درصدی از طلاب سطوح عالی که در قم مشغول تحصیل هستند اعتقادی به این کتب درسی و خروجی آن ندارند. این یک آسیب بزرگی را ایجاد کرده و میکند. برخی از طلبهها و حتی اساتید میگویند آنچه ما میخوانیم کهنه است و کارایی ندارد. این آسیب وجود دارد، حال باید چه کار کرد؟ آیا از اساتید کاری بر میآید؟
متون آموزشی حوزه انگیزشی و خروجیمحور نیست
درصدی از طلاب سطوح عالی که در قم مشغول تحصیل هستند اعتقادی به این کتب درسی و خروجی آن ندارند. این یک آسیب بزرگی را ایجاد کرده و میکند. برخی از طلبهها و حتی اساتید میگویند آنچه ما میخوانیم کهنه است و کارایی ندارد. این آسیب وجود دارد، حال باید چه کار کرد؟ آیا از اساتید کاری بر میآید؟
به گزارش خبرنگار اجتهاد، جلسه هیأت مشورتی نشست دورهای اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم با موضوع «بررسی آسیب بیاعتمادی به کتب درسی و کمبود انگیزه تحصیل در طلاب و همچنین انتخاب اعضای دبیرخانه برای دوره جدید» در روزهای پایانی مهرماه در مدرسه مرحوم آیتالله گلپایگانی برگزار شد.
در ابتدای این جلسه که با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید آغاز شد، استاد حسینی آملی گزارشی از عملکرد نشست دورهای اساتید ارائه کرد. سپس حججاسلام والمسلمین علیدوست، جزایری، احمدی، خزائلی، نائینی، هادی و غرویان نکاتی در خصوص موضوع جلسه ارائه کردند. در ادامه گزارش جامعی از نشست فراروی مخاطبان قرار میگیرد.
استاد ابوالقاسم علیدوست: مثلث مرکز مدیریت، شورای عالی و اساتید، استخوان لای زخم را درمان کنند
بسمالله الرحمن الرحیم. مستحضر هستید مسأله عدم اعتماد به کتب، مؤلفان کتب و به حاصل خروجیها، یک آسیب بزرگ است. بنده در آغاز سال تحصیلی امسال به ۵ حوزه علمیه در سه استان رفتم. زمانی که از مدیران سؤال میکردم که چه مطلبی به نظر شما اهم مطالب است، میگفتند: عدم انگیزه طلاب و حتی برخی از اساتید ما انگیزه ندارند.
شش عامل عدم انگیزه تحصیل
درصدی از طلاب سطوح عالی که در قم مشغول تحصیل هستند اعتقادی به این کتب درسی و خروجی آن ندارند. این یک آسیب بزرگی را ایجاد کرده و میکند. در بررسی این آسیب شش عامل را عرض میکنم قطعاً ذهن شما بزرگواران به عوامل دیگری هم هدایت میشود.
۱- یکی از این آسیبها ضعف ارتباط با تراث است. طلبه وقتی ادبیات، صرف و نحو و کتب دیگر ادبیاتی را درست نخوانده است آن طور که باید نمیتواند با مکاسب، رسائل، کفایه، جواهر الکلام، متون دروس خارج و موارد دیگر ارتباط برقرار کند. البته ضعف ارتباط با تراث خود معلول علل دیگری است که باید در جلسات و نشستهای جداگانهای اندیشه ورز و اتاقهای فکر بررسی شود.
۲- علت دوم این است که برخی از طلبهها و حتی اساتید میگویند آنچه ما میخوانیم کهنه است و کارایی ندارد. بنده در یک حوزه علمیه بزرگی صحبت میکردم وقتی صحبتم تمام شد و بیرون آمدم، طلبهای جلو آمد و گفت شما حرفهایتان را زدید ولی این جمله آقای مطهری را چه میگویید که ایشان فرموده است «من وقتی به دانشگاه رفتم متوجه شدم آنچه باید بخوانم را نخواندهام و آنچه خواندهام به دردم نمیخورد»، حال من به این طلبه چه بگویم؟
فقط یک جمله به او گفتم؛ یک سؤال از شمای طلبه دارم اگر شهید آیتالله مطهری وقتی که از قم حرکت کرد تا به دانشگاه برود بعد از آن دوره فقه و اصول و فلسفه بود. حال اگر ایشان این کار را نمیکرد و مستقیم از شهرش فریمان یک اتوبوسی، ماشینی میگرفت و مستقیم به دانشگاه تهران میرفت آیا همین آقای مطهری بود؟ یا آن ظرفیت و توان را حوزه به آقای مطهری داده است؟
نمیگویم این جمله گفته نشده است ولی با چه پیشینه و پسینهای؟ اما این طور نیست که ما فکر کنیم آنچه میخوانیم به دردمان نمیخورد و آنچه به دردمان میخورد را نمیخوانیم. البته هستند کسانی که چنین عقایدی دارند. این اعتقاد را حتی برخی اساتید نیز دارند و حتی استادی میشناسم که کفایه میگوید و این اعتقاد را دارد.
۳- علت سوم؛ برخی میگویند ما نمیگوییم این کتب و دروس کهنه است و به کار نمیآید اما به چیزهای لازمتری نیاز داریم. ما نیاز به تفسیر، فلسفه، کلام و موارد دیگر داریم و باید به آنها مشغول باشیم.
۴- علت چهارم؛ این که در جمع طلاب و اساتید گفته میشود این کتب برای تدریس نوشته نشده است. جملهای که من و شما شاید دهها بار آن را شنیدهایم.
۵- عامل پنجم، این است که ما بیش از ضرورت میخوانیم و این مبحثی که الآن به عنوان زواید علم اصول مطرح است سرچشمهاش آنجا است.
۶- عامل ششم که اشاره میکنم نگرانی از آینده و معیشت برخی اساتید میباشد. اینها شش عامل بود و عوامل دیگری هم هست که اگر کسی بخواهد لیست کند میتواند ادامه دهد.
حال باید چه کار کرد؟ این آسیب وجود دارد. آیا از اساتید کاری بر میآید؟ اساتید چه کاری میتوانند انجام دهند؟ یک راهکار این است که بله ما در یک انقلاب اساسی این کتب را حذف کنیم و کتبی با مطالب بیشتر آماده و ساده و روان جایگزین کنیم. این یک سم است. نمیدانم کسانی که گاهی این حرف را میزنند چه مقدار توجه به لازم حرفشان دارند. ما اگر این کار را کردیم به طور طبیعی طلبه ما دیگر نمیتواند با تراث مرتبط شود.
بله اگر کتابهای ساده فارسی باشد میفهمد ولی کتب غیر از آن را نه. ارتباط با تراث همین مقدار هم که هست از بین میرود. پس علیالحساب باید فرض کرد همین متون باشند و اگر هم فردا روزی متون جدیدی نوشته شود متونی باشد که بتواند جای این متون را بگیرد. نمیگویم که معما گونه باشد ولی در هر صورت متون باید قوی باشد تا به طلبه توان بدهد تا بتواند با تراثی که وجود دارد مرتبط شود.
چهار راهکار پیشنهادی
چهار راهکار را میگویم البته نمیگویم که منحصر در این چهار راهکار است و یا بهتر از اینها وجود ندارد.
۱- باید هم اساتید بزرگوار، هم مرکز مدیریت حوزه و هم شورای عالی محترم کاربرد دادههای این کتابها را به صورت ملموس نشان دهند یعنی وقتی مکاسب خوانده میشود گفته شود که این کجاها کاربرد و کارایی دارد.
بنده کتابی همراه آوردم از یادنامه مرحوم دکتر سید مهدی شهیدی. خانم دکتر شهیدی بر این کتاب مقدمهای دارد و یک خاطرهای که خودش در جای دیگر نقل میکند. میگوید موضوع رساله پایان نامه دکتری من در فرانسه با گرایش حقوق خصوصی «تمیز البایع من المشتری در بیع» بود. همان چیزی که ما در مکاسب میخوانیم و گاهی هم میگوییم خوب آخرش چه بایع یا مشتری بالاخره معامله است دیگر.
وی گفت بنده موضوع پایان نامهام این بود. وقتی من از مکاسب برای تهیه پایان نامهام استفاده کردم اساتیدم از وجود چنین متونی که مربوط به دهها سال گذشته است تعجب کردند. مستحضر هستید که فرانسه یک کشور معمولی نیست که بگوییم هر مطلبی باشد برای آنها تازه است. فرانسه مادر علوم موضوعه است ولی در عین حال وقتی که یک استادی با یک زبر دستی میآید استفاده میکند و مطلب را بومی روز میکند این طور بروز و نمود میکند.
به نظرم یک نشستهای علمی با محوریت مکاسب برگزار شود مثلاً مبانی حقوق مدنی بر اساس مکاسب. البته اینها باید پخته شود و بررسی شود نمیگویم همین طور سریع انجام شود البته نیاز به همکاری اساتید دارد.
۲- دومین راهکار نکته دوم تعدیل حجم است. الآن طلبه رسائل و مکاسب را از اول شروع میکند و خط به خط میخواند. چه مطالب مبتلی به و چه مطالبی که به نظر حذفش به جایی بر نمیخورد. بعد هم زمان ۱۰ ساله برای این حجم نمیرسد میکنیم ۱۲ سال گاهی اوقات هم ۱۴ سال. آیا واقعاً این ضرورت است یا باید برنامه طوری بسته شود که ۱۰ سال باشد. ۴ سال سطوح عالی اما افرادی عاقل، عالم، خوش سلیقه و مسلط بر این متون، اینها را یک مقداری تعدیل کنند یک جاهایی را برای تدریس، جاهایی را برای تکمیل مطالعات، جاهایی برای تحقیق.
۳- سوم، اینکه طلبه بفهمد خواندن اینها یک مقصد آلی و یک مقصد اصلی دارد. مقصد اصلی اینکه بخواند و آشنا شود اما مقصد آلی آنکه به طلبه تفهیم شود که اگر نخوانی دستت از تراث کوتاه میشود.
۴- چهارم، توسعه هدایت تحصیلی. اگر واقعاً اساتید یک زمان بگویند نه بی خود حساسیت دارید به طور کل چنین چیزهایی وجود ندارد و آسیب هم نیست آمار هم درست نیست، خوب برخی هم عقیدهشان این است ولی اگر چنین چیزهایی هست به نظر میرسد باید هدایت تحصیلی توسعه پیدا کند.
نکته آخر: به طور قطع اگر در این حوزه کاری بخواهد صورت بگیرد در درجه اول حمایت مراجع را میخواهد. باید بحث خدمت آنها مطرح شود و سپس مثلث مرکز مدیریت حوزه علمیه، شورای عالی و اساتید که شما بزرگواران باشید، این مثلث باید در کنار هم و با همکاری یکدیگر کار را انجام بدهند.
اگر صلاح بدانید و این موضوع را مهم میشمارید این مطلب به عنوان موضوع اجلاسیه عمومی مطرح شود. نظرات اساتید به صورت مکتوب و شفاهی داده شود و روی این موضوع به صورت همه جانبه و بیشتری کار شود و این استخوان لای زخم به نحوی درمان شود.
استاد سید نورالدین شریعتمدار جزایری: بیاعتمادی طلاب به نویسندگان و سخنرانان بر میگردد!
متأسفانه بی اعتمادی که در طلاب وجود دارد به بی اعتمادی و کم اعتنایی بعضی از نویسندگان یا سخنرانان بر میگردد حتی بعضی زمانی که میخواهند راجع به اهمیت علم تفسیر صحبت کنند بیان میکنند که فقه و اصولی که میخوانید چیست؟ یا بیان میکنند که سی سال فقط در حوزه فقه و اصول خواندهاید که چه شود؟ باید دانست که ریشه، فقه و اصول است همه مفسرین ما اول فقیه و مجتهد شدند و سپس راه تفسیر را در پیش گرفتند.
یکی دیگر از علل و ریشههای این مساله جهل و کم سوادی اکثر طلاب است که پایههای علمی آنها مخصوصاً در صرف و نحو ضعیف است و این مساله هم به بعضی از اساتید برگشت میکند بعضی اساتید وقتی میخواهند حدیثی بخوانند بیان میکنند با صرف نظر از صرف و نحو، در حالی که ما هر چه داریم از صرف و نحو است.
وقتی بنا شد بعضی از بزرگان و کسانی که در حوزه الگو هستند این طور به فقه و اصول یا صرف و نحو و علوم پایه بی اعتنا یا کم اعتنا باشند وای بر طلاب و دیگران، فلذا یکی دو پیشنهاد را به عنوان راه درمان بیان میکنم. اول این که باید در ارتباط با ارزش این علوم فرهنگ سازی شود و در مورد معیشت هم باید فرهنگ سازی شود و جا افتد که ما برای کسب علم به این جا آمدهایم نه کسب درآمد.
مطلب دیگر در مورد تفاوت تعویض کتب و نوشتن کتب ساده و بی اعتنایی به اصل علوم است که باید از هم تفکیک شود در حال حاضر به گونهای شده است که بعضی فقط من باب النظر الی وجه العالم عباده به سر کلاسها میروند و اصول و فقه را قبول ندارند که این مساله به بی اعتنایی نسبت به علوم بر میگردد نه ضرورت تعویض کتب موجود.
استاد حبیبالله احمدی: کتابهای درسی نمیتوانند ثابت باشد
نکاتی که در مورد کتابهای درسی گفته میشود کسر شأن مولفین محترم این کتب نیست برای دو محقق بزرگوارمان مرحوم شیخ اعظم و آخوند خراسانی که همه ما بر سر سفره آنها نشستهایم و خوشه چین خرمن آنها هستیم طلب علو و رضوان الهی میکنم.
نکتهای که در مورد کتبی که در سطوح عالی تدریس میشود قابل توجه است این است که کتابهای درسی نمیتوانند ثابت باشند بلکه باید همواره مورد تجدید نظر و ویرایش قرار گیرند متأسفانه کتابهای فعلی این ویژگی را ندارند. نکته دیگر این که کتابهای درسی باید از نظر عبارت روان و رسا باشند که این کتب فاقد این ویژگی هستند همچنین کتابهای رسائل و مکاسب و کفایه متناسب با سطح مورد نظر حوزه نیستند این کتابها دروس خارج این بزرگواران بوده است اما در حال حاضر در سطح تدریس میشوند و نکته دیگر این که حجم این کتابهای درسی با فرصت تدریس آنها تناسب ندارد.
در مورد این کتب باید پذیرفت که بسیاری از مطالبشان زائد است و اگر مطلبی در مورد زوائد اصول در حوزه گفته میشود باید پذیرفت. در کفایه زوائد فراوانی است که ارتباط زیادی با مباحث اصولی ندارد.
اما اصلاح کتب درسی کار نشست دورهای اساتید نیست بلکه باید اجماعی مرکب از نمایندگان مراجع بزرگوار که اختیار حوزه به دست آنها است و سایر ذینفوذهای حوزه و شورای عالی و مرکز مدیریت و جامعه مدرسین و نشست دورهای اساتید شکل گیرد برای انتخاب هیأتی از فضلا و افراد جا افتاده حوزه که سخنشان قابل قبول است و تا اجماع اتفاق نیفتد کتب درسی اصلاح نخواهد شد.
استاد حسنعلی خزائلی نجف آبادی: مسأئل علمی چون «زوائد اصول» را باید به صورت علمی پاسخ داد
مسالهای که برخی در حوزه به عنوان زوائد اصول شروع کردهاند باید جواب داده شود و مساله علمی را باید به صورت علمی پاسخ داد. در مورد این نکته باید بیان کنم که پیوند اصول و فقه باید روشن شود مرحوم آیتالله تبریزی فرمودند که قاعدهای از فقه نیست که با یک یا چند قاعده اصولی مرتبط نباشد این مساله باید برای عمده اساتید و طلبههای حوزههای علمیه قم و شهرستانها روشن شود.
۱- علت این که این مسائل و بیانگیزگی به وجود آمده، تبلیغاتی است که بعضاً از بیرون حوزه توسط برخی حوزویان و در داخل حوزه به وجود آمده است، فلذا ذهن طلبهها نسبت به متون درسی سست شده است.
۲- دومین مسالهای که باید بیان کنم راجع به عدم شناخت و آگاهی نسبت به اهمیت متون درسی است.
۳- سومین مساله در مورد مدرک گرایی است، طلبهها بعد از این که مقداری در حوزه درس خواندند به دنبال مدرک هستند و حوزه پلی شده است برای رسیدن به دانشگاه و جاهای دیگر. اکنون طلبههای زیادی هستند که بیان میکنند که ما رسائل را نخواندیم و امتحان دادیم یا مثلاً کتاب نهایه الحکمه را برخی افراد بدون حضور در یک جلسه از کلاس امتحان میدهند.
۴- زمانی که به وسیله خود اساتید امتحان گرفته میشد و حضور و غیابها به صورت روشنتری صورت میگرفت جلسات درس پر بود اما حال که حضور و غیاب از برخی دروس جنبی برداشته شده است شرکت در درسها کمتر شده است.
۵- مساله دیگر روشن نبودن آینده طلبهها است که بیان میکنند که برای چه این درسها را میخوانیم یا بعضی از خانوادهها به طلاب اعتراض میکنند که نتیجه کار شما بعد از این درس خواندن چه میشود.
۶- مساله دیگر رواج خلاصهنویسیها در حوزهها است که بسیار آسیب زننده است.
راهحلهای پیشنهادی
راه حلهایی برای مطالبی که بیان شد وجود دارد اول این که باید در میان طلبهها انگیزه ایجاد شود که از همان آغاز طلبگی به این کتب اهمیت دهند و پایه آنها تقویت شود باید طلبهها و اساتید نسبت به اهمیت این دروس توجیه شوند و پیوند اصول و فقه هم برای آنها روشن شود.
فکر میکنم که کفایه جز بحث وضع و برخی از مباحث مشتق زوائد زیادی نداشته باشد، این مطلب در مورد مکاسب صادق است که خواندن بعضی از قسمتهای متن از حوصله طلاب و اساتید خارج است اما در مورد کفایه درست نیست. مرحوم آیتالله مشکینی قبل از انقلاب کتاب رسائل الجدیده را نگاشتند و خیلی از اساتید این کتاب را تدریس میکردند و در مورد مکاسب هم همین کار را انجام دادند اما آن کتاب هم در حوزه جا نیفتاد برای این که تهذیب این کتب به نتیجه برسد باید به صورت حساب شده و قدم قدم انجام شود و این کار باید زیر نظر مراجع بزرگوار انجام گیرد تا موثر باشد.
استاد محسن غرویان: مسائل سیاسی و اجتماعی در بی توجهی طلاب به درس و بحث مؤثر است
بنده تقاضا میکنم جمع محدودتری مأموریت پیدا کنند و به طور رسمی با پشتوانه قانونی و رسمی این مساله کتب درسی را پیگیری کنند چون این مساله در این جلسه مطرح شد اگر اساتید از این جا پراکنده شوند فکر نمیکنم این مساله یک پشتوانه قانونی و رسمی برای پیگیری پیدا کند اگر آقایان همان مساله اجماعی که مطرح کردند همین جا شکل دهند و سپس چند نفر به نمایندگی از طرف بقیه بزرگواران خدمت مراجع بروند خوب است چون این مساله کتب درسی مساله مهمی است.
نکته دیگر این است که مسائل سیاسی و اجتماعی نقش بزرگی در بی توجهی طلاب به درس و بحث و کتب درسی دارد این مساله اصلاً مطرح نشد باید به نظر بنده فرصت واسع تری باشد که این مساله باز شود و به صورت کامل مورد بررسی قرار گیرد.
قابل ذکر است، در ابتدای این نشست استاد سید مفیدالدین حسینی آملی گزارشی از فعالیتهای نشست دورهای اساتید ارائه داد و نیز در پایان استاد محمدرضا منوچهری نائینی و مهدی هادوی تهرانی نکاتی پیرامون امور صنفی و تشکیلاتی نشست دورهای اساتید بیان داشتند
یادآوری میشود، در این جلسه به ترتیب اساتید سید مفیدالدین حسینی، محمدرضا منوچهری نائینی، محمدحسین قاضیزاده، سید جواد شیخالاسلامی و سید محمد واعظ موسوی به عنوان اعضای اصلی و اساتید سید حسین امامی و حسین وحیدپور به عنوان اعضای علیالبدل دبیرخانه نشست دورهای اساتید انتخاب شدند.
کلیک کنید: گزارش تصویری جلسه هیأت مشورتی نشست دورهای اساتید