استاد حوزه علمیه قم با اشاره به اهمیت فقه مسلمین در کشورهای غیراسلامی به ویژه با وجود مسائل مستحدثه تأکید کرد: باید محققانی در زمینه فقه مسلمین در کشورهای غیراسلامی تربیت شوند تا به این عرصهها بیشتر پرداخته شود.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین محمدحسین ملکزاده، استاد حوزه علمیه، در مجموعه یادداشتی که برای ایکنا ارسال کرده است، به بحث «فقه برای مسلمانان در کشورهای غیراسلامی» و فرضیات و سؤالات مرتبط با این بحث پرداخته است؛ بخش نخست این یادداشت در ادامه از نظر میگذرد؛
سطوح سه گانه فقه
فقه از لحاظ لغوی به معنای درک و شناخت است، ولی اگر ناظر به شریعت و دین درنظر بگیریم معنای اخص آن به ذهن متبادر میشود؛ فقه در مفهوم اخص، دانش کشف، تبیین و ارائه احکام الهی برای سامانبخشی به ابعاد مختلف زندگانی بشر است که به نظرم تعریف جامعی است؛ البته فقه دارای سطوحی است که سطوح سه گانه فقه یعنی فقه استدلالی، نیمه استدلالی و غیراستدلالی بیانگر این سه وجه هستند؛ فقه استدلالی شامل طرح و ارزیابی همه ادله در استنباط حکم است یعنی به صورت کامل به استنباط مسائل فقهی پرداخته میشود که نمونه آن جواهرالکلام و مکاسب است. در فقه نیمه استدلالی به بخشی از دلائل پرداخته میشود که نمونه آن شرح لمعه است و سطح سوم نیز فتوایی و غیراستدلالی است که ظهور و بروز آن در کتبی مانند شرائع الاسلام و عروه الوثقی و تحریرالوسیله امام و … یا رسالههای عملیه است که فقط نتیجه حکم را میدهند و فرایند در آن مطرح نیست.
در زمینه فقه مورد نیاز برای مسلمین در کشورهای غیر اسلامی عمدتاً این مسائل ناظر به نحوه تعامل با غیرمسلمین اعم از مردم و حکومتهای آنان است وگرنه در حوزه درون مسلمانی همان مباحث فقهی درونی در آنجا نیز کاربرد دارد که از جمله مسائل فقهی نومسلمین است؛ الان دو تا سه میلیون نفر ایرانی در آمریکا که برخی از آنها مسائل شرعی را ولو در اقل رعایت میکنند، حضور دارند. همچنین باید مسلمین کشورهای اسلامی دیگر را که به کشورهای غیراسلامی رفتهاند اضافه کنیم، همچنین کسانی که متولد این کشورها از پدر و مادرانی از کشورهای دیگر هستند؛ بنابراین جا دارد افرادی توانمند دست به تالیف در این عرصه فقهی بزنند.
مسائل مستحدثی که به گوش حوزویان نخورده است
تمایز فقه برای کشورهای غیراسلامی و اسلامی در موضوعات و مسائل مستحدثه است؛ مثلاً یکی از موضوعات مبتلابه در برخی کشورها این است که برخی خانمهای باکره و ازدواج نکرده که بهعنوان پرستار در منازل دیگران کار میکنند میتوانند با خوردن قرصهایی که شیر در سینه آنان تولید میکند این شیر را به فرزند صاحبخانه بدهند و دستمزد بیشتری دریافت کنند؛ این موضوع حتی به گوش خیلی از ما حوزویان هم نخورده است، ولی مسئلهای جای تامل در فقه است که از قضا بنده در یکی از کشورهای اروپایی مورد سؤال واقع شدم البته پاسخ به این مسئله آسان است، ولی به هر حال موضوعات جدیدی است یا مثلا مایعی را از برنج میگیرند که شبیه آبجو است و گاهی حکم شرعی آن پرسیده میشود.
البته یکسری موضوعات هم کهن است و از سابق بوده مثل مسئله دفن اسلامی؛ خیلی از مسلمین و شیعیان در نقاط مختلف دنیا شاید تنها در ازدواج و دفنشان به احکام و روحانیت مراجعه میکنند و در خیلی از موارد دیگر کاری با این موضوعات ندارند. یا فرض کنید فرد مسلمانی با یک مسیحیه و یهودیه ازواج موقت کند و او باردار شود و مادر و جنین در هنگام تولد از بین بروند؛ بنابراین آن فرزند مسلمان است، ولی مادر مسلمان نیست و فرزند باید در شکم مادر دفن شود؛ بنابراین جای سؤال است که آیا باید دفن مادر به خاطر فرزند مسلمان رو به قبله باشد یا نباشد؟ یا کسانی که در سیل مهاجرت امروز در دریا و … میمیرند وضعیت دفن آنان چگونه است؟ البته فقه ما برای همه این مسائل پاسخ دارد، اما باز هم کارکردن بر روی احتیاجات فقهی مسلمین در کشورهای غیر اسلامی به علت رخ دادن مسائل جدید امری ضروری است.
همچنین اصل جواز هجرت یک فرد مسلمان به کشورهای غیر اسلامی از جمله مباحث مهم دیگر است؛ اینکه یک مسلمان در تعامل با قوانین کشورهای دیگر ذاتاً باید ملزم به رعایت قوانین آنها باشد یا احترام به آن عرضی و مثلاً به جهت جلوگیری از وهن اسلام است. بحث مداخله در امور سیاسی دیگر کشورها و شرکت در احزاب آن کشورها برای مسلمین، برند حلال و ذبح شرعی نیز از دیگر موارد مبتلابه است.
تعرب بعد از هجرت
در مورد اصل هجرات، تعبیری در متون دینی ما بیان شده که عنوانی برای یکی از گناهان کبیره است؛ تعبیر «التعرب بعد الهجره» که به معنای عقبگرد از دین است و میتواند سر از ارتداد و خروج کامل از دین در بیاورد؛ در سوره مبارکه توبه در آیه ۹۷ آمده است که «الْأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا یَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» در ذیل آیاتی که در آن اعراب وجود دارد؛ این بحث تفسیری بیان و به روایات استناد شده است از جمله در روایتی آمده است که کبائر هفت چیز است: قتل نفس، شرک، قذف محصنه، اکل ربا، تعرب بعد از هجرت، حقوق والدین و خوردن مال یتیم و …؛ که در این روایت تعرب بعد از هجرت در عداد ارتداد و کفر است و این خود موضوعی چالشی در بحث فقه است که ضرورت پرداختن به این موضوعات را بیشتر نمایان میکند.