شبکه اجتهاد: آیتالله سید حسن مدرس (۱۳۱۶-۱۲۴۹ش) از مهمترین مجتهدان شیعه است که نامش با سیاست گره خورده و نیز گفته میشود از نخستین کسانی است که به تدریس نهجالبلاغه در حوزههای علمیه پرداخته است.
از اندیشه سیاسی مدرس میتوان نکاتی کاربردی برگرفت و تا این زمانه نیز آن را امتداد داد. به عنوان نمونه، وی بر این باور بود که قانون برای آن وضع میشود که آسایش مردم را به همراه آوَرد و زندگانی آنها را بهسامان کند. وی گفته بود: «غرض از وضع قانون، آسایش خلق در امور زندگی است و اگر برای دولت هم فایدهای داشته باشد، خیلی خوب است» (مدرس در پنج دوره تقنینی مجلس شورای ملی، ج ۲، ص۴۷۸).
مدرس که با نگاهی فقهی به امور سیاسی مینگریست، در خصوص حفظ مرزهای کشور نیز عقیده خود را بیان کرده بود. وی در قالب این پرسش که آیا جهاد یا جنگ در عصر غیبت امام معصوم(ع) مجاز است یا خیر، بر این باور بود که در زمان غیبت، جهاد ابتدایی وجود نخواهد داشت، اما جهاد دفاعی را میباید به کار گرفت:
«منشأ سیاست ما دیانت ماست. ما با همه دنیا دوستیم مادامی که متعرض نشدهاند. هر کس به سرحد ایران حمله کند در هر لباسی که باشد، چه با کلاه شاپو، چه با عمامه، فرقی نمیکند، هر کس که به سرزمین ما تجاوز کند، او را با تیر خواهیم زد … دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ما. ما با همه دوستیم و همینطور دستور داده شده است». وی این فعل و عمل را همانند نماز، یک واجب شرعی قلمداد میکرد.
مدرس مشکل سیاست در ایران را در قالب دو عامل نشان میداد. به نظر او، مشکل نخست استبداد است و دیگر، سلطه بیگانه. وی برای حل معضل نخست، این ایده را طرح کرد که دین نباید از سیاست جدا باشد. اگر سیاستمداران، مرامی غیر دینی پیشه کنند، به استبداد نیز مواجه میشوند. مدرس برای رهایی از این استبداد، نظام جمهوری را نیز کارآمد میدانست. در راه رفع مشکل دوم و برچیدن سلطه بیگانه نیز، مدرس بر این باور بود که افراد وطنفروش را نمیباید بر مسند امور گذاشت و میباید راه سلطه بیگانه را بر کشور از میان برد. ایدههای سیاسی مدرس میتواند با مداقّههای مجدد، مورد بررسی و استفاده برای امروز نیز قرار گیرد.
درباره زنان و حضور آنها در عرصه سیاست نیز سخنانی از مرحوم مدرس بر جای مانده است. وی مخالفت شدیدی با حق رأی و انتخاب زنان به نمایندگی مجلس داشت. او در این خصوص گفته بود:
«از اول عمر تا به حال بسیار در بر و بحر ممالک اتفاق افتاده بود برای بنده، ولی بدن بنده به لرزه در نیامد و امروز بدنم به لرزه آمد … خداوند قابلیت در اینها قرار نداده است که لیاقت حق انتخاب داشته باشند. مستضعفین و مستضعفات و آنها از این نمرهاند که عقول آنها استعداد ندارد. گذشته از اینکه در حقیقت نسوان در مذهب اسلام تحت قیمومیتاند، الرجال قوامون علی النساء که در تحت قیمومیت رجال هستند». (نقل از نظام سیاسی و دولت در اسلام، داود فیرحی، ص۲۲۷)
اینگونه اعلام موضع مدرس را میتوان بر اساس شرایط زمانه او مورد تحلیل قرار داد که شاید امروزه چنین موضع صریحی دیگر قابلیت اجرا نداشته باشد. هرچند فقهای زیادی تا ابتدای دهه چهل به چنین رأیی باور داشتند، اما بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، زنان وارد عرصه مشارکت سیاسی شدند و دیگر شاهد اینگونه مخالفتهایی نبودهایم. حدود سه دهه پس از این موضعگیری مدرس، ایران با فاصله اندکی پس از کشورهای بزرگ غربی به زنان حق رأی و انتخاب سیاسی داد و مشروعیت دینی آن نیز پس از انقلاب ۵۷ پذیرفته شد.