امام راحل در طول ده سال پس از انقلاب، برای روحانیت بسیار ارج و قرب قائل بودند و خیلی از سمتها را به روحانیت دادند. پس عمل امام راحل با این سخن منقول، منافات دارد و در تناقض است، ازاینرو اگر ملاک امام راحل باشد، امام راحل عملاً روحانیت را وارد حکومت کردند و نمیتوان به این کلام استناد کرد؛ اما از طرفی چرا باید روحانیت در باز کردن یک گره که میتواند انجام دهد مشارکت نکند؟
اختصاصی شبکه اجتهاد: آغاز پنجمین دهه انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، زمان خوبی برای بررسی و واکاوی نقش روحانیون در انقلاب و آسیبهای این نقشآفرینی در چهار دهه گذشته است. مفاهیم جدیدی همچون حوزه انقلابی که یکی از دغدغههای مهم مقام معظم رهبری حفظه الله، در مورد حوزههای علمیه است، در کنار ارتباط صحیح میان نهاد روحانیت و نهاد سیاست، موضوعاتی است که امروز در میان جامعه نخبگانی مطرح است. در این خصوص با حجتالاسلام محمدباقر معرفت، فرزند مرحوم آیتالله معرفت و استاد حوزه علمیه قم گفتگو کردیم. وی گفت: بهترین مصداق حوزه انقلابی، حضور پرشور روحانیت در بین مردم است؛ چراکه انقلاب برای مردم بود و روحانیت باید انقلابی بودن خود را با حضور در بین مردم بدون چشمداشت به مال مردم خود را ثابت کند که انقلابی است. این استاد حوزه علمیه قم همچنین معتقد است مشی عملی مرحوم امام با نظر ایشان در رابطه با عدم تصدی مناصب اجرایی توسط روحانیون در تنافی است؛ لذا لازم است بر اساس این روش عملی، بیانات ایشان را تفسیر کرد. مشروح گفتگوی صریح و خواندنی شبکه اجتهاد با فرزند مرحوم آیتالله معرفت از نگاه شما میگذرد:
اجتهاد: نقش روحانیون در پیروزی انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
معرفت: اگر نگوییم تمام، باید بگوئیم لااقل بیش از نود درصد بار انقلاب بر دوش روحانیت بود. روحانیت، تاروپود انقلاب بود و هست. هر انقلابی احتیاج به بدنه دارد و بدنه انقلاب اسلامی ایران، روحانیت بود. اینکه میگویند تمام انقلاب ایران را روحانیت انجام داد، کاملاً درست است؛ و اینکه بدنه انقلاب، روحانیت باشد طبیعی و منطقی است؛ چراکه سکاندار آن، خود یک روحانی بود و با قشری ارتباط داشت که همگی روحانی بودند. بنابراین این امر بسیار طبیعی و منطقی است. به دیگر سخن، ابزار رسیدن به هر هدفی باید متناسب باشد و باید نرمافزار و سختافزار مناسبی داشته باشد. چون انقلاب بیش از آنکه اقتصادی باشد، معنوی بود، لذا ابزار هم باید معنوی باشند؛ و غیر از روحانیت چیزی با این هدف، تناسب نداشت. مغز متفکر انقلاب در کالبدی قرارگرفته بود که پوشش روحانیت داشت. لذا نقش اصلی بر دوش روحانیت بود.
اجتهاد: با توجه به نظر مرحوم امام مبنی بر عدم حضور روحانیون در مناصب اجرایی و پذیرش این امر در ابتدای انقلاب اسلامی از باب ضرورت، آیا ضرورت این حضور هنوز پایان نیافته است؟
معرفت: امام راحل در طول ده سال پس از انقلاب، برای روحانیت بسیار ارج و قرب قائل بودند و خیلی از سمتها را به روحانیت دادند. پس عمل امام راحل با این سخن منقول، منافات دارد و در تناقض است، ازاینرو اگر ملاک امام راحل باشد، امام راحل عملاً روحانیت را وارد حکومت کردند و نمیتوان به این کلام استناد کرد؛ اما از طرفی چرا باید روحانیت در باز کردن یک گره که میتواند انجام دهد مشارکت نکند؟ چرا؟ مگر روحانیت از فهم مسائل عاجز است؟ اتفاقاً یکی از اقشاری که مسائل را خوب درک میکنند، روحانیت هستند و جاخالی کردن روحانیت بهنوعی زیر سؤال بردن روحانیت از سوی خودشان است که بسیار ناهنجار است و در درازمدت، ضربهای سختتر بر پیکر انقلاب میخورد. درنتیجه حضور روحانیت با این پشتوانه قوی تاریخی در عرصههای مختلف انقلاب، نه اینکه نباید کمتر نشود بلکه باید پررنگ و پررنگتر شود؛ اما نکتهای که باید مدنظر باشد اینکه روحانیت باید بیشتر در مسئولیتهای نظارتی ورود پیدا کند نه مسئولیتهای اجرایی و مدیریتیو مثلاً برای هر دستگاهی یک مسئول نظارت قرار دهند که در رأس آن، یک روحانی قرار داشته باشد. همچنین روحانیت بههیچوجه نباید وارد عرصه اطلاعاتی شود؛ زیرا موجب سلب اعتماد مردم به قشر روحانیت میشود و از بیان مشکلات خود، نزد روحانیت طفره میروند و این امر نه خوب، بلکه بسیار بد است که مردم بترسند که مشکلات خود را به روحانیت بگویند. شاید عدم رعایت همین نکته موجب شد که خیلیها از روحانیت دوری کنند؛ چراکه میترسیدند در جیب این روحانی یک ضبطصوت باشد و صدای اعتراض آنها را ضبط کنند. این امر، واقعاً خیلی زشت و قبیح است.
اجتهاد: آیا تشکیل حزب توسط روحانیون و حضور میدانی و مصداقی در انتخابات، از وظایف روحانیت شیعی است؟
معرفت: نه وظیفه است بلکه واجب است تا در صحنه حضور دائم داشته باشند. در صدر اسلام هم این گروهها و احزاب و دستهها بودند که زمام امور را به دست داشتند. البته آن زمان بیشتر جنبه قومگرایی و قبیلهای بود مثل اوس و خزرج، انصار و مهاجرین، یهود و نصاری، مؤمن و منافق، اعراب و عجم و …
اجتهاد: مراد از حوزه انقلابی چیست؟ آیا حوزه انقلابی به معنای برگزاری تجمعات و تحصنهای مختلف از جانب روحانیون در رابطه با امور مختلف سیاسی است یا آنکه یک معنای دانشی است؟
معرفت: بهترین مصداق حوزه انقلابی، حضور پرشور روحانیت در بین مردم است. چراکه انقلاب برای مردم بود؛ و روحانیت باید انقلابی بودن خود را با حضور در بین مردم بدون چشمداشت به مال مردم ثابت کند، تا مردم بدانند که روحانیت، انقلابی است و برای خدمت به مردم، وارد عرصههای مختلف شده است.