سیزدهمین کرسی ترویج عرضه و نقد دیدگاه علمی، با موضوع «مبانی دینی کرامت ذاتی انسان و تسری آن به حوزهی تشریع» با حضور اساتید، دانشجویان و علاقهمندان در دانشگاه مفید برگزار شد. این موضوع را حجتالاسلام دکتر محمدحسن موحدی ساوجی، استادیار گروه الهیات دانشگاه مفید ارائه میداد و ناقدین موضوع، حجتالاسلام دکتر حسنعلی علیاکبریان، دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و حجتالاسلام دکتر مهدی نریمانی، استادیار گروه الهیات دانشگاه مفید بودند.
به گزارش شبکه اجتهاد، در ابتدا حجتالاسلام موحدی ساوجی با بیان اینکه انسان، دارای کرامت ذاتی است گفت: منظور از کرامت ذاتی، احترام و ارزش ذاتی انسان، بما هو انسان، صرف نظر از عقاید و ویژگیهای عرضی میباشد. او با بیان اینکه این احترام زمینهای است برای تدوین و مراعات حقوق بشر گفت: کرامت ذاتی در مقابل کرامت ارزشی است و کرامت ارزشی، اکتسابی میباشد و با به کار انداختن استعدادهای فردی بهدست میآید؛ در حالیکه کرامت ذاتی، نیازی به این مسأله ندارد و تمام انسانها از آن بهرهمند هستند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه کرامت ذاتی مطرحشده در اسلام، جدای از کرامت ذاتی مطرحشده در اندیشه اومانیسم است، افزود: برخلاف اندیشهی اومانیستی، اندیشهی اسلامی بر این باور است که کرامت ذاتی، توسط خداوند به انسان عطا شده است و نه طبیعت و شاید به همین دلیل هم بود که در هنگام تدوین و نگارش بیانیه حقوق بشر، این بحث مطرح بود که آیا کلمهی خداوند را نیز به کرامت ذاتی بیفزایند یا خیر؛ که البته در نهایت هم افزوده نشد.
استادیار دانشگاه مفید افزود: آیتالله منتظری کرامت ذاتی را در اواخر عمرشان در مباحثشان مطرح کردند و در استدلالها و استنباطهایشان نیز از آن بهره گرفتند که همین مسأله موجب تغییرات و اصلاحاتی در فتاوای ایشان در رسالهی عملیه گردید.
ساوجی گفت: کرامت ذاتی، همچنان که امری یقینی است، امری تاریخمند و زمانمند نیز میباشد و تعریف عرف از مصادیق آن، معتبر است و باید به آن استناد نمود.
[box type=”shadow” align=”” class=”” width=””]موحدی ساوجی: کرامت ذاتی مطرحشده در اسلام، جدای از کرامت ذاتی مطرحشده در اندیشه اومانیسم است. برخلاف اندیشهی اومانیستی، اندیشهی اسلامی بر این باور است که کرامت ذاتی، توسط خداوند به انسان عطا شده است و نه طبیعت و شاید به همین دلیل هم بود که در هنگام تدوین و نگارش بیانیه حقوق بشر، این بحث مطرح بود که آیا کلمهی خداوند را نیز به کرامت ذاتی بیفزایند یا خیر؛ که البته در نهایت هم افزوده نشد.[/box]
سپس حجتالاسلام موحدی ساوجی اولین دلیل از ادلهی دینی کرامت ذاتی را هفتادمین آیهی سورهی مبارکهی اسرا بیان کرد و گفت: «و لقد کرمنا بنی آدم» هیچ قیدی ندارد و شامل تمام انسانهاست؛ چراکه تأکیدات مکرری که در این آیه شده ـ از جمله لام مفتوحه و قد و زمانِ افعالِ به کار برده شده ـ حاکی از کرامت بیقید و شرط و قطعیِ ذاتی انسانهاست. وی افزود: خداوند در ادامهی این آیه میفرماید: «و حملناهم فی البر والبحر ورزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا»؛ سیاق ادامهی آیه نیز نشان میدهد که کرامت ذاتی، عام است و هیچ استثنایی ندارد.
موحدی ساوجی، دومین دلیلِ خود از ادلهی دینی کرامت ذاتی را آیات متعددی ـ از جمله آیهی بیستم سورهی لقمان ـ بیان نمود که در آن، خداوند هدف از خلقت موجودات مختلف روی زمین را انسان ـ بدون هیچ قید و شرطی ـ بیان میدارد. [۱]
دکتر موحدی ساوجی، سومین دلیل را آیات ۱۲ تا ۱۴ سورهی مؤمنون [۲] بیان کرد که در این آیات، نحوهی خلقت تمام انسانها ـ بدون هیچگونه قید و شرطی ـ بیان شده و خداوند در نهایت به خود میگوید: فتبارک الله احسن الخالقین.
این استاد دانشگاه، چهارمین دلیل از ادلهی دینی کرامت ذاتی انسان را آیهی سیودوم از سورهی مائده بیان کرد که بر طبق آن، جانِ مطلق انسان دارای احترام شمرده شده: «بر بنی اسرائیل مقرّر داشتیم که هرکس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته؛ و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است؛ و رسولان ما، دلایل روشن برای بنی اسرائیل آوردند.
آخرین و پنجمین دلیل از دلایلِ دینی کرامت ذاتی بشر که توسط موحدی ساوجی بیان شد، آن دسته از متون دینی بود که تأکید میکنند انسان، نباید در مقابل مطلقِ افراد ـکافر و مسلمانـ تکبر داشه باشد.
در ادامه، حجتالاسلام علیاکبریان، به عنوان اولین ناقدِ نشست، به بیان نقطه نظرات خود پرداخت و گفت: قبل از هر چیزی باید بررسی کنیم که آیا تأمین کرامت انسان، از مقاصد شریعت هست یا خیر و اگر هست، چه آثار استنباطیای میتواند در پی داشته باشد؟ چون در اصلِ داشتن کرامت ذاتی، اختلافی وجود ندارد؛ پس باید به مباحث جدی و چالشی وارد شویم؛ لذا لازم است ببینیم چگونه میشود بین کرامت ذاتی بشر با «بل هم اضل» جمع و آنها را سازگار نمود؟ وی افزود: لازم است این را حل کنیم که چگونه میشود کرامت، ذاتی باشد؛ اما به یک عدهای ـ با تقوایانـ زیادتر داده شده باشد و به عدهای دیگر، کمتر؟
علیاکبریان با بیان اینکه ادعای آقای ساوجی مبنی بر تاریخمند و مکانمند بودن کرامت ذاتی، نیازمند به معنای نسبیبودنِ امر ذاتی است! درحالیکه امر ذاتی، نه تغییر میکند و نه کم و زیاد میشود، گفت: بعد از اینکه به این نقدها پاسخ دادید، باید به این مسأله نیز بپردازید که آیا کرامت ذاتی، میتواند بهعنوان یک قاعده مطرح باشد و آیا مجتهد میتواند از آن در صدور فتاوا و استنباطهای خود، بهره بگیرد؟ او ادامه داد: بر فرض اینکه این ادعای برخی که میگویند مقاصد شریعت، در صدور فتوا و استنباط دخالت ندارند، اما در قانونگذاری میتواند دخالت داشته باشد را بپذیریم، آیا قاعدهکرامت ذاتی، نهایتاً و فقط در حقوق و قانونگذاری و کشورداری ـ و نه صدور فتوا و استنباط ـ دخالت دارد؟
[box type=”shadow” align=”” class=”” width=””]علیاکبریان: در اصلِ داشتن کرامت ذاتی، اختلافی وجود ندارد؛ پس باید به مباحث جدی و چالشی وارد شویم؛ لذا لازم است ببینیم چگونه میشود بین کرامت ذاتی بشر با «بل هم اذل» جمع و آنها را سازگار نمود؟ لازم است این را حل کنیم که چگونه میشود کرامت، ذاتی باشد؛ اما به یک عدهای ـ با تقوایانـ زیادتر داده شده باشد و به عدهای دیگر، کمتر؟[/box]
این پژوهشگر با طرح این سؤال که «آیا فشارهای افکار عمومی و قدرتهای جهانی باعث میشود در تعریف کرامت ذاتی توسط حکومت دینی تغییر ایجاد شود؟» افزود: آیا این فشارها میتواند معیاری برای مصلحتسنجی و سکوت حکومت باشد؟
او ادامه داد: اینکه گفتید کرامت ذاتی اومانیستی، با کرامت ذاتیِ مد نظر مسلمانان متفاوت است را باید بتوانید به صورت دقیق بیان کنید که یک امر ذاتیِ مشترک بین تمام انسانها، چگونه میتواند متفاوت باشد و این تفاوتها، دقیقاً چیست.
در ادامهی جلسه حجتالاسلام نریمانی به عنوان منتقد دوم، با بیان اینکه تلاش میکنم مطالبم را به صورت فقهیتری عرضه نمایم و مصادیق فقهی موضوع را مورد بحث قرار دهم، گفت: اینکه خداوند میفرماید به انسان کرامت ذاتی دادهام را باید در کنار دیگر خطابات خدواند نسبت به انسان قرار داد و مجموعهی این خطابات را با هم و در کنار هم، مبنای داوری قرار داد. لذا همانطور که خداوند میفرماید «و لقد کرمنا بنی آدم»، از دیگر سو، همین انسان را با نسبتهایی همانند عجول، مجادلهگر، سرکش و غیره مورد خطاب و توصیف قرار میدهد. نریمانی ادامه داد: ما باید بهصورت جدی بتوانیم این سؤال را مورد بحث قرار دهیم که آیا با وجود چنین سؤالات و نقدهایی، میتوان از صرف آیهی «و لقد کرّمنا بنآدم» قاعده فقهی کشف کرد؟ اگر ادعا کنید که بله؛ میتوان از آن، قاعدهی فقهی بهدست آورد، باید به این سؤال نیز پاسخ دهید که در این صورت، رابطهی این قاعده، با احکام اولیه، چگونه خواهد بود؟
نریمانی با اشاره به این نکته که ما نباید فراموش کنیم که در چه بستری بحث میکنیم، افزود: ما در بستری بحث را مطرح کردهایم که فقهِ موجود در آن بستر، قائل به تفاوت احکام مذکر و مؤنث، تفاوت دیه مسلمان و کافر و زن با مرد، قاعدهی نفی سبیل، محدودیتهای ازدواج کافر با مسلمان، احکامِ بیانگر محدودیتهای کافر غیرحربی، نجسبودن کفار، عدم مالکیت مرتد در لحظهی ارتداد و احکام بردهداری میباشد. با این اوصاف، شما چطور میخواهید از کرامت ذاتی، یک قاعده استخراج نمایید؟ بر فرض استخراج هم باید بتوانید بگویید که این قاعده، چه نسبتی با امکانات اولیه خواهد داشت؟ آیا این قاعده میتواند زمینهی فقهی آزادی بیان را تولید نماید و یا نهایتاً به ما خواهد گفت که اگر کسی بیانی داشت، نه اینکه آزاد است، ولی فعلاً و به دلایل خاصی، او را مورد سرزنش و تعقیب قرار ندهید؟
[box type=”shadow” align=”” class=”” width=””]نریمانی: همانطور که خداوند میفرماید «و لقد کرمنا بنی آدم»، از دیگر سو، همین انسان را با نسبتهایی همانند عجول، مجادلهگر، سرکش و غیره مورد خطاب و توصیف قرار میدهد. با این وجود آیا میتوان از صرف آیهی «و لقد کرّمنا بنآدم» قاعده فقهی کشف کرد؟ اگر ادعا کنید که بله، باید به این سؤال نیز پاسخ دهید که در این صورت، رابطهی این قاعده، با احکام اولیه، چگونه خواهد بود؟[/box]
استادیار دانشگاه مفید ادامه داد: همچنین باید آقای ساوجی پاسخ دهند که اگر کرامت ذاتی بتواند بهعنوان یک قاعده مطرح شود، آیا دلیل میشود که به مقدسات کفار توهین نشود؟ چرا که ایشان در مقالهی خود، دستورِ مبنی بر عدم توهین به مقدسات و خدایان کفار را دلیلی بر کرامت کفار و تمام انسانها قلمداد کردهاند. ایشان باید به این سؤال جواب دهند که طبق کرامت ذاتی، مطلق توهین به مقدسات آنها را ممنوع میکند و یا این دستور، مقید به شرایط خاصی است؟
این پژوهشگر حوزوی با بیان اینکه سیاق آیهی «و لقد کرّمنا بنآدم» بیانگر این است که خداوند در صدد بیان حقوق طبیعی ـ نفسکشیدن ـ تمامی انسانهاست و بر وجود یک قاعدهی فقهی که بتوان از آن، فتوایی استنباط کرد، دلالت ندارد، افزود: آیا میتوان گفت ۱۴۰۰ سال است که فقها و اسلاف ما، با آن دقت عمیقی که داشتهاند، متوجه وجود چنین قاعدهای نبودهاند و به اشتباه، نتوانسته و یا نخواستهاند که در استنباطات خود، از آن بهره بگیرند؟ لذا به نظرم بر فرض که آقای ساوجی بتوانند وجود قاعدهی کرامت ذاتی را ثابت کنند، تازه اول کار است و باید به نقدها و سؤالات مطروحه ـ از جمله دخالت عرف، در چگونگی تعریف یک امر ذاتی ـ پاسخ دهند.
در انتهای نشست حجتالاسلام ساوجی با بیان اینکه فرمایشات فقهای سابق دلیل بر بستهشدن باب تحقیق نیست، گفت: ضمن اینکه منابع چهارگانهی استنباط مشخص است، بسیاری از نقدهای آقای نریمانی خطاب به بنده نیست؛ چرا که بسیاری از احکام ـ مانند لزوم دفاع در جنگ ـ ربطی به مسلمان و غیرمسلمان ندارد و نمیتوان آنها را فقط به غیرمسلمین نسبت داد و در صورت حملهی یک کشور مسلمان به سرزمینمان، لازم است که از خود دفاع کنیم.
ساوجی ادامه داد: اینکه آقا نریمانی میگویند بنده از ممنوعیت توهین به خدای کفار، کرامت ایشان را برداشت کردهام را قبول ندارم و اتفاقاً معتقدم که این رویه، برعکس است؛ یعنی چون این افراد نیز کرامت دارند، نباید به مقدساتشان، توهین نمود.
این پژوهشگر گفت: در مورد تاریخمند بودن کرامت ذاتی نیز باید بگویم که کرامت ذاتی، امری یقینی است؛ ولی اینکه آن را چه چیزی مخدوش میکند، مقید به تاریخ و مکان ـ مانند بردهداری ـ است. مباحثات
پانوشتها
َلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَهً وَبَاطِنَهً؛ آیا شما مردم به حسّ مشاهده نمیکنید که خدا انواع موجوداتی که در آسمانها و زمین است برای شما مسخّر کرده و نعمتهای ظاهر و باطن خود را برای شما فراوان فرموده؟
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَهٍ مِّن طِینٍ، ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَهً فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ، ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظَمًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لحَْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا ءَاخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الخالقین؛ هر آینه ما انسان را از گل خالص آفریدیم؛ سپس او را نطفهای در جایگاهی استوار قرار دادیم؛ آنگاه از آن نطفه، لخته خونی آفریدیم و از آن لخته خون، پارهگوشتی و از آن پارهگوشت، استخوانها آفریدیم و استخوانها را به گوشت پوشانیدیم؛ بار دیگر او را آفرینشی دیگر دادیم؛ در خور تعظیم است خداوند؛ از آن بهترین آفرینندگان.