مورد عجیبِ «دلیل عقل»!/ مصطفی دُرّی

اختصاصی شبکه اجتهاد: اگر از یک اصولی یا فقیه شیعه پرسیده شود که آیا عقل در دستگاه استنباطی فقه شما جای دارد یا نه؟ حتماً پاسخش مثبت خواهد بود. مشهور بودن منابع چهارگانه استنباطی فقه شیعه که دلیل عقل نیز یکی از آن‌هاست، این ارتکاز را در میان دانشیان این علم به وجود آورده است که عقل، از روشن‌ترین و بدیهی‌ترین منابع استنباط فقه شیعی و حتی اسلامی است.

اگر مراد از عقل، همان قوه کشف معلومات باشد، روشن است که نه‌تنها دانش فقه و اصول، بلکه تمام دانش‌ها، نیازمند وجود این قوه هستند، اما مراد از «دلیل عقل» در عملیات استنباط حکم شرعی، چیزی فراتر از «قوه عاقله» است. دانشیان فقه و اصول، دلیل عقل را دلیلی می‌دانند که منتج به حکم شرعی شود. این انتاج یا از طریق کشف ملازمه بین دو حکم شرعی به وجود می‌آید و یا از طریق کشف قطعی ملاکات احکام شرعی.

مثال ملازمات عقلی، ملازمه بین وجوب شیء و وجوب مقدمه آن، ملازمه بین امر به شیء و نهی از ضد خاص و ملازمه بین نهی از شیء و فساد(=بطلان) آن است. در دو مورد اول، قاطبه اصولیون قائل به عدم وجود ملازمه بوده و در مورد سوم نیز در رابطه با معاملات، مشهور قائل به عدم بطلان هستند. در مورد عبادات نیز قائلین به کفایت وجود ملاک و لو به صورت ترتبی، از پذیرش بطلان آن عبادت سر باز می‌زنند.

اما در رابطه با کشف عقل از ملاکات احکام شرعی، مشهور اصولیون با اذعان به عدم قطع به وجود ملاک در قاطبه موارد حکم عقل، آن را از اثبات حکم شرعی متناسب با آن ملاک ناکارا می‌دانند. به باور ایشان، وجود احکام فراوان تعبدی در شریعت، چه در عبادات و چه در معاملات، مانع از تحقق قطع به وجود ملاکات احکام شرعی می‌گردد.

این‌ها همگی موجب شده تا قول به حجیت دلیل عقل، از صرف یک ادعای کلی و کبروی تجاوز نکرده و مصداق خاصی در فقه شیعی نداشته باشد.

عقل محتاط و سربه‌زیری که اصولیون از آن سخن می‌گویند، نه به کنیزی گرفتن زنان و دخترانی که تنها گناهشان، انتخاب دینی غیر از اسلام بوده را نادرست می‌شمارد و نه از اعدام کسی که صرفاً دینش را از اسلام به آئینی دیگر تغییر داده است خم به ابرو می‌آورد.

عقلی که رویکرد فردگرایانه و سنتی به دین از آن سخن می‌گوید، عقل عافیت‌طلب و گوشه‌نشینی است که هرگاه بزنگاهی در میان است، خود را مخفی می‌کند. عقلی که سنتی‌ها به عنوان دلیل شرعی می‌انگاردش، نه از آسیب به محیط‌زیست هراسان می‌شود و نه حکم به ناعادلانه بودنِ نقصان دینِ زنان به جهت امری تکوینی همچون عادت ماهانه می‌کند. عقل آن‌ها از حکم حرم رشوه به قاضی، نمی‌تواند حرمت رشوه به هر مسئول دولتی را دریابد و در کشف حرمت مخالفت با قانون «بماهو قانون» هنوز ناکام است. عقلی که سنتی‌ها از آن سخن می‌گویند، کودک نابالغ و غیرممیزی است که به‌سان مادی‌گراها، در تصدیق تعلق حق به اموری غیرمادی همچون حق تألیف و کپی‌رایت ناکام است. چه می‌گوییم؟! چه انتظارها داریم از عقلی که هنوز مالیت پول را به کاغذی که بر روی آن چاپ شده است می‌داند و وقتی از شخصیت حقوقی با او سخن می‌گوییم، پاک گیج می‌شود!

عقلی مورد نظرِ متعاطیان رویکرد فردی و غیرحکومتی به دین، موجود غریبی است! او با درک حسن و قبح عقلی، پشت اشعری‌ها را تا دنیا دنیاست به خاک می‌مالد، اما تقریباً هیچ مصداقی از ظلم را نمی‌تواند تصدیق کند! نه قبح تجاوز به زنان و دختران غیرمسلمانی که نه جنگی با مسلمانان دارند و نه خطایی کرده‌اند، تنها به جرم اینکه مسلمان نیستند؛ نه نادرستی تضییع حق نویسنده یک کتاب یا تولیدکننده یک نرم‌افزار و نه به قتل رساندن کسی که دینش را از اسلام تغییر داده است، بی‌آنکه عنادی با مسلمانان داشته باشد!

عقل مورد تأیید طرفداران رویکرد فردگرایانه و سنتی به دین، یک بار فریاد برمی‌آورد و خود را بر سایر ادله مقدم می‌دارد و بار دیگر به میدان مبارزه که می‌آید، هیچ حکمی ندارد تا به مدد آن، احکام شرعی دیگر را کنار گذارد.

«دلیل عقل» در دانش اصول فقه، شیر بیشهِ بی‌یال و دُم و اشکمی است که کاری از او برنمی‌آید اما تمام بیشه، احترامش را حفظ می‌کنند و به وجودش می‌بالند، مبادا عیاران، به بی شیر بودنِ بیشه، عیبشان کنند!

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: دری, مصطفی
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: , ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

۱ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست