labelاجتهاد و اصول فقه, اندیشوران فقهی, تاریخ فقه و فقهاء
commentبدون دیدگاه

مدیریت فقهی هم الزام می‌خواهد هم التزام/ فتوا پاسخی به حل مسئله است اما راه حل نیست

برنامه تلویزیونی «زاویه»، هفته گذشته با حضور حجت‌الاسلام ابوالقاسم علیدوست، رییس انجمن فقه و حقوق حوزه علمیه قم و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و دکتر محمود حکمت‌نیا، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی از شبکه چهار پخش شد. در این برنامه موضوع نسبت فقه و اداره نظام اسلامی در تجربه چهل ساله پس از انقلاب مورد بحث قرار گرفت.

به گزارش شبکه اجتهاد، در ابتدای برنامه استاد علیدوست در پاسخ به این سوال که آیا نظم امروزی جامعه ایران فقهی است یا خیر؟ گفت: برای پاسخ به این سوال ابتدا باید تعریف فقه را بررسی کرد. آیا ما صرفا فقه را شریعت تصور می‌کنیم؟ یعنی هنجارهای باید، نباید، مستحب، مکروه و یا اینکه فقه را توسعه می‌دهیم به اخلاق از نوع فردی و اجتماعی. اگر فقه را به معنای عام در نظر بگیریم، چنانچه بگوییم جامعه فقهی نیست به نوعی سیاه نمایی کرده ایم و اگر بگوییم جامعه کاملاً فقهی است این هم غلو و اشتباه است. فقه به جاهایی که مطلوب وی بوده نرسیده، البته در اینجا نباید دنبال مقصر بگردیم، اینکه جامعه ما کاملاً فقهی نیست عواملی هم دارد. البته به نظر من ناکامی ما در این زمینه بیشتر است.

در مقابل دکتر حکمت‌نیا اصل پرسش را نادرست دانسته و گفت: باید از یک قدم عقب تر شروع کنیم. مشکل ما در مسائل علمی نخست این است که مسائل مطرح شده عمیق نیست و از همین رو جواب‌هایی هم که داده می‌شود، عمیق نیست. این جواب‌ها مانند سلول سرطانی تولید می‌شوند، اما اثری ندارند. در مورد این سوال باید گفت که ما هنوز هیچ استدلالی در رابطه با نظم نکردیم. پیش فرض این است که باید نظم فقهی باشد، اما ممکن است کسی بگوید مگر فقه باید نظم برقرار کند. عین همین سوال در حقوق هم تکرار می‌شود. یکی از مسائلی که من در حقوق با آن برخورد کردم این است که چرا حقوق را یک ظرف بزرگ فرض کردیم که می‌تواند همه مسائل را حل کند؟ حقوق یا فقه آن اندازه‌‌‌‌‌ای که ما از آن انتظار داریم توانایی ندارند.

وی افزود: پس از انقلاب اسلامی که جامعه از لحاظ حقوقی تبدیل به جامعه اسلامی شد و التزام فقهی و حقوقی از التزام فردی و عقیدتی که ناشی از قبول مرجعیت تقلید بود، تبدیل به الزام شد، این وضعیت یعنی کسی که باور ندارد و یا دارد را مجبور به الزام کنید، در این جا برای الزام، دولت‌‌‌‌‌ می‌خواهید که باید نظریه دولت مشخص شود که ما در اینجا مشکل نظریه دولت داریم. بنابراین من در پایان می‌گویم که اصلاً سوال غلط است.

فقه قسمتی از نظم بخشی انقلاب را بر عهده داشت

در ادامه ‌‌حجت‌الاسلام علیدوست ضمن مشکک دانستن اسلامی بودن گفت: در اینکه انقلاب ما توسط یک فقیه ایجاد شد و فقه نقش موثری در ایجاد آن داشت شکی نیست، سوال این است که آیا وقتی حکومت قبلی سقوط کرد و حکومت جدید به جای آن نشست، فقه حکومت را راه اندازی کرد یا خیر؟ در این مسئله جای بحث وجود دارد. سیستم و قانونی که پیاده شد فقهی نیست و مدیریت فقهی و همچنین مدیران فقهی هم در میان نیستند. چنین چیزی نبوده است. از طرفی جامعه فقه پذیر و حوزه فقهی که خود را آماده کرده بود، اگر همه این چهار عنصر بود می‌توانستیم بگوییم که فقه حکومت را ایجاد کرد اما این مسئله نبود. متصدیان در ابتدا با حفره‌های عظیم ایدئولوژیک برای اداره مواجه شدند. در رأس حکومت فقیه بود اما فقه حکومت را راه اندازی نکرد که الان بگوییم پاسخ گو باشد. انقلاب ما اسلامی بود، اما اینکه انقلاب جامع و تمام لوازم حکومت را داشت اینچنین نبود، بلکه اسلام محرک مردم بود اما این اسلامی بودن تام و تمام نیست. بازار ما، دولت ما و … بخشی اسلامی بودند اما کامل نه. در نتیجه فقه قسمتی از نظم بخشی را بر عهده داشت.

اجرایی کردن پاسخ یک مدیریت فرهنگی می‌خواهد

در ادامه حکمت نیا ریشه مسائل جدید را تمدن غرب و تحولات آن معرفی کرده و گفت: اساساً آیا حقوق سکولار توانسته نظم حقوقی برقرار کند؟ با دوره صنعتی شدن نوع مسائل تغییر کرد. در این دوره قدرت تصرف انسان زیاد و روابط او پیچیده شد. مرزها متفاوت شد اما اینچنین نبود که حقوق برای اینها پاسخ داشته باشد. برای این مسائل در غرب راه حل‌های نهاد سازی ارائه شد. برای نمونه بانک پاسخ به مسئله‌‌‌‌‌ای است در اقتصاد که پاسخی نهاد ساز بود. ما هم با مسائلی مواجه هستیم، اگر به آنها پاسخ ندهیم درجا زده ایم و اگر پاسخ‌ها را عاریتی بگیریم، تقلید کرده ایم. بزنگاه مطلب ما این است که موضوعات مستحدثه را مسائل مستحدثه تصور کرده ایم. برای مثال در حقوق فرضا وقتی یک هواپیما می‌خواهد پرواز کند، ده‌ها مالکیت معنوی و اختراع در آن دخیل است، از فراز ده‌ها کشور می‌خواهد پرواز کند، این را با چه قراردادی می‌خواهیم در فقه توجیه کنیم. بشریت برای این فکر کرد تا به معاهده «کتا» رسید که ما به آن ملحق نشدیم. پیچیدگی مسائل را همه نظام‌های حقوقی و فقه ما را هم درگیر کرده است اما ما کمتر وارد گفت و گو شد ایم. بر فرض ما هم بتوانیم پاسخی بدهیم؛ اجرایی کردن پاسخ یک مدیریت فرهنگی می‌خواهد.

حکمت نیا افزود: خود ساخت جامعه فقهی نظریه می‌خواهد، خود مسئله ما با مشکل مواجه است. ما در مقابل بسیاری از یافته‌های صنعتی با عناصر فرهنگی مقاومت کرده ایم. چگونه ممکن است مدیری نظم حقوقی آن جامعه را باور و تحلیل نکرده باشد و بعد بتواند مدیریت کند. تصور من این است که آنچه ما آن را مشکل تصور کرده ایم، تحولاتی بوده است که در ساحتی دیگر و مکانی دیگر رخ داده و حالا که به ما رسیده آن را مشکل تصور کرده ایم.

رسیدن به جایگاه مطلوب نیازمند مدیران فقهی، برنامه فقهی، جامعه فقه‌پذیر و فقهای آماده است

‌‌استاد علیدوست در ادامه گفت: وقتی بخواهیم به جایگاه مطلوب برسیم، باید چهار رکن پیش گفته یعنی مدیران فقهی، برنامه فقهی، جامعه فقه پذیر و فقهای آماده را با هم داشته باشیم. ما نیاز به همه اینها به صورت همزمان داریم. ما در حوزه فعالیت‌های سترگی داریم و برخی نقدها متعلق به چهل سال پیش است، اما به هر صورت ما باید سه نوع استنباط داشته باشیم. در مسائل مختلف، یک استنباط که نام آن را سلولی و اتمیک می‌گذاریم یعنی مورد به مورد مسائل باید مورد بررسی قرار گیرد. استنباط دوم استنباط خرده نظام است که فقیه در مرحله دوم باید آنچه را که به طور اتمیک استنباط کرده کنار هم گذاشته و به نظام برسد، برای مثال در زمینه خانواده هزار مسئله را بررسی کرده پس باید کنار هم گذاشته و به خرده نظام برسد. کار در اینجا تمام نمی‌شود و بحث استنباط کلان نظام مطرح می‌شود که می‌گوییم اسلامی که نظام خانواده، اقتصاد، ارث و … دارد همه اینها باز می‌گردد به یک نظام و باید کنار هم گذاشته شده و کلان نظام ساخته شود. حالا در مدیریت فقهی باید گفت که منظور این نیست که فقه را در مقابل مدیریت علمی قرار دهیم، مراد آن است جایی که وظیفه فقه است، باید سیستمی ورود کند که به فقه معتقد است.

علیدوست گفت: بحث بعدی مدیران فقهی است که البته مراد نه روحانیون بلکه کسانی است که به فقه معتقد باشند. اگر کسی عقیده نداشته باشد به این مسئله کار جلو نمی‌رود. جامعه فقه پذیر هم مهم است. جامعه ما به فقه به معنای عام آن باید التزام داشته باشد و اگر الزامی هم هست آن را بپذیرد.

فتوا باید با خروجی‌های مدیریت، سیاست و جامعه شناسی نلفیق شود

حکمت نیا در پایان گفت: جامعه ما ابتدا باید توان تحلیل مسئله داشته باشد. این وظیفه جامعه نخبگانی است که شناسایی مسئله داشته باشد، ما نیاز به راه حل خلاقانه داریم، فتوا پاسخی به حل مسئله است اما راه حل نیست. باید با سیستم ترکیبی جلو برویم، یعنی فتوا باید با خروجی‌های مدیریت، سیاست، جامعه شناسی و … تلفیق شود و از این طریق تبدیل به راه حل خلاقانه شود. خیلی از اوقات حکم مشخص است بلکه ما راه حل نداریم. راه حل‌های خلاقانه، راه حل‌های ترکیبی هستند. اگر یک راه حل خلاقانه ده جزء داشته باشد تنها یک جزء آن فتوا و حکم است.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: حکمت نیا, علیدوست ابوالقاسم, محمود
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها:

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست