدیدی که در آن سال‌ها به دلیل اشغال ایران توسط متفقین ایجاد شده بود(ص۵۴) تصمیم به ادامه تحصیل در حوزه اصفهان گرفت. پس از شش سال تحصیل در اصفهان یعنی چندی پس از حضور آیت‌ﷲ‌ بروجردی در قم، به حوزه قم بازگشت(ص ۸۲). در قم به سرعت مدارج علمی را طی نمود و با توجه به فعالیت علمی خوبی که از خود نشان داد توانست با فضلای قم مرتبط شود.

تأثیر از دو استاد

اگرچه آیت‌ﷲ امینی در قم پای دروس بزرگانی چون حضرات آیات عظام گلپایگانی، مرعشی نجفی و بروجردی شرکت نمود(ص۸۵)، اما آنگونه که از خاطراتش برمی‌آید، بیش از همه متأثر از علامه طباطبایی و امام خمینی است. آغاز حضور ایشان در درس امام خمینی به پیشنهاد آیت‌ﷲ منتظری(ص۸۶) بود. در آن دوره بیش از ده یا یازده‌ نفر در درس امام خمینی شرکت نمی‌کردند؛ اما به تدریج و در دوره‌های بعدی درس امام شلوغ شد. آیت‌ﷲ امینی یک دوره کامل خارج اصول، و در فقه نیز کتاب الطهاره، مکاسب محرمه و بخشی از بیع را در درس خارج امام حاضر شد(ص۸۹).

امینی درس علامه را نیز دو سال پس از ورود ایشان در سال ۱۳۲۷ تجربه کرد(ص۱۰۰) و از آن پس در دروس مختلف علامه(ص۹۹) حاضر شد. امینی همچنین در جلسات هفتگی علامه که از سال ۱۳۲۹ برگزار می‌شد و در آن جمعی از بزرگان حوزه حضور داشتند، شرکت می‌کرد(ص ۱۰۷). در این جلسات علامه طباطبایی مسأله الحاد و ماتریالیسم فلسفی را که در آن روزها شدیدا در جامعه مطرح شده بود، بررسی می‌نمود. امینی یک‌بار این دو استاد خود را به حجره‌اش دعوت کرده بود، اما تلاش‌های وی برای آنکه بحثی طلبگی بین امام و علامه پیش بیاید، ناکام ماند(ص۹۳).

فعالیت دینی- سیاسی و حضور در جامعه مدرسین

آیت‌ﷲ امینی نسبت به طلاب زمانه خود دیر لباس روحانیت بر تن کرد(ص۳۱۶)، به گونه‌ای که زمانی که آقای امینی پیش حضرات آیات سید محمد داماد و روح ﷲ کمالوند خرم‌آبادی امتحان درس خارج را داد، با این پاسخ روبرو شد که «ما شما را قبول می‌کنیم، مشروط بر اینکه عبا و عمامه بپوشید»(ص ۱۲۳). اولین منبر را سه یا چهار سال پس از آغاز درس خارج رفت(ص۳۱۶). اگرچه صدای خوبی برای روضه‌خوانی نداشت و از این جهت «مطلوب واقع نمی‌شد» (ص۳۱۷)، اما منبرهای امینی جوان سرشار از مطالب جدید و قابل فهم برای مردم عادی بود و به تدریج راه خود را پیدا کرد.

در ماه رمضان سال ۳۴ اعتراضات و مبارزات روحانیون علیه بهائیت بالا گرفت و حتی مرحوم آقای فلسفی که سخنرانی‌های او در رادیوی سراسری به صورت مستقیم از رادیو پخش می‌شد نیز در این موضوع ورود پیدا کرد (ص۱۴۳). در ماه محرم همان سال امینی زیر نظر آیت‌ﷲ بروجردی برای تبلیغ به یکی از روستاهای بهائی‌نشین به نام محمدیه اعزام شد (ص۱۴۴).

دغدغه حل مسائل و معضلات فکری نسل جوان و بررسی افکار التقاطی زمینه همکاری آیت‌ﷲ امینی با گروهی از علما همچون آقایان «مطهری، منتظری، سید موسی صدر، عباس ایزدی نجف‌آبادی، سید مهدی روحانی، سید موسی زنجانی، احمد آذری قمی و…» بود. این گروه جلساتی را برگزار می‌نمودند و قرار بر این شد که هر کدام روی یک موضوع تحقیق و نتایج را در این جلسات ارائه نمایند. متأسفانه جلساتی که این بزرگان تشکیل می‌دادند ادامه پیدا نکرد (ص۱۴۸).

با ارتحال آیت‌ﷲ‌ بروجردی و بالا گرفتن آتش اعتراضات به حکومت پهلوی، در سال‌های ۴۱-۴۲ جمعی از فضلای روشنفکر، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را تشکیل دادند که آیت‌ﷲ امینی نیز در بین این افراد حضور داشت (ص۲۰۹). تبعید امام به ترکیه (سال ۴۳) زمینه را برای حضور فعال‌تر روحانیون انقلابی آماده کرده بود و جامعه مدرسین در این دوره «نه به صورت یک تشکّل خاص، بلکه به عنوان جزئی از مجموعه غالبا از دیگران فعال‌تر بودند»(ص۲۱۰). پس از پیروزی انقلاب اسلامی آیت‌ﷲ امینی از اعضای فعال و منظم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود که مسئولیت‌هایی همچون ریاست، نایب رئیس، سخنگو و… را در این جامعه برعهده داشته است (ص۲۲۵).

دغدغه اداره انقلاب

یکی از دغدغه‌های اصلی امینی در ماه‌های منجر به پیروزی انقلاب این بود که پس از حکومت شاه چه باید کرد و چه کسانی باید اداره حکومت را در دست بگیرند؟ وی این دغدغه را در دیداری که با امام خمینی در پاریس داشت نیز بازگو نمود. او برای امام این سؤال را مطرح و پیشنهاد ایجاد یک حزب را داده بود، ولی امام با این نظر مخالف بود؛ چرا که از نظر ایشان، تحزّب موجب اختلاف است. امام در آن روز حتی با پیشنهاد انتخاب آقای‌هاشمی رفسنجانی برای اداره امور هم مخالفت کرده بود، چراکه معتقد بود روحانیون باید درس‌شان را بخوانند و بر کارها نظارت کنند (ص۲۴۶).

آیت‌ﷲ امینی از همان روزها در فکر تبیین قالب اجتماعی در چارچوب فکر اسلامی بود. در پاریس در پاسخ به دانشجویی که پرسیده بود «ان‌شاءﷲ اگر پیروز شدید چه مقدار به مردم آزادی می‌دهید؟» گفته بود «در محدوده‌ی رعایت قوانین شرع». البته آن دانشجو هم همان زمان جواب داده بود که «اگر این جور است ما از حالا باید جدا شویم» (ص۲۴۵). این دیالوگ کوتاه، به نوعی بازگوکننده وضعیت پس از انقلاب نیز بود. از نگاه آیت‌ﷲ امینی علی‌رغم آنکه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم آمادگی ارائه نظریات اسلامی در حوزه‌های مختلف را به جامعه داشت، اما متأسفانه در مرحله عمل این مهم به سرانجام مطلوب نرسید. چرا که از یک‌سو علما فرصت تجدیدنظر در نظریات علمی خود را نداشتند، اما از سوی دیگر مسئولان و مدیران نظام که باید آنها را بپذیرند، تربیت شده نظام دانشگاهی متأثر از غرب بودند و «حاضر نبودند به سادگی از آنها دست بردارند و نظر یک نفر یا چند نفر از علمای حوزه را بپذیرند(ص۲۲۹).

حلقه واسط بین دو آیت‌ﷲ

ارتباط آیت‌ﷲ امینی و آیت‌ﷲ منتظری ارتباطی عمیق بود. امینی از زمانی که به دبستان می‌رفت، به جلسات هفتگی حاج علی منتظری، پدر آیت‌ﷲ منتظری می‌رفت. آیت‌ﷲ منتظری که در آن زمان در حوزه علمیه اصفهان مشغول تحصیل بود، «شب‌های جمعه به نجف آباد می‌آمد و در جلسه پدرش شرکت و گاهی سخنرانی می‌کرد»(ص۳۲). پس از آنکه امینی به قم آمد، با راهنمایی آیت‌ﷲ منتظری پایش به درس امام خمینی باز شد(ص۸۶). حتی حضور ایشان در جلسه‌ای که تعداد محدودی از فضلا در محضر علامه طباطبایی تشکیل می‌دادند نیز به واسطه آیت‌ﷲ منتظری بود(ص۱۰۸). در طول وقایع مبارزات علیه شاه نیز ارتباط این دو همشهری تقویت شد(ن.ک:ص۲۱۱، ص۲۴۴).

از سوی دیگر آیت‌ﷲ امینی از شاگردان قدیمی درس امام خمینی محسوب می‌شد و تا زمانی که امام خمینی در قم حضور داشت، با ایشان در ارتباط بود و گه‌گاه مسائل و دغدغه‌های فکری خود را در باب مسائل مختلف با ایشان درمیان می‌گذاشت(ص۱۴۷).

ارتباط خوب آیت‌ﷲ امینی با امام خمینی و آیت‌ﷲ منتظری باعث شد تا وی در برخی از برهه‌ها بتواند حلقه واسط بین دو آیت‌ﷲ باشد. از جمله این موارد مربوط به اواخر سال ۶۵ بود که بحث تندروی‌های سید مهدی‌هاشمی مطرح شده بود و دید بدی نسبت به مدارس علمیه و طلاب زیر نظر آیت‌ﷲ منتظری ایجاد شده بود. از همین رو آیت‌ﷲ امینی پس از کسب اجازه از امام خمینی، از آیت‌ﷲ منتظری خواست تا اختیارات تامّ برای مدیریت این مدارس را به وی اعطاء کند. آیت‌ﷲ منتظری هم این کار را انجام داد و درپی آن امینی توانست با حذف و ارتباط فکری مستمر با کادر اجرایی و طلاب از میزان بدبینی‌ها بکاهد(ص۲۸۴-۲۸۷).

استاد اخلاق

وجهه اخلاقی آیت‌ﷲ امینی را می‌توان یکی از وجوه بارز شخصیت ایشان برشمرد. آیت‌ﷲ امینی روحیه میانه‌رویی دارد و همین روحیه باعث حل برخی مسائل در تاریخ انقلاب اسلامی شده است. به گونه‌ای که امام خمینی در اوائل انقلاب چند بار وی را در وقایع مختلف به مأموریت فرستاد؛ سفر به هرمزگان، نائین، علی آباد و همدان از جمله این مأموریت‌ها برای حل اختلافات بین مردم و عمدتا نیروهای تندروی انقلابی بود(صص ۲۶۹-۲۷۹).

ایشان همچنین از سال‌های آغازین انقلاب محور سخنرانی‌های خود را مسائل اخلاقی قرار داد. در سال ۶۳ به صورت دو هفته یک بار در نماز جمعه تهران درس اخلاق می‌گفت که متن این دروس در روزنامه اطلاعات نیز منتشر می‌شد(ص ۳۲۷). امینی در صدا و سیما نیز به مناسبت، مباحث اخلاقی را مطرح می‌کرد و سیر تدریس مسائل اخلاقی را در حوزه و دانشگاه و خطبه‌های نماز جمعه قم ادامه داد(ص۳۱۵). آیت‌ﷲ امینی همچنین در زمینه اخلاق در کنفرانس‌های علمی مقالات و سخنرانی‌های علمی ارائه نموده است(ص۳۳۱).

تلاش برای اصلاح

یکی از دغدغه‌های فکری آیت‌ﷲ امینی از دوره جوانی، اصلاح وضعیت طلاب بوده است. اگرچه تعدادی از فضلای حوزه در دوره آیت‌ﷲ بروجردی سعی داشتند در این راه گام بردارند، اما این حرکت با همراهی آیت‌ﷲ بروجردی همراه نشد. چندی بعد آیت‌ﷲ امینی با افکار آیت‌ﷲ مطهری آشنا شد(ص ۱۵۷-۱۷۵). حضور آیت‌ﷲ امینی در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را نیز می‌توان در همین راستا ارزیابی نمود(ص۲۲۵). آیت‌ﷲ امینی همچنین در شورای سرپرستی طلاب غیر ایرانی که توسط آیت‌ﷲ منتظری تشکیل شد، حضور داشت(ص۲۷۹).

البته افکار اصلاحی آیت‌ﷲ امینی به حوزه مسائل حوزوی محدود نشد. آیت‌ﷲ امینی فعالیت‌های اجرایی بسیاری را در کارنامه خود ثبت کرده است. فعالیت‌هایی همچون عضویت در جامعه مدرسین، عضویت در مجلس خبرگان رهبری، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت و… . طبعا در خلال کارهای اجرایی در طول چهار دهه پس از انقلاب نکات منفی بسیاری را به چشم خود دیده است، اما وی در خاطراتش کمتر زبان انتقاد می‌گشاید. تنها چند مورد همچون انتقاد از بی‌توجهی به علامه طباطبایی در روزهای پایان عمر(ص۱۲۱)، ناامیدی از پذیرش سخن متخصصان روحانی در اصلاح کتاب‌های دینی(ص۲۳۱) در اوائل انقلاب و چند مورد دیگر.

یکی از انتقادات ایشان که در حقیقت نقد به خودشان هم محسوب می‌شود، انتقاد از خبرگان در جریان انتصاب آیت‌ﷲ منتظری به قائم مقامی رهبری است. ایشان می‌گوید: «شاید خبرگان با این همه دقت و کنجکاوی از یک امر غفلت کرده باشند و آن مشورت و استجازه از امام خمینی بود. باید در این مسئله حیاتی و مهم که از بزرگ‌ترین مسائل نظام اسلامی و مربوط به شخص حضرت امام بود، قبل از انجام عمل مشورت می‌شد»(ص۲۵۸).

زندگی از راه قلم

دست تقدیر زندگی آیت‌ﷲ امینی را از ابتدا با قلم گره زد. ابتدا که به قم آمد، با فشار اقتصادی روبروی شد و با همراهی بعضی از دوستان، تصحیح غلط‌های چاپی حاشیه عروه مرحوم آیت‌ﷲ‌ حجّت کوه‌کمری را به عهده گرفت(ص۵۴)، اما آغاز نوشتن مقالات او به تشویق و تحت تأثیر علامه طباطبایی بود(ص۱۱۰) و از آن پس کارهای قلمی ایشان بالا گرفت. استادش علامه طباطبایی می‌گفت: «خدا روزی ما را در نوک قلم قرار داده است و لله الحمد»(ص۱۱۵). همین فعالیت قلمی بود که زمینه حضور در لجنه تنظیم «جامع احادیث الشیعه» زیر نظر آیت‌ﷲ‌ بروجردی را برای ایشان مهیا نمود(ص۱۲۶). این طرح قرار بود به عنوان جایگزینی برای کتاب «وسائل الشیعه» باشد و به دلیل وسعت کار، قرار شد تا احادیث هر کتاب فقهی را گروهی از فقها تنظیم کنند. تنظیم روایات «کتاب الارث» بر عهده آقایان منتظری و امینی بود(ص۱۲۸). متأسفانه طرح تنظیم «جامع احادیث شیعه» به دلیل نبود روحیه کار جمعی به نتیجه مطلوب نرسید(ص ۱۳۱). آیت‌ﷲ امینی تألیفات فراوانی در مسائل دینی در کارنامه خود ثبت نموده است، اما یکی از درخشان‌ترین این آثار که به دفعات تجدید چاپ شده و هنوز هم مورد مراجعه طلاب و محققان علوم دینی است، کتاب «دادگستر جهان» در زمینه امام زمان(عج) می‌باشد. آنگونه که امینی خود می‌گوید، قریب به سه سال برای تحقیق و تألیف این کتاب وقت صرف نموده است و با استقبال خوبی در میان علما روبرو شد(ص۳۳۴).

از نصب تا عزل یک همراه

یکی از برهه‌های مهم زندگی سیاسی آیت‌ﷲ امینی، از نصب تا عزل آیت‌ﷲ منتظری توسط خبرگان رهبری است. آیت‌ﷲ امینی در دوره‌های اول، دوم و سوم مجلس خبرگان حضور داشت و خود بشخصه شاهد مهم‌ترین وقایعی بود که در مجلس خبرگان تا به امروز رقم خورده است.

در آبان سال ۱۳۶۴ بحث قائم مقامی آیت‌ﷲ منتظری که سابقه مبارزاتی‌اش برای پیروزی انقلاب برای هیچ‌ کدام از اعضای خبرگان پوشیده نبود، به تصویب اکثریت خبرگان رسید. به گفته‌ آیت‌ﷲ امینی این تصمیم پس از مباحث مقدماتی و چهار جلسه چهار ساعته و یک اجلاس فوق العاده(ص۲۵۸) به نتیجه رسید. اما در عین حال فضای حاکم بر روند بحث، فضایی احساسی بود که به نظر آیت‌ﷲ امینی مخالفت با آن نتیجه‌ای نداشت. آیت‌ﷲ امینی می‌گوید: «ناگفته نماند در بین خبرگان هم در آن زمان افراد معدودی از علاقه‌مندان ایشان بودند که به دلایلی با این شیوه انتخاب موافق نبودند، ولی در اثر جو احساساتی غالب، جرأت اظهارنظر صریح نداشتند و اگر هم اظهارنظر می‌کردند نتیجه نداشت»(ص۲۵۹). البته ایشان تصریح نمی‌کند که منظور از «بعضی از علاقه‌مندان ایشان» چه کسانی بودند و آیا خود ایشان نیز بین این علاقه‌مندان بوده‌اند یا نه؟

آیت‌ﷲ امینی ضمن اشاره به عدم همراهی امام با این تصمیم می‌گوید: «در آن زمان که خبرگان در اجلاس فوق‌العاده در رابطه با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی در حال مذاکره بودند، آقای محمدی گیلانی در بیخ گوش من گفت: «من در جماران بودم، در بیت امام گفته می‌شد که امام با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی موافق نیست. من نیز همین مطلب را به آقای‌هاشمی رفسنجانی گفتم، ایشان گفتند امام که نهی نکرده، به علاوه در شرایط فعلی طرح این مطلب به مصلحت نیست، تا ببینیم چه پیش می‌آید»(ص۲۶۰).

روایت آیت‌ﷲ امینی از روند چهار ساله پس از این تصمیم خبرگان و اختلافات بین امام و آیت‌ﷲ منتظری، روایتی است در میانه دو جریان حامیان امام و حامیان آیت‌ﷲ منتظری. آیت‌ﷲ امینی می‌گوید: «جریان تعدیل آقای منتظری و آماده ساختن او برای تصدّی مقام رهبری از طریق اصلاح دفتر و اعضای بیت مدتی ادامه داشت، و امام همچنان امیدوار بود به هر طریق ممکن در افکار و رفتار او تأثیر بگذارد و عملاً شاهد صلاحیت او برای تصدی مقام رهبری باشد، ولی متأسفانه نه تنها به نتیجه مطلوب نرسید، بلکه با گذشت زمان و تکرار حوادث، تردید امام بیشتر می‌شد تا اینکه جریان بازداشت و محاکمه سید مهدی‌هاشمی و موضع‌گیری‌های سخت آقای منتظری در برابر این اقدام پیش آمد»(ص۲۶۲).

اگرچه روند تقابل امام و آیت‌ﷲ منتظری برای آیت‌ﷲ امینی دردناک بود، اما احتمال عزل آیت‌ﷲ منتظری، بعید به نظر می‌رسید. سرانجام در روزهای اول فروردین سال ۶۸ بود که تصمیم امام در جلسه مشترک هیئت رئیسه مجلس خبرگان مطرح شد. امام مصمّم بود که آیت‌ﷲ منتظری را عزل نموده و این موضوع را از طریق صدا و سیما به اطلاع مردم نیز برساند. به دنبال این تصمیم جلسه‌ای با آقای‌هاشمی رفسنجانی در تهران تشکیل شد. قرار بر این شد که این گروه شبانه پیش امام بروند و از امام بخواهند تا در تصمیم خودشان بازنگری کنند(ص۲۶۴). اما در هر حال امام از تصمیم خودشان کوتاه نیامد.

آیت‌ﷲ امینی همان شب در قم به دیدار آیت‌ﷲ منتظری رفت و ماوقع را شرح داد. در دیدار روز بعد آیت‌ﷲ امینی و آیت‌ﷲ منتظری نامه امام به دست آقای منتظری رسیده بود. ایشان می‌گوید: «بعدازظهر همان روز دوباره به دیدار ایشان رفتم، گفت نامه امام در حدود ظهر به دست من رسید. نامه را از ایشان گرفتم و دو سه مرتبه با دقت آن را مطالعه کردم». اگرچه آیت‌ﷲ منتظری بر این باور بود که لزومی به عذرخواهی نیست، اما آیت‌ﷲ امینی با نظر عبدﷲ نوری موافق بود. نوری که همان زمان به قم آمده بود و با ایشان دیدار کرده بود به آیت‌ﷲ منتظری گفته بود: «اگر این نامه در اخبار پخش شود امکان دارد از سوی مردم با عکس‌العمل‌های بدی مواجه شویم. من صلاح می‌دانم شما هم الان نامه‌ای به امام بنویسی و از حوادث گذشته عذرخواهی کنی و بدهی آن را در رادیو بخوانند». آیت‌ﷲ منتظری سرانجام به نوشتن نامه مجاب شده بود و به دنبال آن، نامه در صدا و سیما خوانده نشد، اما در هر حال آیت‌ﷲ منتظری در تاریخ ۷ فروردین ۶۸ استعفای خود را به صورت کتبی از قائم مقامی رهبری اعلام نمود. روند قانونی این عزل و کناره‌گیری در جلسه خبرگان که در خرداد ۶۸ و پس از ارتحال امام خمینی تشکیل شد، تکمیل گشت(ص۲۹۳).

ایشان که در چند روز گذشته در بیمارستان شهید بهشتی قم بستری بودند، شامگاه جمعه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ و هم زمان با شب اول ماه مبارک رمضان ۱۴۴۱ ق دار فانی را وداع گفتند./ مباحثات

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: ابراهیم, امینی

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست