مناظرات امام رضا(ع) ضابطه‌مند و عقلایی بود/ با تعصب، راه به جایی نخواهیم برد

رویه امام‌رضا(ع) در مناظراتش این نیست که اعتقادات اسلام را برای طرف مقابل حق بالقوه فرض کند، بلکه از طریق استدلال عقلی و براساس مشترکات اعتقادی و دینی به رفع اشکالات می‌پرداختند و به اثبات حقانیت اسلام می‌پرداختند، زیرا بدون تعقل نمی‌توان تناقضات بین ادیان را رفع نمود. این شیوه، یک روش ضابطه مند در مناظرات است و غیر از این، مناظرات راه به جایی نخواهد برد.

رویه امام‌رضا(ع) در مناظراتش این نیست که اعتقادات اسلام را برای طرف مقابل حق بالقوه فرض کند، بلکه از طریق استدلال عقلی و براساس مشترکات اعتقادی و دینی به رفع اشکالات می‌پرداختند و به اثبات حقانیت اسلام می‌پرداختند، زیرا بدون تعقل نمی‌توان تناقضات بین ادیان را رفع نمود. این شیوه، یک روش ضابطه مند در مناظرات است و غیر از این، مناظرات راه به جایی نخواهد برد.

شبکه اجتهاد: برخی ایده تقریب بین ادیان را باطل و تحقق آن را باطل می‌پندارند، اما واقعیات تاریخی جهان اسلام از امور دیگری پرده برمی دارد.فرایند مناظره درباره موضوعی خاص، برپایه خرد و زبان مشترک استوار است، یعنی دو طرف مناظره تا وقتی فهم مشترکی از موضوع بحث در ذهن نداشته باشند، نمی‌توانند درباره آن به تبادل نظر بپردازند. شریعت اسلام از آن جا که به گفت و گو و تبادل آرا اهمیت خاصی می‌دهد، در همه ادوار باب مناظره را با دیگران گشوده است. امام‌رضا(ع) که از او می‌توان به‌عنوان سردمدار این حرکت فرهنگی جهان اسلام یاد کرد، با پذیرش شرکت در مناظرات سران ادیان در دربار مامون اثبات کرد که ادیان مختلف معارف مشترکی دارند که با مطرح کردن آن می‌توان باب گفت وگو را گشود و حق و باطل را از یکدیگر تمیز داد. علامه سید جعفر مرتضی العاملی، مورخ و اندیشمند لبنانی، روایت دیگری از مناظرات حضرت رضا(ع) دارد که در پی می‌آید.

اجتهاد: اگر مایل باشید، بحث را با بیان سابقه تاریخی مناظره و گفت و گو در اسلام آغاز کنیم.

عاملی: گفت وگوی بین الادیان از زمان پیامبر اعظم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و ماجرای مباهله آغاز شده است. مباهله از جمله قضایای تاریخی معروف صدر اسلام است که درآن بین پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و سران مسیحیت مناظره‌ای صورت گرفت و در نهایت به مباهله ختم شد.

علت این امر هم عدم پذیرش استدلالات منطقی و عقلی اسلام و رهبر آن توسط رهبر مسیحیت بوده است، به عبارت دیگر عناد، مانع پذیرش حقیقت توسط آنان شد. به همین دلیل خداوند دستور به انجام مباهله داد تا آنان در مقابل واقعیات قرار گیرند. مسیحیان، هم حق را نپذیرفتند و هم مباهله را.

پس از این ماجرا یهودیان مدینه نزد پیامبر آمدند و سوالاتی را مطرح می‌نمودند علاوه بر مدینه، اقلیتهای مذهبی و دینی سایر شهرهای عربستان و حجاز نیز نزد رسول الله صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏ آله می‌آمدند و به بحث و مناظره می‌پرداختند.  این رویه در دوره‌های خلفای پس از پیامبر نیز ادامه داشته است.

اجتهاد: شیوه پاسخ گویی در مناظرات پیامبر(ص) و ائمه(ع) چگونه بوده است؟

عاملی: وقتی قرآن می‌فرماید «ان مثل عیسی عندا… کمثل آدم خلقه من تراب» این یک استدلال عقلی، وجدانی و فطری است. بنابراین قرآن کریم و شارع مقدس از همان ابتدا، عقل، فطرت و وجدان را مبنای مناظرات قرار داده‌اند. در واقع تکیه اسلام از ابتدا بر مناظره عقلی استوار بوده است.

اسلام از ابتدا بر مبنای فطرت و عقل شکل گرفت و تکیه مناظراتش بر عقل و بدیهیات اولیه نیز بر همین اساس است. این برخورد اسلام و تکیه بر عقل در گفت و گوها تنها با اهل کتاب و صاحبان ادیان الهی نبوده است، بلکه با مشرکان و کفار نیز همین اصل رعایت شده است.

درسایر ادوار مثل دوران حیات حضرت علی(ع) و سایر ائمه(ع) نیز بحث مراجعه بزرگان و رهبران ادیان به پیشوایان اسلام و پاسخهای متین عقلانی آن بزرگواران وجود داشته است.

این مراجعات علل مختلفی داشته است، یکی از مهمترین علل شکل گیری این مناظرات حکومتهای وقت بوده است. در دوره امویان و عباسیان، حکام سعی بر ترجمه متون فلسفی یونان و… داشتند، بخصوص در دوره بنی عباس سیاست بر این نهاده شد که به ترجمه متون بیگانه اتکا شود و هیاهوی علمی. سیاسی برپا می‌کردند و ائمه(ع) در مقابل این گونه حرکات، روش عقلانی در پیش گرفتند و سعی داشتند آنچه را که مورد قبول اسلام است و منافاتی با احکام عقل و فطرت و دین و حقایق واقعی ندارد را برای مردم تشریح نمایند و در واقع معیارهای واقعی را در اختیار مردم قرار دهند. آن معیارها بر علوم وارداتی جهان اسلام و آنچه در درون نظام اسلام تولید می‌شود، حاکم باشد، در واقع براساس این معیارهاست که صحت و سقم آنچه تحت لوای علم عنوان می‌شود مشخص می‌گردد. ائمه معصومین(علیهم‌السلام) حقایق را به دست مردم و علما دادند و آنان را به سمت واقعیات، فطرت، دین و عقل رهنمون ساختند.

اجتهاد: سایر ادیان در تبیین و اثبات حقانیت خود از چه ابزاری بهره می‌جستند؟

عاملی: سایر ادیان برای اثبات حقانیت خود از موضع بالا و فوق بشری استفاده می‌کنند. به‌عنوان مثال نصرانیت می‌گوید: حقیقت همان است که ما مقرر کردیم و شما حق تفکر و وارد کردن شبهه و اشکال ندارید و باید بدون دلیل آنچه را در دینمان مطرح کردیم بپذیرید. اما آیات قرآن از همان اولین آیات، انسان را به طرف دلیل و حجت و عقل هدایت می‌کند؛ «ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون»، «یعقلوا اولی الالباب» و… دلیل بر این ادعاست. در جای دیگر می‌فرماید: «قد تبین الرشد من الغی فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر»، این مساله به حدی روشن است که جای تردید باقی نمی‌گذارد. پس مبنای اسلام بر این است که باید حق و باطل روشن شود. اما در سایر ادیان این گونه نیست که حق و باطل روشن شود، بلکه ما باید فکر کنیم و شما قبول کنید، بدون آن که حق چون و چرا داشته باشید.

به عبارت دیگر، اعتقادات در اسلام چیزی جدا از واقعیات نیست، اسلام سعی می‌کند مسایل ذهنی و فکری را به واقعیات عملی تبدیل کند، مسایلی نظیر توحید، معاد، امامت، شفاعت و نبوت و… و هرچه از مقوله اعتقادات است را از دایره ذهن خارج و در متن زندگی مردم جاری می‌سازد؛ یعنی این اعتقادات باید با حرکت و کار و زندگی انسان ارتباط پیدا کند. پس اعتقادات یک امری منفصل از زندگی نیست، بلکه در اصل زندگی اثر دارد و اعتقادات است که زندگی یک شخص را به هدف معینی هدایت می‌کند، و وقتی هدف یک شخص در زندگی مشخص شد، ابزار رسیدن به آن هم معین خواهد شد و با دیگری متفاوت و متناسب با آن هدف خواهد بود.

بنابراین، معلوم می‌شود اعتقادات نقش اساسی در زندگی مردم و حرکت فعلی و خارجی اعم از تجارت، ارتباطات، ارتباط با محیط اطراف و اشخاص دیگر و… دارد. در آیات قرآن به این امر اشاره شده است؛ «لو کان فیهما آلهه الا ا… لفسدتا» در این آیه عامل فساد در زندگی شرک دانسته شده است، پس توحید با صلاح زندگی بشر و حیات معنوی او ارتباط تنگاتنگی دارد. این آیه نشان می‌دهد خداوند می‌خواهد اعتقادات را از یک امر ذهنی به یک حرکت عملی تبدیل نماید.در حالی که در سایر ادیان درباره اعتقادات این گونه تصوری موجود نیست و اعتقادات هر شخص به شخص مربوط است و تاثیری در زندگی بیرونی او ندارد. لذا همیشه این تصادمات بین تفکر اسلامی نسبت به امور اعتقادات با دیگران وجود دارد.چون توحید در اسلام هم عملی است و هم قلبی، اما در سایر ادیان توحید تنها یک امر قلبی است.

اجتهاد: با توجه به دیدگاه اسلام نسبت به مسایل اعتقادی، ماهیت مناظرات حضرت رضا(ع) را تبیین نمایید.

عاملی: برای پاسخ به این سوال باید مفاد سخنان امام‌علیه السلام را به زنادقه و اهل کتاب بررسی کنیم. به‌عنوان نمونه حضرت مردم را به پرستش و اعتقاد به یک پروردگار دعوت می‌کند و با استدلال به اثبات وجود آن می‌پردازد. ایشان علاوه بر استدلالات خود با عمل و رفتار توحیدی، مردم را دعوت به انتقال اعتقادات ذهنی به عملی می‌کردند.

در واقع ماهیت مناظرات حضرت بیشتر اعتقادی است، آن هم اعتقاد از سنخی که مورد پذیرش اسلام است، یعنی اعتقاد در فکر و عمل.

اجتهاد: شیوه مناظرات امام‌علیه السلام چگونه بوده است؟ آیا با توجه به رویکردهای عقلانی عصر امام‌علیه السلام استفاده از مبانی عقلایی بیشتر دیده نمی‌شده است؟

عاملی: یک اصل در مناظره وجود دارد و آن اینکه نمی‌شود با هیچ فردی مناظره کرد مگر اینکه مشترکاتی بین افراد وجود نداشته باشد، به عبارت دیگر هر انسان حتی اگر بخواهد از دیگری سوالی داشته باشد، باید یک امر مشترک بین آنها وجود داشته باشد و از آن نقاط مشترک برای رفع مجهولات استفاده شود، در واقع باید از مشترکات برای رسیدن به اختلافها و رفع آن حرکت کرد.

این یک اصل مشترک در همه مناظرات است. بنابراین ائمه(ع) در هنگام مناظره با دیگران از همین روش استفاده می‌کردند و از نقاط مشترک بین الادیانی برای رفع اختلافهای فکری و اعتقادی بهره می‌جستند و از موضع فکریِ خودِ آنها به بیان اشکالات اعتقادی شان می‌پرداختند.

این شیوه مناظره، شیوه عقلایی است. رویه امام‌رضا(ع) در مناظراتش این نیست که اعتقادات اسلام را برای طرف مقابل حق بالقوه فرض کند، بلکه از طریق استدلال عقلی و براساس مشترکات اعتقادی و دینی به رفع اشکالات می‌پرداختند و به اثبات حقانیت اسلام می‌پرداختند، زیرا بدون تعقل نمی‌توان تناقضات بین ادیان را رفع نمود. این شیوه، یک روش ضابطه مند در مناظرات است و غیر از این، مناظرات راه به جایی نخواهد برد.

در واقع حضرت رضا(ع) در مناظرات خود با سران ادیان به دنبال برتری جویی نبودند و با استفاده از عنصر عقل و منطق به اثبات حقانیت اعتقادات اسلامی می‌پردازند.

نکته مهمی که در این مناظرات قابل توجه است، هدف از برگزاری این مناظرات توسط مامون است، او و اطرافیانش می‌خواستند با برگزاری این مناظرات مردم و ذهن عموم جامعه را به این مباحث مشغول کنند، به طوری که مردم در یک وادی و حاکم در وادی دیگر باشد، چون در این صورت حاکم خیلی راحت تر می‌تواند به مقاصد خودش برسد. در واقع یک سری هدفهای سیاسی در پس برگزاری این مناظرات وجود داشته است.

حضرت رضا(ع) با شرکت در این مناظرات و بهره مندی از احاطه کامل بر مبانی شریعت اسلام و اعتقادات طرفین مقابلش، دایره این بازی سیاسی را به شکلی دیگر و به سمت دیگری بچرخاند و به جای این که این مناظرات سبب اخلال و اغتشاش فکری جامعه شود، باعث تقویت علمی علمای اسلام شد و این مشخص می‌کند که امام‌علیه السلام توانستند نقشه شوم مامون را خنثی کنند، همچنین باعث تقویت سطح فکری جامعه شدند که این به ضرر هدفهای سیاسی عباسیان بود.

وقتی امام‌رضا(ع) این مناظرات را انجام دادند، مامون متوجه شد که خلاف انتظاراتش، امام‌علیه السلام به هدفهای خود دست یافته و سطح اطلاعات مردم و التفات آنان به مسایل اعتقادی بالا رفته است، زیرا در سابق برای مردم این گونه استدلال عقلی برای رفع شبهات تبیین نشده بود و ممکن بود که آن شبهات را براساس دانسته‌های قبلی خود یا بپذیرند یا رد کنند، اما استدلال عقلی بر آنها را حاکم نبوده است، اما در زمان امام‌رضا(ع)، تفکر دارای ضابطه و قاعده شده بود و در واقع تفکر ضابطه مند، معیار تشخیص حق و باطل قرار گرفته بود، و این به نفع اسلام ختم شد.

اجتهاد: آیا شیوه‌ای که امام‌رضا(ع) برای انجام گفت و گو با رهبران سایر ادیان در قرنها قبل برای اثبات حقانیت اسلام و روشنگری به کار می‌بردند، در جهان امروز هم که مسلمانان از نظر سیاسی در مهجوریت قرار گرفته‌اند و به لحاظ فکری و فرهنگی مورد تهاجم جهان غرب واقع شده اند، کاربرد بیرونی و عملی دارد؟

عاملی: امروزه شما شاهد ایجاد اغتشاش فکری توسط رسانه‌های جمعی و ارتباطی وابسته به دولتهای غرب هستید که در فکر، تعقل و شعور مردم هم بی اثر نیست و شبهاتی که توسط آنان به فکر مردم تزریق می‌شود تا اندازه زیادی اثر خودش را گذاشته است، بنابراین ما ناگزیر به اثبات عقلانی داشته‌های اعتقادی خود هستیم، لذا بهره مندی از همان شیوه‌ای که امام‌رضا(ع) در مقابله فکری با جهان مسیحیت و یهود به کار بردند و یا در قبال زنادقه و سایرین بهره جستند، می‌تواند به ما کمک کند تا معیارهای تفکر و تعقل ضابطه مند را در جهان امروز بسط دهیم و اگر همان طور تسلیم شویم و تعصب گونه برخورد کنیم، راه به جایی نخواهیم برد.

اجتهاد: بحث دیگری که مطرح است، بحث احاطه امام‌رضا(ع) به مبانی فکری طرفین مقابل خود است و به عبارت دیگر ایشان نسبت به فرهنگ جهانی آن روز آگاهی کامل داشتند. این امر چه اندازه در موفقیت ایشان موثر بوده است؟

عاملی: این مساله از دو منظر قابل بررسی است. یکی اینکه حضرت رضا(ع)، به‌عنوان امام نزد ما مطرح هستند و بر همه آنچه در عالم هست، احاطه دارند که از آن به علم لدنی امام تعبیر می‌شود. مساله دیگر این است که امام‌علیه السلام یک انسان کامل است، یعنی معیارهای صحیح در دست اوست، با حکمت برخورد می‌کند، هدفش در مسیر زندگی مشخص است و… اینها مسایلی است که احتیاج به علم لدنی ندارد، اما برخی مسایل وجود دارد که معیارها را مشخص می‌کند که حق و باطل چیست و آن توسط علم خاص الهی فهمیده می‌شود. لذا این مناظرات بر هر دو بخش از علم امام استوار است، برخی از آنان بر علم لدنی امام استوار است و برخی بر علم عقلا و اهل علم.

اجتهاد: گفته شده بهترین دوره گفت و گوی ادیان، دوره حضرت رضا(ع) است، چون ایشان توانستند با بهره گیری از موقعیت سیاسی به وجود آمده و فضای باز سیاسی به بیان و انتشار فرهنگ اسلام دست بزنند، آیا جهان آن روز از روشنگریهای امام‌علیه السلام بهره مند شد؟

عاملی: بر این نظریه یک اشکال وارد است که بیان آن نیازمند یک توضیح است؛ جهان در آن روز ۲ قسمت داشته است، جهان اسلام و ادیان دیگر، بخصوص یونان که پرچمدار علم و فلسفه غرب بوده است که آنها هم همچون مسلمانان دارای معرفت و معیارهای علمی و دینی بوده‌اند. لذا این مناظرات فرصتی شد تا بین این معارف و معیارها بحثی صورت بگیرد و نقاط افتراق آن مورد ارزیابی طرفین واقع شود.

نکته دیگر این که بخش دوم جهان آن روز که همان دنیای غیر اسلام است، شمولیت معارفی، عقیدتی، فرهنگی و فکری اسلام را نداشته است. تنها برگ زرینی که دردست آنها بوده طب و فلسفه یونانی است، اما در امور تمدنی حرفی برای گفتن نداشتند.

لذا به نظر می‌رسد امام‌رضا(ع) در این جلسات نقاط ضعف و قوت اعتقادات و علوم معارفی آنها را بیان داشتند نکته مهم این که امام آنها را در فلسفه که نقطه اتکاء آنان بود، مغلوب کرد. با این همه چون وسایل ارتباط جمعی و رسانه‌ها به شکل امروزی در آن ایام وجود نداشته، پیام پیروزی امام‌علیه السلام در مناظرات آن گونه که باید، بازتاب نداشته است، بخصوص بیان و اطلاع رسانی این پیروزی‌ها برای دستگاه خلافت مامون با آن هدفهایی که او دنبال می‌کرد چندان همخوانی نداشته، اما این پیام سینه به سینه و نسل به نسل تا امروز حفظ شده و آثار و برکات آن در متون علمی امروز ما به چشم می‌خورد.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: سیدجعفرمرتضی, عاملی, علی بن موسی (امام رضا(ع))
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست