این رویکرد، با تکیه به نصوص فرعی قرآن و سنت رسول خدا(ص) به کشف مقاصد شریعت همت مینماید. معرفت و فهم فقهی این گروه از متون و آموزههای دینی نه تنها با مقاصد و اهداف کلی نصوص آیات قرآن و سنت رسول(ص) بیگانه و ناسازگار نیست، بلکه پیوند ژرف و عمیق با آنها دارد و تنها میتوان آیات و روایات را در چارچوب مقاصد فهم نمود.
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست علمی «فهم نصوص شرعی در پرتو مقاصد الشریعه» به همت انجمن علمی پژوهشی فقه و اصول و گروه علمی فقه و اصول، در جامعه المصطفی نمایندگی گرگان برگزار شد. در این نشست پس از طرح مسأله توسط دبیر علمی این نشست، دکتر هدایت حسین محصلی به طرح دیدگاه خویش پرداخت و گفت: «مقاصدشریعت» همواره کانون توجه دانش «فلسفه فقه» بوده است. در علم «مقاصدشریعت»، سخن اساسی این است که: آیا «شریعت اسلامی» در احکام و تشریعاتش اهداف، مقاصد و مصالحی را دنبال میکند؟ آیا شارع در فرامین و احکام خود از اعراض و مقاصدی که برای عقل و خرد انسانی قابل فهم باشد، تبعیت میکند؟ آیا آن مقاصد قابل کشف است؟ و…
حسین محصلی، بیان داشت: در «دانش مقاصد» با سه حوزه کاری روبرو هستیم: گاه در پی یافتن «مقاصد دین» هستیم، که قلمرو «مقاصد» را به گستره «دین» میکشاند، که موقعیت آن در «فلسفهدین» است؛ زمانی در عرصهای کوچکتر، «مقاصد فقه» را میجوییم که جولانگاه آن «فلسفهفقه» است و زمانی به غایت «حکم» واحدی از احکام پرداخته میشود، که به «ملاکهای احکام» نام بردار گردیده است. در نتیجه، «دین» را غایاتی است که در هریک از بخشهای آن، چون اعتقادات، شریعت و اخلاق تجلی پیدا میکند؛ پس «فقه» را نیز غایاتی است که در احکام و دستورات آن عینیت مییابد و صحبت امروز ما مربوط به مقاصد شریعت است که در فلسفه فقه از آن گفتگو میشود.
این پژوهشگر افزود: مسأله فهم نصوص دینی، روشها و معیارهای آن،از جمله مسائلی است که توجه بسیاری از متفکران را در عصر حاضر به خود مشغول داشته؛ زیرا روششناسی فهم نصوص دینی از مسائل بنیادین روششناسی مطالعات دینی است؛ به این معنا که برای فهم نصوص دینی از چه ابزارها و رویکردها و رهیافتهایی میتوان مدد گرفت که در این زمینه، در جهان اسلام، سه رویکرد بنیادین وجود دارد که عبارتند از: ظاهرگرایان، مصلحتگرایان و مقاصد گرایان.
پیشنیهی تاریخی مقاصد شریعت
وی با عبور از دو رویکرد دیگر، (به دلیل قلت وقت) مباحث را به رویکرد مقاصدی اختصاص داد و بحث خود را با بیان پیشنیهی تاریخی بحث مقاصدی ادامه داد و گفت: دیرینهشناسی این مبحث نشان میدهد که این دانش، با آغاز نزول وحی و تجلی احکام در دوره نبوت، طبق کتاب و سنت پدید آمد و بر اساس هدایت و یگانگی این دو منبع ربانی رو به توسعه نهاد. در عصر صحابه، به دلیل گسترده شدن قلمرو حکومت اسلامی، پراکنده شدن علما در مناطق مختلف و تأثیرپذیری آنان از تنوع و اختلاف در عادات، عرف و نظامهای حاکم در سرزمینهای فتح شدهای که در آنها استقرار یافتند، به گونهای توسعه یافت، بر وضوح و روشنی آنها افزوده گشت. فرایند مقاصدی در اجتهادات فقهی فقهای عصر تابعین در مسائل جدید ادامه داشت و از رهگذر تابعین، دانش مقاصد به مکاتب عراق و حجاز رسید. این فرایند، با ائمه فقهی مذاهب تداوم یافت. در قرن دوم هجری جهت رسمیت دادن بحث «مقاصدشریعت» توسط امامالحرمین جوینی (متوفای۴۷۴ق) آعاز گردید و امام غزالی (متوفای۵۰۵ق)، با بازبینی و بازآفرینی آثار استادش امامالحرمین این روند را ادامه داد و پس از امام غزالی، امام فخرالدین رازی (متوفای۶۰۶ق) و سیفالدین آمدی (متوفای۶۳۱ق) به پروراندن سخنان استادش، سعی بیبدیل انجام دادند. پس از سیفالدین آمدی، شارحان و حاشیهنویسان؛ مانند ابنالسبکی(متوفای ۷۷۱ق)، ابن تیمیه (متوفای۷۲۸ق) و ابنقیم در این حوزه دامن همت بر زدند، گفتهها را بازگفتند و نوشتهها را بازنویسی و بازآفرینی نمودند. سرانجام، شاطبی (متوفای۷۹۰ق)، نظام هماهنگ و هدفدار را در «دانش مقاصد» پیانداخت. راه شاطبی، با همت بلند ابنعاشور(متوفای۱۲۹۶ق) ادامه یافت. در زمان معاصر اندیشمندان اهلسنت به تفسیر مکتب شاطبی و ابن عاشور بسنده نمودند.
مقاصد شریعت در سنت فقهی شیعه
این دکترای کلام اسلامی از جامعه المصطفی العالمیه اظهار کرد: توجه به مباحث مقاصد شریعت در سنت فقهی شیعه در گذشتههای دور، جایگاه مقبولی نداشته و مورد کم توجهی و بیمهری عالمان قرار گرفته است. فقیهان شیعه، با تکیه زدن بر این نکته که مصالح احکام مخفی و دور از دسترس عقل بشراند، کمتر در جستجوی مقاصدشریعت بر آمده و به دلیل دوری از گرفتار شدن در چنبره قیاس و نیافتادن در دام آن که امامان معصوم(ع) بر دوری جستن از آن هماره تاکید کردهاند، از روشهای استنباط عقلی تا حد ممکن پرهیز کرده اند، اما علیرغم کمتوجهی اصولیان شیعه، شخصیتهای علمی و فقیهان بزرگ؛ مانند امام خمینی(ره)، شیخ جواد مغنیه، شهید سید محمد باقر صدر، شهید مطهری، علامه فضل الله و مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) به مسأله مقاصد توجه نمودهاند.
وی، در ادامه به تبیین دیدگاه مقاصد شریعت پرداخته و بیان داشت: این رویکرد، با تکیه به نصوص فرعی قرآن و سنت رسول خدا(ص) به کشف مقاصد شریعت همت مینماید. معرفت و فهم فقهی این گروه از متون و آموزههای دینی نه تنها با مقاصد و اهداف کلی نصوص آیات قرآن و سنت رسول(ص) بیگانه و ناسازگار نیست، بلکه پیوند ژرف و عمیق با آنها دارد و تنها میتوان آیات و روایات را در چارچوب مقاصد فهم نمود.
این محقق و پژوهشگر افزود: این رویکرد، در پرتو مقاصد، فروع را با اصول، جزئیات را با کلیات، متغیرها را با ثابتات به سنجش میگیرند و با سامانه قدرتمندی «نصوص قطعیالثبوت» و «قطعیالدلاله» در روند کشف مقاصد شریعت شتاب میبخشند؛ زیرا اعتقاد دارند: مددگیری از آن سامانهها، تکیه به عروه الوثقیای شکست ناشناس است.
وی تاکید کرد: این رویکرد، افزون بر یاریگیری از نصوص قطعی الثبوت و قطعی الدلاله، به اجماع یقینی و حقیقی امت اسلامی متوسل میشوند، اجماعی که سیره مومنین به شمار میرود که انحراف از آن به هیچ صورت شایسته نیست. در واقع، این رویکرد، همان روش است که اندیشمندان ژرفنگر به آن ایمان دارند و اعتقاد دارند که این رویکرد، راوی صادق حقیقت اسلام و فهم درست از مراد خدا و رسول خدا(ص) و رد باطل دشمنان است. به همین دلیل، محققان گفتهاند: شریعت تنها برای تأمین مصالح حال و آیندهی بندگان به طور همزمان تدوین گشته است و مصالح ضروری، حاجی و تحسینی در این امر مساوی هستند؛ یعنی این مصالح قواعد سهگانهای هستند که زیرساخت شریعت میباشند.
پیشفرضها و شاخصهها
هدایت حسین محصلی، پیشفرضهای این رویکرد را چنین بر شمرد: مقصد شریعت قبل از ارائه حکم؛ فهم نص در پرتو عوامل و زمینههای آن؛ تفاوت گذاشتن میان مقاصد و وسائل؛ سازگاری میان ثابتات و متغیرات؛ فرق گذاشتن میان عبادات و معاملات.
وی، شاخصههای این رویکرد را چنین بیان کرد: شریعت مشحون از مصلحت و حکمت؛ پیوند عمیق میان نصوص شرعی و احکام شرعی؛ وجود ارتباط میان نصوص شرعی با واقعیتهای زندگی؛ نگاه فرامحلی و اعتقاد به گفتمان و تسامح.
این پژوهشگر سپس اظهار کرد: حاصل آنچه گفته شد این است که در نگاه اول، تنها به نصوص توجه شده است. هرچند این نظریه ما را از اجتهاد به رأی نجات میدهد و سلایق شخصی را وارد فقه نمیکند، ولی عدم توجه به مقاصد قطعاً فقیه را به نوعی جمودگرایی میکشاند و نیز، در این نظریه، جایگاه عقل در استنباط، تعریف نشده و عقل کاملاً در حاشیه قرار دارد.
وی افزود: اندیشه دوم،کاملاً مقصد محور است که در برابر دیدگاه اول قرار دارد و در این دیدگاه نصوص کاملاً در حاشیه قرار گرفته است و در دیدگاه سوم، افزون بر اینکه جایگاه نصوص دینی کاملاً حفظ شده، به مقاصد و مصالحی که شارع در نظر داشته هم توجه شده است. طبق نظریه سوم، مقاصد کلان شریعت، مانند عدالت با نظارت بر نصوص دینی، مبین حکم شرعی و مفسر این نصوص خواهد بود.
بنا بر گزارش حوزه، این نشست علمی، با پرسش طلاب و دانشجویان و پاسخ دکتر محصلی پایان یافت و توافق شد که ادامه بحث مقاصد شریعت؛ مانند مسائل، منابع، متدلوژی و انواع آن، در نشست بعدی مطرح و دو رویکرد: ظاهرگرایان و مصلحتگرایان افراطی نیز، تبیین و نقد گردد.