نحوه ورود آیت‌الله شاهرودی به مباحث فقهی بسیار راهگشا بود/ نظرات فقهی دقیق و متقنی در جلسات شورای نگهبان ارائه ‌می‌داد/ روشن‌بینی‌‌های فقیه مجاهد در ساحت‌های فقهی مورد نیاز جامعه

در مسأله‌ی مالیات و عوارض. یک مسأله‌ی مهمی آنجا هست که خب اولاً‌ پایه‌های فقهی‌اش چیست؟ چرا حکومت می‌‌تواند مالیات بگیرد؟ چرا عوارض می‌تواند بگیرد؟ بعد حالا بر تقدیر اینکه عوارض می‌تواند بگیرد یا مالیات می‌گیرد آیا این یک تکلیف است و یا اینکه یک حکم وضعی است؟ یعنی بعد از اینکه حکومت اسلامی مصوب کرد که باید مالیات و عوارض بپردازید، اشخاص تکلیف پیدا می‌‌کنند یا نه یک دِین به گردن آنها می‌آید که اگر شخص مالیات را نپرداخت، عوارض را نپرداخت این مثل سایر دیونی است که به مردم بدهکار است و لذا اگر فوت شد باید از ترکه‌اش بردارند بدهند و… نحوه ورود ایشان در این گونه مباحث بسیار راهگشا بود و نظرات علمی-فقهی دقیق و متقنی در جلسات ارائه می‌شد.

به گزارش شبکه اجتهاد، مرحوم آیت‌الله سیدمحمود ‌هاشمی شاهرودی در دوران انقلاب اسلامی وظایف مختلفی و سنگینی را در عرصه‌های مختلف در نظام جمهوری اسلامی ایران به دوش داشته‌اند. رهبر انقلاب اسلامی نیز در پیام تسلیت در پی ارتحال این فقیه عالیقدر وی را «استادی بزرگ در حوزه علمیه قم و کارگزاری باوفا در مهمترین تشکیلات نظام جمهوری اسلامی، عضو مؤثری در شورای نگهبان و رئیس موفّقی در مجمع تشخیص مصلحت» نامیدند که «آثار و برکات علمی بسیاری از خود بر جای نهاده‌اند».

یکی از افرادی که با مرحوم آیت‌الله‌ هاشمی شاهرودی در شورای نگهبان و جلسات علمی فقهی همراه بوده، آیت‌الله شب‌زنده‌دار است. KHAMENEI.IR در گفتگو با آیت‌الله محمدمهدی شب‌زنده‌دار، عضو فقهای شورای نگهبان، جایگاه علمی مرحوم آیت‌الله شاهرودی و نقش وی را در مناصب حکومتی جمهوری اسلامی بررسی کرده است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیام تسلیتی که به مناسبت ارتحال آیت‌الله‌ هاشمی شاهرودی صادر کردند، مقام علمی و خدمات با ارزش وی به نظام اسلامی را یادآور شدند و تجلیل ویژه‌ای از شخصیت آن مرحوم داشتند.

شب‌زنده‌دار: بله؛ همانطور که در حدیث شریف هست «إِذا ماتَ الْمُؤْمِنُ الْفَقِیهُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلامِ ثُلْمَهٌ لا یَسُدُّها شَیْءٌ»(۱) در این حدیث شریف بر دو مطلب تأکید شده است؛ یک اینکه مؤمن است، دوم اینکه فقیه است -اگر در شخصی این دو مزیت جمع شد، یعنی هم ایمان و خداترسی و اطاعت از خدای متعال و باور قلبی به عقائد حقه داشت و هم فقیه بود به آن معنای وسیع فقه، یعنی اسلام شناس واقعی بود-، این روایت می‌فرماید این صورت، فقدان او یک شکافی را ایجاد می‌کند که هرگز این شکاف ترمیم نخواهد شد و واقعاً یکی از موارد حقیقی این مسأله فقدان این عالم بزرگوار است. چون هر دو جهت بسیار مهم در این بزرگوار بود؛ یعنی از نظر ایمانی فرد بسیار بسیار شایسته‌ای بودند و هم از نظر فقهی یک استوانه‌ی علمی عظیم الشأنی بودند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید داشتند که ایشان استادی بزرگ در حوزه علمیه قم بودند؛ حضرت عالی نیز از ایشان تعبیر به یک استوانه علمی کردید. این خصوصیت علمی در ایشان چگونه ایجاد شده بود؟

شب‌زنده‌دار: خب استوانه‌ی علمی شدن شرایطی را لازم دارد که خدای متعال این شرایط را در ایشان قرار داده بود. شرط اول اینکه یک استعداد بالایی داشته باشد و هوشمندی بالایی را برخوردار باشد. ایشان از کسانی هستند که خدای متعال این هدیه را، این هبه را و این لطف را به ایشان داشت. این کتاب «تعادل و تراجیح» ایشان را من گمان می‌کردم در سن بیست هفت، بیست و هشت سالگی نوشته، اما امروز یکی از دوستانی که با ایشان حشر و نشر فراوانی داشتند می‌گفتند که در سن ۱۸ سالگی نوشته شده است! خب یک انسانی که در سن ۱۸ سالگی این قابلیت را دارد که این کتاب به این سنگینی را تألیف کند به نحوی که همین الان خواندن این کتاب و فهم مطالبش برای کسی که مدت‌ها در فقه و اصول کار کرده و در سنین ۴۰، ۵۰ سالگی هم باشد، آسان نیست و دقت می‌خواهد. این کاشف از یک استعداد و از یک هوش سرشار بالایی است، خب ایشان این استعداد بالا را که داشتند و خدای متعال آن را عنایت کرده بود.

شرط دوم این است که از این قابلیت استفاده و بهره‌برداری کند؛ خیلی آدمها هوشمندند اما از هوش‌ و استعداد و فرصت‌شان در این راه استفاده نکردند. ایشان واقعاً یک دانش‌پژوه مُجِد در تحصیل بود یعنی آن نعمت خدا را شکرگزاری کرده و از آن نعمت یعنی استعداد، حافظه، قدرت بیان و قدرت قلم استفاده کردند. خب این هم مطلب دومی است، مطلب سومی که دخالت دارد در اینکه یک انسان مراتب عالی علم را بتواند واجد بشود، رشد در محضر اساتید و تربیت نزد افرادی است در سطح بالایی از علم هستند. خب ایشان شاگرد ممتاز مرحوم آیت‌الله‌ شهید صدر بودند که متفکر عظیم الشأنی است و بسیاری از بزرگان به نبوغ و فرهیختگی بالای مرحوم شهید صدر اذعان کرده‌اند. فرمایشات شهید صدر، کتابهای وی و نوشته‌های ایشان پر است از دقت‌های بالای علمی. خب مرحوم آیت‌الله شاهرودی شاگرد خاص مرحوم شهید صدر هستند. علاوه بر این، شاگرد مرحوم آیت‌الله‌ خوئی هستند که خب آیت‌الله‌ خوئی هم یک رجل علمی بالا و شناخته شده در همه‌ی حوزه‌های اصول، فقه، رجال بودند. همچنین بعد از اینکه حضرت امام خمینی به عراق تبعید شدند، آیت‌الله شاهرودی خدمت مرحوم امام تلمذ کردند؛ بنابراین ایشان سه استاد فرهیخته‌ی زبردست ماهر بزرگ را درک کردند. لذا آن استعداد، مجد بودن و فعال‌بودن در زمینه‌ی علم، یک نتیجه‌ی بسیار قابل توجهی را ایجاد کرده بود: بروز و ظهور شخصی به عنوان «آیت‌الله‌» که باید گفت «آیت‌الله‌ آقای حاج سیدمحمود شاهرودی». واقعاً فقدان ایشان برای حوزه‌‌های علمیه به خصوص چنین استوانه‌ی علمی، دردناک است.

یک نکته‌ی دیگر درباره شخصیت وی، روشن‌بینی‌هایی بود که ایشان داشت. در ساحت‌های فقهی مورد نیاز که خیلی روی آنها کار نشده بود، روشن‌بینی داشتند. چون بالاخره حکومت در گذشته دست طواغیت و ظالم‌ها بوده، علمای بزرگ در سده‌های قبل احساس نیاز نداشتند که در آنها بحث کنند و خیلی از موضوعات، بکر باقی مانده که بعد از تشکیل حکومت اسلامی به آنها نیاز شده که استنباط بشود. خب مسائلی که بکر هست و زمینه‌های قبل ندارد، استنباط در آنها آسان نیست، یک انسانهای بسیار فرهیخته‌ای می‌خواهد که بتوانند آن را انجام دهند. معمولاً آدمهای متوسط به کمک افکار دیگران می‌توانند به مطلبی برسند، باید افکار دیگران باشد و آنها را ببینند و با کمک آنها ابوابی را فتح و کشف کنند، اما موضوعاتی که بکر است و افکار دیگران هنوز در آن مطرح نشده، کار هر کسی نیست و انسانهای فرهیخته‌ای می‌خواهد. مساله‌ای که مرحوم آیت‌الله‌ شاهرودی با توجه به پختگی علمی و فقهی‌شان می‌توانستند در آن کارگشا باشند.

با توجه به اینکه جنابعالی در شورای نگهبان و دیگر جایگاه‌ها با مرحوم حضرت آقای شاهرودی، مراوده علمی داشتید، خوب است موردی را از این گونه مباحث اشاره بفرمایید. همینطور، در جایی از شما نقل شده بود که گرمای مباحث شورای نگهبان در عدم حضور آیت‌الله‌ هاشمی شاهرودی متفاوت بود؛ این نکته را هم شرح دهید.

شب‌زنده‌دار: بله بالاخره مباحثی بود؛ فرض کنید در همین مسأله‌ی مالیات و عوارض. یک مسأله‌ی مهمی آنجا هست که خب اولاً‌ پایه‌های فقهی‌اش چیست؟ چرا حکومت می‌‌تواند مالیات بگیرد؟ چرا عوارض می‌تواند بگیرد؟ بعد حالا بر تقدیر اینکه عوارض می‌تواند بگیرد یا مالیات می‌گیرد آیا این یک تکلیف است و یا اینکه یک حکم وضعی است؟ یعنی بعد از اینکه حکومت اسلامی مصوب کرد که باید مالیات و عوارض بپردازید، اشخاص تکلیف پیدا می‌‌کنند یا نه یک دِین به گردن آنها می‌آید که اگر شخص مالیات را نپرداخت، عوارض را نپرداخت این مثل سایر دیونی است که به مردم بدهکار است و لذا اگر فوت شد باید از ترکه‌اش بردارند بدهند و… نحوه ورود ایشان در این گونه مباحث بسیار راهگشا بود و نظرات علمی-فقهی دقیق و متقنی در جلسات ارائه می‌شد.

درباره مسأله‌ی گرمای مباحث در حضور و یا عدم حضور آیت‌الله‌ هاشمی شاهرودی نیز قطعاً اینجور بود؛ هم آقای شاهرودی و هم حضور حضرت آیت‌الله‌ مؤمن که ان‌شاالله خداوند متعال شفای عاجل به ایشان عنایت بفرماید. خب بالاخره آنجا جای این است که وزنه‌های فقهی معتمد وجود داشته باشند، هم خود حضور ایشان به عنوان یک وزنه‌ی علمی، مهم بود و جنبه‌ی دیگر تعهد ایشان نسبت به اسلام و انقلاب و حکومت بود. آقای شاهرودی که این را از ته دل و از سویدای قلبشان قبول داشتند و برای اسلام و انقلاب و حکومت آماده‌ی خدمت بودند. ممکن است به واسطه قبول بعضی از کارها و مسئولیت‌ها، در ظاهر امر کسانی خیال کنند که مثلاً‌ فلان کار مناسب شأن شما به عنوان یک عالم فقیه با آن جایگاه علمی فقهی نیست و شما بالاتر از این هستید. ولی ایشان اصلاً اینجور محاسبه نمی‌کرد. بلکه رضای خدا را در نظر می‌گرفت، وظیفه‌ی الهی را در نظر می‌گرفت و پیش خود می‌گفت خدای متعال از من چه می‌‌‌خواهد؟‌ اگر من سرمایه‌ای هم دارم، او داده، باید همان جایی خرج کنم که خدا می‌خواهد.

در همین جلسات علمی که محضر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هستیم، برایم رفتار آیت‌الله ‌هاشمی شاهرودی خیلی مهم بود. خب آیت‌الله‌ شاهرودی از نظر علمی،‌ از نظر مقام اثباتی شخصیت بزرگی بود اما به رهبر انقلاب می‌گفتند من سربازم و هر چه وظیفه باشد انجام می‌دهم؛ یعنی می‌گفتند من سرباز هستم، برای شما سربازم، من سرباز نظام هستم، من سرباز اسلام هستم. این خیلی روحیه‌ی مهمی بود، این سرباز بودن برای اسلام است که آدم را بالا می‌برد و پیش خدای متعال اجر پیدا می‌کند و نه برخی توهمات که مثلاً من فلان مقام علمی را دارم پس چنین و چنان! این است که امام سجاد علیه‌السلام در دعای مکارم الاخلاق فرمودند «ولا ترفعنی فی الناس درجه الا حططتنی عند نفسی مثلها»، یعنی خدایا! من را در چشم مردم یک درجه رفعت مبخش، مگر این‌که به همان اندازه‌ی یک درجه، در چشم خودم من را تنزل بدهی… این روحیه باعث می‌شود که دچار عجب نشویم؛ دچار توهمات و تخیلات بیجا و امور اعتباری نشویم و آیت‌الله‌ هاشمی شاهرودی این روحیه را داشتند و لذاست که باید گفت هم فقیه بود، هم مؤمن بود. واقعاً این چنین بود. خود ما نسبت به ایشان اگر از نظر سنی حساب بکنید فرزند ایشان حساب می‌شویم، از نظر علمی هم حساب بکنید شاگرد ایشان حساب می‌شویم، اما در این مجالسی که بحث بود، مرحوم آیت‌الله شاهرودی مثل یک شریک در بحث، مثل یک ملازم و هم طراز، هم سطح با ما برخورد می‌کردند.

شما اشاره‌ای هم به شورای افتاء و به تعبیر شما جلسه علمی داشتید. درباره این شورا و نحوه حضور آیت‌الله‌ هاشمی شاهرودی در مباحث این جلسه هم بفرمایید.

شب‌زنده‌دار: این جلسات یک مجلس بحث علمی فقهی است. گاهی هم ممکن است تفسیری باشد. حاضران در آن هم از زمانی که تشکیل شده تغییر کرده است. بعضی‌ها البته از همان ابتدا تشریف داشتند مثل آیت‌الله‌ جنتی، آیت‌الله‌ امامی کاشانی و این اواخر هم امثال ما جوانترها این افتخار را پیدا کردیم که در این جلسه حضور داشته باشیم. ببینید نشاط علمی به بحث آن است؛ یک وقتی استادمان مرحوم آیت‌الله‌ حاج شیخ مرتضی حائری(قدس‌سره) برای معرفی وضع مراجع فرمودند: بین کسی که در حوزه است و فضلا و علما و طلاب او را نقد و اشکال می‌کنند و او در یک محفل علمی نظر خود را بررسی می‌کند و اظهارنظر می‌کند تا در نهایت فتوا بدهد، با یک عالم فرهیخته‌ای که صرفاً خودش فکر می‌کند و نظر می‌دهد، تفاوت بسیار است! مثلاً یک استادی در دانشگاه درس می‌دهد، می‌رود سر کلاس درس می‌دهد، دانشجوها نشسته‌اند، مطالعه می‌کنند، اگر اشکال کنند، در بحث استاد مؤثر است؛ از آن طرف کسی هم ممکن است فقط محقق در کتابخانه باشد! و حرفهایش را با کسی در میان نگذارد. میان این دو تفاوت است. بنابر این نشاط علمی جایی پیدا می‌‌شود که حرف به میان بیاید، افکار به میان بیاید.

در جلسه‌ی شورای افتاء هم که در خدمت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هستیم، اینگونه است؛ یعنی ما در بحث‌های عملی همه بحث می‌کنند و هر که خلاف نظر ایشان، اشکال داشته باشد، رودربایستی نمی‌کند. مرحوم آیت‌الله‌ هاشمی شاهرودی هم که بودند همین‌جور بود. حضورشان در آن جلسه خیلی مغتنم بود و بسیار آماده در جلسه حاضر می‌شدند و وارد بحث می‌شدند.

خب گاهی برای قوه‌ی قضائیه مسائلی پیش می‌آمد، گاهی مسائلی برای جامعه هست اینها احتیاج دارد به بحث فقهی کردن، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هم می‌فرمایند این موضوعات را بحث کنید، یعنی بروید مطالعه کنید و بحث کنید بیایید اینجا؛ همان بحث‌های طلبگی. مثل بزرگان و علما که جلسه‌ی استفتاء دارند و خب بحث می‌کنند، شورای افتاء نیز یک جلسه‌ی این چنینی است؛ یک امتیاز این جلسات نشاط علمی آن است به خصوص که موضوعات بکر و تازه و ابتلائات روز در این جلسات بحث می‌شود؛ زیرا مسائل جدید احتیاج دارد به اینکه به افکار عرضه بشود، روی آن بحث بشود، ممکن است چیزی از ذهن انسان مخفی بماند، این احتیاطی است که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دارند و این، کار شایسته و درستی است و مرحوم امام رضوان‌الله‌علیه نیز یک وقتی در صحبت‌شان فرمودند که مشایخ ما بعد از شصت سال که روی مسائل کار کردند آخرش می‌گویند «علی الاحوط» و احتیاط می‌کنند و فتوا نمی‌دهند، یعنی حتی «علی الاقوی» نمی‌گویند! حتما داشتن این جلسات و بحث کردن و بررسی علمی موضوعات در اینگونه مجالس برای آنکه جوانب مسأله بهتر پخته بشود، دقت بشود و احتیاط بشود و به یک اتقان برسد، بسیار لازم است. علی‌الخصوص اگر مجالسی باشد که مثل آیت‌الله شاهرودی -با آن ویژگی‌هایی علمی فقهی که به آن اشاره شد- در آن باشند؛ یا عزیزان فرهیخته‌ی دیگری چون آیت‌الله آملی انسان با استعداد، اهل کار، اهل دقت و یا آیت‌الله مدرسی و آقایان دیگری که تشریف می‌آورند با سوابق درسی و علمی و حوزوی درخشانی دارند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیام تسلیتشان از مرحوم آیت‌الله شاهرودی به کارگزار باوفای نظام اسلامی یاد کردند، این باوفا بودن ایشان را شما چطور می‌بینید و کجاها جلوه کرد؟

شب‌زنده‌دار: بنظر من می‌توان یک جنبه‌ی با وفایی ایشان را به این دانست که هر مسئولیتی که رهبر انقلاب اسلامی تشخیص دادند و از وی درخواست کردند، مرحوم آیت‌الله شاهرودی از انجام وظیفه نسبت به اسلام و جامعه‌ی اسلامی ابا نکرد. این وفاداری به نظام اسلامی و انقلاب است، نه این که حالا عذر بیاورند که «من نمی‌توانم» یا امثال اینها. این وفاداری یعنی انسان تا قدرت دارد تا توان دارد و می‌تواند که خدمتی را ارائه بدهد به اسلام و نظام و این وفاداری ایشان هم تا آخر بود.

آخرین جلسه‌ای که ایشان را در مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدم خیلی با ناتوانی شرکت کرده بودند و خب این هم وفاداری بود که حالا با همین حال مشکلی که داشتند، برایشان نشستن مشکل بود، ایشان شرکت کرده بودند. واقعاً فقدان ایشان هم برای حوزه‌ی علمیه و هم برای مرجعیت و هم برای مناصب حکومت الهی و اسلامی، هم مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای نگهبان خسارت بود. امیدواریم خدای متعال عنایت کند و افراد فراوانی برای جبران این خسارت در جامعه اسلامی ظهور و بروز پیدا بکنند زیرا به اینها خیلی احتیاج داریم. ان شاءالله به ادعیه‌ی ذاکیه‌ی حضرت بقیه‌الله ارواحنا فداه و شفاعت ایشان این نواقص ما جبران بشود. الان این مملکت تنها جایی است که یک حکومت الهی فقهی مورد عنایت اهل‌بیت علیهم‌السلام تشکیل شده، جهان خواران و بدخواهان هم که از هر طرف فشار می‌آورند و می‌خواهند از بین ببرند نه فقط حکومت اسلامی را، آنها دیگر ضربه خوردند از تشیع، از مسلک اهل بیت، از موالیان اهل بیت، آنها قصدشان این هست که اصلاً‌ دین را از بین ببرند. علاوه بر این نادانها و جاهل‌هایی که به عنوان داعش و وهابیت هستند و آنها هم از اینها استفاده می‌کنند.

۱) اگر مؤمنِ فقیه از دنیا برود، در اسلام رخنه‌اى به وجود آید که قابل ترمیم و جبران نیست.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: سیدمحمود, هاشمی شاهرودی

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست