محدودیت حوزه فعالیت بانوان مجتهد، انگیزه ورود و تمرکز به این حوزه را کم‌رنگ می‌‌کند/ نظام فعلی حوزه خواهران مجتهدپرور ‏نیست/ ذبح محتوی در تنوع و تراکم نظام سفیران

اختصاصی شبکه اجتهاد: دکتر زینب طلوع هاشمی، دارای مدرک دکرای علوم قرآن و حدیث از دانشگاه فردوسی مشهد است. او به دلیل علاقه وافر به تحصیلات حوزوی، بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی، وارد حوزه علمیه خواهران شد و در کنار تحصیل در حوزه، نزدیک به یک‌دهه است که مشغول به تدریس مباحث مربوط به علوم قرآنی، حدیث و بعضا تفسیر در سطح دو و سه حوزه علمیه خواهران و مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد جامعه‌المصطفی و دانشگاه می‌باشد. در کنار فعالیت‌های پژوهشی، وی راهنمایی و داوری ده‌ها پایان‌نامه در حوزه و جامعه‌المصطفی را در کارنامه خود دارد. همکاری با مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران، به‌عنوان استاد ارزیاب اساتید متقاضی تدریس در حوزه، از دیگر فعالیت‌های وی می‌باشد.

«شبکه اجتهاد» در یکی دیگر از سلسله مصاحبه‌ها با موضوع «زنان و اجتهاد»، به بررسی وضعیت تحصیل در حوزه خواهران با استاد حوزه و دانشگاه به گفتگو پرداخته، که مشروح این گفتگو در ذیل می‌آید.

اجتهاد:امروز بانوان در رشته‌های دیگر نظیر پزشکی، مهندسی، تعلیم و تربیت و… صاحب‌نظر و تاثیرگذارند (بنابراین از استعداد کافی و لازم برای یادگیری برخوردارند)؛ سوال شبکه اجتهاد از جنابعالی این است که: در مقایسه با بانوان دانشگاهی،  چرا بانوان طلبه، به درجات بالای علمی یا اصلا نمی‌رسند و یا تنها تعداد معدودی می‌رسند؟

هاشمی: اگر این موضوع را در قیاس با رشته‌های دانشگاهی بسنجیم، این نکته می‌تواند تا حدودی صحیح باشد، بانوان حوزوی که سطوح عالی را طی کرده باشند، داریم؛ ولی تعدادشان کم است؛ اما پیش از این مقایسه باید به دو نکته توجه شود، نخست آن که آیا اساسا این قیاس به‌لحاظ شرایط دو موضوعی که مورد مقایسه قرار می‌گیرند، صحیح است یا خیر؟ و دوم آن که شاخص سنجش موفقیت صرفاً دریافت مدارک و درجات علمی است یا موفقیت می‌تواند نمودهای دیگری نیز داشته باشد؟

البته در حوزه هم به‌لحاظ مدارک تحصیلی چه الان و چه بیست‌سال قبل هم که نگاه کنیم، تعداد بانوانی که به درجات بالای علمی رسیدند، کم نیست؛ منتهی شاید در این سؤال، خصوص فقه و اجتهاد مورد نظر باشد و گرنه در رشته‌هایی مثل علوم قرآن و حدیث، فلسفه، تاریخ و… بانوانی داریم که با پایه تحصیلات حوزوی، دارای مدارک عالی دانشگاهی و صاحب تألیف هستند. و این‌گونه نیست که تعدادشان کم باشد یا حتی تاثیرگذار نباشند. در این زمینه می‌توانیم به افرادی هم‌چون سرکار خانم دکتر لاله افتخاری (دکتری علوم قرآن و حدیث)، دکتر اعظم ایرجی‌نیا (دکتری فلسفه)، دکتر طاهره رحیم‌پور ازغدی (دکتری تاریخ) و… به‌عنوان نمونه‌هایی محدود از بانوان موفق، صاحب‌تألیف و اثرگذار در مباحث دینی اشاره کنیم؛

اما در بحث اجتهاد ممکن است در نگاه اول چنین به‌نظر برسد که بانوان مشهور، شاخص و تاثیرگذاری که به سطوح عالی هم رسیده‌‌باشند، خیلی نداشته‌باشیم – مثلا اگر بخواهیم چند بانوی مجتهد را نام ببریم همه ذهن‌شان سمت بانو امین و شاگرد ویژه ایشان سرکار خانم صفاتی می‌رود – منتهی باید بررسی کنیم که آیا بانوان اصلا به حوزه اجتهاد و فقه ورود نکرده‌اند یا اینکه مسیر برای ورود آنان چندان هموار نبوده‌است؟ بنابراین اینکه گفته شود تعداد بانوان مجتهد محدود است را قبول دارم؛ ولی این دلیل بر این نیست که بگوییم این موضوع ناشی از ضعف علمی یا ناتوانی بانوان است. ورود هر شخصی به یک حوزه علمی، از دو جهت قابل بررسی است؛ یک بُعد علایق شخصی و بُعد دیگر موضوع، احساس تکلیف و نیاز اجتماعی است. در موضوع اجتهاد، زنان چون وظیفه‌ای در این باب ندارند و احساس تکلیفی نمی‌کنند، لذا حوزه فعالیت‌شان هم محدود می‌شود؛ چرا که وقتی یک زن به حد اعلای اجتهاد هم که برسد بنا بر نظر عموم فقها، تنها می‌تواند نیازهای فقهی خودش را تأمین کند و نمی‌تواند به‌عنوان مرجع تقلید مورد مراجعه دیگران قرار بگیرد، لذا حوزه فعالیتش محدود می‌شود.

از آنجا که در بحث مسائل فقهی، تکلیف اصلی هر شخصی یادگیری احکام مبتلی‌به است، حال یا از طریق تقلید یا اجتهاد، باتوجه به زمان‌بربودن رسیدن به درجه اجتهاد و محدودیت حوزه فعالیت بانوان مجتهد، انگیزه بانوان در ورود متمرکز به این حوزه کم‌رنگ می‌شود. بنابراین چون از باب تکلیف، مسئولیتی وجود ندارد، فرد فقط باتوجه به علایق خود به تحصیل در سطوح عالی فقه خواهد پرداخت. به‌همین جهت اگرچه در دهه‌های اخیر تعداد بانوان مجتهد و مشهور محدود بوده‌است؛ لیکن بانوان زیادی را داریم که به درجات عالی تحصیلات فقهی رسیده‌اند. یعنی یا تا سطح چهار حوزه تحصیل نموده‌اند یا دکترای فقه‌شان را از طریق تحصیلات دانشگاهی گرفته‌اند و اکنون در قالب هیأت علمی دانشگاه یا پژوهش‌گر مشغول به فعالیت هستند. بنابراین به‌لحاظ علمی خانم‌ها در این حوزه نیز وارد شده‌اند و فقط مهارت‌های لازم برای اجتهاد را فرا نگرفته‌اند، آن‌هم به‌دلیل اینکه احساس مسؤلیتی در این خصوص نداشته‌اند. افزون بر آن که مسیر و زیرساخت‌های لازم برای ورود آنان به این امر نیز چندان فراهم نبوده‌است؛ علاوه بر این، وقتی می‌خواهیم در مورد یک موضوعی صحبت کنیم، گاهی جواب محدود و چند خطی است و گاهی این سؤال دارای ابعاد وسیعی است که باید عوامل فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، محیطی، خانوادگی و… را بررسی کنیم، بعد ببینیم برآیند اینها چه چیزی بوده است که اکنون به این نتیجه منجر شده ‌است.

اگر نوع نگاه را نسبت به این قضیه تغییر بدهیم و موفقیت را فقط در پیمودن درجات عالی علمی خلاصه نکنیم، بانوان حوزوی در بعد تبلیغ حضور موفق و تأثیرگذاری داشته‌اند؛ مثلا در مشهد سرکار خانم طاهایی(ره) را داریم که مدرسه علمیه حضرت نرجس(س) را تأسیس کردند و تمرکز ایشان بر تربیت مبلغ بود. کم‌کم فعالیت‌های ایشان و بازخوردهای اجتماعی فعالیت‌های مبلغان تربیت‌شده در مدرسه علمیه حضرت نرجس(س) منجر به تأسیس چندین مدرسه علمیه در مشهد و سایر شهرستان‌ها شد و اکنون فارغ‌التحصیلان حوزوی به‌عنوان معینه حج، پاسخ‌گوی سوالات فقهی، اعتقادی و …، فعالیت و حضور پررنگ و مؤثری دارند.

اجتهاد: اشاره نمودید که بانوان چون احساس وظیفه و نیاز نکرده‌اند، به بحث اجتهاد ورود نداشته‌اند؛ اما در شرایط فعلی، در حوزه‌های خواهران، کمبود یا نبود اساتید خانم برای سطح چهار داریم. در خصوص مسائل خاص زنان هم، لازم است خانم‌ها در تبیین و حل آن مسائل، به مقوله اجتهاد وورد کنند یا حداقل به مجتهد و مرجع تقلید در استنباط مسائل خاص بانوان کمک نمایند.

هاشمی: در حال حاضر در سطح چهار استاد خواهر توانمند برای تدریس داریم، مثلا خانم دکتر رضایی هستند که در قم تحصیلات حوزوی را تا حد اجتهاد طی نموده‌اند و استاد بسیار مبرزی در بحث فقه و اصول هستند، غیر از ایشان اساتید دیگری هم داریم که به‌طور غیررسمی پای درس استادان برجسته بوده‌اند، یعنی مشکل، مشکل استاد نیست، یا اگر باشد، مشکلی نیست که لاینحل باشد. در بحث ورود بانوان طلبه، به مسائل مربوط به زنان، باید عرض کنم این موضوع وقتی محقق می‌شود که نخست زمینه لازم برای صاحب‌نظرشدن بانوان در مسائل فقهی به‌نحو مناسبی فراهم شود و دوم اینکه دیدگاه‌های بانوان در مسائل فقهی مورد توجه قرار گیرد و موضوعیت داشته‌باشد. در حال حاضر حداقل در حوزه علمیه مشهد، فضا بدین‌گونه است که دروس خارج آقایان، ویژه برادران است و حتی ورود بانوان متأسفانه در جلسات درس مجاز نیست. بیشتر از اینکه خانم‌ها در این باب کم‌کاری کرده باشند، شرایط برای ورود بانوان فراهم نبوده‌است. اگر مجتهدین آقا، چه در مشهد و چه در قم یا سایر شهرهایی که حوزه‌های برجسته دارند، جلسات درس ویژه برای بانوان در سطوح بالا برگزار کنند، آیا بانوان از چنین جلساتی استقبال نمی‌کنند؟ پس اگر چنین دروسی برگزار شود، قطعا هم مخاطب خاص خود را خواهند داشت و هم انگیزه و علاقه کافی وجود دارد و بازخورد خوبی هم این موضوع خواهد داشت؛ ولی متاسفانه هنوز این ضرورت چندان احساس نشده‌است که اساتید شاخص حوزه، این باب را برای بانوان هم باز کنند و طبیعتا تا زمانی که این مرحله محقق نشود، به گام دوم یعنی داشتن بانوانی صاحب‌نظر حداقل در مسائل ویژه بانوان نخواهیم رسید.

نظام کنونی حوزه خواهران، متأثر از نظام حاکم بر دانشگاه

اجتهاد: آیا تدوین برنامه‌ها در سیستم برنامه‌ریزی حوزه خواهران، برای اهدافی غیر از اجتهاد طراحی شده است؟

هاشمی: متاسفانه بله. در ده‌سالی که در حوزه خواهران مشغول به تدریس هستم، در مقطع سطح دو، سه‌مرتبه نظام آموزشی تغییر کرده ‌است. ابتدا نظام جامع برگزار می‌شد بعد به نظام سفیران تغییر کرد و مجددا نظام سفیران کنار گذاشته‌شد و یک نظام جدید ارائه شد که هیچ‌کدام از این سه نظام آموزشی، بر اساسی طراحی نشده که به دنبال پرورش مجتهد باشد و بتواند برای طلبه زمینه‌های اولیه برای رسیدن به اجتهاد را فراهم کند. متاسفانه نظام کنونی حوزه خواهران چه در برگزاری امتحانات، چه در شکل ارائه دروس، متأثر از نظام حاکم بر دانشگاه است که در جای خود کارایی دارد و با اهدافی متفاوت از حوزه طراحی شده است و برنامه درسی فعلی با آسیب‌های بسیار زیادی مواجه است؛ بنابراین نظام فعلی هم نظام مجتهدپروری نیست.

اجتهاد: ‏اگر وظیفه مادری را نقش اصلی زن بدانیم آنگاه تصمیم‌گیری‌های کلان اجتماعی در عرصه خانواده و زنان را چه کسی باید انجام بدهد؟ آیا نظام اسلامی تعریف درستی از حضور اجتماعی زنان دارد؟

هاشمی: ما سیره برترین زنان عالم را که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که حضرت زهرا(س) با وجود سن کم و داشتن چهار فرزند، علاوه بر مسئولیت‌های خانوادگی، مسئولیت اجتماعی هم داشتند. گرچه به‌خاطر محدودیت گزارش‌های رسیده از منابع صدر اسلام، برش‌های اندکی از فعالیت‌های ایشان به ما رسیده‌است؛ ولی بر اساس همان یافته‌های محدود می‌دانیم ایشان متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی عصر خویش، در هفته، زمانی را برای پاسخ‌گویی به سؤالات فقهی بانوان اختصاص می‌دادند و با وجود تأکید بسیار بر رعایت حدود پوشش، هنگامی که ضرورت ایجاب می‌کند در دفاع از حق، سخنرانی عمومی هم داشتند. تأمل در قرآن کریم و منابع روایی هم بیانگر آن است که منع مطلقی برای حضور اجتماعی زنان، البته با لحاظ شرایط وجود ندارد و برای این موضوع تنها برخی موارد محدود استثناء شده‌است.

بنابراین زن هم مثل هر انسانی باید برای پذیرش مسئولیت‌های اجتماعی، قابلیت‌های فردی و شرایط خانوادگی‌اش را لحاظ کند. اگر زن این توان را دارد که بین این دو موضوع جمع کند، یعنی هم نقش مادری را به‌نحو احسن انجام دهد، به‌طوری که به نهاد خانوده آسیب نرساند، هم حضور اجتماعی داشته باشد، چنین زنی را کسی از حضور و فعالیت اجتماعی منع نمی‌کند، می‌تواند تحصیل، فعالیت اجتماعی و تربیت فرزند، همه را با هم جمع کند؛ ولی بانوانی هم هستند که توانایی و این شرایط را ندارند، اینها موظف به این مسأله نیستند. بنابراین نمی‌شود یک حکم عمومی داد و گفت چون رسالت اول زن نقش مادری است، خانم‌ها خانه‌نشین باشند ‏و حضور اجتماعی نداشته‌باشند.

حضور اجتماعی مفید بانوان نیازمند اصلاح ساختارها

البته برای حضور اجتماعی مفید زنان لازم است که ساختارها نیز به‌نحوی تعریف و سازماندهی شوند که با وظایف مادری و همسری و … منافاتی نداشته باشند. مثلا اگر یک زن با عنوان یک تصمیم‌گیرنده در عرصه مسائل کلان اجتماعی یا مدیریتی یا به‌عنوان یک استاد دانشگاه یا پژوهش‌گر در محیطی مشغول به فعالیت است، باید دقت داشته باشیم که نباید ساعات‌ کاری یک زن با ساعات‌ کاری یک مرد که فقط مسئولیت بیرونی دارد، برابر باشد. لذا باید دقت کنیم که این خانم در دو حوزه دارد فعالیت می‌کند و متناسب با مسئولیت‌ها و توانایی‌ها از او فعالیت بخواهیم. متاسفانه در سیستم اداری موجود، این مسأله امر شناخته‌شده‌ای نیست و نهایت همکاری که با یک خانم صورت می‌گیرد، این است که در دوران بارداری از حق مرخصی برخوردار است یا جدیدا در نظام دانشگاهی می‌گویند برای یک‌سال تا دوسال مادر می‌تواند مرخصی داشته باشد؛ ولی در ساعات کاری و ساعات حضور و… این مسأله لحاظ نشده است که البته آسیب‌هایی هم بعضا به‌دنبال داشته و قابل‌انکار نیست، چه در مورد خود خانم‌ها، چه در مورد فرزندان‌شان. بنابراین باید ساختارها را اصلاح کنیم، نه اینکه حضور بانوان را در بیرون خانه و خارج از نقش مادری محصور کنیم.

اجتهاد: ‏آیا وظایف بانوان طلبه در امر خانواده با تحصیل جدی آنان در حوزه منافات دارد؟ و اگر خواهران برنامه‌ریزی صحیح و منسجمی داشته باشند، می‌توانند به درجات عالیه علمی برسند؟

هاشمی: نظام کنونی حوزه در سطح دو و سه، حداقل چهار روز متراکم حضور طلبه را در حوزه می‌طلبد. اغلب خانم‌هایی هستند که فرزند دارند و درگیر مسائل خانوادگی و… هستند. دروس حوزوی هم دروسی نیستند که شب امتحان خوانده شود و تمام. شاید خانمی بتواند سریع بخواند و پیش برود؛ ولی اگر طلبه‌ای بخواهد عالی درس بخواند و در تحصیل موفق باشد، باید عمیق مطالعه ‏کند. بنابراین در اینجا هم خلأهایی برای تحصیل بانوان وجود دارد که نیازمند اصلاح است.

البته با غیرحضوری‌شدن سیستم آموزشی در برخی حوزه‌ها، امکان تحصیل جدی برای بانوانی که شرایط حضور در کلاس را ندارند فراهم شده‌است، به‌نحوی که با ارائه فایل صوتی دروس اساتید برجسته و ارسال کتب و جزوات، این امکان برای بانوان مهیا شده که در ساعاتی که مشغولیتی ندارند، بتوانند با برنامه‌ریزی، تحصیلات خود را نیز پیش ببرند، یعنی اگر خانمی بخواهد تحصیلات عالیه داشته‌باشد، این امکان فراهم است و راه بسته نیست.

اجتهاد:آیا در دروس حوزه خواهران به نیازهای روز جامعه توجه شده و  بانوان طلبه بر اساس نیازهای جامعه فارغ‌التحصیل می‌شوند؟

هاشمی: در برخی نظام‌های آموزشی حوزوی مثل نظام سفیران، اهتمام اصلی در برنامه‌ریزی دروس بر همین امر، یعنی پاسخ‌گویی به نیازها و دغدغه‌های مهم اجتماعی قرار داشت. منتهی در مقام اجرا به‌حدی دروس متنوع و متراکم بود، که محتوی ذبح شد؛ چرا که طلبه در کنار دروس حوزوی با دروسی مثل مهارت‌های سخنوری و فن بیان، مهارت‌های تبلیغی، مهارت‌های اجتماعی، مهارت‌های روانشناسی، مهارت پژوهش و… روبرو بود و آنقدر حجم دروس و زمان محدود بود که در مقام اجرا به نتیجه‌ای نرسید؛ اما با نظام فعلی و با شرایط موجود، بانوان طلبه اگر تلاش‌گر باشند، در دو بُعد می‌توانم بگوییم که می‌توانند تا حدی پاسخ‌گوی مسائل باشند، یکی در مباحث فقهی و دیگری در مسائل اعتقادی و کلامی؛ البته اگر بخواهیم خروجی حوزه خواهران با نیازهای جامعه هماهنگی بیشتری داشته باشد، نیازمند این هستیم که بانوان طلبه را با ابزارهای جدید ارائه اطلاعات نیز آشنا کنیم که در این باره حوزه هنوز به‌صورت جدی وارد نشده‌است. در شرایط کنونی حوزه صرفا محتوی را در اختیار طلبه قرار می‌دهد؛ اما غالب و شکل ارائه آن در شبکه‌ها و اپلیکیشن‌های مجازی و… بر دوش خود طلبه گذاشته شده‌است.

اجتهاد: ‏آیا خروجی‌های حوزه خواهران و برادران با هم قابل مقایسه هستند؟

هاشمی: بنده درباره حوزه برادران و نظام تحصیلی آن اطلاعات دقیقی ندارم؛ اما ظاهراً شیوه ارائه دروس در حوزه برادران و زمانی که صرف یادگیری مباحث پایه‌ای مانند ادبیات عرب و … می‌شود، تفاوت بسیاری با حوزه خواهران دارد، در حوزه خواهران خلاصه‌ای از مباحث و کتبی که برادران طلبه روی هرکدام یک‌سال یا دوسال تمرکز دارند، به بانوان طلبه ارائه می‌شود و بنابراین نمی‌توان خروجی‌های این دو حوزه را باهم مقایسه نمود. مگر اینکه به‌لحاظ ماهیت این دو حوزه را در نظر بگیریم و ببینیم هرکدام در جایگاه خود چه میزان در تولید محتوای دینی، پاسخگویی به شبهات و مسائل روز جامعه و تربیت نیروی انسانی صاحب‌نظر در امور دینی موفق بوده‌اند.

اجتهاد: ‏آیا کمیت‌گرایی را در پذیرش حوزه تایید می‌کنید؟ و پذیرش‌های بدون محدودیت و سقف در حوزه خواهران مطلوب است؟

هاشمی: درسطح دو موافق این مسأله هستم که محدودیت پذیرش وجود نداشته‌ باشد؛ چرا که در سطح دو مسائلی مطرح می‌شود که تا حد زیادی جزء ضروریاتی است که یک خانم باید یاد بگیرد. چرا باید درب حوزه‌ها را به روی عموم بانوان ببندیم و پذیرش محدود به طلبه‌های شاگرد اول یا دارای شرایط خاص باشد؟ یا به چه دلیلی برای ورود به سطح دو، بانوان را از فیلترهای بسیار سختی عبور بدهیم؟ بنابراین در یادگیری تعالیم دینی بهتر است درب حوزه‌ها را به روی همه باز بگذاریم؛ ولی در سطح سه به‌دلیل تخصصی‌شدن مباحث، طلبه‌هایی باید وارد این مقطع بشوند که به یادگیری تخصصی دروس علاقمند باشند و فرصت و امکانات تحصیل در سطوح بالا را داشته‌باشند، در غیراین‌صورت، هم به خودشان و هم به جایگاه حوزه آسیب می‌زنند و ‏هم روال یادگیری دیگران را با اختلال روبرو می‌کنند. بنابراین در سطح سه موافق گزینش و سخت‌گیری هستم؛ ولی در سطح دو خیر.

برنامه‌ها، ساختار و متون، با هدف تربیت مجتهد نیست!

اجتهاد:آیا مسئولین حوزه نگاه مجتهدپروری در حوزه بانوان دارند؟ و حوزه خواهران برای تحقق این هدف از حمایت‌های لازم برخوردار است؟

هاشمی: در بدو امر دغدغه تک‌تک مسئولین حوزه‌های خواهران این بوده که بانوان مجتهد را پرورش و تحویل جامعه بدهند و با این انگیزه به تأسیس حوزه روی آورده‌اند و اهداف بلندی را برای خود تعریف نموده‌اند؛ اما به‌ناچار وقتی سخن از مدرک و برنامه‌ریزی مشترک به‌میان آمد، مدیران ناگزیر مجبور به پیروی از برنامه‌ و ساختاری شدند که با هدف تربیت مجتهد شکل نگرفته بود. یعنی برنامه‌ریزی و متون به شکلی نیست که بشود از دل این نظام آموزشی، مجتهد تربیت نمود و تحویل جامعه داد. شاید در حال حرکت به این سمت و سو باشیم؛ ولی حرکت بسیار کند است. بعضی از مسؤولین حوزه خواهران، سطح سه را وارد حوزه کرده‌اند و به‌دنبال برنامه‌ریزی برای ورود سطح چهار به حوزه مشهد هستند؛ ولی تشکیل مقطع تحصیلی یک بخش است؛ اما بخش دیگر موضوع، برنامه‌ریزی‌های قبلی، تشکیل اتاق فکر، تعریف چشم‌انداز و… است که تا رسیدن به این مهم، راه بسیار است.

اجتهاد: با توجه به اینکه زنان همانند مردان از همه مزایای اجتماعی حقوقی و سیاسی در اسلام برخوردار هستند، آیا منافاتی بین مرجعیت زنان در احکام شرعیه و حفظ شئون زنانگی و اموری از قبیل تحجب و پوشش وجود دارد؟

هاشمی: : در خصوص بحث ورود یا عدم‌ورود بانوان به مسأله مرجعیت که در ابتدای گفتگو هم بیان شد، گفتیم مرجعیت یک حق نیست که آن را با سایر حقوق و مزایای اجتماعی و سیاسی که اسلام به بانوان داده مقایسه کنیم و بگوییم این حق از بانوان سلب شده‌ است و ما اکنون باید به‌دنبال راهکاری برای احقاق آن باشیم، فی‌الواقع مرجعیت یک مسئولیت و تکلیف است که از دوش زنان برداشته شده‌است؛ که این مسئولیت و تکلیف فقط فتوادادن نیست، در کنار بیان فتوا، خیلی مسائل و تبعات دیگری هم وجود دارد، اگر بحث، فقط حفظ شئون زنانگی یا اموری از قبیل پوشش می‌بود، باید به‌طور مطلق با حضور اجتماعی زنان مخالفت می‌شد، درحالی که چنین چیزی را در قوانین اسلام نداریم، در این باب آن‌چه حق بانوان است تأمین زیرساخت‌های لازم برای رسیدن بانوان علاقه‌مند به درجه اجتهاد است. در بین فقهای مرد هم مشاهده می‌شود به‌دلیل سنگینی جنبه تکلیفی این موضوع، بسیاری از بزرگان تا جایی که ضرورت ایجاب نمی‌کرده است، از پذیرش این مسؤولیت اجتناب می‌نمودند. ضمن این‌که توجه به‌ این امر نیز لازم است که در بعد امکان، اگر بناء عقلا را در تقلید لحاظ نماییم، اصل مراجعه به فرد اعلم است و از این‌جهت برخی محققین تصریح به این امر نموده‌اند که تقلید از زن نیز جایز است و برای زن نیز امکان مرجعیت وجود دارد.

استفاده‌نکردن از دیدگاه‌های نخبگان حوزه خواهران در تدوین اسناد بالادستی

اجتهاد:جایگاه حوزه خواهران در اسناد بالادستی حوزه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

هاشمی: درباره اسناد بالادستی وقتی می‌شود دقیق سخن گفت و نتیجه‌بخش‌بودن آن‌ها را سنجید، که در تدوین این اسناد از دیدگاه‌های بانوان نخبه و موفق حوزوی استفاده شده‌باشد که این امر تاکنون محقق نشده است. در اسناد فعلی تنها در مقام بیان نکاتی ذکر شده است؛ ولی باتوجه به نقش کم‌رنگ بانوان در تدوین این اسناد، در مقام اجرا دارای چالش‌ و ضعف‌هایی است. ما اکنون درباره اجتهاد و مرجعیت بانوان سخن می‌گوییم و به‌دنبال این هستیم که زنان حداقل در مسایل مربوط به خودشان صاحب‌نظر باشند، این درحالی است که حتی در تدوین برنامه‌های درسی و ساختارهای اداری و مسئولیت‌های اجرایی در حوزه، از دیدگاه‌های بانوان صاحب‌نظر استفاده نمی‌کنیم.

بنابراین اگر می‌خواهیم بانوانی صاحب‌نظر در حوزه داشته باشیم که مسائل مربوط به زنان را پاسخگو باشند، حرف اول را بزنند، یا اگر می‌خواهیم بانوانی را به‌عنوان نیروی انسانی قوی تربیت کنیم، زمانی می‌توانیم به این اهداف برسیم که بانوان را هم در این تصمیم‌گیری‌ها مشارکت بدهیم و حرف آنها شنیده شود. نه اینکه ‏آقایون برای خانم‌ها ‏تصمیم بگیرند و خانم‌ها صرفا مجری باشند. خصوصا در تدوین متون درسی و برنامه‌ریزی‌های آموزشی، بانوان را مشارکت دهیم. لذا خوب است اگر می‌خواهیم به بانوان، به‌عنوان یک نیروی انسانی فعال و تاثیرگذار در حوزه بهاء دهیم، از خود این نیرو هم در تصمیم‌گیری‌ها کمک بگیریم.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست